پرایس اکشن رفتاری بخش سوم: مومنتوم
در بخش دوم پرایس اکشن رفتاری (روند) طریقه ترسیم قاب ساختاری برای محدوده عملکرد و همچنین تعیین روند را جهت شناخت سمت و سوی بازار بررسی کردیم. در این قسمت قصد داریم قدرت و ضعف یک روند در یک محدوده ساختاری را بررسی کنیم و شیوه های بررسی را بصورت کاربردی ارائه دهیم. در این بخش بررسی خواهیم کرد که قوه محرک بازار در حال حاضر گاوها هستند یا خرس ها (خریداران یا فروشندگان). این مهم از طریق بررسی قوت و ضعف بازار میسر میشود.
منظور از ضعف و قدرت چیست؟ در هر لحظه مبارزه بی پایانی میان خریداران و فروشندگان در جریان است. در روند صعودی مطلوب خریداران و در روند نزولی مطلوب فروشندگان است. در روندهای ساید نیز این مبارزه برابر است و مشخص نیست که بوضوح کدام یک پیروز جریان هستند.
هیچکدام از سه حالت روند پایدار و دائمی نیست و این بدین معنی است که یک مبارزه دائمی میان خریداران و فروشندگان جهت راندن قیمت به سمت مطلوبشان برقرار است. این مبارزه درست همانند بازی دو تیم ورزشی است. مواقعی که یک تیم بر بازی مسلط است، تیم مقابل برای از بین بردن این فشار و غلبه به مبارزه با حریف میپردازد. در برخی واقع نیز میزان تسلط تیمها بر مسابقه یکسان است و میتوان آن را معادل روندهای ساید در نظر گرفت.
برای موفقیت ما باید در سوی پیروز مسابقه باشیم و اگر این مهم محقق شده باشد با بازار همسو خواهیم شد و برای ما سودآور خواهد بود در غیر اینصورت شرایط سختی را تجربه خواهیم کرد. مثالی دیگر از این موضوع جریان شنا در جهت رودخانه یا خلاف جهت آن است. اگر ما در جهت اواج رودخانه حرکت کنیم سریعتر و زودتر به مقصد خواهیم رسید اما اگر برخلاف جهت جریان شنا کنیم یا به سختی و دشواری به مقصد میرسیم یا اینکه اصلا نخواهیم رسید. در بازار نیز باید در معاملات چنین بود. اگر در جهت قدرتمند بازار قرار بگیریم معاملات سودده و راحتی خواهیم داشت اما امان از اینکه در خلاف جهت قدرت بازار به معامله بپردازیم. پس در جهت امواج قدرتمند بازار معامله کنید و هرگز برخلاف این امواج عمل نکنید.
بازار دارای اینرسی است و این بدان معناست که اگر در حال حاضر در حال انجام کاری در جهت خاصی است این حالت در آینده نزدیک نیز تکرار خواهد شد و همین گزاره میتواند به ما در معاملات یاری رساند.
برای این امر باید از روشی جهت اندازهگیری قاعده مند قدرت و ضعف استفاده کرد. در سایت تحلیل بازار بورس و ارز ما از دو روش استفاده خواهیم کرد:
1- آنالیز مومنتوم (بررسی تاب خوردگیهای مورب قیمت)
2-آنالیز فرورفتگی و برآمدگیها (بررسی تاب خوردگی های عمودی قیمت)
آنالیز مومنتوم یا اندازه حرکت
مومنتوم میتواند به میزان طول کشیدن قیمت تا رسیدن به یک سطح قیمتی خاص تعبیر شود. از مقایسه تاب خوردگی (تاب خوردگی یا سویینگ: به فاصله بین دو پیووت هم درجه سویینگ یا لگ میگویند.) قیمت با تاب خوردگی پیشین هم جهت مومنتوم و قدرت آن حاصل میشود.
روند صعودی: مقایسه میان شیب لگ های صعودی از پیووت کف تا پیووت سقف مرتبط
روند نزولی : مقایسه میان شیب لگ های نزولی از پیووت سقف تا پیووت کف مرتبط
روند ساید: میتوان مومنتوم را در میان مرزهای بازه ساید بررسی کرد.
پس چهار حالت زیر را خواهیم داشت:
قدرت خریداران: شیب لگ های صعودی بیشتر میشود.
ضعف خریداران: شیب لگ های صعودی کمتر میشود.
قدرت فروشندگان: شیب لگ های نزولی بیشتر میشود.
ضعف فروشندگان: شیب لگ های نزولی کمتر میشود.
انالیز مومنتوم به ما یاری می رساند تا با بررسی شیب لگهای پی در پی به کاهش قدرت یا افزایش قدرت خریداران یا فروشندگان در یک قاب ساختاری پی ببریم.
آنچه در بالا اشاره شد فقط نیمی از آنالیز مومنتوم یا اندازه حرکت است. ما در اینجا فقط چگونگی سرعت قیمت را در مقایسه با سویینگ پیشین یاد گرفتیم. در اینجا قصد داریم به شتاب قیمت در یک سویینگ،تاب یا لگ قیتی بپردازیم.
شتاب افزایشی-قدرت: قیمت سرعت میگیرد و قیمت در آغاز لگ قیمتی به صورت آهسته حرکت میکرده اما در انتهای لگ سرعت گرفته است.کاربرد استفاده از مومنتوم
شتاب کاهشی-ضعف: قیمت سرعت کم میکند و قیمت در آغاز لگ قیمتی به صورت سریع حرکت میکرده اما در انتهای لگ سرعتش کاهش یافته است.
نکته مهم: شتاب افزایشی یا کاهشی در روند طولانی قابل اتکا نخواهد بود.
نتیجه گیری:
مومنتوم میتواند به عنوان اندازه سرعت قیمت برای رسیدن به نقطه پیووت در لگهای قیمتی پی در پی لحاظ شود. هدف ما از اندازه گیری سرعت قیمت برای پی بردن به قدرت فعلی بازار است.
