معرفی و نحوه محاسبه شاخص تولید، فروش و قیمت شرکتهای پذیرفته شده در بورس
به گزارش ایسنا، به نقل از مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، در این گزارش بیان شده: تحلیل روند رشد بخش صنعت از جنبه های مختلف، عاملی کلیدی در تحلیل های خرد و کلان اقتصادی و یکی از ارکان تصمیم گیری در حوزه اقتصاد است. در حال حاضر، شاخص تولید صنعت توسط بانک مرکزی و مرکز آمار ایران با تواتر فصلی و همچنین شاخص قیمت صنعت به صورت فصلی توسط مرکز آمار و ماهیانه توسط بانک مرکزی، منتشر می شود. با این حال تاکنون هیچ یک از نهادهای آماری اقدامی در جهت انتشار شاخص فروش صنعت انجام نداده اند. از طرفی، آمارهای تولید و قیمت نیز چندین ضعف اساسی دارد که مهم ترین ضعف این آمارها وقفه سه ماهه در انتشار داده ها و بعضاً متوقف شدن انتشار آنها و نداشتن تواتر ماهیانه است.
در این گزارش تصریح شده: این گزارش به عنوان گزارش پشتیبان «پایش بخش حقیقی اقتصاد ایران، بخش صنعت و معدن» (شاخص تولید، فروش و قیمت شرکت های پذیرفته شده در بورس) آماده شده است که هدف اصلی آن ارائه یک روش قابل قبول برای محاسبه شاخص صنعت بر اساس استانداردهای بین المللی است. روش مورد استفاده در این گزارش، محاسبه شاخص تولید، فروش و قیمت بر حسب معیار پاشه و لاسپیرز و ایجاد شاخص فیشر از میانگین هندسی دو شاخص لاسپیرز و پاشه است. در نهایت جهت ایجاد شاخص کل، شاخص تولید، فروش و قیمت هر صنعت در ضریب اهمیت آن صنعت (ارزش افزوده ناخالص در سال پایه یا سال مورد نظر) ضرب می شود.
در این گزارش تاکید شده: مقایسه شاخص تولید صنعت محاسبه شده از سوی مرکز پژوهش های مجلس با آمار نهادهای آماری نشان از هم حرکتی قابل توجه این شاخص با شاخص های تولید شده توسط بانک مرکزی و مرکز آمار ایران دارد. این موضوع حتی در سطح زیربخش ها نیز مشهود است. انتظار می رود ارائه این شاخص بتواند به عنوان جایگزینی نزدیک از شاخص های صنعت بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، تحلیل های به روزتر در اختیار نمایندگان محترم مجلس و سایر سیاستگذاران از وضعیت تولید، فروش و قیمت صنعت قرار دهد.
طراحي قالبهاي فلزي
طراحي قالبهاي پرس جهت ساخت و توليد قطعات فلزي مطابق با كيفيت مشتري
شاخص کلیدی عملکرد فرآیند تولید
فرآیندهای اصلی سازمان فعالیت هایی که عملیات تولید یا ارائه خدمات را شامل می شوند.
در صورتی که بتوانید مشخص کنید ،مدیریت این فرآیندها توسط شما و سازمان ، کارا و اثربخش می باشد، آن هنگام می توان با اطمینان گفت که جهت بقای سازمان در شرایط بحرانی امروز، گام اول را درست برداشته اید و در مراحل بعدی نیز برای حرکت و فعالیت در جهت رشد و توسعه سازمان در سمت وسوی صحیحی قرار گرفته اید.
هدف
موضوع ، پرداختن به فرآیند تولید به عنوان یک فرآیند اصلی و تعریف و ارائه شاخص هایی برای تحت کنترل گرفتن این فرآیند با هدف تعیین وضعیت و شرایط موجود، شناسایی مشکلات احتمالی و رفع آنها و در صورت امکان طرح ریزی و عملیاتی ساختن برنامه هایی برای بهبود این فرآیند می باشد و این همان کاری است که شاخص های کلیدی عملکرد برای شما انجام می دهند.
با تعریف شاخص های اندازه گیری عملکرد، میزان اثربخشی و کارایی را می توان محاسبه نموده . با داشتن داده های حقیقی از محاسبه این شاخص های کلیدی، امکان برنامه ریزی، اجرا ، بازبینی و اقدام اصلاحی به وجود می آید.
گردآوری اطلاعات
در سازمان هایی که گردآوری اطلاعات، محاسبه شاخص ها و ترسیم نمودارها و تهیه گزارش های گوناگون، بخشی از فعالیت های مدیریتی می باشد، محاسبه این شاخص ها با صرف زمان و انرژی کمتری صورت می گیرد.ولی در غیر اینصورت ،باید از صفر شروع کرده و مکانیزم هایی را برای تهیه اطلاعات صحیح، طراحی نمود تا بتوان داده های مورد نیاز را به دست آورده و شاخص ها را محاسبه نمود.
معیار پذیرش شاخص
گردآوری اطلاعات، محاسبه شاخص ها و ترسیم نمودارهای روند شاخص ها، مراحل اولیه کار است، ضمن آنکه بایستی مبنایی را به عنوان معیار پذیرش، تعیین کنید.
