نمودار میله ای و نمودار شمعی ژاپنی برای تکنیکالیست ها
در این درس قرار است براتون از دو نمودار بسیار پر استفاده در تحلیل تکنیکال یعنی نمودار شمعی ژاپنی و نمودار میله ای صحبت کنیم.نمودار های قیمت-زمان مهم ترین و می توان گفت اصلی ترین ابزار برای تحلیل تکنیکال می باشند. یک تحلیل گر تکنیکال تمام پیش بینی ها خود از آینده سهم را با استفاده از همین نمودار ها انجام میدهد.
در این دوره دو نمودار میله ای و شمعی ژاپنی را معرفی خواهیم کرد. لازم به ذکر است که سایر نمودار ها مانند ” نمودار خطی” و ” نقطه رقم ” کاربرد چندانی ندارند و نیازی به یادگیری آنها نیست. سعی کنید این دو نمودار را به خوبی بشناسید چون قرار است از این نمودار ها در تحلیل هایتان استفاده کنید.
نمودار میله ای
این نمودار از یک خط که همانند میله می باشد برای به تصویر کشیدن قیمت سهم در تایم فریم مربوطه استفاده می کند. دلیل انتخاب نام میله ای برای این نمودار شباهت آن به میله می باشد.
برای درک بهتر مباحث تکنیکال بهتر است مطلب تایم فریم چیست ؟ را بخوانید( درسی از دوره استراتژی معاملاتی چیست)
هر میله در تایم فریم روزانه بیانگر قیمت سهم در آن روز می باشد. وقتی تایم فریم را به حالت هفتگی دربیاوریم هر میله بیانگر قیمت سهم در طول آن هفته است. یعنی تفاوت بین تایم فریم ها شنبه می شود قیمت آغازین و چهارشنبه می شود قیمت پایانی سهم در طول آن هفته .
نمودار میله ای از چهار بخش تشکیل شده است. این چهار بخش عبارتند از : قیمت باز شدن ٬ بالاترین قیمت ٬ پایین ترین قیمت و قیمت پایانی . خط کوچک سمت راست میله نشان دهنده قیمت پایانی و خط کوچک سمت چپ نشان دهنده قیمت آغازین سهم می باشد.
در تصویر بالا دو نوع صعودی و نزولی از نمودار میله ای را مشاهده می کنید. وقتی تعداد زیادی از تفاوت بین تایم فریم ها این میله ها را کنار هم بگذاریم به یک نمودار میله ای برای تحلیل تکنیکال می رسیم. در تصویر زیر نمونه ای از این نمودار ها را که مربوط به سهم ایران خودرو می باشد مشاهده میکنید.
نمودار شمعی ژاپنی
نمودار های شمعی ژاپنی را ابتدا ژاپنی ها در گذشته دور برای معاملات برنج استفاده می کردند. این نمودار همانگونه که از اسمش پیداست شبیه به شمع می باشد.
نمودار های شمعی ژاپنی همانند نمودار های میله ای چهار قیمت پایانی ٬ قیمت باز شدن ٬ قیمت بالایی و قیمت پایینی را نشان می دهد. نمودار شمعی ژاپنی در سال های اخیر طرفداران زیادی در بین تحلیل گران غربی پیدا کرده است و بیشتر غربی ها از این نمودار برای تحلیل هایشان استفاده می کنند.
تفاوت اصلی نمودار شمعی و میله ای در نحوه نمایش آنها می باشد.در نمودار شمعی ژاپنی خط های باریک که سایه نامیده می شوند بیانگر نوسان قیمت در طول روز بین کمترین و بیشترین قیمت می باشد.
قسمت پهن شمع که بدنه نامیده می شود فاصله بین قیمت باز شدن و قیمت پایانی را نمایش می دهد. اگر قیمت پایانی بالاتر از قیمت باز شدن بود بدنه نمودار سفید رنگ می شود ( تو خالی) و اگر قیمت پایانی کمتر از قیمت باز شدن بود بدنه نمودار سیاه رنگ می شود ( تو پر).
