حد ضرر – قیمت سهم = ریسک قیمت سهم – حد سود = ریوارد
منظور از نسبت سود به زیان(ریسک به ریوارد) چیست؟
شاخص یا نسبت سود به زیان یا همان "ریسک به ریوارد" شاخصی برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایه گذاری در معاملات بورس می باشد، این شاخص می تواند جهت تصمیم گیری برای خرید یا عدم خرید سهم در بورس مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد. نسبت ریسک به ریوارد یعنی اینکه شما در مقابل چند درصد سود حاضر هستید چند درصد از سرمایه خود را به خطر بیندازید.باید توجه کرد که مفهوم "نسبت سود به زیانگ در همه بازارهای بورس چه داخلی(بورس های ملی) و چه بین المللی یکسان است.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد:
برای محاسبه این نسبت ابتدا باید ریسک و ریوارد را طبق فرمول زیر بدست بیاوریم؛
حد ضرر – قیمت سهم = ریسک
حد سود – قیمت سهم = ریوارد
بنابراین پس از تعیین ریسک و ریوارد، ریسک را بر ریوارد تقسیم می کنیم تا نسبت آن مشخص شود، بطوری که هر چقدر که این نسبت کمتر از ۵۰% باشد، سهم برای خرید مناسب می باشد.
فرض کنید شما قصد خرید سهمی را در بازار بورس ایران با واحد پولی ریال را دارید که قیمت آن مبلغ ۱۶۸۱ ریال است و تارگت ( حد سود ) سهم مبلغ ۲۱۲۰ ریال و حد ضرر سهم مبلغ ۱۵۵۰ ریال می باشد، بنابراین برای تصمیم گیری جهت خرید یا عدم خرید سهم ابتدا باید ریسک و ریوارد را مشخص نماییم.
۱۳۱ = ۱۵۵۰ – ۱۶۸۱ = ریسک
۴۳۹ = ۲۱۲۰ – ۱۶۸۱ = ریوارد
حالا طبق مطالب گفته شده ریسک را تقسیم بر ریوارد می کنیم که می شود:
۲۹۸ / ۰ = ۴۳۹ / ۱۳۱ = Risk/Riward
بنابراین نتیجه محاسبه می شود؛ ۰٫۲۹۸ یا ۲۹٫۸% و چون این نسبت کمتر از ۵۰% می باشد پس سهم برای خرید مناسب است.
تجزیه و تحلیل نسبت ریسک به ریوارد:
شاخص ریسک به ریوارد شاخص خوبی برای تعیین حد ضرر و حد سود است، یعنی اگر پس از خرید سهم، قیمت آن تا مبلغ۱۵۵۰ریال سقوط کرد آن را می توانیم بفروشیم و با ضرر از آن خارج شویم و اگرقیمت سهم بالا رود و تا مبلغ ۲۱۲۰ ریال رسید، باز هم می توانیم تصمیم به فروش سهم بگیریم. به عبارت دیگر مبلغ ۴۳۹ ریال سود در مقابل مبلغ ۱۳۱ ریال ضرر که ریسک به ریوارد سهم می شود ۲۹% و یا یک سوم مبلغ سرمایه گذاری، بنابراین ریسک به ریوارد، به این مفهوم است که شما حاضرید در مقابل ۲۹ درصد سود، مقداری از سرمایه خود را (به اندازه مبلغ سرمایه گذاری) به خطر بیندازید.
ریسک به ریوارد
ریسک به این معنا است که تفاوت بین قیمت سهام و حد ضرر و ریوارد یعنی تفاوت بین قیمت سهم و حد سود آن است.
مسئلهای که به آن نسبت ریسک (Risk) به ریوارد (Reward) میگویند فرمول سادهای دارد:
- ریسک: تفاوت قیمت سهم و حد ضرر
- ریوارد: تفاوت قیمت سهم و حد سود
به عبارتی اگر میزان ریسک را تقسیم بر ریوارد کنیم و ضربدر ۱۰۰ کنیم نسبت R/R به دست میآید که هر وقت کمتر از ۵۰% بود سهم برای خرید مناسب است.
- اگر سود انتظاری شما (که بر اساس یک تحلیل منطقی تکنیکالی یا بنیادی باشد) حداقل دو برابر زیان احتمالی ( حد ضرر به دست آمده به روش تکنیکالی) باشد، آن وقت خرید یک سهم مانعی ندارد در غیر این صورت خرید معمولا اشتباه است.
خرید سهام بدون در نظر گرفتن نسبت ریسک به ریوارد (که با کمی تجربه و شناخت نقاط حمایتی و مقاومتی به صورت ذهنی مشخص است) شاید یکی دوبار موفقیت آمیز باشد ولی هیچگاه موفقیت پیوسته و مداومی برای شما نخواهد داشت و به مرور زمان خواهید دید که سرمایه شما از سرمایه اولیه کمتر شده است.
بنابراین از خریدهای هیجانی در مقاومتها و صفهای خرید و بدون در نظر گرفتن ریسک به ریوارد، پرهیز کنید همچنین باید گفت ریسک به ریوارد ملاک صد در صد ورود به یک معامله نیست.
ریسک به ریوارد تنها یک عدد است که خود بر اساس پارامترهای احتمالی بنا نهاده شده در اصل میتوان گفت کاربرد نسبت ریسک به ریوارد برای اولویتبندی کردن پوزیشنهای خرید به حساب میآید.