معیار پذیرش، مقداری است برای شاخص که دستیابی به آن نشان دهنده تحقق حد معمولی از میزان دستیابی به اهداف عملکردی می باشد.
جهت تعیین معیار پذیرش :حداقل برای سه دوره (بستگی به نوع شاخص)اندازه گیری، مقدار شاخص را محاسبه کنید.سپس محاسبه میانگین مقادیر شاخص در سه دوره متوالی و آن را به عنوان معیار پذیرش قرار دهید.
به عنوان مثال، اندازه گیری راندمان تولید در ماه های اول، دوم و سوم این اعداد را به دست داده است.۵۵ % و ۶۵ % و ۶۰ % میانگین این سه مقدار مساوی ۶۰ % می باشد. همین مقدار ۶۰% را می توانید به عنوان معیار پذیرش شاخص راندمان تولید قرار دهید. مدیر تولید یا هر فردی که مسئول عملکرد در حوزه ی شاخصی که تعریف شده می باشد نسبت به رساندن مقدار شاخص به معیار پذیرش یا همان ۶۰% مسئول است و اگر به آن دست پیدا نکند باید علل عدم دستیابی به آن را توضیح داده و اقداماتی را برای رساندن شاخص به معیار پذیرش در دوره بعدی صورت دهد.
همچنین می توانید مقدار معیار پذیرش را قدری بالاتر در نظر بگیرید تا جهت رسیدن به معیار پذیرش، قدری چالش وجود داشته باشد تا رسیدن به معیار پذیرش به راحتی امکانپذیر نباشد.
در صورتی که مقدار به دست آمده شاخص با معیار پذیرش، انحراف داشت بایستی علل عدم دستیابی به معیار پذیرش را مشخص نموده و دست به طراحی و اجرای اقدامات اصلاحی بزنید تا در دوره بعدی که شاخص را محاسبه می کنید، معیار پذیرش، محقق گردد.
هدف شاخص
چالش بزرگتر،تعیین هدف برای شاخص می باشد. در حالت عادی برای مالک فرآیند یا همان مدیر واحد، دستیابی به معیار پذیرش، نشان دهنده عملکرد مناسب می باشد. روی دیگر سکه یعنی همین عملکرد مناسب، برآوردن حداقل های تعیین شده است که مشخصا نباید کار خیلی سختی باشد. در حالی که با تعیین هدف که مطمئنا بایستی بیشتر و بالاتر از معیار پذیرش باشد، شما انگیزه های لازم برای ایجاد بهبود را به وجود می آورید و مدیر مرتبط و مسئول باید به جز انجام کارهای عادی و روتین در واحد خود، به فکر برنامه ریزی و تلاش بیشتر برای بهبود نیز باشد.
به عنوان مثال اگر معیار پذیرش شما برای راندمان تولید۶۰% می باشد، می توانید مقدار ۶۵ یا ۷۰ درصد را به عنوان هدف قرار داده تا متولی فرآیند جهت رسیدن به آن برنامه یا پروژه ای را طرح ریزی نماید.
شاخص های کلیدی عملکرد فرآیند تولید
شاخص های راندمان، دوباره کاری، ضایعات و سرانه تولید را می توان ذکر نمود.
راندمان
یکی از مهم ترین شاخص های فرآیند تولید و کل سازمان که یک شاخص کلیدی عملکرد Key Performance Indicator می باشد.فرمول اندازه گیری پیچیده ای ندارد. مطابق تعریف عمومی راندمان و بازدهی هر سیستم ، میزان خروجی یک فرآیند به ورودی آن را راندمان می گوییم.
افزایش پیچیدگی محاسبه این شاخص بیشتر در سازمان هایی اتفاق می افتد که چند نوع محصول مختلف را تولید می کنند.
نحوه محاسبه راندمان تولید به این صورت است که میزان تولید انجام شده یک محصول را در یک دوره ی زمانی مثلا یک ماهه، بر توان تولید در همان دوره تقسیم می کنیم که عدد حاصل، راندمان تولید می باشد و با ضرب حاصل کسر در عدد۱۰۰ ، درصد راندمان به دست می آید.
مقدار تولید یا خروجی فرآیند، به راحتی از آمار تولید انجام شده بدست می آید. اما برای محاسبه ی شاخص،نیاز به دانستن توان تولید دارید.
توان تولید همان ورودی سیستم که توانایی و برآیند ورودی های فرآیند که شامل نیروی انسانی، تجهیزات، مواد اولیه، دستگاه ها و . . می باشد. این توان تولید را ظرفیت بالقوه خط تولید می گوییم. توان تولید یا ظرفیت خط تولید با استفاده از روش های زمان سنجی و ظرفیت سنجی به دست می آید. ضمن آنکه بایستی از اطلاعات فنی مربوط به تجهیزات خط تولید که سازنده ی تجهیزات، در مدارک درج کرده استفاده نمایید.
تصور کنید مقدار تولید انجام شده که می تواند بر حسب تعداد و وزن باشد از محصولی مانند موتورخودروی پراید به تعداد ۸۰۰۰ عدد باشد، توان تولید شرکت نیز ۱۰۰۰۰ عدد در ماه می باشد. راندمان تولید محصول موتور خودرو در این شرکت، ۸۰% می باشد.
