معرفی و خلاصه کتاب نابغه دیوانه اثر رندی گیج
تبدیل شدن به یک کارآفرین و نابغه دیوانه، آن هم از نوع موفقش رویای بسیاری از انسانها است. این حس خوب که به جای گرفتن حقوق از دیگران به رئیس کسب و کار خودمان تبدیل شویم و به دیگران حقوق بدهیم بسیاری از ما را به سمت کارآفرین شدن تشویق میکند. تا اینجای کار، مشکل چندانی وجود ندارد.
اما وقتی پای موفق شدن در کارآفرینی به میدان باز میشود، کارها از سادگی بیرون میآیند و بسیار پیچیده میشوند. با این وجود، کارآفرینهای زیادی در عمل ثابت کردند که میتوان در دنیای تجارت به موفقیت رسید.
در این قسمت از پالس نیوز به سراغ کتاب «نابغه دیوانه» از «رندی گیج» میرویم و توصیههای یک کارآفرین غیرمعمولی را با هم میخوانیم. با ما همراه باشید.
سرفصلهای این مقاله
در جستجوی یافتن مشکل اصلی
هر فردی وقتی به دنبال موفقیت خودش میگردد روشهای گوناگونی را به کار میگیرد. گاهی آن روشها باعث ایجاد موفقیت میشوند و کتاب مشتی از بیت کوین گاهی نتیجهای جز شکست را به همراه ندارند. جستجوگر ماجرای ما عقب نمینشیند و باز هم به دنبال امتحان کردن روشهای متفاوتتر برای رسیدن به هدفش میگردد. اما باز هم موفقیت چندانی نصیبش نمیشود. گویی تلاشهای او مانند دویدن روی تردمیل هستند؛ فرقی نمیکند که چند کیلومتر را میدود چون هرگز مقصدی برای رسیدن وجود ندارد.
وقتی از چند قدم عقبتر به این ماجرا نگاه میکنیم، متوجه شکافی بسیار باریک اما به شدت عمیق میشویم. این شکاف باریک، باعث میشود که جستجوگر به جای حرکت کردن رو به جلو، مدام درجا بزند، انرژی، پول و انگیزهاش را از دست بدهد و دست آخر مُشتی خاطره ناخوشایند از تلاشهایش برایش باقی بماند. علت ایجاد این شکاف عجیب، «نداشتن ایده بزرگ» است.
این نابغه دیوانه مرتب روشهایی را برای رسیدن به هدفش انتخاب میکند و آنها را به کار میبندد اما واقعا ایده بزرگی برای انجام دادن ندارد. یادتان باشد این روش نیست که هدف را به خود جذب میکند بلکه این هدف است که با قدرت خود روشها را به روشنی دیدن خورشید در آسمان به شما نشان میدهد.
دروغ بزرگ را باور نکنید
بسیاری از مردم در یک سوتفاهم بزرگ گیر افتادهاند. آنها فکر میکنند که حریفشان در میدان مبارزه، غولی بزرگ به نام «شکست» است. در صورتی که شکست، همرزمشان است. چیزی که مانع رسیدن آنها به موفقیت میشود، قانع شدن به موقعیتهای معمولی، میانهروی در انجام کارها و دست از تلاش کشیدن است. شکستها جلوی موفقیت شما را نمیگیرند. آنها بخشی از فرآیند پیروزیتان را تشکیل میدهند.
اگر در قدمهای کوچکی که برای رسیدن به هدفتان برمیدارید شکست نخورید، هرگز مسیر خود به سمت یک گودال پر از آتش را اصلاح نمیکنید. هر بار زمین خوردن این پیام را به شما میرساند که باید روش خود را بهبود دهید و فکری به حال خودتان بکنید.
هیچ لطفی در بازنشستگی وجود ندارد، منتظر آن نباشید
شاید برای بسیاری از کسانی که اکنون جوان هستند و روزهای خود را با تلاش برای کسب موفقیت و ثروت سپری میکنند مفهومی به نام «بازنشستگی» آن هم در سن جوانی چیزی رویایی و فوقالعاده به نظر برسد. اما آواز دُهُل شنیدن از دور خوش است. حتی اگر تصور کنیم که در سن ۳۵ سالگی صاحب ثروتی شدهاید که شما را از کار کردن تا پایان عمرتان آزاد میکند، باز هم نمیتوانید در زندگی واقعی خود دست از کار بکشید. چون کسب ثروت، تنها بخش کوچکی از ماجرای کار و تلاش را به خود اختصاص میدهد.
کار کردن، احساس مفید بودن، زنده بودن و روز به روز بهتر شدن را در قلب شما زنده نگه میدارد. این همان دلیلی است که ثروتمندان بزرگ جهان را هر روز از رختخواب بیرون میکشد و آنها را پشت میز کارشان مینشاند. شاید جالب باشد که بدانید بسیاری از کسانی که بعد از سالها کار کردن در یک شرکت بازنشسته میشوند، تنها بعد از چند ماه، افسردگی میگیرند و بسیار زودتر از همسنوسالان خود که چیزی به نام بازنشستگی را قبول ندارد از دنیا میروند.
کار کردن به انسان انگیزهای برای تلاش کردن و امیدی برای حرکت کردن میدهد. شاید بد نباشد که به جای داشتن رویای بازنشستگی در سن جوانی، مثل یک نابغه دیوانه به دنبال کار مورد علاقه خود بروید یا حتی چند ماه استراحت کنید. به شما قول میدهم، خیلی زودتر از این مدت، به دنبال کاری برای انجام دادن میگردید. چون انسان در ذات خود، موجودی هدفمند است. داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به آن، چیزی است که به زندگی ما روح میبخشد.