در تصویر بالا دو نوع صعودی و نزولی از نمودار میله ای را مشاهده می کنید. وقتی تعداد زیادی از این شمع ها را کنار هم بگذاریم به یک نمودار شمعی ژاپنی برای تحلیل می رسیم. در تصویر زیر نمونه ای از این نمودار ها را که مربوط به سهم ایران خودرو می باشد را مشاهده میکنید.
آیا شمارش امواج و مفهوم آن در یک بازار مشخص می تواند از یک تایم فریم به تایم فریم دیگر تغییر کند؟ اگر بله، معنی آن (تفاوت ساختار الگوها در نئوویو) چیست؟
بطور کلی شمارش یک نمودار بایستی براساس رفتار موجود در آن تایم فریم می باشد. برای مثال ساختار موجی روزانه بایستی براساس رفتار قیمت روزانه باشد. اگر تفسیر یک نمودار روزانه مشکل باشد ممکن است نمودار هفتگی برای برطرف کردن سردرگمی مفید باشد. البته اگر شمارش روزانه شما کاملا مخالف تایم فریم هفتگی باشد دستکم شمارش یکی از آن تایم فریم ها احتمالا اشتباه می باشد. متاسفانه ممکن است شما ندانید کدامیک از آنها اشتباه است.
هنگامی که شمارش در تایم فریم های مختلف باهم هماهنگ نمی شوند. این نشان می دهد بازار در نزدیکی انتهای یک الگوی مهم نیست و در وسط یک الگو قرار دارد زمانی که حرکت قیمت تمایل به سکون دارد و بطور کلی به هیچ جا نمی رود. با مشخص شدن ساختار فقط یک سناریو شمارش موجی پدیدار می شود و آن زمانی است که یک سقف یا کف مهم اتفاق می افتد.
Can wave counts, and their implications, differ from one time frame to the next for the same market? If so, what does it mean?
ANSWER:
In general, a chart’s wave count should be based on behavior present on that time frame. For example, daily wave structure should be based on daily price action. If a daily chart is difficult to decipher, a weekly chart might be useful in clearing up confusion. Of course, if your daily count implies something diametrically opposed to the weekly تفاوت بین تایم فریم ها time frame, the count on at least one of those time frames is likely to be wrong (unfortunately, you may not know which for a while).
When counts on different time frames fail to “sync,” it indicates that market is not near an important pattern conclusion, but is instead near the middle of a formation (a time when price action tends to be muted or, overall, goes nowhere). As structure clears, and just one wave count scenario emerges, that is when important تفاوت بین تایم فریم ها tops and bottoms occur
آیا نمودارهای روزانه بایستی ساختار هفتگی را تایید کنند یا ساختار هفتگی بعنوان راهنمای تحلیل روزانه باشد؟
پاسخ:
تقریبا در همه موارد، قبل از برچسب زدن و پیش بینی حرکات قیمت روزانه بایستی ساختار هفتگی واضح باشد. اگر ساختار روزانه کاملا مشخص است و مطابق انتظار رفتار می کند، به ساختار روزانه اعتماد کنید تا زمانی که شرایط تغییر کند ولی از ساختار روزانه برای طراحی الگوهای موجی در تایم فریم هفتگی استفاده نکنید. ساختار موجی هفتگی بایستی بعنوان یک راهنما جهت توسعه شمارش امواج روزانه باشد.
Should Daily charts verify Weekly structure or should Weekly structure guide Daily analysis?
ANSWER:
In nearly all cases, Weekly structure should be clear before you attempt to label and forecast Daily price action. If Daily structure is extremely clear and behaving as expected, continue to trust Daily structure until conditions change, but do not use Daily structure to direct the design of Weekly wave formations – Weekly wave structure should guide the development of Daily wave counts.
اگر بین ساختار نمودار بلند مدت و کوتاه مدت اختلاف باشد به کدامیک اعتماد می کنید؟
پاسخ:
این یکی سوال بسیار مهم است و اغلب هم اشتباه بکار می رود. تطابق دقیق ساختار بین یک تایم فریم تفاوت بین تایم فریم ها تفاوت بین تایم فریم ها با تایم فریم دیگر ضروری نیست. ( یعنی اگر یک مثلث انقباضی واضح در تایم روزانه هست، در تایم هفتگی ممکن است همان الگو بصورت فقط یک تک موج یا یک تخت سی ناقص دیده شود.)