هر چقدر مقدار محاسبه شده راندمان به عدد ۱۰۰ نزدیکتر باشد طبیعتا بهتر خواهد بود و نشانگر آن است که از امکانات تولید در اختیار سازمان ، شامل تکنولوژی تولید و فرآیندهای ساخت، ابزارآلات اندازه گیری، تجهیزات و دستگاه ها، نیروی انسانی، ابزار آلات تولیدی، مواد اولیه و . . . بهتر استفاده کرده اید و از هزینه ی انجام شده برای تأمین منابع، بهره بهتری گرفته اید.
در صورتی که مقدار راندمان محاسبه شده، پایین می باشد بایستی بررسی نمایید و مشخص کنید عواملی که باعث شده اند تا شما نتوانید از ظرفیت و توان بالقوه شرکت، استفاده مطلوب را ببرید چه مواردی می باشند؟
با استفاده از روش ها و تکنیک های حل مسئله، علل راندمان پایین تولید در سازمان را مشخص نمایید. با تعیین علل نیز اقداماتی برای رفع مشکلات و حل مسائل طراحی خواهد شد. پس از اجرای اقدامات تعریف شده، با محاسبه ی راندمان تولید در دوره های بعد نسبت به سنجش اثربخشی اقدامات اصلاحی، اطمینان حاصل نمایید.
با تعریف شاخص ها و اندازه گیری مقادیر آنها به بهبود عملکرد سازمان و موفقیت آن کمک می گردد،اگر امکان اندازه گیری سطح عملکرد شرکت در فرآیندهای مختلف و منجمله فرآیند مهم تولید وجود نداشته باشد امکان شناسایی مشکلات و کسب اطمینان از حل آنها و ایجاد بهبود نیز وجود نخواهد داشت.
دوباره کاری / بازکاری Rework
یکی دیگر از شاخص های کلیدی عملکرد فرآیند تولید، شاخص بازکاری می باشد.
موارد اصلاح، تعمیر و بازکاری محصولات معیوب برای امکان استفاده و فروش آنها به اندازه ضایعات برای سازمان مشکل آفرین و هزینه بر نیست اما به هر حال بخشی از فعالیت های انجام شده برای تولید محصول سالم در بار نخست، تلف شده و محصولی معیوب ایجاد شده است. ضمن آنکه شما باید در ادامه نیز مقداری مواد، زمان کار دستگاه و همچنین وقت نیروی انسانی خود را به اصلاح و بازکاری محصولات معیوب اختصاص داده و حتی پس از آن با انجام بازرسی های مجدد کنترل کیفیت از اصلاح و قابل استفاده شدن محصول معیوب اطمینان حاصل نمایید. در برخی مواقع محصولات معیوب به مانند محصولات سالم در نیامده و مجبور خواهید شد که با درجه مرغوبیت پایین تر و با قیمتی نازل تر از محصولات سالم آن ها را بفروشید.
برای محاسبه مقدار شاخص در ابتدا موارد بازکاری را در فرآیندهای ساخت و تولید را مشخص کنید.(شامل فعالیت های تعمیر، اصلاح و انجام دوباره فرآیند های ساخت و تولید روی محصولات معیوب). با انجام فعالیت های اصلاحی روی اینگونه محصولات، آنها به محاسبه شاخص تولید شرایط قابل قبولی به لحاظ کیفی رسیده و می توان ادامه فرآیندهای ساخت را روی آنها انجام داد یا اگر محصول نهایی می باشند، آنها را به فروش رساند.
در یک شرکت تولید مجموعه موتور خودرو ممکن است برخی موتورهای که تولید و مونتاژ شده اند، دچار نشتی روغن یا آب شده، فیلر زنی به صورت صحیح انجام نشده و یا اینکه تورک و گشتاور پیچ ها مطابق مقدار مطلوب نمی باشد. این ها مصداق های دوباره کاری می باشند.
پس از تعیین موارد دوباره کاری، تعداد و آمار قطعات و محصولاتی که روی آنها بازکاری انجام شده را ثبت کرده و گردآوری نمایید. میزان دوباره کاری کل محصولات را نیز از آمار تک تک محصولات بدست آورید. حاصل تقسیم مقدار کل موارد دوباره کاری بر میزان تولید انجام شده ضرب در عدد ۱۰۰، درصد دوباره کاری را به شما می دهد.
به عنوان مثال از تعداد ۸۰۰ موتور خودرویی که تولید شده، روی ۸۰ عدد دوباره کاری انجام شده است. پس درصد شاخص دوباره کاری برابر با ۱۰ درصد می باشد.
مقدار شاخص ، هر چه کمتر ، بهتر خواهد بود و نشانه اجرای صحیح فعالیت های تولیدی در بار اول می باشد. در جهت مقابل، بالا بودن این شاخص نشان دهنده ی حجم بیشتر انجام نادرست فعالیت های ساخت می باشد.