اگر قیمت در روند صعودی بود لگ های صعودی باید قدرتمند و لگ های نزولی (پولبک در روند صعودی محسوب میشوند) باید ضعف را نشان دهند.
اگر قیمت در روند نزولی بود لگ های نزولی باید قدرتمند و لگ های صعودیی (پولبک در روند نزولی محسوب میشوند) باید ضعف را نشان دهند.
آنالیز مومنتوم شامل سه مرحله است:
1) مقایسه اندازه حرکت میان لگ اخیر با لگ پیشین هم جهت با لگ فعلی
2) مقایسه اندازه حرکت میان لگ اخیر با لگ پیشین خلاف جهت با لگ فعلی
3) کنترل اینکه در لگ فعلی قیمت سرعت میگیرد یا از سرعتش کاسته میشود
اکنون ما گام اول تحلیل ضعف و قدرت بوسیله مومنتوم یا اندازه حرکت را دانستیم. در مرحله بعدی تحلیل تور رفتگی یا برآمدگی ها (ف.شیبانی:چین خوردگی) را خواهیم داشت.
تمرین
در قسمت نمودارهای تحلیلی سایت تحلیل بازار بورس و ارز در تایم 4 ساعته و روزانه جفت ارزهای اصلی را تحلیل مومنتوم نمایید و باشتراک بگذارید تا ارزیابی شود.
فصل ششم - اندیکاتورهای تکنیکال - بخش ششم - مومنتوم (اندازه حرکت)
مومنتوم (اندازه حرکت)
اندیکاتور مومنتوم (Momentum) قیمت ارز یا هر مورد معامله دیگر را با قیمت تعداد مشخصی از دوره های قبلی مقایسه می کند.
این اندیکاتور نسبت تغییر قیمت را در طول دوره زمانی انتخاب شده نشان می دهد. به عبارت دیگر، با استفاده از مومنتوم می توان موقعیت قیمت را نسبت به داده های تاریخی انتخاب شده مشخص کرد.
کاربردهای مومنتوم
کاربرد شماره 1 : نشانگر روند. وقتی مقدار مومنتوم بالای 100 است و همچنان افزایش می یابد، نشانگر یک روند صعودی قوی است. هنگامی که مقدار آن کمتر از 100 است و همچنان کاهش می یابد، نشان دهنده یک روند نزولی قوی است.
این نکته مهم را در ذهن داشته باشید که برای استفاده از این اندیکاتور به عنوان نشانگر روند، باید دوره زمانی طولانی تری انتخاب کنیم.
کاربرد شماره 2 : شرایط اشباع خرید/اشباع فروش. وقتی اندیکاتور به سطوح نهایی برسد و دوباره از آن سطوح بازگردد، این سیگنال ها روی نمودار ظاهر می شوند.
مشکل استفاده از مومنتوم برای پیش بینی شرایط اشباع خرید و اشباع فروش این است که این اندیکاتور هیچ حجم از پیش تعریف شده ای برای شرایط اشباع خرید و اشباع فروش ندارد. تعیین این حجم ها به رفتارهای قبلی اندیکاتور بستگی دارند.
کاربرد شماره 3: معاملات واگرایی. اندیکاتور مومنتوم برای یافتن نقاط واگرایی بین اندیکاتور و تغییرات قیمت هم استفاده می شود.
دوباره از نموداری استفاده کرده ایم که برای شاخص قدرت نسبی و استوکاستیک استفاده کرده بودیم. واگرایی در اندیکاتورمومنتوم هم ظاهر شده است؛ اما در بین این سه اندیکاتور، شاخص قدرت نسبی و مومنتوم واگرایی را بهتر و واضح تر نشان داده اند.
برای اینکه بتوانیم پایان یک روند را تشخیص دهیم ابتدا باید حالتها و موقعیتهای مارکت را بررسی کنیم. همانطور که می دانید بازار سه حالت می تواند داشته باشد: یا حالت صعودی (گاوی) دارد بدین معنا که خریداران کنترل بازار را در دست دارند و قیمت را به سمت بالا می برند؛ یا حالت نزولی (خرسی) دارد و به معنای این است که فروشنده ها کنترل بازار را در دست گرفته اند و قیمت را به سمت پایین می برند، و یا حالت رِنج دارد.
تریدر ها با دقت در نمودار یک نماد یا سهم متوجه حالات مختلف بازار می شوند و با توجه به سیگنالهایی که دریافت می کنند می توانند شکست یک روند را قبل از رخ دادن تشخیص دهند و دارایی خود را قبل از ریزش قیمت به فروش برسانند؛ و یا اگر احتمال بدهند که قیمت سهامی به زودی رشد خواهد داشت، اقدام به خرید آن سهم یا نماد در کف قیمتی بنمایند و بدین ترتیب از معاملات بازار سود کسب کنند.
پیشبینی شکست یک روند مستلزم کسب تجربه در بازار است. ولی ما در این مقاله بعضی از مهم ترین نکاتی را که می توانند یک سیگنال قوی از تغییر یک روند تلقی شوند برای شما آورده ایم:
شکست خط روند:
برای کشیدن یک خط روند اول باید بدانیم که روندمان صعودی است یا نزولی. روند های صعودی از موجهای جنبشی (رشد قیمت) و اصلاح قیمت تشکیل شده اند. برای کشیدن خط روند در یک موج صعودی هدف کشیدن خطی است که در صورت شکسته شدن به ما اخطار برگشت بازار را بدهد. پس ما دو دره ی واضح و مشخص را به هم وصل می کنیم و این خط را به سمت بالا امتداد می دهیم. در کشیدن خط روند به دو نکته توجه می کنیم: خط روندی معتبرتر است که تعداد نقاط برخورد بیشتر و تعداد شکستهای کمتری داشته باشد. به این معنا که قیمت (چه سایه و چه خود کندلها) زیاد از خط روند عبور نکرده باشد و تعداد تداخل ها کمتر باشد.