حالتی دیگری که ممکن است زیاد اتفاق بیافتد زمانی است که نمودار کوتاه مدت صعودی است ولی نمودار بلند مدت نزولی است ( یا برعکس). این لزوما نشان دهنده این نیست که یک یا هر دو شمارش شما غلط است. شاید شما خیلی راحت همه احتمالات را در یکی از دو تایم فریم درنظر نگرفته باشید.
سرانجام اگر شمارش شما برروی نمودار کوتاه مدت بسادگی قابل تطبیق با نمودار بلند مدت نباشد و هیچ الگویی در دو تایم فریم بطورکامل تایید نشده است، همیشه به سناریوی تایم فریم بالاتر اعتماد کنید و سپس بروی شمارش تایم کوتاه مدت کار کنید تا موافق تایم بلند مدت گردد.
If structural conflict exists between a shorter and longer-term chart, which do you trust?
ANSWER:
This is a very important question and one that most apply wrong. Precise structural cohesion is NOT necessary between one time frame and the next (i.e, if a Contracting Triangle is clear on a Daily Chart, on a Weekly chart that same pattern may only appear as a monowave or تفاوت بین تایم فریم ها as a C-Failure Flat).
Another situation that may arise occurs when your shorter-term chart is bullish and your longer-term chart is bearish (or vice versa). That does not necessarily indicate one or both of your counts is wrong. Maybe you simply have not considered all possibilities on one of the two time frames.
Finally, if the count on your shorter-term chart simply cannot be reconciled with your longer-term chart, and no recent pattern is confirmed complete on either time frame, always trust the scenario of the larger time frame, then work on a shorter-term count to agree with the longer-term count.
نمودار میله ای و نمودار شمعی ژاپنی برای تکنیکالیست ها
در این درس قرار است براتون از دو نمودار بسیار پر استفاده در تحلیل تکنیکال یعنی نمودار شمعی ژاپنی و نمودار میله ای صحبت کنیم.نمودار های قیمت-زمان مهم ترین و می توان گفت اصلی ترین ابزار برای تحلیل تکنیکال می باشند. یک تحلیل گر تکنیکال تمام پیش بینی ها خود از آینده سهم را با استفاده از همین نمودار ها انجام میدهد.
در این دوره دو نمودار میله ای و شمعی ژاپنی را معرفی خواهیم کرد. لازم به ذکر است که سایر نمودار ها مانند ” نمودار خطی” و ” نقطه رقم ” کاربرد چندانی ندارند و نیازی به یادگیری آنها نیست. سعی کنید این دو نمودار را به خوبی بشناسید چون قرار است از این نمودار ها در تحلیل هایتان استفاده کنید.
نمودار میله ای
این نمودار از یک خط که همانند میله می باشد برای به تصویر کشیدن قیمت سهم در تایم فریم مربوطه استفاده می کند. دلیل انتخاب نام میله ای برای این نمودار شباهت آن به میله می باشد.
برای درک بهتر مباحث تکنیکال بهتر است مطلب تایم فریم چیست ؟ را بخوانید( درسی از دوره استراتژی معاملاتی چیست)
هر میله در تایم فریم روزانه بیانگر قیمت سهم در آن روز می باشد. وقتی تایم فریم را به حالت هفتگی دربیاوریم هر میله بیانگر قیمت سهم در طول آن هفته است. یعنی شنبه می شود قیمت آغازین و چهارشنبه می شود قیمت پایانی سهم در طول آن هفته .
نمودار میله ای از چهار بخش تشکیل شده است. این چهار بخش عبارتند از : قیمت باز شدن ٬ بالاترین قیمت ٬ پایین ترین قیمت و قیمت پایانی . خط کوچک سمت راست میله نشان دهنده قیمت پایانی و خط کوچک سمت چپ نشان دهنده قیمت آغازین سهم می باشد.
در تصویر بالا دو نوع صعودی و نزولی از نمودار میله ای را مشاهده می کنید. وقتی تعداد زیادی از این میله ها را کنار هم بگذاریم به تفاوت بین تایم فریم ها یک نمودار میله ای برای تحلیل تکنیکال می رسیم. در تصویر زیر نمونه ای از این نمودار ها را که مربوط به سهم ایران خودرو می باشد مشاهده میکنید.