عوامل بالارفتن مقدار شاخص دوباره کاری :
- عدم مهارت اپراتورهای تولید
- خراب بودن یا تنظیم نبودن دستگاه های خط تولید
- کالیبره نبودن تجهیزات اندازه گیری
- شیوه های نادرست تولید
- مستهلک شدن ابزارآلات تولید مانند قالب ها ، جیگ و فیکسچرها
- عدم انجام صحیح فعالیت های بازرسی و آزمون
- شرایط نامساعد محیط کار مانند نبود نور کافی
- مواد اولیه ی نامرغوب و یا قطعات نیم ساخته بی کیفیت
در صورت بالا بودن میزان دوباره کاری بایستی نسبت به تعیین عوامل وقوع این مسئله و طرح ریزی اقدامات اصلاحی برای کاهش مقدار شاخص اقدام نمود. کاهش هر میزان از دوباره کاری به معنای افزایش همان میزان در راندمان تولید می باشد. یعنی شما به جای انجام دوباره مراحل تولیدی برای تعدادی محصول خاص، همان وقت، منابع و امکانات را صرف اجرای فعالیت های تولیدی برای همان میزان محصولات سالم می نمایید.
ضایعات
مقدار ضایعات فقط نشان دهنده میزان محصولات معیوب آن سازمان نیست بلکه شاخصی است بسیار مناسب که نشان دهنده میزان انسجام فعالیت های مدیریتی در سطوح مدیریت ارشد، مدیران میانی، بدنه کارشناسی و لایه های عملیاتی سازمان می باشد. این شاخص به طور شفاف و بی پرده به شما می گوید که تا چه حد در طراحی و اجرای فرآیندهای مدیریتی، پشتیبانی و تولید، موفق عمل کرده اید.
محاسبه ی شاخص به این صورت است که مقدار ضایعات را بر میزان تولید تقسیم کرده و حاصل را در عدد ۱۰۰، ضرب می کنیم. ضایعات را طبیعتا محصولاتی می دانیم که عیوب و عدم انطباق آنها در حدی است که قابل اصلاح، تعمیر و بازکاری نمی باشند. ضمن آنکه محصولات با درجه ی کیفی پایین تر را که مصارف دیگر دارد و با قیمتی کمتر از قیمت محصولات سالم به فروش می رسد را نیز می توانیم جزء آمار ضایعات محسوب می نماییم.
تحلیل و تعیین علل به وجود آمدن ضایعات، مشابه علل انجام موارد دوباره کاری می باشد. با این تفاوت که اثر آن عوامل شدیدتر بوده به طوری که محصول با ویژگی هایی تولید شده امکان استفاده و فروش از بین رفته است.
آسیب های ناشی از ایجاد ضایعات در شرکت های تولیدی با فرآیندهای ساخت گوناگون، کاملا متفاوت می باشد. در یک شرکت ریخته گری، ضایعات تولید شده دوباره با صرف هزینه هایی نسبتا کمتر دوباره قابل استفاده برای تولید محصول سالم می باشد. اما در شرکتی دیگر مانند تولید قطعات لاستیک اگر محصولی نامنطبق و معیوب گردد، استفاده مجدد از آن شاید امکانپذیر نباشد.
مشابه شاخص ضایعات از شاخصی دیگر به نام PPM می توانیم استفاده کنیم، که تعداد محصولات معیوب و عدم انطباق تقسیم بر تعداد تولید کرده و حاصل در عدد یک میلیون ضرب می کنیم. (تعداد قطعه ضایعات در هر میلیون قطعه part per million)این شاخص، شاخصی استاندارد است که غیر از پایش نمودار روند آن در داخل سازمان، قابلیت مقایسه با شرکت های دیگر را نیز داراست که می توان عدد PPM کیفی خود را با شرکت های سطح بالا به لحاظ کیفیت و یا با میانگین صنعت خود مقایسه نمایید.
نفرساعت سرانه تولید
این شاخص میزان بهره وری نیروی انسانی را اندازه گیری می نماید.با محاسبه ی این شاخص می توان دریافت تا چه حد در به کارگیری کارآمد نیروی انسانی جهت تولید با کمیت بالا، موفق بوده اید.
نحوه ی محاسبه شاخص :میزان تولید انجام شده و تعداد محصولاتی که تولید شده اند بر نفرساعت کاری کلیه پرسنل تولیدی تقسیم می گردد.
به عنوان مثال اگر تعداد تولید یک محصول در ماه یکصدهزار قطعه باشد و مجموع نفر ساعت پرسنل تولید در همان ماه بیست هزار نفر ساعت باشد حاصل فرمول عدد ۵ می باشد. به این معنا که هر نفر ساعت کار پرسنل و اپراتورهای واحد تولید سازمان، منجر به تولید ۵ عدد قطعه می شود به بیانی دیگر یعنی یک نفر اپراتور در یک ساعت، ۵ عدد محصول نهایی و آماده فروش، به وجود می آورد.
توجه :منظور از نفرساعت کاری کل پرسنل،به اضافه ساعات اضافه کاری و کسر زمان های مرخصی، تأخیر و غیبت. همینطور ساعت توقف خط تولید و بیکاری پرسنل نیز از مجموع ساعت کاری باید کم شود یعنی ساعت های کاری خالص تک تک پرسنل تولید با هم جمع می شود.
