الگوی سر و شانه کف
7 مورد از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال را بشناسید
یادگیری تحلیل تکنیکال برای فعالیت به عنوان یک تریدر در بازارهای مالی یک انتخاب نیست؛ بلکه یک ضروری است. شما نمیتوانید خود را در قامت یک معاملهگر معرفی کنید در حالی که روی ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال هیچگونه تسلطی ندارید.
اگر در گوشه و کنار میشنوید که بدون استفاده از تحلیل تکنیکال میتوان به سودهای هنگفتی در بازارهای مالی مختلف دست پیدا کرد، بدانید که با تبلیغاتی فریبکارانه مواجه هستید. در بین ابزارهای مختلفی که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند، الگوهای قیمتی به عنوان مفاهیم کلیدی و فوقالعاده کاربردی به شمار میروند. در این مقاله قصد داریم تا به معرفی 7 مورد از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
چرا استفاده از الگوها در تحلیل تکنیکال ضرورت دارد؟
بد نیست که در ابتدا و قبل از معرفی مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال، نگاهی بیندازیم به مزایایی که استفاده از این الگوها برای ما به همراه دارند. برخی از مهمترین مزایای استفاده از الگوها عبارتاند درک الگوهای مثلث از:
- الگوها به عنوان ابزاری مهم در پیشبینی آینده بازار به شمار میروند.
- درک مفاهیم حاکم بر الگوها در مقایسه با بسیاری از ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال راحتتر است.
- الگوها میتوانند نقاط ورود و خروج به یک دارایی را تا حدودی برای ما مشخص کنند.
- الگوها را میتوان به عنوان مبنای بسیاری از تصمیمگیریها قرار داد. در واقع با مشاهده الگوها معاملهگر حساس میشود تا سایر ابزارهای تحلیلی را نیز مورد بررسی قرار دهد و در نتیجه از قبل آنها نتیجه مطلوب را به دست بیاورد.
بزرگترین اشتباه در استفاده از الگوها در تحلیل تکنیکال
متأسفانه برخی از معاملهگران در مواجهه با الگوها در تحلیل تکنیکال بسیار عوامانه و ابتدایی برخورد میکنند. با توجه به اینکه شناسایی الگوها معمولاً کار چندان دشواری نیست، افراد اقدام به حفظ کردن آنها میکنند و از این طریق در ادامه فرآیند تحلیل صرفاً به دنبال نشانهای از تشکیل الگوها در نمودار قیمت دارایی میگردند.
این مدل استفاده از الگوها در تحلیل تکنیکال کاملاً عوامانه و اشتباه است. کمتر کسی را میتوانید پیدا کنید که پایه و اساس تحلیل خود را صرفاً بر مبنای الگوهای قیمتی قرار داده باشد و در عمل نیز به موفقیت دست پیدا کند. باید توجه داشته باشید که الگوها صرفاً یک ابزار راهنما هستند و زمانی استفاده از آنها میتواند مفید واقع شود که در کنار آنها از بقیه ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز به دقت استفاده شود.
7 مورد از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال
در این قسمت به معرفی تعدادی از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال میپردازیم. با مطالعه این مقاله با اصلیترین الگوهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال آشنا خواهید شد.
1. الگوی سر و شانه
یکی از الگوهای نسبتاً قدیمی در بین مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه است. این نامگذاری کاملاً به دلیل شکل ظاهری این الگو روی نمودار قیمت یک دارایی است. وقتی صحبت از الگوی سر و شانه صعودی میشود، منظور ایجاد سه سقف قیمتی در یک بازه زمانی در کنار یکدیگر است که سقف میانی از دو سقف کناری ارتفاع بالاتری دارد. عکس این مسئله دقیقاً در خصوص الگوی سر و شانه نزولی نیز صادق است. در واقع این الگو از سه کف قیمتی در یک بازه زمانی در کنار هم تشکیل میشود که کف میانی در مقایسه با دو کف دیگر پایینتر قرار میگیرد.
بعد از شکلگیری الگوی سر و شانه چه اتفاقی در قیمت دارایی رخ میدهد؟
تا اینجا با شکل ظاهری این الگو آشنا شدیم. اما آنچه اهمیت دارد این است که بعد از شکلگیری این الگو در نمودار قیمت چه روندی برای دارایی پیشبینی میشود؟ الگوی سر و شانه به نوعی یک الگوی بازگشتی به شمار میرود. بعد از شکلگیری الگوی سر و شانه صعودی، روند قیمت وارونه میشود و باید منتظر کاهش شدید قیمت دارایی باشیم. همچنین در زمان شکلگیری الگوی سر و شانه نزولی، باید منتظر افزایش قیمت دارایی باشیم.