کارآفرینها دیوانه هستند؟ شاید!
وقتی به اولینها در هر صنعت فکر میکنیم، یکی دو دیوانه را با چشمان خودمان میبینیم که در حال انجام کاری غیرعادی هستند. مثلا ادیسون در آن کارگاه عجیبش مدام سیمهای مختلف را به هم گره میزند، یکی دیگر مواد مختلف را با هم ترکیب میکند و دیگری فکر میکند که میتواند در مریخ برای انسانها خانهای متفاوت بسازد! اما حقیقت این است که دنیای کنونی ما بدون این دیوانهها هرگز به این اندازه از پیشرفت و تمدن نمیرسید.
هیچکس به جز یک نابغه دیوانه، مخالف جریان آب شنا نمیکند یا به دنبال چیزی فراتر از تفکر گروهی نمیگردد. چون اولین نتیجه چنین کاری، بیرون انداخته شدن از آن گروه، گاهی تمسخر، تحقیر و حتی تهدید است. اما یک دیوانه این کار را انجام میدهد. چون بیشتر از نظر و فکر بقیه، دیدن چیزی که هنوز برای دیگران وجود خارجی ندارد او را سرشار از شادی و قدرت میکند. او به امکان جدید، تغییری سرنوشتساز و وضعیتی کاملا متفاوت ایمان دارد و همین موضوع از وی انسانی تاریخساز میسازد. بله. به نظر من، کارآفرینها دیوانهترین موجودات در میان خیل عظیم انسانهای عاقل و معمولی هستند که سرنوشت زمین را تغییر میدهند.
آیا برای پرداخت قیمت کارآفرینی آماده هستید؟
معمولا وقتی حرف از انجام کارهای بزرگ، تغییرهای شگفتیساز و به ثمر رساندن چیزهای غیرمعمولی میشود، عدهای وسط میپرند و در مورد بهایی که باید برای انجام این کار بپردازیم سخنرانی میکنند. چیزی که آنها به عنوان بهای یک موفقیت از آن یاد میکنند، نتیجه نداشتن برنامه، ترس از شکست و استفاده نکردن از بازخوردها است.
مثلا عدهای – حتی برخی از کارآفرینهای موفق – مدعی هستند که بهای پیروزی در کارآفرینی و ثروتمند شدن از دست دادن خانواده، شادی و آرامششان بوده است. آنها از نوعی فداکاری دم میزنند که کارآفرینی را به یک نفرین تبدیل میکند. اما حقیقت ماجرا اصلا اینگونه نیست. در واقع، اصلا حقیقتی وجود ندارد. تمام این ماجرا به سبک نگاه ما به جهان اطرافمان بازمیگردد.
کسی که شکست را نوعی نفرین میبیند، هرگز فرصت استفاده از بازخوردهای آن را پیدا نخواهد کرد. فردی که به جای یادگیری مدیریت انرژی و زمان، خودش را وقف کارش میکند و اهمیتی به خانوادهاش نمیدهد، دور شدن از همسر و فرزندانش را بهایی برای کارآفرینی میپندارد و با این کار مسئولیت کمکاری و کملطفی به خانوادهاش را بر گردن چیز دیگری میاندازد.
به عنوان یک نابغه دیوانه باید آگاه باشید که برای ملاقات با موفقیت به دنیا آمدهاید. موفقیت مثل یک دوست قدیمی است که زیر چراغ خیابان منتظرتان ایستاده است.
برای ملاقات با این دوست قدیمی نفرین نمیشوید، بیپولی دامنتان را نمیگیرد و بدبختی همسایهتان نمیشود. شاید بد نباشد قبل از بیرون آمدن از خانه و ملاقات با این دوست، نگاهی به اجاق بیندازید و آن را خاموش کنید، به خانواده خود جملهای محبتآمیز بگویید و درب را پشت سر خود ببندید.
با این وجود، بله! موفقیت و پیروزی بهایی دارد. اما بهای آن چیزی به جز خارج شدن از محدوده امن شما نیست. هر چیزی به جز این، تنها یک بهانه برای لاپوشانی کمکاریها و نپذیرفتن مسئولیت اشتباههایی است که در مسیر کارآفرینی مرتکب شدهاید.
دامی که در مسیر نابغه دیوانه پهن شده است
کمی قبل با هم گفتیم کارآفرینها افرادی هستند که تفاوتها را در جامعه ایجاد میکنند. اما بسیاری از آنها بعد از برداشتن چند قدم در مسیر خود مانند طعمهای که در دام تارهای عنکبوت گیر میافتد، از حرکت بازمیایستند و حتی کاملا با خاک یکسان میشوند.
چیزی که باعث این ماجرا میشود، گیر افتادن در دام الگوهای قدیمی و ناکارآمد است. این الگوها همان دلیلی هستند که بسیاری از شرکتها را از پیشرفت عقب نگه میدارند، آنها را مجبور به انجام کارهای بیهوده میکنند و مانند پُتک بر سر راندمان فرود میآیند.
شاید بپرسید: «چرا کارآفرین از قبل مراقب این موضوع نیست؟» پاسخ این است که تفکر کارآفرینها بدون آنکه حتی خودشان هم بفهمند درگیر این موضوع میشود و به سمت معمولی شدن تغییر جهت میدهد.
ماجرا از این قرار است که کارآفرینها برای کم کردن فشاری که تغییرات و شنا کردن در خلاف جهت رودخانه روی روح و روانشان وارد میکند، کمی به سمت ساحل تمایل پیدا میکنند تا خستگی بگیرند. اما همین کار باعث میشود که خوشی ساحل و ساحلنشینان آنها را فریب دهد تا دست از متفاوت بودن بردارند.