برای کشیدن خط روند در روند های نزولی که باز هم از موج ها و اصلاح های قیمتی تشکیل شده است دو قله ی تقریبا پشت سر هم را در نظر می گیریم و به هم وصل می کنیم. در کشیدن خطوط روند نزولی نیز اولویت با خطی است که کمتر شکسته شده باشد.
هر چقدر شیب خط روند بیشتر باشد اعتبارش کمتر است. وقتی چند خط روند پشت سر هم کشیدیم و ملاحظه کردیم که شیب خطوط رفته رفته در حال بیشتر شدن هستند احتمال شکسته شدن خط روند بیشتر می شود. در صورتی که روند شکسته شود و سایر خطوط روند با شیب کمتر را هم بشکند باید احتمال برگشت بازار را بدهیم و زمان آن رسیده که سودهایمان را ذخیره کنیم.
به عبارتی در بازارهای مالی با رسم خطوط روند سعی می کنیم گوش به زنگ باشیم تا با کوچکترین تغییر قیمت و شکسته شدن خطوط روند، در کنار در نظر گرفتن فاکتورهای دیگر بتوانیم در سریع ترین زمان ممکن پیشبینی کنیم که آیا بازار ریزشی خواهد بود یا رشد خواهد کرد؛ روند ما ادامه خواهد داشت یا برخواهد گشت. بعد از شکست روند معمولا در نمودارها حالت فشردگی خواهیم داشت که جهت این فشردگی به هر سمتی باشد شکست روند به همان سمت خواهد بود.
شکست میانگین متحرک:
یکی از تعاریف بسیار مهم در تحلیل تکنیکال مومنتوم است. مومنتوم (momentum) در بازارهای مالی به معنای سرعت و جهت تغییر قیمت یک نماد است. معامله بر اساس مومنتوم استراتژی ای است که در آن تریدرها دارایی هایی را که قیمت آنها در حال افزایش است می خرند و در اوج قیمت آنها را می فروشند.
تکنیکهای سرمایه گذاری ریچارد درایهاوس که به پدر سرمایه گذاری مومنتوم مشهور است، اصول اولیه ی معامله بر اساس مومنتوم هستند. قاعده ی اساسی در این معاملات که جزء استراتژی های سودآور هستند این است که "بالا بخرید و بالاتر بفروشید" که با اصل سرمایه گذاری ارزشی معمول که "پایین بخرید و بالا بفروشید" متفاوت است.
معاملات مومنتوم مزایای زیادی دارند؛ از جمله این که سهمی که می خرید ذاتا باارزش و در حال افزایش است و نیازی نیست که صبر کنید تا روزی باارزش شود. مزیت دیگر این است که امکان سود بالا در یک دوره ی کوتاه وجود دارد؛ چون می توانید از نوسانات بازار سود ببرید و به اصطلاح نوسان گیری کنید.
در استراتژی های مومنتوم باید جهت حرکت سهام را شناسایی کنیم و در نقطه ی مناسبی اقدام به خرید کنیم. بدین ترتیب با افزایش قیمت سهام سرمایه ی ما هم رشد می کند و تا زمانی که اخطار کاهش قیمت نداریم به حضورمان ادامه می دهیم و در صورت دریافت سیگنال ریزش، از بازار خارج می شویم. در استراتژی مومنتوم زمان ورود و خروج بسیار مهم است. اگر دیر وارد شوید ضرر می کنید و اگر زود خارج شوید ممکن است خیلی کم سود کنید.
معروف ترین و پرکاربرد ترین استراتژی مومنتوم که اکثر تریدر ها با آن آشنا هستند تقاطع میانگین های متحرک است.
از میانگین متحرک برای تصمیم گیری های غیر هیجانی استفاده می کنیم تا هیجان را کم کنیم و بتوانیم تصمیم گیری های عاقلانه تری داشته باشیم. کافی است که عدد میانگین متحرک (moving average) را طوری تنظیم کنید که کمترین شکستگی و رد شدن قیمت را به ما بدهد. اگر شیب میانگین متحرک صعودی باشد انتظار روند صعودی را داریم، اگر شیب نداشته باشد یا قیمت (کندلها) مداوم از داخل moving رد بشوند و به سمت پایین و بالا در نوسان باشند و آن را قطع کنند، به این معناست که بازار رنج است و اگر شیب moving نزولی باشد یعنی روند نزولی است. پس میانگین متحرک در بازارهای بدون روند کارایی ندارد و سود خوبی به ما نمی دهد چون جزو اندیکاتورهای trend است و در روند ها می شود از آن استفاده کرد. برای بازارهایی که رنج هستند بهتر است از اوسیلاتورها استفاده کنیم.
میانگین متحرک خاصیت آهنربایی یا مگنتیک دارد. یعنی زمانی که قیمتمان از میانگین متحرک ما فاصله ی خیلی زیادی بگیرد حالتی به وجود می آید که یا قیمت رنج می زند تا میانگین متحرک به آن برسد، یا در یک روند صعودی قیمت به سمت پایین نزول می کند تا با میانگین متحرک برخورد کند. این دو باید همیشه نزدیک به هم باشند و زمانی که از هم فاصله می گیرند یک سیگنال برای ماست زیرا جایی است که احتمال اصلاح و برگشت بازار زیاد است.
برای سیگنال گیری از این اندیکاتور، از دو میانگین متحرک تند (دوره ی تناوب کم) و میانگین متحرک کند (دوره ی تناوب زیاد) استفاده می کنیم. در این استراتژی هرگاه میانگین متحرک تند بالای میانگین متحرک کند قرار بگیرد روند صعودی خواهد بود و می توانیم آن را یک سیگنال خرید در نظر بگیریم. برعکس هرگاه میانگین متحرک تند زیر میانگین متحرک کند قرار بگیرد نشان دهنده ی این است که مومنتوم نزولی است.