منظور از خط گردن در الگوی سر و شانه چیست؟
در ادامه بحث از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال، باید به یک مفهوم مهم در الگوی سر و شانه نیز اشاره مختصری داشته باشیم. خط گردن در الگوی سر و شانه به نوعی در نقش خط حمایتی در الگوی صعودی و خط مقاومتی در الگوی نزولی تلقی میشود. از این خط برای تشخیص زمان ورود یا خروج از معاملات استفاده میشود و به کمک آنها میتوان استراتژیهای درستی در خصوص معاملهگری اتخاذ نمود. برای ترسیم خط گردن باید تا پس از شکلگیری شانه سمت چپ و راست صبر نمود.
پس از آن میتوان این خط را به راحتی ترسیم نمود و مبنای معاملات خود قرار داد. آنچه به صورت تجربی قابل درک است، یک نکته فوقالعاده مهم است. معمولاً پس از ترسیم خط گردن، فاصله آن با سر در الگو اندازهگیری میشود. در عمل پس از شانه سمت راست، نمودار قیمت به اندازه فاصله بین خط گردن و سر در الگو رشد یا افت را تجربه میکند. به این ترتیب خط گردن میتواند به عنوان مبنای تصمیمگیری برای خرید و فروش داراییها به شمار رود.
2. الگوی سقف و کف دو قلو و سه قلو
در ادامه بحث از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال، به الگوهای سقف و کف دو قلو و سه قلو میرسیم. الگوی سقف و کف دو قلو و سه قلو به عنوان الگوهای بازگشتی تلقی میشوند اما در استفاده از آنها حتماً باید توجه داشته باشید که این الگوها را به تنهایی مبنای تصمیمگیری قرار ندهید و از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز برای اعتبارسنجی آنها استفاده کنید. بالاترین سطح اعتبار الگوی سقف و کف دو قلو یا سه قلو مربوط به زمانی است که یک دارایی با طی کردن یک روند طولانی صعودی یا نزولی به آنها میرسد.
تصور کنید که یک دارایی روند صعودی طولانی را طی میکند. در انتها در یک کانال به نوسان میپردازد که در اثر این نوسانات، دو قله قیمتی را تجربه میکند. در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که دارایی وارد یک روند نزولی شدید شود. به این الگو، اصطلاحاً الگوی سقف دو قلو گفته میشود. در برخی مواقع نوسان دارایی فراتر از تشکیل دو قله میرود و سه قله قیمتی در کنار یکدیگر تشکیل میشود. پس از آن نیز احتمال دارد که دارایی وارد یک روند نزولی شود. این الگو نیز تحت عنوان الگوی سقف سه قلو تلقی میشود.
آنچه تا اینجا اشاره کردیم را معکوس کنید. دقیقاً الگوی کف دو قلو و سه قلو تشکیل خواهد شد. اهمیت این الگو در شکلگیری روندهای قدرتمندی است که پس از وقوع آن به وجود میآید. اگر این الگو اتفاق بیفتد باید حتماً با دقت بیشتری روند حرکت آن را در ادامه زیر نظر بگیرید.
3. الگوی چکش
در ادامه بحث از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال نوبت به الگوی چکش میرسد که برای شناسایی آن حتماً باید از کندلهای ژاپنی استفاده کرد. اگر با کندلهای ژاپنی آشنایی ندارید، باید به طور خلاصه اشاره کنیم که این کندلها به صورت یک میله و بدنه مستطیلی نشان داده میشوند. بالا و پایین این میله نشان دهنده بیشترین و کمترین قیمتی است که دارایی در یک روز معاملاتی تجربه کرده است. همچنین بالا و پایین بدنه مستطیل نیز نشاندهنده قیمت باز و بسته شدن یک دارایی در طول روز معاملاتی است.
در حالت کلی کندلهای چکش از یک بدنه چهارگوش مربعی تشکیل میشوند که به یک میله یا دم بلند در پایین یا بالا متصل هستند. معمولاً طول این دم متصل حدود 2 تا 3 برابر پهنای بدنه چهارگوش است. از این جهت شکل این کندلها کاملاً مشابه چکش هستند. الگوی چکش خبر از تغییر روند قیمت میدهد. وقتی در یک روند صعودی قیمت، الگوی چکش شکل میگیرد، نشاندهنده آن است دارایی از یک روند صعودی وارد جریان نزولی میشود. همچنین وقتی در یک روند نزولی چکش وارونه تشکیل میشود، دارایی از روند نزولی وارد مسیر صعودی میشود.