نمودار شمعی ژاپنی
نمودار های شمعی ژاپنی را ابتدا ژاپنی ها در گذشته دور برای معاملات برنج استفاده می کردند. این نمودار همانگونه که از اسمش پیداست شبیه به شمع می باشد.
نمودار های شمعی ژاپنی همانند نمودار های میله ای چهار قیمت پایانی ٬ قیمت باز شدن ٬ قیمت بالایی و قیمت پایینی را نشان می دهد. نمودار شمعی ژاپنی در سال های اخیر طرفداران زیادی در بین تحلیل گران غربی پیدا کرده است و بیشتر غربی ها از این نمودار برای تحلیل هایشان استفاده می کنند.
تفاوت اصلی نمودار شمعی و میله ای در نحوه نمایش آنها می باشد.در نمودار شمعی ژاپنی خط های باریک که سایه نامیده می شوند بیانگر نوسان قیمت در طول روز بین کمترین و بیشترین قیمت می باشد.
قسمت پهن شمع که بدنه نامیده می شود فاصله بین قیمت باز شدن تفاوت بین تایم فریم ها و قیمت پایانی را نمایش می دهد. اگر قیمت پایانی بالاتر از قیمت باز شدن بود بدنه نمودار سفید رنگ می شود ( تو خالی) و اگر قیمت پایانی کمتر از قیمت باز شدن بود بدنه نمودار سیاه رنگ می شود ( تو پر).
در تصویر بالا دو نوع صعودی و نزولی از نمودار میله ای را مشاهده می کنید. وقتی تعداد زیادی از این شمع ها را کنار هم بگذاریم به یک نمودار شمعی ژاپنی برای تحلیل می رسیم. در تصویر زیر نمونه ای از این نمودار ها را که مربوط به سهم ایران خودرو می باشد را مشاهده میکنید.
آیا شمارش امواج و مفهوم آن در یک بازار مشخص می تواند از یک تایم فریم به تایم فریم دیگر تغییر کند؟ اگر بله، معنی آن (تفاوت ساختار الگوها در نئوویو) چیست؟
بطور کلی شمارش یک نمودار بایستی براساس رفتار موجود در آن تایم فریم می باشد. برای مثال ساختار موجی روزانه بایستی براساس رفتار قیمت روزانه باشد. اگر تفسیر یک نمودار روزانه مشکل باشد ممکن است نمودار هفتگی برای برطرف کردن سردرگمی مفید باشد. البته اگر شمارش روزانه شما کاملا مخالف تایم فریم هفتگی باشد دستکم شمارش یکی از آن تایم فریم ها احتمالا اشتباه می باشد. متاسفانه ممکن است شما ندانید کدامیک از آنها اشتباه است.
هنگامی که شمارش در تایم فریم های مختلف باهم هماهنگ نمی شوند. این نشان می دهد بازار در نزدیکی انتهای یک الگوی مهم نیست و در وسط یک الگو قرار دارد زمانی که حرکت قیمت تمایل به سکون دارد و بطور کلی به هیچ جا نمی رود. با مشخص شدن ساختار فقط یک سناریو شمارش موجی پدیدار می شود و آن زمانی است که یک سقف یا کف مهم اتفاق می افتد.
Can wave counts, and their implications, differ from one time frame to the next for the same market? If so, what does it mean?
ANSWER:
In general, a chart’s wave count should be based on behavior present on that time frame. For example, daily wave structure should be based on daily price action. If a daily chart is difficult to decipher, a weekly chart might be useful in clearing up confusion. Of course, if your daily count implies something diametrically opposed to the weekly time frame, the count on at least one of those time frames is likely to be wrong (unfortunately, you may not know which for a while).