آنها اسیر تفکر جمعی میشوند. وقتی یک کارآفرین درگیر چنین مشکلی شود، در ذهن خود ردای کارآفرینی را درمیآورد و تیپ کارمندی میزند. نتیجه کتاب مشتی از بیت کوین این ماجرا، یک کارآفرین را تحویل جامعه میدهد که با تفکر معمولی و سازشپذیر یک کارمند، کارها را جلو میبرد.
این ماجرا دوام زیادی نمیآورد. چون یک نفر نمیتواند همزمان هم عاشق ساحل باشد و هم برای به چالش کشیدن امواج رودخانه سر و دست بکشند.
برای رهایی از این گرفتاری، کارآفرینها باید خودشان را کاملا زیر نظر بگیرند و مراقب باشند که مبادا سبک تفکر منتقدانه و غیرمعمولی خود را از دست بدهند. آنها نباید به خودشان و افکارشان این اجازه را بدهند که درگیر ویروس عقاید، باورها و روشهای معمولی شوند.
نبوغ، یک موهبت نیست، یک فرآیند است
همه انسانها نابغه هستند؛ اما نه به شکل یکسان. نابغه درون هر فرد بسیار متفاوت از دیگری است. گاهی درون یک فرد، یک نابغه هنرمند زندگی میکند که نبوغ او در زمینه نقاشی نظیر ندارد.
نابغه دیگر یک معاملهگر بازار بورس است. او در بدترین شرایط هم میتواند راهی برای کسب سود پیدا کند. به همین ترتیب، نابغههای مدیریت، نویسندگی، فروش، آشپزی، موسیقی، علوم محض و … جایی در اعماق وجود همه انسانها زندگی میکنند.
نکتهای که باید آن را درک کنید این است که تبدیل شدن به یک نابغه یعنی قدم گذاشتن در فرآیندی که باید به انجام دقیقش متعهد شوید. باید از خودتان بپرسید که آیا واقعا میخواهید در مسیر نبوغ ذاتی خود دست به انجام یک کار واقعی بزنید؟ یا اینکه میخواهید به شیوهای که تاکنون زندگی کردهاید ادامه دهید و در خدمت نابغه دیوانه درون دیگران باشید؟
نباید به دنبال این باشید که با نبوغ خود دنیا را تغییر دهید. بسیاری از نابغههای درون، چنین کاری نمیکنند. اما آنها میتوانند شما و دنیای اطرافتان را تغییر دهند. یک لحظه صبر کنید… مگر همین کار برای تغییر دادن دنیا کافی نیست؟ شما هم بخشی از این دنیا هستید که به نوبه خود روی آن تاثیر میگذارید.
یادتان باشد، مسیر حرکت به سمت ملاقات با نابغه درونتان سرشار از شادی درونی است. چون شما طبق چیزی که برای آن ساخته شدهاید عمل میکنید و این موضوع به روح و روانتان مجالی برای نفس کشیدن میدهد.
اگر احساس میکنید عمل کردن طبق چیزی که نابغه درونتان میخواهد شما را آزار میدهد، پیشنهاد میکنم یک بار دیگر در مورد خودتان و کسی که او را نابغه درون خودتان خطاب میکنید فکر کنید. چون به احتمال زیاد، نابغه درون فرد دیگری را با نابغه خودتان اشتباه گرفتهاید!
مشکل و راهحل در کنار هم زندگی میکنند
به عنوان یک کارآفرین، ۹۹ درصد رسالت شما بر حل کردن مشکلات ریز و درشت قرار گرفته است. در واقع، شما و تیمتان آچار فرانسه حل مشکلات هستید. مسئله این است که معمولا کارآفرینها جایی در کره ماه یا در بهترین حالت، فرسنگها دورتر از مشکل به دنبال راهحل میگردند. در حال که مشکل و کلید برطرف کردنش در یک مکان زندگی میکنند.
یک کارآفرین باید به مشکل مانند تکههای پازل داخل جعبه نگاه کند. پازل، مشکلی است که همزمان راهحل هم محسوب میشود. اگر بتوانید به عنوان یک نابغه دیوانه چنین دیدگاهی به مشکلات پیدا کنید، در زمان، هزینه و نیروی کارتان صرفهجویی خواهید کرد.
چپ و راست را کنار بگذرید کتاب مشتی از بیت کوین و با تمام قوا به پیش بروید
شاید شما هم داستانها و حتی نتیجه تحقیقاتی را که راجع به کارایی قسمت راست یا چپ مغز صحبت میکنند شنیده باشید. این اطلاعات اصرار دارند تا باورهایی مانند قویتر بودن بخشی از ذهن در برخی از انسانها را نهادینه کنند.
اگر میخواهید نابغه درون خود را آزاد کنید باید تمام این باورها را دور بریزید. ذهن شما در تمام روزهای زندگیتان با تمام قوا و در حالی که اطلاعات گوناگون را از یک نیمکره به نیمکره دیگر رد و بدل میکند امکان زنده ماندن و داشتن تجربههای خلاقانه را برایتان مهیا میسازد.
جالب اینجا است که عده دیگری از محققان با بررسیهایی که روی عملکرد ذهن نابغههایی مانند انیشتین، موتزارت و غیره انجام دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که خلاقیت بینظیر ذهن آنها به علت افزایش ارتباط بین دو نیمکره ذهنشان بوده است.