هر چقدر عدد حاصل یعنی سرانه تولید، بزرگتر باشد بهتر خواهد بود. این شاخص به طور خاص نشان دهنده ی سطح عملکرد پرسنل تولید در ساعاتی که بدون مشکل امکان تولید را دارند می باشد.
بهبود انگیزه ی پرسنل، طراحی و اجرای سیستم های مناسب و اثربخش تشویق پرسنل، می تواند این شاخص را بهبود دهد. یک راه مناسب، آکورددهی به اپراتورهای تولید در ازای تولید بیشتر می باشد. بدین صورت که اگر اپراتور یا گروهی از اپراتورها از حد مشخصی در یک دوره ی زمانی، بیشتر تولید کنند، متناسب با مقدار اضافه تولید، پاداش و آکورد دریافت نمایند. بدیهی است که قطعات تولید شده بایستی سالم بوده و معیوب و نامنطبق نباشند.
توجه داشته باشید که محاسبه و تحلیل این شاخص در سازمان های مختلف و حتی در یک سازمان با محصولات گوناگون، شرایط خاص خود را دارد. در بعضی مواقع کاهش یا افزایش این شاخص به علت نیروبری کمتر یا بیشتر یک محصول خاص است. سرعت و حجم تولید محصولات متفاوت ممکن است باعث کاهش یا افزایش این شاخص شوند در حالی که عملکرد نیروی انسانی واحد تولید ثابت مانده است. پس به هنگام تحلیل نزولی یا صعودی بودن نمودار به این مسئه توجه خاص و دقت کافی داشته باشید.
محاسبه شاخص تولید
به منظور نشان دادن بهتر عملکرد اقتصادی کشور ؛
روش جدید چین برای محاسبه شاخص تولید ناخالص داخلی
عصر بازار- طبق اعلام سخنگوی مرکز ملی آمار چین، این کشور به تازگی تصمیم گرفته است به منظور نشان دادن بهتر عملکرد اقتصادی کشور روشی جدید را در محاسبه شاخص تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار دهد.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» به نقل از پایگاه خبری اقتصاد مقاومتی ،کشور چین قصد دارد به منظور نشان دادن بهتر عملکرد اقتصادی، روشی جدید را در محاسبه شاخص تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار دهد.
یکی از اولین گام ها در حرکت به سمت توسعه اقتصادی، در نظر گرفتن شاخص های مناسب برای محاسبه و سنجش موفقیت در عملکرد کشورهاست. شاخص تولید ناخالص داخلی در حال حاضر مهمترین شاخصی است که به منظور نشان دادن عملکرد اقتصادی کشورها مورد استفاده قرار میگیرد. با اینحال انتقادات زیادی از سوی کارشناسان اقتصادی به این شاخص وارد شده و بسیاری از کارشناسان معتقدند در حال حاضر این شاخص به خوبی نمیتواند عملکرد اقتصادی کشورها را نشان دهد.
برای رفع این مشکل شاخص ها محاسبه شاخص تولید و معیارهای دیگری مطرح شده که در نظر گرفتن آن ها در کنار هم میتواند تصویر بهتری از توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها نشان دهد. با اینحال همچنان میزان تولید ناخالص داخلی کشورها یکی از مهمترین شاخص های کلان اقتصادی است که نشان دهنده توسعه اقتصادی است. از این رو در سال های اخیر روش اندازه گیری شاخص تولید ناخالص داخلی نیز به مرور زمان تغییر کرده و پیشرفت هایی در آن حاصل شده تا بهتر بتواند عملکرد کشورها در توسعه اقتصادی را نشان دهد.
در کشور چین مرکز ملی آمار این کشور مسئولیت جمع آوری اطلاعات و محاسبه شاخص های مختلف را در اقتصاد چین به عهده دارد. طبق اعلام سخنگوی مرکز ملی آمار چین، این کشور به تازگی تصمیم گرفته است به منظور نشان دادن بهتر عملکرد اقتصادی کشور روشی جدید را در محاسبه شاخص تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار دهد.
مسئولین مرکز ملی آمار چین اعلام کرده اند که به کار گرفتن روش جدید موجب میشود که توسعه اقتصادی کشور چین به نحوی واقعی و دقیق تر اندازه گیری شود. طبق اعلام مرکز ملی آمار چین در روش جدید تغییراتی در روش محاسبه شاخص تولید ناخالص داخلی ایجاد شده است که از جمله آن ها میتوان به برخی تغییرات ساختاری همچون روش محاسبه جمعیت کل کشور و جمعیت نیروی کار و یا در نظر گرفتن و بهبود روش محاسبه تولید در بخش هایی همچون سلامت، گردشگری و بخش های جدید اقتصادی، اشاره کرد.
علاوه بر این در روش جدید محاسبه تعاریف جدیدی در نظر گرفته شده و تقسیم بندی ها نیز دست خوش تغییر شده است. به طور مثال میتوان به مفهوم حق مالکیت اشاره کرد که در مدل جدید در مجموعه دارایی های غیر مالی در نظر گرفته شده است. همچنین دارایی های دیگری که کارمندان شرکت ها از آن بهره مند میشوند نیز در روش محاسبه جدید در مجموعه دارایی های مالی در نظر گرفته میشود.