When counts on different time frames fail to “sync,” it indicates that market is not near an important pattern conclusion, but is instead near the middle of a formation (a time when price action tends to be muted or, overall, goes nowhere). As structure clears, and just one wave count scenario emerges, that is when important tops and bottoms occur
آیا نمودارهای روزانه بایستی ساختار هفتگی را تایید کنند یا ساختار هفتگی بعنوان راهنمای تحلیل روزانه باشد؟
پاسخ:
تقریبا در همه موارد، قبل از برچسب زدن و پیش بینی حرکات قیمت روزانه بایستی ساختار هفتگی واضح باشد. اگر ساختار روزانه کاملا مشخص است و مطابق انتظار رفتار می کند، به ساختار روزانه اعتماد کنید تا زمانی که شرایط تغییر کند ولی از ساختار روزانه برای طراحی الگوهای موجی در تایم فریم هفتگی استفاده نکنید. ساختار موجی هفتگی بایستی بعنوان یک راهنما جهت توسعه شمارش امواج روزانه باشد.
Should Daily charts verify Weekly structure or should Weekly structure guide Daily analysis?
ANSWER:
In nearly all cases, Weekly structure should be clear before you attempt to label and forecast Daily price action. If Daily structure is extremely clear and behaving as expected, continue to trust Daily structure until conditions change, but do not use Daily structure to direct the design of Weekly wave formations – Weekly wave structure should guide the development of Daily wave counts.
اگر بین ساختار نمودار بلند مدت و کوتاه مدت اختلاف باشد به کدامیک اعتماد می کنید؟
پاسخ:
این یکی سوال بسیار مهم است و اغلب هم اشتباه بکار می رود. تطابق دقیق ساختار بین یک تایم فریم با تایم فریم دیگر ضروری نیست. ( یعنی اگر یک مثلث انقباضی واضح در تایم روزانه هست، در تایم هفتگی ممکن است همان الگو بصورت فقط یک تک موج یا یک تخت سی ناقص دیده شود.)
حالتی دیگری که ممکن است زیاد اتفاق بیافتد زمانی است که نمودار کوتاه مدت صعودی است ولی نمودار بلند مدت نزولی است ( یا برعکس). این لزوما نشان دهنده این نیست که یک یا هر دو شمارش شما غلط است. شاید شما خیلی راحت همه احتمالات را در یکی از دو تایم فریم درنظر نگرفته باشید.
سرانجام اگر شمارش شما برروی نمودار کوتاه مدت بسادگی قابل تطبیق با نمودار بلند مدت نباشد و هیچ الگویی در دو تایم فریم بطورکامل تایید نشده است، همیشه به سناریوی تایم فریم بالاتر اعتماد کنید و سپس بروی شمارش تایم کوتاه مدت کار کنید تا موافق تایم بلند مدت گردد.
If structural conflict exists between a shorter and longer-term chart, which do you trust?
ANSWER:
This is a very important question and one that most apply wrong. Precise structural cohesion is NOT necessary between one time frame and the next (i.e, if a Contracting Triangle is clear on a Daily Chart, on a Weekly chart that same pattern may only appear as a monowave or as a C-Failure Flat).
Another situation that may arise occurs when your shorter-term chart is bullish and your longer-term chart is bearish (or vice versa). That does not necessarily indicate one or both of your counts is wrong. Maybe you simply have not considered all possibilities on one of the two time frames.
Finally, if the count on your shorter-term chart simply cannot be reconciled with your longer-term chart, and no recent pattern is confirmed complete on either time frame, always trust the scenario of the larger time frame, then work on a shorter-term count to agree with the longer-term count.
تایم فریم های معاملاتی استاندارد
در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی اعم از بورس اوراق بهادار، ارز دیجیتال و بازار بینالملل، تنها ابزار مورد استفاده فرد نمودار قیمت برحسب زمان میباشد. این نمودار برحسب بازههای زمانی مختلف قابل رسم و بررسی میباشد. به این بازه زمانی مورد استفاده در هر نمودار، تایم فریم زمانی آن نمودار گفته میشود. زمان، یکی از دو پارامتر اصلی برای ترسیم نمودار قیمت است. بنابراین انتخاب تایم فریم مناسب از مهمترین اقدامات یک فرد به منظور انجام یک تحلیل تکنیکال قابل معامله میباشد. در این مقاله به بررسی نحوه انتخاب تایم فریم های معاملاتی برای هر فرد میپردازیم.