لُپ کلام اینکه، اجازه ندهید باورهای محدود کننده عملکرد واقعی ذهنتان را مختل کنند.
دوست دارید خلاقتر شوید؟
سه کار معمولی وجود دارند که انسانهای معمولی آنها را انجام نمیدهند و به همین دلیل رنگ خلاقیت و نبوغ را در زندگیشان نمیبینند. این سه کار معمولی، «تجربه کردن»، «درونیسازی تجربهها» و «عمل کردن» هستند.
شاید بپرسید: «همه ما در حال انجام این کارها هستیم. ما با زندگی کردن تجربه کسب میکنیم و هر روز در حال انجام دادن کارمان هستیم.» دقیقا به همین دلیل است که خلاقیت از مردم عادی دور میشود. چون آنها در توهم انجام این موارد زندگی میکنند.
بیشتر مردم از درگیر شدن با موقعیتهای جدید، یادگیری چیزهای تازه و به چالش کشیدن خودشان فراری هستند. به همین دلیل، فرصتی برای کسب تجربههای جدید به دست نمیآورند. در حالی که تجربه، خوراک اصلی یک ذهن خلاق کتاب مشتی از بیت کوین را تشکیل میدهد.
درونیسازی تجربهها مورد دیگری است که یک ذهن خلاق را از دیگری جدا میکند. این موضوع به معنای تجربه ذهنی ماجراهایی است که هنوز به وجود نیامدهاند.
در گام آخر باید تمام این تجربهها و درونیسازیها را وارد یک کار عملی و واقعی کنید. مثلا کسب و کار خودتان را به راه بیندازید، کتاب مشتی از بیت کوین شرکت بزنید، به دنبال سرمایهگذار برای ایدههای خود بگردید، کتاب خودتان را برای چند انتشارات بفرستید و حتی برای مسابقات المپیک آماده شوید. در هر صورت، این تلاش است که نتیجههای واقعی را ایجاد میکند و فرصتی به نابغه درونتان میدهد تا خودش را به دنیا نشان دهد. آیا این فرصت را به او میدهید؟
پیام اصلی «رندی گیج» در کتاب «نابغه دیوانه» چه بود؟
رندی گیج، کارآفرین، سخنران و نویسندهای است که فراز و فرودهای زیادی را در زندگیاش تجربه کرده است. او حاصل تجربههای خود از کلنجار رفتن با نابغههایی که خودشان را قبول داشتند و حتی برخی از آنها که اصلا خبری از نبوغ درونیشان نداشتند را در قالب کتاب مشتی از بیت کوین کتاب «نابغه دیوانه» گرد هم آورده است.
هدف او این بود که به کارآفرینها و کسانی که این تفکر را در ذهنشان میپرورانند نشان دهد که اگر بخواهند میتوانند خلاقیت درونی خود را آزاد کرده و از آن برای رشد و توسعه زندگی خود و حتی دنیا نهایت استفاده را ببرند.
نظر شما چیست؟
آیا فکر میکنید درون شما هم یک نابغه دیوانه زندگی میکند؟
توجه: برای انجام معامله در بایننس حتما با آی پی خارج از ایران (کشورهایی مثل ترکیه، فنلاند، سنگاپور و روسیه) وارد شوید!
کتاب مشتی از بیت کوین
رسانه و مطبوعات تهران- ایرنا- با حکم علیرضا خدابخشی معاون سیاسی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، حسن عابدینی به عنوان رئیس جدید خبرگزاری رسانه ملی منصوب شد.
سعدآباد در چه ساعاتی میزبان میهمانان نوروزی است؟
میراث و گردشگری تهران- ایرنا- مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد در تعطیلات عید نوروز ۱۴۰۱، از ساعت ٩ صبح لغایت ١٩؛ پذیرای بازدیدکنندگان، گردشگران و سایر میهمانان نوروزی این مجموعه ملی است. تهیه…
بهار میآید
موسیقی و تجسمی تهران- ایرنا- عصر یکی از آخرین روزهای زمستان ۱۴۰۰، طی هماهنگی با خانواده بابک برزویه ساعت ۵ بعد از ظهر در محل بیمارستانی که این روزها بابک در آنجا بستری است ملاقاتی غیر معمول…
«موقعیت مهدی» به دنبال نمایش خون و دست و پای قطع شده نیست
سینما و تئاتر تهران- ایرنا- طراح صحنه «موقعیت مهدی»، گفت: هادی حجازیفر کارگردان در بخشهای جنگی این فیلم سینمایی به دنبال نمایش خون زیاد و دست و پای قطع شده نبود و به شدت از آن پرهیز میکرد.
بیت کوین و بلاکچین عمومی شد
کتاب و ادبیات تهران- ایرنا- کتاب «بیت کوین و بلاکچین برای عموم» توسط انتشارات زرنوشت به بازار نشر آمد.