منظور از کندل صعودی و نزولی در الگوی چکش چیست؟
کندل صعودی نشاندهنده آن است که قیمت یک سهم در پایان معاملات بالاتر از قیمت آن در هنگام بازگشایی در همان روز بوده است. کندلهای صعودی در نمودار به رنگ سبز مشخص میشوند. از نظر مفهومی، این کندل نشاندهنده آن است که خریداران به حدی قدرتمند بودند که نهتنها ابتکار عمل را از دست فروشندگان خارج کردهاند، بلکه با خرید بسیار سنگین قیمت سهام را بالاتر از زمان بازگشایی آن در ابتدایی روز رساندهاند.
کندل نزولی که به رنگ قرمز در نمودار قابل مشاهده است، نشاندهنده آن است که با وجود تضعیف فروشندگان، باز هم قیمت سهام پایینتر از قیمت آن در زمان بازگشایی بسته شده است. در عمل وقتی الگوی چکش نزولی رخ میدهد، نشاندهنده آن است که با وجود آنکه خریداران موفق شدهاند روند نزولی را به صعودی تغییر دهند، اما هنوز آنقدر خرید صورت نگرفته است که قیمت پایایی سهام به بالاتر از زمان بازگشایی آن در ابتدای روز برسد.
4. الگوی پرچم
در ادامه بحث از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال نوبت به معرفی الگوی پرچم میرسد. الگوی پرچم در ردیف الگوهای ادامه دهنده تلقی میشود. منظور از الگوی ادامه دهنده این است که پس از وقوع آن دارایی همان روند قیمتی را در پیش میگیرد که قبل از وقوع الگو طی کرده است. الگوی پرچم نیز به دو دسته نزولی و صعودی تقسیم میشود.
الگوی پرچم از چه اجزایی تشکیل میشود؟
ابتدا اجازه دهید درباره اجزای تشکیل دهنده الگوی پرچم بحث کنیم. این الگو از دو جزء اصلی تشکیل میشود که عبارتاند از:
- میله پرچم: منظور از میله پرچم یک روند نزولی یا صعودی شدید است که در نمودار قیمت مشاهده میشود.
- بدنه پرچم: بعد از شکلگیری میله پرچم، دارایی در مسیری معکوس آن، با یک شیب کمتر شروع به نوسان میکند. این نوسانات معمولاً بین دو خط حمایت و مقاومت شکل میگیرد که در نهایت منجر به شکلگیری بدنه پرچم میشوند.
الگوی پرچم به چند دسته تقسیم میشود؟
همان طور که اشاره کردیم، الگوی پرچم به دو دسته صعودی و نزولی تقسیم میشود:
1. الگوی پرچم صعودی: برای شکلگیری این الگو، یک دارایی روند رو به رشد بسیار قدرتمندی را طی میکند و در نتیجه میله پرچم ایجاد میشود. در ادامه سهم وارد یک روند نوسانی با شیب نزولی محدود میشود. طول این نوسانات ممکن است بین 5 تا 10 کندل را شامل شود. این نوسانات بین دو خط حمایتی و مقاومتی شکل میگیرند که از آن تحت عنوان بدنه پرچم یاد میشود. پس از خارج شدن نمودار قیمت از بدنه پرچم، وارد یک روند رو به رشد میشود که معمولاً باید حداقل به اندازه میله پرچم ادامه پیدا کند.
2. الگوی پرچم نزولی: برای شکلگیری این الگو، یک دارایی روند نزولی بسیار شدیدی را طی میکند و در نتیجه میله پرچم ایجاد میشود. در ادامه سهم وارد یک روند نوسانی با شیب صعودی محدود میشود. طول این نوسانات ممکن است بین 5 تا 10 کندل را شامل شود. این نوسانات بین دو خط حمایتی و مقاومتی شکل میگیرند که از آن تحت عنوان بدنه پرچم یاد میشود. پس از خارج شدن نمودار قیمت از بدنه پرچم، وارد یک روند نزولی میشود که معمولاً باید حداقل به اندازه میله پرچم ادامه پیدا کند.
5. الگوی فنجان و دسته
الگوی فنجان و دسته را نیز میتوان در ردیف مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال قرار دارد. شکلگیری این الگو معمولاً در جریان روندهای صعودی قیمت صورت میپذیرد و همچنین به نوعی نشاندهنده تغییرات ملایم اما مهم در تمایلات معاملهگران در بازار است. تصور کنید که یک دارایی پس از طی کردن یک روند صعودی، وارد یک محدودی نوسانی نزولی میشود. این روند نوسانی به گونهای ادامه پیدا میکند که اگر با یک خط کفهای قیمتی را به یکدیگر متصل کنید، یک منحنی شبیه به فنجان روی نمودار ایجاد میشود.