اشتباه بزرگ
اکثر تحلیلگران تکنیکال بازارهای مالی، چه تازهکار و چه حرفهای، در طول دوره آموزش خود به مبحث تحلیل بازار مدنظر خود در چند تایم فریم برخوردهاند. البته، این روش قدرتمند نمودارخوانی و استراتژیسازی، اغلب در اولین سطح از تحلیل با تلاش یک معاملهگر برای دستیابی به برتری در بازار، فراموش میشود. با درگیر شدن در نوسانات بازار، اکثراً فرد دید خود را نسبت به روند ماژورتر از دست میدهد. در نتیجه سطوح واضح حمایت و مقاومت را نادیده میگیرد و از نقاط پر احتمال ورود و خروج چشمپوشی میکند.
تحلیل چند تایم فریمه
تحلیل با چند تایم فریم زمانی براساس بررسی ارزش یک دارائی در چند بازه زمانی متفاوت انجام میشود. محدودیت خاصی از نظر میزان تعداد تایم فریم های مورد بررسی و یا بررسی تایم فریم های خاص وجود ندارد. ولی راهنمائیهای کلی در این زمینه وجود دارد که اکثر افراد از آن تبعیت میکنند.
معمولاً، استفاده از ۳ تایم فریم متفاوت به فرد دید کافی از بازار میدهد. استفاده از تعداد کمتر باعث از دست دادن میزان قابل توجهی از اطلاعات میشود. و استفاده از تعداد بیشتر معمولاً باعث تحلیلهای مضاعف و زائد میشود.
قانون ۴ چیست؟
در هنگام انتخاب ۳ بازه زمانی، یک استراتژی ساده میتواند تبعیت از “قانون ۴” باشد. این بدین معناست که در ابتدا باید یک بازه زمانی متوسط مشخص شود و این بازه باید نشان دهنده میزان زمان باز گذاشتن یک معامله به طور متوسط باشد. سپس، باید یک تایم فریم کوچکتر انتخاب شود. این تایم فریم باید حداقل یک چهارم بازه زمانی متوسط باشد. (مثلاً، نمودار ۱۵ دقیقهای برای تایم فریم کوچک و نمودار 60 دقیقهای برای تایم فریم متوسط). با محاسبات یکسان، تایم فریم بزرگ یا بلندمدت باید حداقل چهار برابر تایم فریم میانی باشد. (با توجه به مثال قبل، نمودار ۴ ساعته برای تایم فریم بزرگ، سه تایم فریم انتخابی ما را کامل خواهد کرد).
انتخاب تایم فریم های معاملاتی مناسب در هنگام انتخاب طیف سه بازه زمانی بسیار حیاتی است. مشخصاً، یک معاملهگر بلندمدت با معاملاتی با عمر چندین ماه، استفاده بسیار کمی برای ترکیب نمودارهای ۱۵ دقیقهای، ۶۰ دقیقهای و ۲۴۰ دقیقهای خواهد داشت. همزمان، یک معاملهگر روزانه که عمر معاملاتش در حد چند ساعت و به ندرت بیشتر از یک روز است، استفاده زیادی از ترکیب نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهیانه ندارد. این به این معنی نیست که معاملهگر بلندمدت از توجه به نمودار ۴ ساعته سود نخواهد کرد. و یا معاملهگر کوتاهمدت از داشتن نمودار روزانه در پلتفرم معاملاتی خود بیمنفعت میماند. ولی این موارد باید در نقاط نهایی تحلیل مورد بررسی قرار بگیرند و نباید موجب درگیری فرد با کل طیف تایم فریم شود.
تایم فریم بلند مدت
با در نظر داشتن فرمت اصلی کار برای توصیف تحلیل با استفاده از چند تایم فریم، به اعمال آن در بازار مالی میپردازیم. با این روش نمودارخوانی، به طور کلی بهترین سیاست شروع از تایم فریم بلندمدت و ادامه به سمت بازههای جزئیتر میباشد. با توجه به تایم فریم بلندمدت، روند غالب شناسائی میشود. لازم به ذکر است که بیشترین ضربالمثل استفاده شده در معاملات برای این بازه زمانی این است: “روند دوست توست (The Trend is your friend).”