مرگ با بوی سیب تازه
اندیشه و تاریخ تهران-ایرنا- حمله شیمیایی به حلبچه توسط صدام حسین برای سرکوب مردم کردستان عراق انجام شد که در آن از انواع مواد شیمیایی به خصوص گاز خردل استفاده شد. بازماندگان این بمباران…
روزنامهنگار شیرازی سوخت یا سوزانده شد؟
اندیشه و تاریخ تهران-ایرنا- مرگ «امیرمختار کریمپورشیرازی» روزنامهنگار ملیگرای دوران مصدق، از اتفاقات تلخ تاریخ مطبوعات معاصر است. روزنامهنگاری که از یک سو به صراحت قلم و از طرف دیگر…
فریاد ای ایران بر سر متفقین
اندیشه و تاریخ تهران-ایرنا- «حسین گلگلاب» در دورهای که ایران به اشغال متفقین در جنگ جهانی دوم درآمده بود و به دلیل خفقان امکان تظاهرات ملی در کشور وجود نداشت، با سرایش شعر «ای ایران» توانست…
بنیانهای امپراتوری بریتانیا با مشتی نمک به لرزه افتاد
اندیشه و تاریخ تهران-ایرنا- مهاتما گاندی رهبر فرهمند هند با آغاز «رژه نمک» زمینه را برای استقلال هند از بریتانیا فراهم کرد. این راهپیمایی اعتراض مدنی به قانون استعماری امپراتوری بریتانیا…
قد کوتاه دلیل انتخاب اولین فضانورد جهان بود/ ابهام در سفر یوری گاگارین
اندیشه و تاریخ تهران- ایرنا- یوری گاگارین را همه به عنوان نخستین فضانورد کتاب مشتی از بیت کوین تاریخ می شناسند؛ یک خلبان هواپیمای جنگی که به دلیل قد کوتاه ۱۵۷ سانتیمتری، اولین فضانورد جهان شد، هر چند در پایان…
پومپئو: بولتون «خائن» است / کتاب او مشتی دروغ، مطالب نیمهدرست تحریف شده و اباطیل آشکار است
وزیر امور خارجه آمریکا در واکنش به انتشار کتاب خاطرات «جان بولتون» مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید که حاوی مطالب افشاگرانه علیه دولت ترامپ است، او را «خائن» دانست.
وزیر امور خارجه آمریکا در واکنش به انتشار کتاب خاطرات «جان بولتون» مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید که حاوی مطالب افشاگرانه علیه دولت ترامپ است، او را «خائن» دانست.
«مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا بامداد جمعه در پیامی توییتری در واکنش به انتشار کتاب خاطرات بولتون با بیان اینکه این کتاب را نخوانده است، نوشت: اما با توجه به گزیدههای آن که منتشر شده، جان بولتون مشتی دروغ، مطالب نیمهدرست کاملا تحریف شده و اباطیل آشکار منتشر میکند.
بیشتر بخوانید:
تماشا کنید: آواز بولتون! / ۹ افشاگری مهم بولتون علیه ترامپ در کتاب «اتاق حوادث»
واکنش بایدن به اتهامات مطرح شده علیه ترامپ در کتاب بولتون: اقدامات مطرح شده از نظر اخلاقی "زشت و زننده" است
واکنش ترامپ به انتشار کتاب جان بولتون: تا اخراجش نکرده بودم، تعریفم را می کرد / او یک آدم عصبانی بود که فقط می خواست جنگ راه بیندازد؛ با خوشحالی انداختمش بیرون، چه ابلهی!
پمپئو افزود: هم ناراحتکننده و هم خطرناک است که نقش نهایی بولتون خائنی شده است که با نقض اعتماد مقدس مردم به او به آمریکا آسیب میزند.
بولتون در کتاب خود که قرار است هفته آینده رسما منتشر شود، دست به افشاگریهایی علیه دولت ترامپ از جلمه پمپئو زده است. بولتون مدعی شده است که پمپئو از همان نشست اول ترامپ با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی نسبت به سیاست او در قبال این کشور تردید داشته و این تردید مدام شدت گرفته است.
مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید همچنین گفته است که پمپئو به گفتوگوی تلفنی ترامپ با «مون جائه این» رییس جمهوری کره جنوبی پیش از دیدار با کیم گوش داده و به بولتون گفته است که از شنیدن آن «سکته کرده» است.
بولتون در موردی دیگر در کتاب خود نوشته است که پس از هدفگیری و سرنگونی پهپاد ارتش آمریکا توسط ایران در خلیج فارس در تابستان سال گذشته، وقتی ترامپ تصمیم به حمله نکردن به ایران گرفته، پمپئو همنظر با بولتون این تصمیم را بسیار خطرناک دانسته است.
به گفته بولتون، پمپئو به وی گفته است وقتی ترامپ که به ادعای خود تنها دقایقی پیش از صدور فرمان نهایی حمله به ایران در تلافی سرنگونی پهپاد آمریکایی آن را متوقف کرده بود، او به قدری پریشان شده که تا ساعت ۲ بعد از نیمه شب بیدار مانده است.
بولتون در مورد دیگری نیز گفته پس از گفتوگوی ترامپ با «امانوئل مکرون» رییس جمهوری فرانسه و پذیرش رفع موقت تحریمها علیه ایران برای رسیدن به توافقی جدید، پمئو گفته که با شماری از سناتورهای جنگطلب تماس میگیرد تا مخالفت جمهوریخواهان با چنین مذاکراتی را تشدید کنند.
رییس جمهوری آمریکا شهریورماه سال گذشته بولتون را به صورت ناگهانی و از طریق پیامی توییتری اخراج کرد؛ اقدامی که آغازگر آشکار شدن اختلافات جدی میان آن دو در مورد موضوعات مختلف بود.
بولتون خاطرات حضور خود در کاخ سفید را در کتابی نوشته که به زودی قرار است منتشر شود، اما فرایند انتشار آن نیز با اصطکاکهایی میان او و ترامپ همراه بوده است. کاخ سفید معتقد است که کتاب بولتون حاوی اطلاعات طبقهبندی شده است و به صورت کنونی قابل انتشار نیست.