تشخیص واگرایی در RSI:
یکی از محبوب ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال اندیکاتور RSI است که جزو اندیکاتورهای نوسان نما یا اوسیاتورها دسته بندی می شود. RSI تعیین کننده ی جهت و قدرت نسبی بازار است.
خط 70 در RSI مرز اشتیاق خرید است. اگر RSI از 70 بالاتر برود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای خرید وجود ندارد یا به بیان دیگر خرید در این ناحیه اشباع شده است. از طرف دیگر خط 30 مرز اشتیاق فروش است و هرگاه RSI وارد این ناحیه شود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای فروش وجود ندارد و فروش در این ناحیه اشباع شده است. با توجه به این نکته هرگاه اندیکاتور خط 70 را به سمت پایین قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال نزولی اصلاح قیمتی یا تغییر روند محسوب می شود. همچنین در صورتی که RSI خط 30 را به سمت بالا قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال صعودی اصلاح قیمتی یا تغییر روند به شمار می رود.
روی این اندیکاتور می توان خط روند رسم کرد که شکسته شدن آن سیگنال بسیار مهمی برای تریدرها است. با شکسته شدن روند RSI این اخطار را دریافت می کنیم که روند اصلی بازار به احتمال بالا شکسته خواهد شد.
اگر قیمت در حال رشد باشد ولی قدرت روند کاهشی داشته باشد، این نشانه ای از اتمام روند صعودی و کاربرد استفاده از مومنتوم آغاز روند نزولی و به اصطلاح واگرایی بازار است. واگرایی به حالتی گفته می شود که در آن قیمت برخلاف اندیکاتور حرکت کند. واگرایی ها در کنار خط روند مهم هستند و سیگنالهایی که از واگرایی ها بدست می آیند جزو معتبرترین سیگنالهایی هستند که می توان از یک اندیکاتور گرفت.
اگر روی چارت با روند قیمتی صعودی، واگرایی دیدیم در صورتی اقدام به فروش می کنیم که امتداد خط روند هم شکسته شود. در روندهای صعودی قله ی بالاتر در قیمت و قله ی پایین تر در RSI به معنای بازگشت روند، و دره ی بالاتر در قیمت و دره ی پایین تر در RSI به معنای ادامه ی روند است.
همچنین اگر در نمودار RSI سه سقف یا سه کف یکسان ساخته شده باشد احتمال یک اصلاح قیمتی به وجود می آید.
تشخیص الگوی سر و شانه:
سر و شانه یک الگوی برگشتی است که شکلگیری آن یک نشانه ی قوی از شکستن روند در بازار است. الگوی سر و شانه ی سقف یا صعودی از سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده که قله ی میانی نسبت به دو قله ی دیگر بیشترین ارتفاع را دارد. قبل و بعد از قله ی میانی (head) شانه های متعددی می توانند شکل بگیرند. در الگوهای سر و شانه بین شانه ی چپ و سر باید واگرایی وجود داشته باشد. ایجاد واگرایی تاییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
این الگو زمانی اعتبار بیشتری دارد که دو قله ی کناری از نظر بازه ی زمانی و تغییرات قیمتی مشابه یکدیگر باشند. هرگاه بخواهید با استفاده از این الگو ترید انجام دهید، بعد از اینکه الگو را روی نمودار تشخیص دادید منتظر شکستن خط گردن بمانید؛ هرگاه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی ای خط گردن را بشکند و شما هنوز وارد معامله نشده باشید، منتظر پولبک (حرکت برگشتی) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. پس از شکسته شدن خط گردن و تایید آن، هدفی که نمودار دنبال می کند به اندازه ی اختلاف بازه ی قیمتی خط گردن و قله ی میانی خواهد بود. خط گردن می تواند کج باشد و زاویه داشته باشد و لزومی ندارد که حتما به صورت افقی کشیده شود؛ ولی این موضوع از اعتبار الگو می کاهد.
تشکیل این الگو در روند صعودی احتمال شکست روند و آغاز روند نزولی را افزایش می دهد؛ عکس این مطلب در مورد الگوی سر و شانه ی نزولی صادق است.
در انتها یادآور می شویم نکات ذکر شده در بالا به تنهایی اجازه ی ورود یا خروج به/از معامله به ما نمی دهند و باید با نکات دیگر تلفیق شوند چرا که ترکیب چند سیگنال در کنار هم احتمال برد ما در معاملات را افزایش خواهد داد.
راهنمای معامله از طریق ایچیموکو (Ichimoku) – نحوه استفاده از اندیکاتور ایچیموکو (Ichimoku)
اندیکاتور ایچیموکو (Ichimoku) یک شاخص همه کاره است که اطلاعات مربوط به پشتیبانی (support) / مقاومت (resistance) ، جهت روند و مومنتوم (سرعت حرکت قیمت) را به طور هم زمان ارائه می دهد. اندیکاتور ایچیموکو یک ابزار معاملاتی قدرتمند است ، اما بسیاری از معامله گران هنگام بررسی همه خطوط و اطلاعاتی که شاخص به آنها می دهد هیجان زده می شوند و سپس اغلب سیگنال های ایچیموکو را به اشتباه تفسیر می کنند. در این مقاله این ابزار را به صورت جداگانه بررسی خواهیم کرد و قدم به قدم نحوه استفاده از اندیکاتور ایچیموکو (Ichimoku) را برای تصمیم گیری معاملاتی درست و منطقی به شما نشان خواهیم داد.