مفهوم ریسک و ریوارد چیست؟
مفهوم ریسک و پاداش تنها به بازارهای مالی اختصاص ندارد. برای درک بهتر مفهوم نسبت ریسک به ریوارد مثالی خارج از بازارهای مالی را بیان میکنیم. یک باغ وحش که در آن انواع حیوانات وحشی نگهداری میشود را در نظر بگیرید. قطعا ورود به قفس حیوانات برای مردم و بازدیدکننده ممنوع است و این کار تخلف به حساب میآید. در این زمان اگر شخصی پیشنهاد 1بیت کوین در ازای ورود به قفس پرندگان و غذا دادن به آنها را به شما بدهد، ریسک این کار برای شما چیست؟
به دلیل آنکه ورود افراد به قفس حیوانات ممنوع است، با انجام اینکار، طبق قوانین با شما برخورد خواهد شد؛ این تنها ریسک انجام این کار است و پاداش آن یک بیت کوین خواهد بود. دراین حال فرض کنید فرد دیگری به شما پیشنهاد میدهد که اگر وارد قفس شیرها شوید و به آنها غذا بدهید، ۲ بیت کوین به شما خواهد داد. اکنون ریسک اینکار را برای شما چه خواهد بود؟ علاوه بر برخورد قانونی با شما، خطر وجود شیر نیز شما را تهدید میکند. غذا دادن به پرندگان خطر جانی برای شما ندارد اما در صورت ورود به قفس شیرها، ممکن است جان خود را از دست بدهید.
پس برای ورود به قفس شیرها شما با دو ریسک مواجه هستید که ممکن است آسیب جدی به شما وارد شود. اما پاداش آن بیشتر از حالت اول است؛ شما با ورود به قفس شیرها ۱ بیت کوین بیشتر بدست خواهید آورد. کدام یک از دو حالت بالا انتخاب بهتری میتواند باشد؟ هرچند در هر دو حالت احتمال برخورد قانونی با شما وجود دارد، اما انجام کدام یک، تصمیم مفهوم نسبت ریسک مفهوم نسبت ریسک عاقلانهتری خواهد بود؟ پاداش حالت اول ۱ بیت کوین بوده و ریسک آن برخورد قانونی باغ وحش با شماست. اما پاداش حالت دوم، ۲ بیت کوین بوده و ریسک آن علاوه بر برخورد قانونی، از دست دادن جانتان نیز خواهد بود. انتخاب حالت اول تصمیم عاقلانهتری است زیرا ریسک کمتری نسبت به حالت دوم دارد، با اینکه پاداش کمتری بدست میآورید. شما با این ارزیابی نسبت ریسک به ریوارد میان این دو حالت را برسی کردید.
چرا باید نسبت Risk / Reward معاملات خود را محاسبه کنید؟
اصولا معاملهگران نسبت ریسک به ریوارد را به نسبت R/R (نسبت آر به آر) میخوانند. در واقع این نسبت معرف این است که در ازای از دست دادن 1 دلار از سرمایه خود، خواهان به دست آوردن چه مقدار سود هستید. محاسبه این نسبت بسیار ساده است. حد سود در واقع بالاترین مقدار سود احتمالی است که در یک معامله انتظار کسب آنرا دارید. حد ضرر، قیمتی است که اگر ارز دیجیتالی یا سهامی که خریداری کردید به آن قیمت برسد از آن خارج خواهید شد. برای محاسبه این نسبت، حد ضرر معامله خود را به حد سود تقسیم کنید؛ نتیجه این تقسیم، نسبت ریسک به ریوارد سرمایهگذاری شما خواهد بود. با ذکر یک مثال این موضوع را ادامه میدهیم.
به طور مثال فرض کنید قصد خرید یک ارز دیجیتال را دارید؛ اصولا باید برای هر معاملهای، قیمت ورود، قیمت حد سود و قیمت حد ضرر را پیش از خرید آن تعیین کنید و معاملهگران حرفهای تحت هیچ شرایطی این حدود را تغییر نخواهند داد. قیمت ورود، قیمتی است که قصد خرید دارایی را دارید. حد سود، بالاترین میزان سودی است که از معامله روی یک دارایی دیجیتال انتظار دارید. اما زمانی که بازار در جهت حرکت نکند و معامله وارد ضرر شود نقطهای برای حد ضرر در نظر گرفته که از بازار خارج خواهید شد. تقسیم قیمت حدضرر به قیمت حد سود و عدد به دست آمده را نسبت ریسک به ریوارد میگویند. هرچه نسبت Risk / Reward عدد کوچکتری باشد، به این معنی است که شما سود بالاتری را به نسبت زیان احتمالی انتظار دارید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به سود
با فرض اینکه معامله گری قصد خرید بیت کوین مفهوم نسبت ریسک را با دید سرمایهگذاری بلند مدت داشته باشد، بر اساس تحلیل حد سود را از نقطه ورود، ۱۵ درصد در نظر میگیرد. اما اگر تحلیل او نادرست باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در نتیجه باید برای این تحلیل خود حدضرر تعیین کند؛ بر اساس تحلیل، حد ضرر خود را ۵ درصد در نظر میگیرد. این اعداد بر اساس تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال مشخص میشود. برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به این دو قیمت احتیاج داریم.
حد سود این خرید ۱۵ درصد و حد ضرر آن ۵ درصد تعیین شده است, نسبت Risk / Reward این معامله چند است؟
۰. ۳۳= ۵/۱۵. نسبت ریسک به ریوارد را به صورت اختصار ۱: ۳ نشان میدهند. این نسبت نشان میدهد که به ازای هر یک واحد ریسک، ۳ واحد سود انتظار داریم. به عبارت دیگر، در ازای از دست دادن هر ۱ دلار، انتظار کسب ۳ دلار را داریم. بنابراین اگر با ۱۰۰ دلار وارد این معامله شویم، سود احتمالی ما ۱۵ درصد و ضرر احتمالی ۵ درصد خواهد بود.