بر اساس گزارش جدید روزنامه واشنگتن پست، بولتون در کتاب تازه خود با عنوان «اتاق حوادث: یک خاطره از کاخ سفید» که گفته شده پیش از توزیع سراسری، چند جلد از آن در اختیار رسانهها قرار گرفته، نوشته است: ترامپ ژوئن ۲۰۱۹ در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ در ژاپن دیداری با «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین گفته بود اگر پکن محصولات کشاورزی بیشتری از کشاورزان آمریکایی بخرد به شانس او در انتخابات کمک خواهد کرد.
وزارت دادگستری آمریکا با تنظیم شکایتی در دادگاه سعی دارد مانع از انتشار کتاب جان بولتون شود. براساس این دعوی، کتاب بولتون به این دلیل نباید منتشر شود که حاوی «اطلاعات محرمانه» است.
براساس گزارش شبکه بیبیسی، در این کتاب درباره وقایع داخلی کاخ سفید اطلاعاتی ارائه شده است.
ترامپ پیشتر گفته بود، بولتون ممکن است با انتشار این کتاب با «مشکلات قضایی» روبه رو شود.
این کتاب قرار است روز ۲۳ ژوئن (۳ تیر) منتشر شود.
بولتون آوریل ۲۰۱۸ (فروردین ۹۷) به تیم امنیت ملی کاخ سفید پیوست و در ماه سپتامبر (شهریور) سال بعد، دولت ترامپ را ترک کرد و گفت خودش این را خواسته است.
با این حال، ترامپ گفت که بولتون را به دلیل اختلافهای «شدید» برکنار کرده است.
پومپئو: بولتون «خائن» است / کتاب او مشتی دروغ، مطالب نیمهدرست تحریف شده و اباطیل آشکار است
وزیر امور خارجه آمریکا در واکنش به انتشار کتاب خاطرات «جان بولتون» مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید که حاوی مطالب افشاگرانه علیه دولت ترامپ است، او را «خائن» دانست.
وزیر امور خارجه آمریکا در واکنش به انتشار کتاب خاطرات «جان بولتون» مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید که حاوی مطالب افشاگرانه علیه دولت ترامپ است، او را «خائن» دانست.
«مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا بامداد جمعه در پیامی توییتری در واکنش به انتشار کتاب خاطرات بولتون با بیان اینکه این کتاب را نخوانده است، نوشت: اما با توجه به گزیدههای آن که منتشر شده، جان بولتون مشتی دروغ، مطالب نیمهدرست کاملا تحریف شده و اباطیل آشکار منتشر میکند.
بیشتر بخوانید:
تماشا کنید: آواز بولتون! / ۹ افشاگری مهم بولتون علیه ترامپ در کتاب «اتاق حوادث»
واکنش بایدن به اتهامات مطرح شده علیه ترامپ در کتاب بولتون: اقدامات مطرح شده از نظر اخلاقی "زشت و زننده" است
واکنش ترامپ به انتشار کتاب جان بولتون: تا اخراجش نکرده بودم، تعریفم را می کرد / او یک آدم عصبانی بود که فقط می خواست جنگ راه بیندازد؛ با خوشحالی انداختمش بیرون، چه ابلهی!
پمپئو افزود: هم ناراحتکننده و هم خطرناک است که نقش نهایی بولتون خائنی شده است که با نقض اعتماد مقدس مردم به او به آمریکا آسیب میزند.
بولتون در کتاب خود که قرار است هفته آینده رسما منتشر شود، دست به افشاگریهایی علیه دولت ترامپ از جلمه پمپئو زده است. بولتون مدعی شده است که پمپئو از همان نشست اول ترامپ با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی نسبت به سیاست او در قبال این کشور تردید داشته و این تردید مدام شدت گرفته است.
مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید همچنین گفته است که پمپئو به گفتوگوی تلفنی ترامپ با «مون جائه این» رییس جمهوری کره جنوبی پیش از دیدار با کیم گوش داده و به بولتون گفته است که از شنیدن آن «سکته کرده» است.
بولتون در موردی دیگر در کتاب خود نوشته است که پس از هدفگیری و سرنگونی پهپاد ارتش آمریکا توسط ایران در خلیج فارس در تابستان سال گذشته، وقتی ترامپ تصمیم به حمله نکردن به ایران گرفته، پمپئو همنظر با بولتون این تصمیم را بسیار خطرناک دانسته است.
به گفته بولتون، پمپئو به وی گفته است وقتی ترامپ که به ادعای خود تنها دقایقی پیش از صدور فرمان نهایی حمله به ایران در تلافی سرنگونی پهپاد آمریکایی آن را متوقف کرده بود، او به قدری پریشان شده که تا ساعت ۲ بعد از نیمه شب بیدار مانده است.
بولتون در مورد دیگری نیز گفته پس از گفتوگوی ترامپ با «امانوئل مکرون» رییس جمهوری فرانسه و پذیرش رفع موقت تحریمها علیه ایران برای رسیدن به توافقی جدید، پمئو گفته که با شماری از سناتورهای جنگطلب تماس میگیرد تا مخالفت جمهوریخواهان با چنین مذاکراتی را تشدید کنند.
رییس جمهوری آمریکا شهریورماه سال گذشته بولتون را به صورت ناگهانی و از طریق پیامی توییتری اخراج کرد؛ اقدامی که آغازگر آشکار شدن اختلافات جدی میان آن دو در مورد موضوعات مختلف بود.
بولتون خاطرات حضور خود در کاخ سفید را در کتابی نوشته که به زودی قرار است منتشر شود، اما فرایند انتشار آن نیز با اصطکاکهایی میان او و ترامپ همراه بوده است. کاخ سفید معتقد است که کتاب بولتون حاوی اطلاعات طبقهبندی شده است و به صورت کنونی قابل انتشار نیست.