قدم اول: بررسی اجزای شاخص ایچیموکو
شاخص ایچیموکو از ۲ مؤلفه مختلف تشکیل شده است:
۱) خطوط تغییر(Conversion) و پایه (Base) : این خطوط در نمودار شبیه به میانگین متحرک هستند ، اما همانطور که در ادامه خواهیم فهمید این خطوط میانگین متحرک نیستند.
۲) ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) : ابر محبوب ترین جنبه این اندیکاتور است زیرا بیشترین نقاط داده ای را نشان می دهد.
لطفاً توجه داشته باشید که در این مقاله بر مومنتوم (اندازه حرکت) و جنبه های ادامه دهنده ی روند شاخص ایچیموکو (Ichimoku) تمرکز شده است. خط تاخیر (lagging span) ایچیموکو با توجه به اینکه تاثیر چندانی ندارد در این مقاله به آن پرداخته نشده است.
اکنون اجزای مختلف این اندیکاتور را به صورت جداگانه بررسی خواهیم کرد و سپس همه آنها را در کنار هم قرار می دهیم تا در یافتن سیگنال های معاملاتی بهتر به شما کمک کنیم.
خطوط تغییر (Conversion) و پایه (Base) در ایچیموکو
همانطور که قبلاً نیز گفته شد ، خطوط تغییر (Conversion) و پایه (Base) در نمودارهای شما به شکل میانگین متحرک (moving average) ظاهر می شوند ، اما آنها به گونه متفاوتی عمل می کنند. خطوط تغییر و پایه میانگین اوج و کف ۹ دوره ای و ۲۶ دوره ای را نشان می دهند. این بدان معنی است که آنها دوره ی ۹ و ۲۶ (شمع ها) را بررسی می کنند ، بالاترین و پایین ترین سطح قیمت را در آن دوره در نظر می گیرند و سپس خط را در وسط آن محدوده ترسیم می کنند.
در تصویر زیر خط سبز و قرمز خطوط تغییر (Conversion) و پایه (Base) ایچیموکو هستند. برای مقایسه ، همچنین میانگین متحرک ۹ دوره ای با رنگ سفید در نمودار رسم شده است. میانگین متحرک بسیار شبیه به خط تغییر است ، اما به طور ۱۰۰٪ با آن مطابقت ندارد.
تنکان سن (Tenkan Sen) / خط تغییر (Conversion Line) : میانگین کف ۹ دوره ای و اوج ۹ دوره ای
کیجون سن (Kijun Sen) / خط پایه (Base Line) : میانگین کف ۲۶ دوره ای و اوج ۲۶ دوره ای
سیگنال ها و معنی خطوط تغییر (Conversion) و پایه (Base)
خطوط تغییر و پایه دو هدف دارند: اول اینکه آنها مانند میانگین متحرک ها به عنوان پشتیبانی و مقاومت در طول روندها عمل می کنند. دوم اینکه آنها اطلاعات مومنتوم یا سرعت حرکت قیمت را ارائه می دهند. هنگامی که قیمت بالاتر از دو خط معامله می شود و هنگامی که خط تغییر بالاتر از خط پایه است ، نشان دهنده ی حرکت قیمت صعودی است. این مورد نیز به میانگین متحرک بسیار شباهت دارد: وقتی میانگین متحرک کوتاهتر از میانگین متحرک بلندتر عبور کند ، بدین معنی است که حرکت قیمت رو به صعود و در حال افزایش است.
خطوط پایه و تغییر به عنوان پشتیبانی و مقاومت در طول روندها عمل می کنند
معاملات خرید را فقط وقتی که قیمت بالاتر از دو خط باشد و معاملات فروش را در زمانی که قیمت زیر دو خط است ، انجام دهید
تقاطع دو خط سرعت حرکت قیمت یا مومنتوم را تأیید می کند
هنگامی که خط کوتاه تر از بالای خط بلند مدت تر حرکت می کند ، این به معنی افزایش حرکت قیمت صعودی است (و بالعکس)
وقتی قیمت از دو خط بالاتر می رود ، به معنی تأیید سرعت حرکت قیمت یا مومنتوم می باشد
اندیکاتور ایچیموکو (Ichimoku) : ابر (The Cloud)
ابر ایچیموکو از یک مرز پایین و بالایی تشکیل شده است و فضای بین دو خط اغلب به صورت سبز یا قرمز نشان داده می شود. بیایید بررسی کنیم که این به چه معنی است.
اولین مرز ابر که دارای سرعت حرکت بیشتری است ، میانگین بین خطوط تغییر و پایه است. دومین مرز با سرعت حرکت آهسته تر ، میانگین بین اوج و کف ۵۲ دوره ای است. یکی از ویژگی های مهم ابر این است که ۲۶ دوره در آینده را پیش بینی کرده است.
باز هم ، در تصویر زیر دو میانگین متحرک در کنار ابر ترسیم شده است و از آفست ۲۶ استفاده شده است (انتقال میانگین های متحرک به آینده). می توانید ببینید که میانگین های متحرک تقریباً با ابر ایچیموکو یکسان هستند.
سکنو Seknou A – مرز با سرعت حرکت بیشتر: میانگین بین خط تغییر و پایه
سنکو Senkou B – مرز با سرعت آهسته تر : میانگین بین کف و اوج ۵۲ دوره ای
نکته مهم: ابر ۲۶ دوره را به آینده منتقل می کند
سیگنال ابر اندیکاتور ایچیموکو و معنای آن
ایده کلی ابر (Cloud) بسیار شبیه به خطوط تغییر و پایه است زیرا این دو مرز در مکان مشابهی مستقر هستند. ابتدا ابر به عنوان پشتیبانی و مقاومت عمل می کند و همچنین جهت روند و اطلاعات مربوط به سرعت حرکت قیمت را ارائه می دهد اما از آنجا که ابر از یک مؤلفه ۵۲ دوره ای استفاده می کند (بر خلاف ۹ و ۲۶) ، کندتر از خطوط تغییر (Conversion) و پایه (Base) حرکت می کند.