طبق اعلام مرکز ملی آمار چین روش محاسبه جدید شاخص تولید ناخالص داخلی به تازگی به تصویب کابینه دولت چین قرار گرفته و قرار است به زودی روند اجرای آن آغاز شود.
مقامات چینی اظهار کرده اند که بخش های جدید اقتصادی در چین که با حمایت های دولتی ایجاد شده اند، سرعت رشدی بسیار بالا دارند و در نظر گرفتن این بخش ها در شاخص تولید ناخالص داخلی میزان رشد اقتصادی این کشور را افزایش خواهد داد.
میزان تولید ناخالص داخلی چین در نیمه ابتدایی سال جاری میلادی در حدود 38.2 هزار میلیارد یوآن معادل 5.6 هزار میلیارد دلار برآورد شده است که در مقایسه با سال قبل از آن 6.9 درصد رشد نشان میدهد.
طبق تصویب کابینه دولت چین قرار است میزان تولید ناخالص داخلی این کشور از این پس با روش جدید نیز محاسبه و اعلام شود. اما هنوز تصمیم قطعی به منظور جایگزینی کامل این روش گرفته نشده و روند جایگزینی این روش در مرکز آمار چین در دست بررسی است و با توجه به کارایی آن در آینده، زمان آن تعیین خواهد شد.
با اینحال بخشی از تغییراتی که مد نظر مرکز ملی آمار چین است در حال حاضر عملیاتی شده است. به طور مثال پیش از این هزینه های تحقیق و توسعه که در آینده برای شرکت ها منافع اقتصادی به همراه خواهد داشت، در بخش مصارف محاسبه میشد در حالیکه در روش جدید این هزینه ها در بخش سرمایه گذاری ثابت در نظر گرفته میشود.
تنها همین تغییر در روش محاسبه شاخص تولید ناخالص داخلی چین، از زمان اعمال در روش محاسبه شاخص تولید ناخالص داخلی، موجب افزایش قابل توجه میزان تولید ناخالص داخلی چین شده است؛ طبق آمار تولید ناخالص داخلی چین در سال 2015 میلادی، تغییر در روش محاسبه هزینه های تحقیق و توسعه حدود900 میلیارد یوآن معادل 1.3 درصد به کل تولید ناخالص داخلی چین در این سال می افزاید.
بعد از اعمال این تغییر در ابتدای سال 2016 میلادی، مرکز ملی آمار چین میزان تولید ناخالص داخلی چین را از سال 1952 تا 2015 با روش جدید دوباره به روز رسانی کرده است. با اینحال این به روز رسانی تغییر چندانی در میزان رشد تولید ناخالص داخلی چین در سال های اخیر ایجاد نکرده است.
در حال حاضر اقتصاد چین در حال فاصله گرفتن از سال هایی است که رونق اقتصادی چشمگیری داشته و در حال ورود به دوره رشد متعادل است. بسیاری از کشورهای جهان نیز منتظر کاهش چشمگیر رشد اقتصادی چین هستند. اما مقامات دولتی چین در تلاش هستند تا از کاهش نرخ رشد اقتصادی این کشور جلوگیری نمایند و تغییر روش محاسبه شاخص تولید ناخالص داخلی نیز در راستای همین هدف ارزیابی میشود.
رشد اقتصادی چگونه محاسبه می شود؟
رشد اقتصادی چیست، مثبت شدن آن چه معنایی دارد و چگونه محاسبه میشود؟ به طور کلی نرخ رشد یک متغیر اقتصادی، عبارت است از نسبت مقدار افزایش در آن متغیر به مقدار اولیه آن و رشد اقتصادی1 معادل رشد تولید ناخالص داخلی2 است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. عوامل رشد اقتصادی به طور خلاصه عبارتاند از:
1- عوامل اقتصادی: مانند منابع طبیعی، تمرکز سرمایه، پیشرفتهای تکنولوژیک، سازماندهی تولید، تقسیم کار و مقیاس تولید و سایر اقداماتی که منجر به افزایش بهرهوری میشوند.
مطالعه حسابهای ملی امکان تجزیه و تحلیل روند اقتصادی کشور را از طریق مقایسه دورههای مختلف با یکدیگر و ارزیابی عملکرد اقتصادی در این دورهها فراهم میکند که منجر به ایجاد بهبود در مدیریت اقتصاد کلان و سیاستگذاری میشود. مهمترین شاخص ارزیابی عملکرد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی (GDP) است که از اهمیت ویژهای برخوردار است و بسیاری از دیگر شاخصهای کلان اقتصادی مستقیم یا غیرمستقیم به محاسبه و برآورد این شاخص وابسته هستند. طبق تعریف، به ارزش ریالی کل محصولات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین (سالانه یا فصلی) تولید ناخالص داخلی میگوییم که به روشهای مختلفی قابل محاسبه است. همچنین به ارزش ریالی کل محصولات نهایی تولیدشده توسط نیروی کار هر کشور در هر نقطه از جهان در دوره زمانی معین تولید ناخالص ملی (GNP)3) میگوییم که با اضافه کردن خالص دریافت عوامل تولید از خارج به تولید ناخالص داخلی به دست میآید. همچنین تولید خالص داخلی و تولید خالص ملی4 را نیز میتوان با کسر استهلاک از مقادیر ناخالص آنها به دست آورد. همچنین باید اشاره کرد که GDP از رواج بیشتری نسبت به سایر شاخصهای ارزیابی عملکرد اقتصادی برخوردار است.