برای کاهش نسبت، باید حد ضرر را به قیمت ورود به معامله نزدیکتر کنیم. این اعداد را نمیتوان به دل خواه انتخاب کرد؛ بلکه این اعداد برگرفته از تحلیل تکنیکال است. در صورتی که یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد، بهتر است آن معامله انجام نشود و به دنبال فرصت بهتری برای سرمایه گذاری باشیم.
نسبت ریوارد به ریسک
دراین روش از معکوس نسبت ریسک به ریوارد یعنی نسبت ریوارد به ریسک استفاده میشود. نسبت ریوارد به ریسک مفهوم جدیدی نیست و فقط نمایش دیگری از همان مفهوم ریسک به ریوارد است. نسبت ریوار به ریسک در مقایسه با نسبت ریسک به ریوارد بهتر درک میشود و به همین دلیل بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. محاسبه آن دقیقا برعکس نسبت ریسک به ریوارد است. در مثال بالا، نسبت ریوارد به ریسک از تقسیم ۱۵ بر ۵ بدست میآید. در نتیجه این نسبت برابر ۳ خواهد بود. در این صورت، هر چه این نسبت بالاتر باشد، شرایط بهتری برای سرمایه فراهم خواهد شد.
نسبت ریوارد به ریسک
فرمول ریسک به ریوارد
روش اول
یک فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که:
حد ضرر – قیمت سهم = ریسک
قیمت سهم – حد سود = ریوارد
سپس مقدار ریسک را بر ریوارد تقسیم کنید و هرچه نسبت محاسبه شده کمتر از 50 درصد باشد، برای خرید مناسبتر است.
قیمت سهم افق 61,270 ریال میباشد.
حد ضرر: 58,600 و مقاومت 63,100 ریال. هدف اول را 70,000 ریال محاسبه میکنید. تعیین ریسک به ریوارد به این صورت است:
2670=58600– 61270= ریسک
1830= 61270 -63100= ریوارد
ریسک / ریوارد= 1. 45 که بالا میباشد. این عدد از 100 بیشتر است و به همین خاطر، ریسک خریدش بالا است.
اگر سهمی را در 10,000 ریال خریداری کرده باشید و برای آن حد ضرر 7,500 ریال و حد سود 20,000 ریال قرار دهید، ریسک این معامله بهازای هر سهم 2,500 ریال و پتانسیل سود آن 10,000 ریال است.
سپس به مقایسه ریسک با سود میپردازید تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
25= 10000 /2500 = پاداش/ریسک
بنابراین ریسک به ریوارد این معامله یک به چهار میباشد.
البته بهترین ریسک به ریوارد یک به سه تعیین شده است به این معنا که یعنی تحمل یک واحد ریسک در مقابل سه واحد سود وجود دارد.
معامله خرید EUR/USD را در نقطه 1. 1225 وارد میشویم. حد ضرر ما در نقطه 1. 1200 و حد سود ما در نقطه 1. 1275 قرار دارد.
حد ضرر به پیپ = 25 پیپ
حد سود به پیپ = 50 پیپ
ریسک به ریوارد = 1: 50/25 = 1: 2
همانطور که میبینید نسبت ریسک به ریوارد ما برابر شد با 1 به 2. پرواضح است که برای نسبت سود به زیان یا ریوارد به ریسک جای این دو عدد عوض میشود.
روش دوم
در ابتدا باید مقدار سرمایه خود را تعیین کنید (متغیر S)، سپس درصد ضرر خود را مشخص کنید (متغیر N).
نقطه ورود معاملات خود را باید مشخص کنید که معمولاً معاملهگران برای تعیین نقطه ورود از تکنیک Triger (تریگر) استفاده میکنند.
استفاده از تریگر زمانی کاربرد دارد که شما محدوده مناسب برای ورود را تشخیص دادهاید اما قیمت دقیق برای ورود را نمیدانید، در این زمان استفاده از تریگر مناسب است.
استفاده از اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک، RSI، MACD و … برای تشخیص نقطه ورود مناسب است. مثلاً زمانی که خط روند با یک کندل صعودی یا نزولی قدرتمند قطع شود میتواند سیگنالی برای خرید باشد.
بعد از خریداری سهم برای خود حد سود (profit target) برای خروج و حد ضرر فروش تعیین کنید. فاصله بین قیمت خرید و هدف قیمتی فروش را a در نظر بگیرید. مشخص کردن حد ضرر به کمک متغیر N انجام میشود.
معمولاً تعیین حد ضرر به این صورت است که کندل، حد موردنظر شما را رد کند و در نقطه پایینتر بسته شود و کندل بعدی نیز پایین کندل ایجاد شده قرار گیرد.
محاسبه ریسک نیز به کمک حد ضرر (stop loss) انجام میشود.
فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر تعیین شده b نامیده میشود.
حال با تقسیم مقدار b بر a، نسبت ریسک به ریوارد محاسبه میشود.
X*b = (N/100)*S
متغیر X، مقداری است که باید خرید انجام شود. در صورتی که حاصل به دست مده از 0. 5 بیشتر باشد، معامله توجیهپذیر خواهد بود.