در واقع ، هنگامی که قیمت بالاتر از ابر است نشان دهنده روند صعودی و وقتی قیمت زیر ابر باشد ، روند نزولی را تأیید می کند. فضای بین ابر منطقه تیک های ناگهانی و موقت قیمت (noise) است و از انجام معامله در این منطقه باید اجتناب کرد. هنگامی که ابر سبز است و روند نزولی شدیدی توسط یک ابر قرمز تأیید می شود ، این امرسبب افزایش قیمت می شود.
بنابراین ، ابر راهی برای معامله با روند طولانی مدت است و می توانیم یافته های خود را به شرح زیر خلاصه کنیم :
انجام معاملات ادامه دهنده ی روند (Trend-following) مبتنی بر این موضوع است که قیمت در کدام سمت ابر قرار گرفته است
ابر در طول روند ها به عنوان پشتیبانی و مقاومت عمل می کند
هنگامی که قیمت در ابر قرار دارد ، نشان دهنده منطقه (noise) است
سیگنال ها – نحوه استفاده از اندیکاتور ایچیموکو برای یافتن معاملات
اکنون که درک کاملی از آنچه که هر یک از مؤلفه ها انجام می دهند دارید و سیگنال ها و معانی آنها را می شناسید ، می توانیم این موضوع را بررسی کنیم که چگونه از شاخص ایچیموکو برای تجزیه و تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت و تولید سیگنال های معاملاتی استفاده کنیم.
۱٫ابر (The Cloud) : روند طولانی مدت ، مقاومت و رنگ
معامله گران با کمک ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) می توانند به راحتی تفاوت روند های صعودی و نزولی بلندمدت را شناسایی کنند. وقتی قیمت زیر ابر قرار گرفته است ، روند نزولی و وقتی بالای ابر قرار بگیرد روند صعودی را تقویت می کند. در طول روند های پرقدرت ، ابر همچنین به عنوان مرزهای پشتیبانی و مقاومت عمل می کند و می توانید در تصویر زیر مشاهده کنید که چگونه قیمت ، ابر را در طول موج های روند رد (reject) می کند.
بنابراین ، ابر، برای شناسایی فازهای بازار صعودی و نزولی ، یک گزینه ی ایده آل است. با این حال ، مانند بیشتر اندیکاتور های مومنتوم ، ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) اعتبار خود را در بازارهای خنثی (range markets) از دست می دهد.
۲٫ سیگنال های خطوط تغییر (Conversion) و پایه (Base) پر سرعت تر
خطوط تغییر و پایه سریع ترین مؤلفه های اندیکاتور ایچیموکو هستند و سیگنال های مومنتوم زود هنگام را ارائه می دهند. در تصویر زیر نقاط مختلفی با شماره های ۱ تا ۴ مشخص شده اند و اکنون می خواهیم آنها را بررسی کنیم و نحوه ی استفاده از خطوط تغییر و پایه را یاد بگیریم :
۱) خط تغییر از بالای خط پایه عبور می کند که یک سیگنال صعودی است. در آن زمان ، قیمت بالاتر از هر دو خط معامله می شد که روند صعودی را تأیید می کند. قیمت برای لحظه ای دوباره به ابر بازگشت ، اما سطح پشتیبانی را یافت. این می تواند به عنوان یک ورودی دیده شود.
۲) قیمت شروع به نفوذ به خط پایه (زرد) می کند که یک سیگنال هشدار دهنده برای تغییر روند است. خطوط تغییر و پایه همچنین از یک ستاپ نزولی عبور کردند ، که سپس تغییر مومنتوم را تأیید می کند. سرانجام ، قیمت وارد ابر شده است که این تغییر را تأیید می کند.
۳) قیمت با شدت از زیر خطوط تغییر و پایه عبور کرده و خط تغییر نیز از خط پایه عبور کرده است. هر دو نشان دهنده سیگنال های نزولی هستند. در همین زمان ، قیمت در زیر ابر معامله شد. تمام این سیگنال ها روند نزولی شدیدی را تأیید می کنند که می توان از آن به عنوان ورودی فروش استفاده کرد.
۴) قیمت شروع به نفوذ خط پایه آهسته تر می کند که یک سیگنال هشدار دهنده زودهنگام است. سپس خطوط تغییر و پایه همچنان از یکدیگر عبور می کنند که پس از آن تأیید شده است که مومنتوم در حال تغییر بیشتر بوده است. سرانجام ، مومنتوم متوقف شده و قیمت در یک سمت ثابت شده است.
۳٫ شاخص قدرت نسبی (RSI) و ایجاد یک ترکیب معاملاتی
همه ما در صدد ایجاد ترکیبی از ابزارها و مفاهیم مختلف معاملاتی برای ایجاد یک روش معاملاتی قوی تر هستیم. شاخص ترجیحی ما (RSI) است و در ترکیب با ایچیموکو (Ichimoku) بسیار عالی کار می کند.
هنگامی که از اندیکاتور ایچیموکو برای ایجاد روند استفاده می کنید ، مهم است که بدانید چه زمانی روند به پایان رسیده است و چه زمانی بازگشت (reversal) احتمالی سیگنال خروج معاملاتی را نشان می دهد. تصویر زیر نشان می دهد که با اضافه کردن (RSI) و جستجوی واگرایی های شاخس قدرت نسبی (RSI divergence) ، می توان بازگشت هایی با احتمال زیاد را شناسایی کرد. اگر پس از واگرایی (RSI) ، قیمت از خطوط تغییر / پایه عبور کند ، امکان ایجاد بازگشت بسیار محتمل است و حتی می تواند یک بازگشت روند طولانی تر را در جهت مخالف پیش بینی کند.