در انتها پیش از آن که نمودار به سطح قیمتی قبل از آغاز روند نزولی برسد، یک روند نزولی محدود را نیز طی میکند که در واقع نشاندهنده همان دسته فنجان است. رویت دسته فنجان در نمودار قیمت را میتوان به عنوان سیگنالی برای آغاز روند صعودی در نظر گرفت. به همین جهت میتوان الگوی فنجان و دسته را نیز به نوعی در ردیف الگوهای ادامه دهنده در نظر گرفت. شکلگیری این الگو کاملاً آرام است و بر خلاف برخی دیگر از الگوها که به شکل نوسانی و سریع شکل میگیرند، این الگو به مرور زمان ایجاد میشود. معمولاً تریدرها زمانی تصمیم به ورود به یک دارایی میگیرند که دسته فنجان نیز به طور کامل ایجاد شده باشد و این مسئله را به عنوان سیگنال نهایی برای خرید دارایی در نظر میگیرند.
6. الگوی مثلث
الگوی مثلث نیز به عنوان یکی دیگر از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال شناخته میشود که به عنوان یک الگوی ادامه دهنده معروف است. الگوی مثلث نیز معمولاً در یک روند صعودی شکل میگیرد. در الگوی مثلث در جریان مسیر صعودی دارایی یک وقفهای شکل میگیرد و سهم در یک بازه زمانی محدود وارد نوسانات نزولی میشود. یک نکته بسیار مهم در جریان شکلگیری الگوی مثلث صعودی وجود دارد؛ توان فروشندگان به گونهای نیست که بتوانند خریداران را به طور کامل شکست دهند. معمولاً اولین نوسان نزولی در شکلگیری الگوی مثلث بیشترین کاهش قیمت را ایجاد میکند. اما در ادامه جریان نوسان قیمتی این الگو، کفهای قیمتی بالاتر از کف ابتدایی تشکیل میشوند. به عبارت دیگر خریداران در هر بار مسیر نزولی، فروشندگان را ناکام میگذارند و بلافاصله روند قیمت را به حالت اولیه برمیگردانند.
خریداران از الگوی مثلث صعودی برای خرید یک سهم زمانی استفاده میکنند که سهم موفق شود سقف قیمتی که قبل از شکلگیری الگو تجربه کرده است را بشکند. هنر تحلیلگری در شناسایی این الگو تبلور پیدا میکند و بسیار مهم است که برای تشخیص آن نمودار قیمت را به دقت زیر نظر بگیرید.
7. الگوی کنج
الگوی کنج نیز به عنوان یکی دیگر از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال به شمار میرود. این الگو در ردیف الگوهای بازگشتی به شمار میرود و تشکیل آن نشاندهنده پایان روند جاری دارایی است. برای تشریح این الگو از یک مثال استفاده میکنیم. در نظر داشته باشید که یک دارایی روند صعودی را پشت سر میگذارد. وقتی به عنوان ناظر خارجی به نمودار نگاه میکنید، یک نکته کاملاً مشهود به چشم میخورد. روند صعودی به مرور زمان در حال تضعیف شدن است. در واقع نوسانات سهم به گونهای است که فروشندگان به مرور زمان گوی سبقت را از خریداران میربایند.
این روند تا جایی ادامه پیدا میکند که در نهایت نمودار سهم به سمت یک کنج حرکت میکند. وقتی سقفها و کفهای قیمت را در مسیر حرکت سهم به یکدیگر متصل میشود، دو خط شکل میگیرد. این دو خط در جریان حرکت دارایی به همدیگر نزدیک میشوند. در نهایت قبل از اینکه دو خط کاملاً به یکدیگر برخورد کنند، سهم از محدوده بین آنها خارج میشود و وارد یک فاز نزولی میشود. تغییر روند قیمت پس از شکلگیری الگوی کنج نیز شدید است. به همین دلیل لازم است تا دقت کافی نسبت به آن داشته باشید و واکنش مناسب را در مواجهه با آن در نظر بگیرید.
کلام پایانی
در این مقاله به معرفی 7 مورد از مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال پرداختیم. واقعیت این است الگوهای موجود در این زمینه به همین هفت موردی که در این مقاله اشاره کردیم، ختم نمیشوند. اما در عمل سایر الگوهای موجود استفاده چندانی ندارند. ذات الگوها به دلیل تکرارپذیری آنها از پیچیدگیهای چندانی برخوردار نیستند و معمولاً میتوان خیلی سریع مفاهیم آنها را فرا گرفت. به کارگیری مهم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال نیز کار چندان دشواری نیست و با کمی تمرین میتوان به راحتی آنها را شناسایی کرد.