اندیکاتور محاسبه ریسک به ریوارد
در موقعیتهای تحلیل جهت تعیین نسبت ریسک به ریوارد و برای تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و ضرر و مشخص کردن محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه مختلف، میتوان طبق تصویر زیر از اندیکاتور مناسب استفاده کرد:
ابزار Forecast یا پیشبینی به تحلیلگران این امکان را میدهد که نقاط ورود و خروج را در معاملات خود تعیین کنند و برای افزایش زیبایی بصری و جذابیت آن میتوانید از آیکونها استفاده کنید.مفهوم نسبت ریسک مفهوم نسبت ریسک
اندیکاتور Position Size Calculator نیز ابزاری کاربری است که در هر معامله باتوجهبه حجم معامله بر اساس نقطه ورود، حد ضرر و درصد ریسکپذیری شما را تعیین میکند و در هر دو پلتفرم متاتریدر 4MT و 5MT قابلاستفاده است.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله کاربرد ارز دیجیتال را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
نسبت ریسک به سود(Risk / Reward) ؛ ابزاری طلایی برای اولویتبندی معاملات
مفهوم نسبت ریسک به سود یا ریسک به پاداش به چه معناست و در کجا کاربرد دارد؟ چگونه میتوان بین چند معامله سودآور ، پربازدهترین آنها را انجام داد؟ آیا ابزاری وجود دارد که با استفاده از آن بتوان ، پوزیشنهای معاملاتی را از پرسودترین به کم سودترین و یا بالعکس مرتب کرد؟ مفهوم سود به ریسک چه رابطهای با ریسک به سود دارد و چگونه میتوان از آن استفاده کرد؟ در این مقاله قصد داریم پاسخ تمامی این سوالات را به شما خوانندگان عزیز بدیم تا شما هم مانند بسیاری از معاملهگران حرفهای بتوانید با استفاده از این نسبت کاربردی ، پرسودترین معاملات خود را شناسایی کنید.
مفهوم نسبت ریسک / سود
هر نسبتی از یک صورت و یک مخرج تشکیل شده. طبیعتا جوابی که از این نسبتهای مختلف بدست میآید با صورت رابطه مستقیم و با مخرج رابطه عکس دارد.
بر اساس علم مدیریت سرمایه در بازارهای مالی ؛ معاملهگران باید پیش از انجام هر معاملهای برای معاملات خود حد سود و حد ضرر تعیین کنند. حد ضرر به معنای تفاوت قیمتی است که پس از ورودمان به معامله در صورتی که ارزش دارایی ما به آن برسد ؛ ما تشخیص میدهیم که آن معامله برایمان زیانده خواهد بود و از آن خارج میشویم. در مقابل حد سود به معنایی بیشترین تفاوت قیمتیای است که برای رشد ارزش یک دارایی در نظر میگیریم. مفاهیم مربوط به نسبت ریسک / سود دقیقا در اینجا معنا پیدا میکنند. در این نسبت ؛
ریسک همان حد ضرری است که ما برای معاملات خود در نظر میگیریم و در صورت قرار میگیرد،
و سود یا پاداش همان حد سودی است که ما از افزایش ارزش داراییای که آن را معامله کردیم انتظار داریم و در مخرج قرار میگیرد.
در تمامی نسبتها افزایش مقدار صورت باعث بزرگتر شدن جواب کل نسبت میشود و متقابلا افزایش مقدار مخرج باعث کوچکتر شدن جواب کل نسبت میشود.
پس با توجه به این قضیه ، طبیعی است که هر چقدر جوابی که از نسبت ریسک / پاداش بدست میآورید برزگ باشد ، بدین معناست که ضرری که از انجام آن معامله متحمل میشوید بیشتر است.
هر چقدر ، عددی که از این نسبت بدست میآید کوچکتر باشد ، انجام آن معامله برای شما سودآورتر است. زیرا در این حالت بزرگتر شدن مقدار سود و کوچکتر شدن مقدار ریسک یا همان ضرر باعث کوچکتر شدن جواب کلی این نسبت شده است.
نسبت ریسک / پاداش در تمام عرصههای زندگی کاربرد دارد. از معاملاتی که روزانه دربازارهای مالی نظیر فارکس ، ارزهای دیجیتال (برای آشنایی با رمز ارز های برتر در سال 2021 اینجا کلیک کنید. ) ، بورس اوراق بهادار ایران و … گرفته تا بسیاری از اتفاقاتی که حتی در زندگی روزمره برای همه ما اتفاق میافتد. برای درک آسانتر این مسئله آن را در قالب مثالی بیان میکنیم؛
فرض کنید در یک مسابقه دارت شرکت کردید.در حالت اول برگزار کننده مسابقه از شما 5 هزار تومان حق ورود دریافت میکند و به شما میگوید اگر با سه پرتاب دارت بتوانید امتیاز 60 را کسب کنید ، 15 هزارتومان به شما میدهد و اگر کمتر از این امتیاز و یا صفر امتیازی کسب کنید ، بدون اینکه حق ورودی که پرداخت کردید را به شما بازگرداند ، شما را از دور مسابقات حذف میکند. در حالت دوم برگزار کننده این مسابقه از شما 10 هزار تومان حق ورود دریافت میکند و به شما میگوید که اگر فقط با یک پرتاب دارت بتوانید امتیاز 80 را کسب کنید ، 40 هزار تومان به شما بازمیگرداند و اگر با آن یک پرتاب ، امتیازی کمتر بدستآورید یا هیچ امتیازی کسب نکنید ، شما را حذف میکند.
حال بیایید نسبت ریسک / سود را برای حالت اول و دوم بررسی کنیم. گفتیم که بزرگتر شدن مقدار صورت در نسبت ریسک / پاداش ، باعث افزایش خطر سرمایهگذاری میشود ؛ مشخصا در حالت دوم مقدار بیشتری از سرمایه شما نسبت به حالت اول در خطر است ؛ پس این امر موجب میشود که ما در صورت تمایل برای شرکت در این مسابقه ، از حالت اول استفاده کنیم زیرا در این صورت ، ضرر کمتری را متحمل میشویم.