۴٫ قرار گیری توقف (Stop placement) و خروج از معاملات
همانند میانگین متحرک ، اندیکاتور ایچیموکو نیز می تواند برای قرارگیری توقف و خروج معاملات استفاده شود. در هنگام خروج از معاملات ادامه دهنده ی روند (trend-following) بر اساس سیگنال های ایچیموکو ، مواردی وجود دارد که باید بدانید :
هنگامی که ، در طی روند نزولی ، قیمت از بالای خطوط تغییر و پایه عبور کند ، می تواند نشان دهنده ی یک تغییر موقتی در مومنتوم باشد …
… اما تا زمانی که ابر به عنوان محدوده مقاومت باقی بماند ، روند هنوز شکسته نشده است.
وقتی قیمت در بالای ابر شکسته می شود ، روند نزولی بالاخره به پایان رسیده است.
معامله گران می توانند از ایچیموکو برای خروج معاملاتی محافظه کارانه (conservative) و تهاجمی (aggressive) استفاده کنند:
خروج محافظه کارانه (The conservative exit) (1) : یک معامله گر محافظه کار تر پس از عبور خطوط تغییر و پایه از جهت مخالف روند ، از معاملات خود خارج می شود. چنین معامله گری معمولاً از تغییرات زیادی که قبل از وقوع بازگشت (reversal) ایجاد می شود اجتناب می کند. از طرف دیگر ، ممکن است هنگام بازگشت قیمت به مسیر اصلی ، حرکات آتی روند را از دست بدهد. تقاطع خطوط تغییر و پایه Conversion-Base همیشه منجر به بازگشت روند نمی شوند.
خروج تهاجمی (The aggressive exit) (2): معامله گری که می خواهد برای مدت زمان طولانی تری بر اساس روند عمل کند تنها زمانی که قیمت در مسیر مخالف ابر شکسته می شود از معامله خارج خواهد شد . مزیت این اقدام این است که او گاهی اوقات می تواند معاملات روند را مدت زمان طولانی تری نگه دارد و در برابر ریتریسمنت (retracement) های موقتی آسیب پذیر نیست. از سوی دیگر ، او ممکن است خیلی دیر از معاملات خود خارج شود و می تواند مبلغ قابل توجهی از سود خود را از دست بدهد ، زیرا تقاطع ابر (Cloud-cross) معمولاً خیلی دیر اتفاق می افتد.
نتیجه گیری: اندیکاتور ایچیموکو (Ichimoku) یک فریم ورک معاملاتی قابل کاربرد استفاده از مومنتوم اطمینان است
به طور کلی ، فریم ورک ایچیموکو (Ichimoku) یک شاخص کاملاً قابل اطمینان و همه کاره است که به صورت یکجا اطلاعات زیادی را ارائه می دهد. همانطور که گفته شد ، استفاده و تفسیر اندیکاتور ایچیموکو چندان پیچیده نیست و بسیار شبیه به معامله از طریق میانگین های متحرک می باشد. با این وجود ، اندیکاتور ایچیموکو به طور قطع جایگاه خود را دارد و معامله گرانی که تصمیم می گیرند چنین استراتژی معاملاتی را دنبال کنند ، می توانند یک فریم ورک پرقدرت ایجاد کنند. همچنین ترکیب اندیکاتور ایچیموکو با سایر ابزارها از جمله اصول اولیه پشتیبانی / مقاومت ، پرایس اکشن و الگوی نموداری و تقریبا ، سایر شاخص ها ، نیز پیشنهاد می شود.
در زیر مهم ترین نکاتی که باید هنگام معامله با اندیکاتور ایچیموکو بدانید بیان شده است :
برای شناسایی جهت روند بلند مدت از ابر (Cloud) استفاده کنید. فقط در جهت ابر معامله کنید.
ابر همچنین در طول روند به عنوان پشتیبانی و مقاومت عمل می کند. اما وقتی قیمت وارد ابر می شود ، سیگنال تغییر در مومنتوم را نشان می دهد.
وقتی خط تغییر از بالای خط پایه عبور کند ، می تواند تغییر حرکت به سمت روند صعودی را نشان دهد.
در طی یک روند ، خطوط تغییر (Conversion) و پایه (Base) به عنوان پشتیبانی و مقاومت عمل می کنند.
فقط در راستای مسیر خطوط تغییر و پایه معامله کنید.
یک معامله گر می تواند از خطوط تغییر / پایه برای خروج های خود (محافظه کار) استفاده کند ، یا هنگام شکست قیمت از ابر (محافظه کار) از معامله خارج شود.
در طول محدوده ها (range) ، اندیکاتور ایچیموکو اعتبار خود را از دست می دهد.
روشهای حل جریان (pressure based و density based)
روشهای دینامیک سیالات محاسباتی به دو گروه مجزا pressure based و density based تقسیمبندی میشوند.
مشخصا متدهای pressure based که اساس کدهای CFD تجاریسازی شده کاربرد استفاده از مومنتوم است برای جریانهای تراکمناپذیر و با عدد ماخ پایین مناسب هستند در حالیکه روشهای density based معمولاً برای جریانهایی با نزدیک به سرعت صوت و یا مافوق صوت استفاده میشوند. البته در سالهای اخیر هر دو روش برای حل مسائل مختلف و خارج از چارچوبها و فرمولاسیونهای قدیمیشان گسترش یافتهاند.
در روش density based از معادله پیوستگی برای بدست آوردن میدان چگالی استفاده میشود و از معادله حالت میدان فشار بدست میآید.
از سوی دیگر در معادله pressure based میدان فشار از حل معادله تصحیح فشار بدست میآید.
در هر دو روش میدان سرعت از معادلات مومنتوم بدست خواهد آمد. در هر دو روش در نرمافزار از گسستهسازی حجم محدود استفاده میشود با این تفاوت که خطیسازی معادلات گسسته شده در حجمکنترلها برای حل معادلات متفاوت میباشد.