بر اساس گزارش جدید روزنامه واشنگتن پست، بولتون در کتاب تازه خود با عنوان «اتاق حوادث: یک خاطره از کاخ سفید» که گفته شده پیش از توزیع سراسری، چند جلد از آن در اختیار رسانهها قرار گرفته، نوشته است: ترامپ ژوئن ۲۰۱۹ در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ در ژاپن دیداری با «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین گفته بود اگر پکن محصولات کشاورزی بیشتری از کشاورزان آمریکایی بخرد به شانس او در انتخابات کمک خواهد کرد.
وزارت دادگستری آمریکا با تنظیم شکایتی در دادگاه سعی دارد مانع از انتشار کتاب جان بولتون شود. براساس این دعوی، کتاب بولتون به این دلیل نباید منتشر شود که حاوی «اطلاعات محرمانه» است.
براساس گزارش شبکه بیبیسی، در این کتاب درباره وقایع داخلی کاخ سفید اطلاعاتی ارائه شده است.
ترامپ پیشتر گفته بود، بولتون ممکن است با انتشار این کتاب با «مشکلات قضایی» روبه رو شود.
این کتاب قرار است روز ۲۳ ژوئن (۳ تیر) منتشر شود.
بولتون آوریل ۲۰۱۸ (فروردین ۹۷) به تیم امنیت ملی کاخ سفید پیوست و در ماه سپتامبر (شهریور) سال بعد، دولت ترامپ را ترک کرد و گفت خودش این را خواسته است.
با این حال، ترامپ گفت که بولتون را به دلیل اختلافهای «شدید» برکنار کرده است.
از هنرنمایی ممدریش و اکبر مشتی تا مش ممد آب بند/تاریخچه بستنی در ایران
ماجرای ورود بستنی به شمیران هم داستان خواندنی خودش را دارد.تابستان که میشود، قدیمیهای شمیران یاد بستنیهای خوش آب و رنگ «مش ممد آببند» میافتند. اولین کسی که فوت و فن بستنی درست کردن را از اکبر مشتی و ممد ریش یاد گرفت و در مهمانیها و عروسیها کام مهمانان را با بستنی شیرین میکرد.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از همشهری آنلاین، همیشه با آغاز تابستان بازار بستنی و بستنی فروشیها هم داغ داغ میشود. حالا بماند که امسال با گران شدن ۲۵درصدی این خوشمزه خنک، بازار قیمت هم حسابی داغ و سوزان است. اما نخستین کسی که در تهران بستنی و فالوده درست کرده که بود و با چه وسیلهای این خوردنی خنک و خوشمزه را درست میکرد؟
در تورق کتابهای تاریخی درباره ماجرای ورود بستنی به ایران اینطور میخوانیم: بستنی در دوره ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمد. او در یکی از سفرهایش به فرنگ، بستنی خورد و آن را لذیذ یافت و به درباریان دستور داد تا طرز درست کردن آن را بیاموزند. بستنی و فالوده فروشی را شربتآلات فروشی میگفتند و عنوان آب بند هم به آن اطلاق میشد. آب بندی شغلی بود که ماده اولیه آن را آب در بر می گرفت و در بستنی و پالوده فروشی در معنی سفت کردن آب بود.
خوشمزه خنک چطور به شمیران آمد؟
ماجرای ورود بستنی به شمیران هم داستان خواندنی خودش را دارد.تابستان که میشود، قدیمیهای شمیران یاد بستنیهای خوش آب و رنگ «مش ممد آببند» میافتند. اولین کسی که فوت و فن بستنی درست کردن را از اکبر مشتی و ممد ریش یاد گرفت و در مهمانیها و عروسیها کام مهمانان را با بستنی شیرین میکرد. نام کامل مش ممد آب بند، میرزا محمد صالحی بود. پسرش محمدمهدی هم حرفه پدر را یاد گرفت و سالها بستنی دست مردم شمیران داد و خاطره خوشی باقی گذاشت. مش ممد آببند ۴۶سال پیش از دنیا رفت و پسرش محمدمهدی ۵ سال پیش. قدیمها به بستنی فروشی، آببندی میگفتند. بستنی فروشی با انواع شربتها همراه بود از جمله شربت بهلیمو، سکنجبین، آلبالو، بیدمشک و همین طور سرکه شیره. شربت آلبالو به دلیل طعم و رنگی که داشت بیشتر استفاده میشد.
مش ممد آب بند در اواخر عمر
یخهایی که از پس قلعه میآوردند
ممدریش و اکبر مشتی و مش محمدعلی از بنیانگذاران بستنی سنتی در تهران بودند و مرحوم محمد صالحی معروف به مش ممد آب بند، از آنها فوت و فن بستنی درست کردن را آموخت و اولین کسی بود که از سال ۱۳۱۰در شمیران بستنی درست کرد. برای همین به او مش ممد آببند می گفتند. «عباس صالحی»، یکی از معتمدان شمیران و پسر دیگر مش ممد آببند از پدرش که همیشه با وضو در دکان میرفت، یادی میکند و میگوید: «مرحوم برادرم محمدمهدی صالحی راه و حرفه پدر را در پیش گرفت و آخرین بار کسی بود که در شمیران بستنی را عمل میآورد. در قدیم، برای مجالس عروسی و مهمانی های بزرگ که بیشتر از سوی صاحب منصبانی که در شمیران خانه و باغ داشتند برپا می شد، از مهمانان با بستنی پذیرایی میشد.» بیشترین شهرت مش ممد آب بند در طعم و عطر بستنی زعفرانی و تخم مرغی و کاکائویی بود که دست مشتری میداد. اولین بستنی شاتوتی را هم او درست کرد. با شاتوتی که از درکه آورده بودند. برای بستنی درست کردن به برف و یخ زیادی نیاز بود. عباس صالحی میگوید: «برادرم تعریف میکرد که از پس قلعه برف یخ زده را بار الاغ میکردند و برای او میآوردند تا بتواند بستنی درست کند. برف یخ زده را در زیر زمین خنک خانه نگهداری میکرد.»