به طور کلی سه روش برای محاسبه تولید ناخالص داخلی وجود دارد: روش ارزش افزوده، روش تولید یا هزینه و روش درآمدی که مختصراً به توضیح هریک از آنها محاسبه شاخص تولید خواهیم پرداخت.
1- روش ارزش افزوده: تفاضل ارزش ستانده و مصرف واسطه همان ارزش جدید ایجادشده یا ارزش افزوده است. در این شیوه محاسبه، ابتدا کلیه فعالیتهای اقتصادی را به بخشهای متفاوت تقسیمبندی میکنیم سپس ارزشهای اقتصادی را که هر بخش ایجاد کرده است، محاسبه میکنیم. از آنجا که طبق تعریف مبنای محاسبه، ارزشهای اقتصادی ایجادشده هر بخش در سال جاری توسط عوامل تولیدی مربوط به آن بخش است، ارزش کالاهای واسطهای و نیمهساخته مربوط به سال یا سالهای قبل و نیز تمام هزینههای واسطهای (مشارکت بخشهای دیگر) را از آن کسر میکنیم. در واقع ارزش افزوده هر بخش متناظر با حقوق و دستمزد، اجاره، بهره و سود عوامل تولید آن بخش است، زیرا ارزشهای تولیدشده در این بخش از طریق یکی از این چهار مجرا به عوامل تولید آن بخش تعلق میگیرد. بنابراین جمع ارزش افزوده اقتصاد در یک دوره معین معادل درآمد عوامل تولید در آن دوره است که برابر با تولید ناخالص داخلی به قیمت عوامل است و چنانچه کل خالص مالیاتهای غیرمستقیم را با این مقدار جمع کنیم، تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار به دست میآید (قیمت عوامل، ارزشی است که عوامل تولید خود آن کالا ایجاد کردهاند و قیمت بازار قیمتی است که در بازار مبادله انجام میشود). در حسابهای ملی ایران روش جمع ارزش افزودهها بهعنوان روش اصلی محاسبه تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار میگیرد.
2- روش مخارج یا تولید: با محاسبه مخارج انجامشده در اقتصاد به عنوان تقاضای کل ایجادشده به رقم GDP دست مییابیم. در این روش بر اساس یک معیار منطقی عوامل موثر بر تقاضا و در نتیجه مخارج کل را شناسایی و طبقهبندی میکنیم و به یک رابطه مشهور میرسیم: GDP برابر است با حاصل جمع مصرف، سرمایهگذاری، مخارج دولت و نیز خالص ارزش صادرات (صادرات منهای واردات). باید توجه کرد که تولید ناخالص داخلی به دست آمده از روش هزینه نهایی به قیمت بازار بوده و به اندازه خالص مالیاتهای غیرمستقیم با تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه، که از روش تولید به دست میآید، متفاوت است.
3- روش مصارف درآمد: این روش در واقع بیان دیگری از رابطه پیشین در روش دوم است، بدین معنی که در روش قبل مخارج صورتگرفته در اقتصاد را معادل ارزش تولید ناخالص داخلی در نظر میگرفتیم، در حالی که در این روش بررسی میکنیم که معادل ارزش درآمد ناخالص داخلی صرف چه اموری شده است. پاسخ: صرف مصرف، پسانداز یا مالیات پرداختی به دولت شده که معادل تولید ناخالص داخلی به قیمت بازار است.
مطلب مهم دیگر تبدیل ارقام اسمی به حقیقی است. همانطور که میدانیم مقادیر اسمی بازتابدهنده تغییرات در قیمت و مقدار کالاها و خدمات است و یکی از اهداف اصلی ما از محاسبه GDP ارزیابی و مقایسه مقادیر تولید و درآمد ملی سالهای مختلف با یکدیگر است. اما مقایسه ارقام اسمی در واقع گویای هیچ چیز نیست چرا که تغییرات آن ممکن است ناشی از تغییرات قیمتها و نه مقدار کالا و خدمات تولیدی در اقتصاد باشد. به فرآیند حذف اثر تغییرات قیمت محصولات از نتایج محاسبات ملی، محاسبات به قیمتهای ثابت نیز میگویند. از طریق محاسبه شاخصهای قیمت و همچنین در نظر گرفتن سالی به عنوان سال پایه، تغییرات قیمت را برآورد میکنیم و تغییرات را نسبت به سال پایه میسنجیم. این امر علاوه بر ایجاد تمایز میان مقادیر اسمی و حقیقی، امکان ارزیابی قدرت خرید و هزینههای زندگی از طریق محاسبه تورم را امکانپذیر میسازد. اما از آنجا که در یک اقتصاد همه قیمتها به یک میزان افزایش نمییابند، باید متوسط تغییرات قیمت را اندازهگیری کرد. جهت محاسبه متوسط تغییرات قیمت از شاخصهای قیمت مختلفی استفاده میشود. شاخص قیمت مصرفکننده (CPI)5 یکی از مهمترین این شاخصهاست. این شاخص قیمت یک سبد متوسط نوعی کالاها را که توسط مصرفکنندگان خریداری میشود اندازه میگیرد و هدف از محاسبه این شاخص پیگیری تغییر قیمت یک سبد معین از کالاها و خدمات است. با تقسیم GDP محاسبهشده (اسمی) بر شاخص قیمت، تولید ناخالص داخلی حقیقی به دست میآید و همانطور که پیشتر گفته شد نسبت مقدار افزایش در تولید ناخالص داخلی حقیقی به مقدار اولیه آن برابر با رشد اقتصادی خواهد بود.