جهت خواندن مقاله ویژگیها و قابلیتهای جدید ANSYS Fluent 2019 R1 کلیک کنید
حلگر Pressure Based
یکی از مشکلات برای حل عددی جریانهای تراکمناپذیر کوپل بودن سرعت و فشار توسط قید تراکمناپذیری است. این مشکل با استفاده از روش projection قابل حل میباشد.
در این روش، شرط پیوستگی میدان سرعت توسط حل یک معادله فشار یا معادله تصحیح فشار بدست میآید.کاربرد استفاده از مومنتوم
در این حالت معادله فشار از معادلات پیوستگی و مومنتوم بدست میآید بصورتی که سرعت بدست آمده از فشار تصحیح شده، معادله پیوستگی را ارضا کند. از آنجایی که معادلات حاکم غیرخطی بوده و با هم کوپل هستند حل مساله باید بصورت تکراری انجام شود تا جایی که حل مساله همگرا شود.
در نرمافزار ANSYS Fluent از دو الگوریتم روش مجزا (Segregated Algorithm) و کوپل شده (Coupled) برای حلگرpressure-based استفاده میشود.
الگوریتم مجزا (Segregated Algorithm)
در روش Segregated معادلات حاکم بصورت مجزا یکی پس از دیگری حل میشوند که این امر باعث میشود حافظه استفاده شده بدلیل سریال بودن حل معادلات کاهش یابد اما همین امر باعث کاهش سرعت همگرایی مساله نیز میشود. در این الگوریتم بر اساس مقدار اولیه و یا مقادیر جدید فشار و سرعت، مولفههای سرعت بصورت مجزا حل میشوند، سپس فشار تصحیح شده محاسبه میشود و پس از آن بر اساس مقدار فشار تصحیح شده، میدان سرعت، شار جرمی و فشار جدید محاسبه میشود و پس از آن معادله انرژی، توربولانس و سایر معادلات دخیل در مساله حل میشوند در نهایت در صورت همگرایی مساله، حل قطع میشود و در غیر این صورت مقادیر قبلی فشار و مولفههای سرعت با مقادیر بدست آمده جایگزین میشوند و روند حل مساله دوباره تا زمان همگرایی تکرار میشود. روندنمای روش segregated در شکل 1 نشان داده شده است.
شکل 1: روندنمای الگوریتم Segregated در روش Pressure Based
در روندنمای نشان داده شده علامت * نشان دهنده مقادیر حدسی و ناصحیح و علامت ‘ (پریم) نشاندهنده تصحیح است و پارامترهایی که بدون این علامتها هستند نشاندهنده مقدار صحیح محاسبه شده برای آنها میباشد.
الگوریتم کوپلشده (Coupled Algorithm)
بر خلاف روش مجزا، روش حل کوپلشده یک دستگاه معادلات کوپل مومنتوم و معادله پیوستگی بر اساس فشار حل میکند در نتیجه دیگر نیازی به حل معادله تصحیح فشار نخواهد بود. پس از حل میدان فشار و سرعت به صورت کوپل، بقیه معادلات نظیر انرژی و توربولانس همانند روش قبلی بصورت مجزا حل خواهند شد.
از آنجایی که در این روش معادلات فشار و سرعت همزمان حل میشوند سرعت همگرایی مساله بیشتر خواهد شد ولی حافظه اشغال شده توسط نرمافزار 5/1 تا 2 برابر از حالتی که از روش segregated استفاده شود بیشتر خواهد بود.
روندنمای روش coupled در شکل 2 نشان داده شده است.
شکل 2: روندنمای الگوریتم Coupled در روش Pressure Based
حلگر Density Based
حلگر density based معادلات پیوستگی و مومنتوم، معادلات انرژی و گونهها را بصورت همزمان حل میکند.
مابقی معادلات نظیر توربولانس بصورت مجزا حل میشوند. از آنجایی که معادلات غیرخطی هستند نیاز به حل تکراری مساله میباشد.
در حل معادلات کوپلشده هم میتوان از فرمولاسیون صریح (explicit) و هم از فرمولاسیون ضمنی (implicit) استفاده کرد. در هر دو روش برای حل دستگاه معادلات نیاز است که معادلات حاکم غیرخطی گسسته شده، خطی شوند که منجر به تشکیل یک سیستم معادلات برای پارامترهای وابسته در هر سلول محاسباتی میشود.
در روش صریح برای بدست آوردن پارامتر مجهول در هر سلول از مقادیر موجود و محاسبه شده قبلی استفاده میشود در نتیجه هر مجهول مساله فقط در یک معادله از سیستم معادلات ظاهر خواهد شد. این در حالی است که در روش ضمنی پارامتر مجهول از رابطهای بدست میآید که هم از مقادیر معلوم و هم مقادیر مجهول سلولهای اطراف سلول موردنظر استفاده میشود و منجر به این میشود که هر مجهول در بیش از یک معادله در سیستم معادلات ظاهر شود.
در نهایت این طور میتوان بیان کرد که در روش ضمنی تمام پارامترهای مساله نظیر فشار و سرعت در همه سلولها بصورت همزمان حل میشوند و در روش صریح تمام پارامترها در یک سلول در یک زمان حل میشوند.
روند کلی حل density based به این صورت خواهد بود که بر اساس مقادیر اولیه و یا مقادیر جدید جایگزین شده برای پارامترهای مساله، معادلات پیوستگی، مومنتوم، انرژی و گونهها بصورت همزمان حل خواهند شد.
سپس بر اساس مقادیر محاسبه شده مابقی معادلات نظیر توربولانس بصورت مجزا از همدیگر حل خواهند شد.
در نهایت در صورت همگرایی مساله روند حل قطع خواهد شد و در غیر این صورت مقادیر قبلی متغیرها با مقادیر بدست آمده در تکرار حاضر جایگزین شده و روند حل دوباره تا زمان رسیدن به همگرایی ادامه خواهد یافت.
دیدگاه شما