شاید مهمترین نکته در شناسایی الگوهای قیمتی روی نمودار، انتخاب تایم فریم مناسب باشد. اگر میخواهید در زمینه شناسایی الگوهای قیمتی در نمودار به یک استاد تمام عیار تبدیل شوید، دورههای مقدماتی و پیشرفته تحلیل تکنیکال کلینیک سرمایه را از دست ندهید شما می توانید از لینک زیر به دوره های آموزش تحلیل تکنیکال دسترسی داشته باشید:
در دوره مقدماتی روی مفاهیم مانور داده شده است و در دوره پیشرفته ضمن معرفی ابزارهای پیشرفته، مثالهای عملی متعددی از بورس، فارکس و بازار ارزهای دیجیتال برای دانشجویان آماده شده است. اگر دیگران برای شما از تحلیل تکنیکال تصویر یک کوه مرتفع را ایجاد کردهاند، نگران نباشید. ما در کلینیک سرمایه به شما نشان میدهیم که تحلیل تکنیکال را میتوانید به راحتی یاد بگیرید. فقط کافی است که اراده کنید.
این مطلب توسط شرکت های ثالث به عنوان بیانیه مطبوعاتی یا رپورتاژ آگهی ارسال شده و گجت نیوز در قبال موارد مندرج در آن مسئولیتی ندارد.
امواج الیوت در بورس چیست؟
اگر مدت زیادی است که در بازار بورس (بخوانید در مورد: بورس چیست؟) فعالیت میکنید و ساعتها نمودارها را بررسی کردهاید، مطمئنا میدانید یکسری از روندها، در حالتی که وضعیت احساسی بازار ثابت باشد، مرتبا تکرار میشوند و همیشه نیز نتایجی یکسان دارند. به اینگونه از تکرارها در یک نمودار، امواج الگویی میگویند که توسط برخی از اشخاص مورد بررسی و تدریس قرار میگیرند.
تا به امروز اشخاص زیادی به ارائه چنین الگوهایی پرداختهاند که آقای «الویت» یکی از این اشخاص است؛ زمانی که به نتایج دیگر اشخاص یا خودمان و حتی آقای الیوت نگاه میکنیم، متوجه وجود یکسری از الگوهایی خواهیم شد که مرتباً در نمودار رخ داده و همیشگی هستند.
چیزی که در این مطلب قصد بررسی آن را داریم، امواج الیوت و نمونههای بارز از این امواج در بورس هستند، در این مطلب با زبانی رسا و قابل فهم سخن میگوییم تا درک مفاهیم آن، برای شما آسان باشد.
امواج الیوت چیست؟
آقای الیوت یکی از تحلیلگران بازار سهام بود که سالهای زیادی از عمر خود را پای بررسی نمودارها گذاشت، او پس از مدتها به درکی رسيد که میگفت: امواجی که بر روی نمودارها میبینیم، همیشه بینظم نیستند! بلکه گاهی اوغات در الگوهایی یکسان تکرار شده و نتیجه تقریباً یکسانی نیز دارند.
این تعریفی است که از امواج الیوت انتظار داریم، اما چرا اسم الیوت؟ برای اینکه نظریهپرداز این روش الیوت نام داشت، و الگوها نیز بر همین اساس نامگذاری شدهاند.
الیوت سپس این الگوها را دستهبندی کرد و به دوستان خود آموزش داد، در طول زمان، این الگوها همهگانی شده و افراد با استفاده از آنها توانستند تحلیل بهتر و موثرتری نسبت به دیگران داشته باشند.
قدمهای درک این امواج
بسیاری از آموزشهایی که در سایتها میبینید، از پایه غلط بوده و درک درستی به درک الگوهای مثلث شما نمیدهند! زیرا از مثالهای قدیمی استفاده کردهاند که تقریباً منسوخ شده و با زبانی از آنها سخن گفتهاند که قابل فهم نیست! اما مشکلی نیست، در ادامه قصد داریم با ذکر تعدادی مفاهیم اصلی، این درس را آغاز کنیم تا برای همه قابل درک باشد.
قدم اول: سطوح امواج
با توجه به تصویر فوق، هر نمودار شامل دو بخش حمایت و مقاومت میشود: همانطور که میبینید، نمودار گاهی درحال مقاومت است و گاهی حمایت، اما در کل روبه بالا میرود. زمانی که ما به الگوهای اصلی که همیشه در نمودارها «چه رو به بالا و چه رو به پایین» تکرار میشوند مسلط شویم، خواهیم دانست عاقبتِ این امواج پیرو مقاومت خواهند بود یا حمایت. یعنی در ادامه رو به بالا خواهند بود یا پایین؟ تمام حرفی که نظریه الیوت دارد همین است، تا الگوهای اصلی را به شما نشان بدهد.
قدم دوم: رسم کانال
قبل از ورود به مثالها، لازم است رسم کانال را در نمودارها بیآموزید. رسم کانال باعث میشود الگوهایی که الیوت از آنها سخن میگوید را بهتر درک کرده و اشتباهاً آنها را بررسی نکنید.