یکی از مسائلی که همواره ذهن معاملهگران را به خود مشغول کرده ، این است که چطور میتوانند بین چند معامله سودآور ، پربازدهترین و مناسبترین آنها را انتخاب کنند.
چگونه بین چند معامله سودآور ، پربازدهترین آنها را انتخاب کنیم؟
حال که با مفهوم ریسک به پاداش یا همان ضرر به ریوارد آشنا شدید به آسانی میتوانید از آن در معاملات خود استفاده کنید و در بین چند پوزیشن معاملاتی ، آن معاملهای که بیشترین سود و در عین حال کمترین ضرر را برای شما به ارمغان میآورد را انجام دهید.
کافی است که نسبت ضرر / ریوارد را برای تمامی معاملات خود با توجه به نقطه ورود ، حد سود و حد ضرر آنها محاسبه کنید. هر پوزیشنی که عدد کمتری را به خود اختصاص دهد در ردههای اول لیست سودآورترین معاملات شما قرار میگیرد ؛ به همین ترتیب هر چقدر اعدادی که از این نسبت به دست میآورید بزرگتر بشوند به منزله این منظوراند که ، میزان ضرر شما از انجام آن معامله ارزش سودی که با بستن آن پوزیشن میخواهید کسب کنید را ندارد و بهتر است که از انجام آن صرف نظر کنید.
اگر تصمیم بگیرید اعدادی که از نسبت ضرر / ریوارد بدستآوردهاید را از بزرگ به کوچک مرتب کنید ؛ این بار به فهرستی میرسید که میتوانید آن را به عنوان زیانده ترین موقعیتهای معاملاتی خود بشناسید.
بررسی نسبت سود / ریسک
در واقع مفهوم این نسبت چیز جدیدی را بیان نمیکند و دقیقا معنایش عکس آن چیزی است که در نسبت ریسک به ریوارد بررسی کردیم. این دو نسبت رابطه عکس با یکدیگر دارند. اعدادی که از این نسبت برای معاملاتتان بدست میآورید هر چقدر بزرگتر باشند به معنای سودآورتر بودن آن معامله برای شماست. چون درک این نسبت از نسبت ریسک به ریوارد آسانتر است ، آن را بیان کردیم.
سخن پایانی
نسبت ریسک به سود ابزاری برای پیدا کردن سودآور ترین معامله در بین چند موقعیت معاملاتی است که در هرجایی کاربرد دارد . از تقسیم حد ضرر بر حد سودی که با توجه به نقطه ورود معاملهگران محاسبه میشوند به دست میآید.هر چقدر عددی که از این نسبت برای پوزیشنهای خود به دست میآورید کوچکتر باشد به معنای بازده بالای آن پوزیشن برای شماست ؛ یعنی با بستن آن پوزیشن در عین اینکه سرمایه کمتری را در معرض خطر قرار میدهید ، امکان سودی که بدست میآورید بیشتر خواهد بود. مفهوم نسبت سود به ریسک ، برابر با همان مفهوم ضرر به ریوارد است با این تفاوت که برعکس بیان میشود ؛ یعنی بالا بودن مقداری که از این نسبت حاصل میشود به معنای بازده بیشتر است.
قدرت واقعی این نسبت درکنار به کارگیری یک استرتژی معاملاتی قوی با نرخ برد بالا احساس میشود. اگر علاقهمند به دیدن دورههای آموزش فارکس و آموزش ارزهای دیجیتال هستید میتوانید از خدمات تخصصی آکادمی آینده که رسالت آموزش ارز دیجیتال در مشهد را بر عهده دارد استفاده کنید.
نسبت ریسک به ریوارد (risk/reward ratio) در فارکس چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد (risk/reward ratio) در فارکس چیست؟ احتمالاً بارها شنیدهاید که نسبت کسانی که در فارکس متضرر میشوند، از کسانی که در این بازار سود میکنند، بیشتر است. اگر اندکی تأمل کنید و به مشاغل دیگر نیز نگاهی داشته باشید، متوجه میشوید که این موضوع در کسب و کارهای دیگر نیز صادق خواهد بود.
به طوری که در تمامی بازارهای مالی، تعداد افراد سودده کمتر و تعداد افراد زیانده، بیشتر است. چرا که هر شغل، مهارتهای منحصر به فرد خود را میطلبد. اما وجه اشتراک تمامی این مشاغل این است که اگر روی نقاط قوت و ضعف دیگران مطالعه و تحقیق کنید، میتوانید الگوی مناسبی تشکیل دهید، نقاظ ضعف خود را به نقاط قوتتان تبدیل کنید و موفق شوید.
یکی از بزرگترین نقاط ضعف تریدرهای زیانده در بازار فارکس نیز عدم تناسب حد سود و زیان آنها است. اغلب این تریدرها، با سود کم از بازار خارج میشوند، در ضررهای سنگین صبر میکنند و با امید واهی منتظر به سود رسیدن معامله و پوزیشن اشتباه خود میمانند. توصیه میکنیم برای شروع کار در فارکس حتما از یک اکسپرت فارکس استفاده کنید که بهترین نسبت معاملاتی ریسک به ریوارد را داشته باشد!