چرخ بستنی در کوچهها
بستنی فروشهای شمیران ۳ دسته بودند: دکاندارها، چرخ بستنیها و قالب بشکهایها. دکاندارها در مغازه خود بستنی میفروختند. چرخ بستنیها با چرخ طوافی در کوچهها میچرخیدند و بستنی میفروختند. قالب بشکهایها هم قالبهای چوبی پر از بستنی را روی سر میگذاشتند و در کوچهها راه میرفتند و بستنی میفروختند.
بستنی فالوده، ۲عباسی!
عباس صالحی از روی برگهای قدیمی که به یادگار نگه داشته قیمت بستنی در سالهای قدیم را میخواند: «یک ظرف بلور بستنی و یک ظرف بلور فالوده که حدود یک سیر و نیم وزن داشت ۵شاهی بود. یک ظرف بستنی فالوده هم ۲عباسی قیمت داشت.»
دکانهای باصفای بستنی فروشی
عباس صالحی که بیشتر وصف بستنی فروشهای شمیران قدیم را از زبان مرحوم برادرش شنیده میگوید: «دکانهای آببندی یا همان بستنی فروشی خیلی با صفا بود. دور تا دور مغازه با تابلوهایی از نقاشهای قهوه خانهای و تابلوهای رزم و بزم مانند رستم و سهراب، لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد و نیز پردههایی از واقعه عاشورا چیده شدهبود. معمولا تابلوها را محمد مدبر و حسین قوللر آقاسی از نقاشان صاحب کتاب مشتی از بیت کوین نام شمیران نقاشی کرده بودند. در طاقچههایی کنگرهای مغازه، شیشههای شربت میگذاشتند. دور تا دور مغازه نیمکتهای چوب و میزهای عسلی بود. کف مغازه هم با آجر فرش شده بود و صاحب مغازه مدام آب و جارو میکرد. روشنایی مغازه هم با چراغ زنبوری بود. بشکههای بستنی را بیرون مغازه میگذاشتند و روی آن را با پارچه سفید تمیز میپوشاندند.کسی که بستنی را با قاشق برنجی از قالب بشکههای بستنی میکشید، خلیفه یا بستنیکش نام داشت. بستنی را در جام بلند میریخت و روی آن را با شربت دلخواه مشتری تزیین میکرد. کسی که بستنی را عمل میآورد بار سفتکن نام داشت.»
شاگردان مش ممد آب بند در شمیران
مش ممد آببند شاگردان زیادی هم تربیت کرد و رمز و راز بستنی درست کردن را به آنها آموخت. مثل «موسیو ویلا» که در ابتدای خیابان مقصود بیک، بستنی فروشی داشت یا «غلامحسین لقانطه» و «علی کل احمد» و «علی اشرف الاسلامی». بستنی فروشی «گل و بلبل» در پیچ شمیران هم توسط یکی از شاگردان مش ممد آببند میچرخید. مش ممد آببند سالها در مغازه خود در تجریش کام اهالی را شیرین کرد و اواخر عمر در دکانش ترشی و سیر ترشی میفروخت و پسرش بستنی درست میکرد. مش ممد آب بند، کسی که اولین بستنی را در شمیران درست کرد سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت.
دستگاه بستنی سازی اکبر مشتی
بستنی «ممد ریش» در تهران
«عباس منظرپور» در کتاب «در کوچه و خیابان» درباره روزگار نخستین بستنی فروشیهای تهران اینطور آورده: نخستین کسی که در تهران به معنای واقعی بستنی درست کرد «ممدریش» بود. قبل از آن معمولاً از «رویخی» بهعنوان یک هوسانه خنک استفاده میشد. رویخی نشاسته پخته با گلاب بود که در بشقابهای مسی به اندازههای مختلف ریخته میشد. این بشقابها را روی خردههای یخ میگذاشتند و رویش یک پارچه سفید و تمیز میکشیدند. موقع فروش هم روی بشقابها شیره میریختند. هوسانههای دیگری هم مانند «یخ در بهشت» و «پالوده» هم داشتیم.
ممدریش بود که نخستین بستنی را ساخت و «خامه» به آن اضافه کرد. اول خامه را به دور قالب میمالید و بعد آنقدر قالب را میگرداند تا خامه سفت میشد. بعد آن را میبرید و داخل بستنیای میریخت. ممدریش قدی کوتاه، شکمی بزرگ و هیکلی چاق داشت. وقتی هوا خیلی سرد میشد، کت خود را روی دست میانداخت. اصطلاحی در تهران رواج داشت که میگفتند «هوا آنقدر سرد شده که ممدریش کتش را روی دست انداخته! بستنی را با چرخ دورهگردی میفروخت و آنقدر معروف شده بود که برایش تصنیف هم ساخته بودند: ز تهرون تا به قلهک تا به تجریش/ عجب بستنی داره، ممد ریش! ممدریش بعدها دکان کوچکی در خیابان ری، سر بازارچه نایبالسلطنه خرید. او بچه نداشت و همان دکان را به خواهرزاده خود اکبر داد که بعدها به «اکبرمشتی» معروف شد.»
دیدگاه شما