2
همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید، نمودار شامل سه نوع کانال میشود که یک نوع؛ صعودیِ آبی «رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانالها را لازم است با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم کرده و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه دهید.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
اما متداولترینِ این الگوها چه هستند؟
شناخت و استفاده از الگوهای متداول
الگوهای معروف به معنای همان روندهای تکرار شونده هستند که الیوت از آن سخن میگوید.
بعضی از افراد با توجه به نمودار خطیِ قدیمی این الگوها را فراگرفته و بررسی میکنند که اصلاً درست نیست؛ بلکه لازم است نمودار شمعی را، به دلیل حجم اطلاعاتی دقیقتر برای درک این الگوها استفاده گردد.
الگوی اول: دو مقاومت
در نمودار فوق، میتوانید دو حرکت اصلی رو به بالا را مشاهده نمایید که به عنوان دو مقاوت اصلی شکل گرفتهاند.
مقاومت دوم به معنای قیمت پایانی کم است؛ قدرت خرید افت کرده و با این حساب این اوج نمیتواند دوام بیآورد که مطمعناً حمایت خواهیم داشت.
اگر خط حمایت را تا مقاوت دوم در نظر بگیرید، این ارتفاع بیانگر اندازهی حمایت بعدی «80 درصد مواقع» بعد از حمایت اصلی خواهد بود و دوباره روند ثابت خواهد شد.
در افت اصلی بعد از اوج دوم، شمع چکشیِ برعکس را میبینیم که همیشه به معنای نزول است، هر بخشی از روند که این نوع شمع را مشاهده نمودید، میتوانید 80 درصد احتمال افت را در نظر بگیرید.
الگوی دوم: دو حمایت
این الگو دقیقاً برعکس الگوی قبلی است اما شرطی وجود دارد که میگوید: درصورتی که روند نزولی یا حمایتی، بیش از حالت طبیعی باشد، آنگاه این روند حضور یابد مقاومتی به اندازهی مقاومت پیشین خواهیم داشت.
الگوی سوم: سر و شانه!
این نوع از امواج، یک مقاومت، یک مقاوت بالاتر و یک مقاومت کوچکتر دارد که سرجمع سه مقاومت میشوند با همین قاعدهای که گفتیم: بالا، خیلی بالا و مقداری بالا. برای مطالعه بیشتر در زمینه الگوهای سرو شانه، میتوانید مقاله «الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال» را مطالعه کنید.
نتیجهی این روند نزولی به اندازهی سر است.
الگوی چهارم: سروشانه برعکس!
این الگو دقیقاً برعکس الگوی قبل عمل کرده و باعث صعود میشود.
الگوی پنجم: الگوهای دوقلویِ وج «wedge»
این بخش شامل الگوهای همسان است که آنها را مفصلاً تشریح خواهیم کرد.
وجها به معنای یک مکث در روند معاملات هستند، گره معاملاتی نه! بلکه در حراج پیوسته سهم اما معاملات کمتر هستند که بیانگر دودلی معاملهگران در دادوستد است.
در این وج که صعودی نام دارد، میتوانید معاملات ریز اما به سمت مقاومت را ببینید، اما یک شمع Marubozu به میان آمده و باعث نزول در روند شده؛ همیشه بدانید شمع Marubozu باعث نزول میشود، چه در الگوها و چه در روندهای عادی. برای مطالعه بیشتر در رابطه با کندلهای مختلف، مقاله «کندل شناسی چیست؟» را مطالعه کنید.
اینجا، این وج به ما میگوید؛ معاملهگران زیادی هستند که قصد دارند به قیمت پایین بفروشند اما چرا؟
قبل از خرید این سهام لطفاً اطلاعات مهمی از شرکت بدست آورید شاید افشای اطلاعات مهم مثل آتشسوزی یا هر چیز دیگری مثل تحریمها باعث فروش به قیمت کمتر شده!
این وج نزولی نام دارد، که نشانهی رشد قیمت در آینده است.
لطفاً در تشخیص این روند دقت بیشتری داشته باشید تا اشتباهاً آن را درک نکنید، مصداق اصلیِ این الگو اینگونه است که؛ خط قرمز مقاومتهای بالایی روند، شیب بیشتری از خط حمایتهای روند دارد.
الگوی ششم: الگوی پرچمی
این الگو زمانی قابل درک است که خط حمایتهای روند با خط مقاومتهای روند در انتها یکی است که سرجمع نمودار یک مثلث خواهد بود که؛ در بین یک روند نزولی یا صعودی قوی شکل میگیرد.