در نظر داشته باشید که متضرر نشدن در معاملات، غیر مفهوم نسبت ریسک ممکن خواهد بود. با این حال شما باید زیان را مدیریت کرده و آن را در کمترین میزان ممکن نگه دارید. برای اینکار، لازم است تا معاملۀ زیانده را در ضرر کم و معقول ببندید و از آن پوزیشن خارج شوید. به علاوه، اهمیت زیادی دارد که نسبت سود و زیان را رعایت کنید.
در واقع Reward سودی است که در هر معامله عاید شما میشود و ریسک زیانی است که برای هر معامله در نظر میگیریم. نسبت ریسک به ریوارد در فارکس که گاهی به عنوان «نسبت R/R» نیز شناخته میشود، سود بالقوۀ یک معامله را با زیان احتمالی آن مقایسه میکند.
محاسبۀ این نسبت با استفاده از تفاوت میان نقطه شروع معامله تا دستور مفهوم نسبت ریسک توقف ضرر (Stop Loss)، به شما در مدیریت ریسک سرمایهگذاری و کسب سود کمک خواهد کرد. در ادامۀ این مطلب، به صورت مفصل توضیح میدهیم که نسبت ریسک/ریوارد چیست و چگونه کار میکند. همچنین دلیل استفاده از این رویکرد در بازار فارکس را شرح خواهیم داد.
تعریف نسبت ریسک به ریوارد در فارکس
نسبت ریسک به ریوارد در فارکس نشاندهندۀ میزان سودی است که یک سرمایهگذار میتواند به ازای هر دلاری که در یک معامله ریسک میکند، به دست آورد. بسیاری از معاملهگران با محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، بازده مورد انتظار یک سرمایهگذاری را با میزان ریسکی که باید برای کسب این بازده متقبل شوند، مقایسه میکنند. به مثال زیر توجه کنید:
سرمایهگذاری با نسبت ریسک به ریوارد 1:7 نشان میدهد که تریدر مایل است تا برای کسب درآمد 7 دلاری، یک دلار سرمایهگذاری کند. از طرفی، اگر نسبت ریسک به ریوارد در فارکس 1:3 باشد، تریدر باید برای به دست آوردن 3 دلار سود، یک دلار سرمایهگذاری کند.
تریدرها در اغلب موارد، از این رویکرد برای مدیریت معاملات خود استفاده میکنند. به طور کلی، محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، بدین شرح خواهد بود: «تقسیم مبلغی که تریدر در صورت حرکت قیمت دارایی در جهت غیر منتظره (ریسک) از دست میدهد بر مقدار سود مورد انتظار در زمان بسته بودن موقعیت (ریوارد).»
مفهوم ریسک به ریوارد چگونه کار میکند؟
به طور معمول، نسبت ریسک به ریوارد بهینه در بین استراتژیهای معاملاتی مختلف، بسیار متفاوت است. در برخی مواقع لازم است تا جهت تعیین بهترین نسبت برای یک استراتژی معاملاتی خاص، از روشهای آزمون و خطا استفاده کنید. ضمنا قبل از اینکه به ادامه مطلب بپردازیم توصیه میکنیم حتما با بهترین کارگزاری فارکس آشنا شوید تا در دام کلاهبرداران نیفتید!
استراتژیستهای بازار در بسیاری از موارد، نسبت ایدئال ریسک به ریوارد سرمایهگذاریهای خود را تقریباً 1:3 (3 واحد بازده مورد انتظار برای هر یک واحد ریسک بیشتر) میدانند. به طور کلی در یک معاملۀ سودده، لازم است تا میزان سود شما دست کم دو برابر زیان باشد.
بدین ترتیب اگر معاملات شما دارای نسبت سود به زیان بیش از 2 به 1 باشد، همواره در بازار فارکس سود خواهید کرد. بگذارید این موضوع را با یک مثال تفهیم کنیم:
فرض کنید که بالانس شما 1000 دلار است و قصد دارید که با این مبلغ، با حجم استاندارد 0.10 پوزیشن بگیرید و وارد معامله شوید. استراتژی شما نیز این است که روزانه تنها یک پوزیشن بگیرید و از 22 روز کاری که ماهانه در اختیار دارید، وارد 20 پوزیشن شوید. میزان موفقیت شما پس از گذشت یک ماه، به درصد موفقیت استراتژی معاملاتی و نسبت سود به زیان بستگی دارد.
به طور معمول استراتژیهای معاملاتی اغلب تریدرهای بازار فارکس به گونهای طراحی شدهاند که 80 درصد سود و تنها 20 درصد زیان داشته باشند. حالا میخواهیم با توجه به این استراتژی، میزان بالانس، حجم مورد معامله و تعداد پوزیشنها، نسبت سود و زیان شما در ماه را محاسبه کنیم.
با این اوصاف، درصد موفقیت استراتژی فارکس شما را 80 و نسبت سود به زیان را 1:2 در نظر میگیریم. بنابراین پروفیت (Profit) به دستآمده در هر پوزیشن، میتواند 40 پیپ سود یا 20 پیپ زیان عاید شما کند. در واقع از هر 20 پوزیشن در ماه، 16 پوزیشن (80%) در TP و 4 پوزیشن (20%( در SL بسته میشوند.
پس مجموع سود شما پس از یک ماه، 16×40، برابر با 640 دلار و مجموع زیانهای شما نیز 4×20، برابر با 80 دلار خواهد بود. حالا اگر 80 را از 640 کم کنید، عدد 560 به دست میآید که برآورد بازده ماهانۀ شما است.
چگونه نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کنیم؟
پیش از محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، لازم است تا سطوح زیان و سود خود در یک معامله را مشخص کنید. ریسک، کل زیان احتمالی است که با دستور توقف ضرر ایجاد میشود. در واقع تفاوت بین نقطۀ ورود به معامله و اجرای دستور Stop Loss است.