معاملات نباید در تفاوت بین تایم فریم ها این نمودار گسترده اجرا شوند، ولی معاملات انجام شده میبایست هممسیر با روند شناسائی شده در این بازه زمانی باشند. این به این معنی نیست که معاملات خلاف روند نمیتواند انجام شود. بلکه به این معنیست که احتمال موفقیت کمتر و هدف حد سود پائینتری نسبت به زمانی که همجهت با روند کلی باشد، دارد.
تایم فریم میان مدت
با افزایش جزئیات نمودار در تایم فریم میانی، حرکات کوچکتر درون روند بزرگتر پدیدار میشوند. این تایم فریم تطبیقپذیرترین تایم فریم در بین 3 تایم فریم است. زیرا هر دو حالت کوتاهمدت و بلندمدت در این سطح قابل لمس است. همانطور که گفته شد، میزان مورد انتظار متوسط زمان باز نگهداشتن یک معامله باید این تایم فریم مرکزی درون بازه تایم فریمها را مشخص کند. در واقع، این سطح زمانی بیشترین نمودار استفاده شده برای برنامهریزی معاملاتی در هنگامی که معامله باز است و قیمت به سطوح حد سود و یا حد ضرر نزدیک میشود، میباشد.
تایم فریم کوتاه مدت
در آخر، معاملات میبایست در تایم فریم کوتاهمدت انجام شوند. از آنجائیکه نوسانات کوچکتر در حرکت قیمت واضحتر میشود، معاملهگر قادر به انتخاب نقطه ورود جذاب برای معاملهای همجهت با مسیر از پیش تعیین شده در نمودارهای بازههای زمانی بالاتر میباشد.
تایم فریم های معاملاتی استاندارد در یک نگاه
با ترکیب هر سه تایم فریم برای ارزیابی یک دارائی، معاملهگر قادر خواهد بود تا به سادگی احتمال موفقیت درون یک معامله را مستقل از سایر قوانین وضعشده توسط استراتژی فرد، افزایش دهد. تحلیل بالا به پائین، فرد را تشویق به معامله با روند بزرگتر میکند. این به تنهائی ریسک را با توجه به احتمال بالاتر ادامه حرکت قیمت در طول روند بزرگتر در نهایت، کاهش میدهد. با اعمال این تئوری، سطح اعتماد به معامله باید با توجه به میزان هماهنگی تایم فریمها سنجیده شود.
برای مثال، اگر روند بزرگتر صعودی بوده ولی روندهای متوسط و کوچک به سمت پائین در حرکت هستند، معاملات فروش محتاطانه با اهداف حد سود منطقی و حد ضررهای دقیق میبایست اجرا شود. به طور جایگزین، معاملهگر میتواند تا پایان حرکت یک موج خرسی تفاوت بین تایم فریم ها در نمودارهای تناوب پائینتر صبر کند. پس از آن در یک سطح خوب وقتی هر سه تایم فریم مجدداً هماهنگ شدند، اقدام به معامله خرید کند.
یک منفعت واضح دیگر استفاده از تحلیل چند تایم فریمه معاملات، توانائی شناسائی نشانههای حمایتها و مقاومتها و همچنین نقاط ورود و خروج قدرتمند است. احتمال موفقیت معامله وقتی که در تایم فریم پائین دنبال شود افزایش مییابد. زیرا معاملهگر قادر خواهد بود از نقاط ورود ضعیف، حد ضررهای بد و یا اهداف غیرمنطقی دوری کند.
بهبود احتمال معاملات موفق
استفاده از تحلیل با چند تایم فریم میتواند شدیداً باعث بهبود احتمال معامله موفق شود. متأسفانه، بسیاری از معاملهگران به کاربرد این تکنیک در هنگام شناسائی یک موقعیت مناسب بیتوجهی میکنند. شاید زمان این باشد که معاملهگران به این روش بازگردند. زیرا روشی ساده برای اطمینان از سوددهی یک معامله با استفاده از همجهتی آن با روند فعلی میباشد.
کسب اطلاعات بیشتر درمورد انواع معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانید به مقاله انواع معامله گر و سرمایه گذار در بازارهای مالی را بشناسیم مراحعه کنید.
دیدگاه شما