این پرچم بیانگر افول شدید خواهد بود، بعضی میخواهند در پرچم، ارزش سهم را ثابت نگه دارند، اما بعضی فروشندگان از ندانمکاری وارد شده و میخواهند این ثبات را حفظ کرده یا جلوی نزول را بگیرند که عرضه بیشتر از تقاضا شده و روند دوباره افت میکند.
سخن آخر
در این مطلب سعی شد تمام نکات مربوط به امواج الیوت را بررسی و خدمتتان ارائه کنیم اما قبل از استفاده از آنها حتماً در نظر داشته باشید که موارد دیگری هستند که بر روی روند یا نمودار سهام یک شرکت تاثیر میگذارند، ممکن است تحلیل بنیادی برای درک و شناخت اتفاقات دیگر برایتان لازم و ضروری باشد به خصوص وقتی جداً میخواهید سهامی را خریداری کنید، جدا از تحقیقاتی مثل بررسی نقدینگی و… لازم است نبض بازار را بدست آورده و سپس وارد تحلیل تکنیکال شوید تا الگوهایی که بررسی کردیم را را تحلیل کرده و سفارش خود را ثبت کنید.
تحلیل الگوهای نموداری
الگوهای نموداری با نگاه فراگیر کمک میکنند تا سیگنالهای معاملاتی یا نشانههایی از حرکت آینده قیمت مشخص شوند. با آموزش این الگوها در دیجی اکسچنج با ما همراه باشید.
الگوهای نموداری
یکی از فرضیاتی که در نوشته های گذشته داشتیم این بود که تاریخ تکرار میشود. تئوری الگوهایی نموداری بر اساس این فرضیه است، الگوهای نموداری در طول زمان تکرار شده و تمایل دارند تا نتایج مشابهی را تولید کنند. برای مثال، زمانی که احساسات بازار از خوشبینانه به سمت ترس حرکت میکند، الگوی مشخصی ممکن است شکل بگیرد قبل از اینکه معامله گران و سرمایهگذاران شروع به فروختن سهمهای خود و پایین آوردن قیمت بکنند.
الگوهای نموداری تعاریف و شاخصهای مشخصی دارند، اما الگویی که 100% به شما بگوید که قیمت به کدام سمت حرکت میکند وجود ندارد وگرنه پولدارترین مرد دنیا باید یک معاملهگر میبود نه یک سرمایهگذار. فرآیند تشخیص الگوهای نموداری بر اساس این شاخصها میتواند ذاتی باشد، برای همین است که رسم و فهم نمودار اغلب بهصورت یک هنر دیده میشود تا یک علم.
یک دستهبندی محبوب برای نمودارها بهصورت الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامهدهنده است. یک الگوی برگشتی سیگنال میدهد که در صورت تکمیل الگو روند قیمت بر خواهد گشت، درحالیکه سیگنال ادامهدهنده در صورت تکمیل سیگنالی برای ادامه روند قبلی میدهد. این الگوها ممکن است در هر بازه زمانی مشاهده شوند. در ادامه برخی از محبوبترین الگوهای نموداری شرح داده میشوند.
الگوهای بازگشتی
الگوهایی هستند که باعث برگشت روند قیمت میشوند و به دو دسته تقسیم میشوند.
۱- سر و شانه
در این الگو، سر باید از شانه چپ و راست بزرگتر باشد، شانههای چپ و راست بهتر است چه از نظر بازه قیمتی و چه از نظر بازه زمانی تفاوت فاحشی با یکدیگر نداشته باشند. به این معنی که اگر ۱ ماه طول کشیده است تا شانه چپ تشکیل شود، شانه راست نمیتواند ۵ روزه تشکیل شود. واضح است که در این صورت، ما الگو را اشتباه تشخیص دادهایم. اگر فرض کنیم طول شانه چپ از نظر قیمتی بسیار بلند باشد و مثلا ۵۰ تومان نوسان قیمت داشته شانه راست نمیتواند با نوسان قیمت ۵ تومانی تشکیل شود و مسلما الگویی تشکیل نمیشود.
زمانی که سر و شانه را مشاهده میکنیم، یک خط از شانه چپ به سمت شانه راست امتداد میدهیم. بهگونهای که خط به دونقطهای که سر را تشکیل دادهاند، برخورد داشته باشد. در این مرحله اگر قیمت از خط گردن گذر کند، امکان اینکه بهاندازه فاصله خط گردن تا سر افزایش یا کاهش داشته باشد بسیار زیاد است.
۲- کف یا سقف دو قلو
برای تشکیل کف دو قلو باید با این نکته توجه کنیم که باید قیمت دو بار یک سطح حمایتی را لمس میکند. در این حالت خریداران به یک وحدت نظر میرسند که حمایت قوی تشکیلشده و بازار میل به صعود دارد. همین امر باعث میشود خریداران بیشتری وارد بازار شوند و قیمتها افزایش یابد. این فرآیند منجر به شکسته شدن یک سطح مقاومتی مهم میشود.