در مقابل، ریوارد کل سود بالقوه ای است که میتوانید از یک معامله به دست آورید. نسبت ریسک به ریوارد، رابطهای بین دو عدد سود و زیان است و با تقسیم ریسک بر ریوارد محاسبه میشود.
محدودیتهای نسبت ریسک ریوارد در بازار فارکس
در نظر داشته باشید که محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، همۀ آنچه را که باید در مورد یک پوزیشن معاملاتی بدانید، به شما ارائه نخواهد کرد. شما همچنین باید احتمال دستیابی به اهداف خود را بدانید.
یکی از اشتباهات رایج تریدر ها این است که پیش از تجزیه و تحلیل یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد خاصی را در نظر میگیرند. این مسئله باعث میشود که تا اهداف توقف ضرر و کسب سود خود را به جای ارزش اوراق بهادار، بر اساس نقطۀ ورود (entry point) و بدون نظر گرفتن شرایط بازار پیرامون آن معامله تعیین کنند.
انتخاب بهترین نسبت ریسک به ریوارد در این بازار، یک اقدام متعادل کننده برای انجام معاملاتی است که سود بیشتری نسبت به زیان ارائه کرده و در عین حال به شما اطمینان می دهد که معامله همچنان شانس معقولی برای رسیدن به هدف (قبل از رسیدن به نقطۀ Stop Loss) دارد.
برای استفاده مؤثر از نسبت ریسک به ریوارد، به یک طرح معاملاتی نیاز دارید که موارد زیر را پوشش داده باشد:
- شرایط قابل قبول بازار؛
- زمان و مکان وارد شدن به یک معامله؛
- هدف گذاری سود و قرار دادن بهترین نقطۀ توقف ضرر در آن بازار.
نسبت زیان به سود، نباید تنها معیار شما برای تعیین سود ده یا زیان ده بودن یک معامله باشد. این شاخص در اغلب موارد، همراه با سایر نسبت های مدیریت ریسک مورد استفاده قرار میگیرد:
- نسبت برد به باخت؛
- درصد سر به سر.
در پایان
آنچه که باعث موفقیت شما در بازار فارکس خواهد شد، رعایت نسبت سود به زیان و در پیش گرفتن استراتژیهایی است که درصد موفقیت بالایی در معاملات دارند. بنابراین می توان گفت که تنها چیزی که شما را در این بازار به سود دهی مطلق می رساند، این است که نسبت ریسک به ریوارد بالاتر باشد.
به طور کلی، میزان سود معقول در فارکس از 4 درصد تا 88 درصد خواهد بود. اگرچه همه دوست دارند که سود بالاتر را به دست آورند، کسب 88 درصد سود در ماه کار سختی است و نیاز به تلاش و مطالعه بسیار دارد.
با این حال، بازار فارکس نیاز به کسب اطلاعات پیچیده نداشته و مدیریت ریسک و سرمایه، از هر اطلاعاتی در این زمینه ضرورت بیشتری دارد. در این راستا، می توانید از سایر مقالات آموزشی ما در وبسایت تریدر نووا استفاده کنید تا در میان منابع گسترده آموزش کسب درآمد از این بازار، سردرگم نشوید. همچنین جهت مطالعه بیشتر به IG مراجعه کنید!
بهینه سازی نسبت ریسک به بازده (R/R)
مطالب بسیاری در مورد نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R در مقالات مختلف و همچنین در مورد تعیین بهترین این نسبت قبل از ورود به معامله گفته شد، اما در این مقاله ما قصد داریم تا شما را با ذکر چند مثال، با بهینه کردن این نسبت در استراتژیهای مختلف برای تبدیل شدن به یک استراتژیست حرفهای آشنا کنیم.
دلیل بهینه سازی این نسبت به این خاطر است که تعادل بین این دو نسبت ایجاد شود و این دو در وضعیت نرمال خود قرار بگیرند تا از این محل به سیستم آسیب نرسد. این تصور که هرچه پاداش بزرگ تر از ریسک باشد، در دراز مدت نشانگر حرفه ای بودن معامله گر است اشتباه محض بوده و نشان از عدم پختگی معامله گر دارد.ممکن است موقع طراحی سیستم، عددی را به عنوان حد سود تعیین کنیم و ارتباطی بین نسبت سود به زیان ایجاد کنیم. مثلا زمان ورود به بازار هر جا حد زیان تعیین کردیم، دو برابر آن حد سود بگذاریم، یا سه برابر یا هر مقداری. اما اینکه کدامیک از اینها میتواند حد سود بهینه باشد نیاز به بهینه سازی R/R دارد، بگذارید با مثالی با مفهوم بهینه سازی این نسبت بیشتر آشنا شویم.فرض کنید سه معامله گر بر مبنای تئوری امواج الیوت، در انتهای موج چهارم با یک ساختار مشخص از قبل تعریف شده اقدام به معامله میکنند به طوری که روش تشخیص موج چهارم برای هر سه معامله گر یکسان است و هر سه موقعیت های معاملاتی شان مشابه است.
بنابراین ما یک سیستم داریم که قالب و ساختارش برای سه معامله گر یکی است، روش ورودها هم یکسان است. حتی بخش خروج از معامله در زیان هم یکسان مفهوم نسبت ریسک است و حد زیانها را در یک نقطه تنظیم میکنند، تنها فرق این سه معامله گر در حد سود است (پلن خروج از معامله در سود). طبق جدول حد سودهای هر یک از سه معامله گر نسبتی از حد زیان تعیین شده و با توجه به یک تستی که در تعداد زیادی معامله انجام شد به نتایجی رسیدیم که در جدول آورده شده است.