مثبت شدن رشد اقتصادی به معنی افزایش تولید ناخالص داخلی و ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین نسبت به دوره قبل از آن است، که البته این افزایش در مجموع حاصل شده است و الزاماً به معنی افزایش تکتک اجزای تولید ناخالص داخلی نیست. حتی ممکن است بخشهایی از اقتصاد با رشد منفی روبهرو بوده باشند اما رشد مثبت و بزرگتر سایر بخشها آن مقدار منفی را جبران کرده باشد. آنچه در ادبیات اقتصادی به رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی موسوم است، بر محاسبات به قیمتهای ثابت استوار است. بنابراین وقتی گفته میشود در سهماهه نخست امسال تولید ناخالص داخلی 4.6 درصد نسبت به رقم مشابه در سال گذشته رشد داشته، این مقدار بر اساس محاسبات به قیمتهای ثابت و بدون اثر تغییرات قیمت است. همچنین به طور معمول، دادهها و اطلاعات لازم جهت محاسبه رشد اقتصادی ایران از منابع آماری رسمی مربوطه از قبیل وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نفت، اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران و وزارت نیرو دریافت میشود.
ماهنامه علمی محاسبه شاخص تولید - آموزشی تخصصی مدیریت تدبیر
یکی از ابزارهای مهم و راهبردی برای مدیریت ، کنترل و ارزیابی هر سیستمی تهیه و تدوین شاخص های مطلوب و جامع است. از طریق این شاخص ها می توان هم راستایی و یا میزان انحراف عملکرد، اقدامات و شرایط، موقعیت ها، اهداف و استراتژی های ترسیم شده را ارزیابی و سنجش نمود. شاخص ها مفاهیم ذهنی و کیفی را به مفاهیم عینی و کمی تبدیل نموده و تصمیم گیران را یرای اتخاذ تدابیر کارآمد و اثر گذار یاری می رسانند. بدلیل اهمیت سنجش شرایط اقتصادی و لزوم اطلاع از بخش های موثر بر شرایط و رشد اقتصادی، ابزار های بسیاری برای سنجش شرایط اقتصادی تهیه و تولید شده است. در این بین شاخص رقابت پذیری دارای عمق و دامنه گسترده تری است که توسط سازمان های ملی و بین المللی با رویکردهای متفاوت تولید و ارائه می شود. از میان سازمان های فعال در بخش سنجش شرایط اقتصادی گزارش رقابت پذیری مجمع جهانی اقتصاد، که زیر نظر سازمان ملل فعالیت می کند، دارای جامعیت بیشتر بوده و اجماع بیشتری از صاحبنظران را بخود جلب نموده است. یکی از دلایل توجه به شاخص رقابت پذیری این است که در شرایط پیچیده و متغیر امروزی یکی از دغدغه های اصلی کشورها افزایش قدرت رقابت پذیری و در نتیجه آن افزایش سطح رفاه و آسایش در کشورشان است. کشورهای مختلف برای بالابردن قدرت رقابت پذیری خود باید در ابتدا عوامل موثر بر رقابت پذیری را شناسایی کرده و با تحلیل وضعیت موجود پس از شناسایی نقاط قوت و ضعف خود، نسبت به بهبود وضعیت رقابت پذیری و در نتیجه افزایش رفاه در کشورشان اقدام کنند. در این مقاله سعی شده است مفاهیم مرتبط با این شاخص و همچنین نحوی محاسبه و تولید این شاخص راهبردی طبق فرمت مجمع جهانی اقتصاد تبیین شود و در ادامه جایگاه جمهوری اسلامی ایران و ضعف ها و قوت های ایران در حوزه های مختلف موثر بر رشد و توسعه اقتصادی از ره آورد بررسی این شاخص راهبردی بیان خواهد شد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |
نشاني
تهران، خیابان ولیعصر، نبش جام جم، سازمان مدیریت صنعتی
تلفن دفتر ماهنامه: ۲۲۰۴۳۰۰۵ داخلی ۴۱۳
نمابر: ۲۲۰۴۳۰۰۱
کدپستی:۱۹۹۵۶۱۳۹۹۶
دیدگاه شما