همانطور که در جدول مشخص است، سه معامله گر در یک قالب سیستمی مشابه، با سیستم ورود یکسان و حتی سیستم خروج در زیان یکسان و صرفا اختلاف در سیستم خروج در سودشان این داده ها برایشان تولید شد.
چنانچه برای محاسبه عملکرد سه معامله گر روی 100 موقعیت معاملاتی اعمال کنیم. در صورتی که ریسک هر معامله ۱٪ فرض شود، خروجی به این شکل خواهد بود.
✓ معامله گر اول R/R را 1 به ۰/۴ در نظر گرفته بود و در ۱۰۰ معامله به بازدهی خالص ۲۳٪ رسید.
✓ معامله گر دوم R/R را 1 به ۱/۲ در نظر گرفته بود و به بازدهی خالص ۴۱٪ رسید.
✓ معامله گر سوم نیز در ۱۰۰ معامله با R/R معادل 1 به 3 به بازدهی خالص ۲۴٪ رسید.
همانطور که ملاحظه می شود از R/R معادل 1 به ۰/۴ وقتی به سمت 1 به ۱/۲ رفتیم بازدهی بیشتر شد اما هنگامی که از R/R معادل 1 به ۱/۲ به سمت 1 به ۳ رفتیم بازدهی کمتر شد. این موضوع نشان میدهد که به احتمال قوی بهینه ترین R/R حول و حوش 1 به ۱/۲ است که مجدد با سعی و خطا و تست کردن اعداد دیگر حول ۱/۲ میتوان R/R بهینه را استخراج کرد. یک استراتژیست، وقتی سیستمی را طراحی میکند در ابتدا با یک فرض اولیه حد سود و زیان را در آن قالب سیستمی تعریف میکند ولی لزوما آن چیزی که در ابتدا تعریف شد، نسبت R/R بهینه نیست.
بنابراین تا اینجا متوجه شدیم هر چه ریوارد بزرگتر از ریسک باشد لزوما بهترین نتیجه را نخواهد داد و برای هر سیستم معاملاتی نیازمند یک ریسک به ریوارد بهینه هستیم. مثالی که زده شد برای یک سیستم معاملاتی واحد بود که بخش قابل توجهی از سیستم سه معامله گر یکسان بود حال میخواهیم یک وجه دیگر که باید در سیستم ها لحاظ شود را مطرح کنیم و آن فدا کردن پارامترهای مؤثر است. فرض کنید یک سیستم اولیه A داریم که پس از شکسته شدن خط روند نزولی اقدام به خرید میکند و بررسی کردیم (فرضی) که R/R بهینه برای این روش 1 به ۱/۵ است. یعنی اگر حد زیان را زیر آخرین کف تعیین کردیم، ۱/۵ برابر فاصله قیمت خرید تا حد زیان را به عنوان حد سود در نظر بگیریم.
با این شرط در نظر بگیرید که در یک دوره یک ساله از ۱۰۰ موقعیت معاملاتی، ۶۵٪ موقعیت ها به سود و ۳۵٪ موقعیت ها با حد زیان بسته شود. (برای سهولت در محاسبه، حد زیان زمانی در نظر گرفته نشده است) بنابراین با نسبت R/R معادل 1 به ۱/۵ سود نهایی ۶۲/۵ خواهد بود. حال شخص برای بالا بردن احتمال موفقیت در معامله یک فیلتر واگرایی نیز به سیستم خود اضافه میکند، یعنی در صورت شکست خط روند و وقوع واگرایی با همان نسبت حد سود و زیان، وارد معامله می شود. همانطور که مشخص است، تنها فرق سیستم در فیلتر واگرایی است. طبق بررسی ها به این نتیجه رسیدیم که سیستم دوم (B) نرخ بردش ۷۵٪ است. در حالی که سیستم اول (A) نرخ بردی معادل ۶۵٪ داشت. مفروضات دو سیستم A و B در یک جدول بدین شکل است:
هر دو سیستم نسبت های R/R یکسان دارند. مدل ورود و حد زیان و حد سودشان نیز یکسان است. اما فرق سیستم دوم با سیستم اول اضافه شدن یک فیلتر است که باعث شد نرخ برد معاملات از ۶۵٪در سیستم اول به ۷۵٪ در سیستم دوم برسد. اما اتفاق مهمی که افتاد این بود که در سیستم اول ۱۰۰ موقعیت معاملاتی در یک بازه زمانی مشخص تولید شد و در همان بازه زمانی سیستم دوم تنها ۶۰ موقعیت معاملاتی تولید کرد و این باعث شد سود خالص معامله گر A معادل ۶۲.۵٪ باشد و این رقم برای معامله گر B معادل ۵۲.۵٪ باشد. باید دقت نمود که نباید صرفاً بالا رفتن نرخ برد را ملاک قرار دهیم و تصور کنیم که اگر سیستم نرخ برد بالاتر داشته باشد سود نهایی نیز بیشتر است.
" گاهی لازم است تمرکز یک سیستم روی R/R باشد که عدد ریوارد بزرگ تری داشته باشیم، گاهی باید تمرکز در نرخ برد باشد و گاهی هم تعداد سیگنالها. ایجاد یک بستر مناسب برای یکپارچه سازی توازن بین این سه گزینه جزو قابلیتهای توانمندسازی سیستم از سوی یک استراتژیست حرفهای میباشد و هنر یک معاملهگر مدیریت این سه گزینه است. "
دیدگاه شما