این شکست سطح مقاومت، خریداران بیشتری را وارد بازار میکند و از تمایل فروشندگان به فروش میکاهد. در بیشتر مواقع قیمت بهاندازه فاصله دو کف تا نقطه مقاومت رشد میکند.
در تشکیل سقف دوقلو، فشار فروش ناشی از برخورد دوباره به یک مقاومت و عدم توانایی برای شکست آن، باعث ریزش شدید قیمت، کاهش قدرت خریداران و افزایش تعداد فروشندگان میشود که همین امر موجب شکست حمایت بعدی قیمت خواهد شد.
از دست رفتن این حمایت فشار فروش را در بازار مضاعف میکند و باعث ریزش هرچه بیشتر قیمت میشود که در اکثر مواقع بهاندازه فاصله قله قیمتی تا حمایت شکسته شده قیمت ریزش خواهد کرد.
در دستهبندیها، کف یا سقف سهقلو هم داریم که تنها تفاوت آنها با مثالهای بالا در این است که در آنها سه برخورد وجود دارد.
الگوهای ادامهدهنده
۱- مثلث
این الگو از دو خط حمایتی و مقاومتی تشکیلشده و این خطوط ممکن است دینامیک یا استاتیک باشند. نکتهای که برای تشکیل مثلث حائز اهمیت است این است که تعداد برخوردها در مثلث باید به پنج برخورد متوالی برسد و زیر چهار برخورد مثلث برای ما اهمیت چندانی ندارد.
در دستهبندیها، مثلث جزو الگوها ادامهدهنده روند است اما تجربه ثابت کرده که قیمت از هر ضلع مثلث که خارج شود میتواند با اندازه قاعده مثلث افزایش یا کاهش یابد، درنتیجه میتواند یک الگوی بازگشتی نیز باشد.
۲- کنج
کنجها از همان قواعد مثلثها پیروی میکنند؛ اما تنها تفاوتشان در مدتزمان شکلگیری است. کنجها زمان تشکیل شدنشان بلندتر از مثلث است، مثلا اگر حرکت یک سهم طی مدت ۲ سال در قالب یک مثلث قرار بگیرد، به آن کنج میگوییم.
۳- پرچم
زمانهایی وجود دارد که در بازار حرکتهای صعودی یا نزولی در مدتزمان بسیار کوتاه شکل میگیرد و بعدازآن بازار وارد فاز اصلاحی میشود؛ اما این اصلاح نباید طولانیمدت شده و از طول میله پرچم بیشتر شود. در نقطهای که این اصلاح به پایان میرسد و بازار در جهت موج پیشرو قبلی قرار میگیرد، برای هدف بعدی قیمت، میتوان طول میله پرچم را تصور کرد.
۴- مستطیل یا کانال
کانالها بین دو حمایت و مقاومت موازی شکل میگیرند و میتوانند صعودی، نزولی و یا حتی خنثی باشند. قیمت در صورت خروج از کانال بهاندازه ارتفاع کانال خود میتواند صعود یا نزول داشته باشد.
سخن آخر
در کنار یادگیری انواع الگوهای شمعی، استفاده از الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک همچنین خط روند و خطوط استاتیکی، کمک شایانی به تحلیل شما میکند. هرچه تحلیل شما دقیقتر باشد؛ ریسک شما کاهش مییابد و با قطعیت بیشتری میتوانید سرمایهگذاری کنید.
برای استفاده از این ابزارها، علاوه داشتن بر دانش و درک صحیح از فلسفه به وجود آمدن آنها، تجربه نقش بزرگی بازی خواهد کرد. اگر شما بهدرستی همه قواعد را درک کردید، هرچه تجربه بیشتری در استفاده از آنها داشته باشید، نتایج بهتری خواهید گرفت.
آشنایی با الگوی سر و شانه
این الگو در پایان یک حرکت صعودی رخ می دهد و باعث تغییر جهت بازار و حرکت به سمت نزول قیمت می شود. در الگوی سر و شانه سقف ما شاهد سه قله خواهیم بود. در بین این قله، قله وسط ارتفاع بیشتری نسبت به دو قله قبلی خود دارد که در واقع همان قسمت “سر” الگو می باشد و دوقلو مجاور آن که ارتفاع کمتری دارند، شانه های چپ و راست را تشکیل می دهند.
همانطور که مشاهده کردید، این الگو از یک سر و دو شانه تشکیل می شود که ارتفاع شانه ها تقریبا با هم برابر است. البته گاهی اوقات ممکن است کمی ارتفاع شانه ها همتراز نباشد که در صورت عادی بود این حالت می توان الگوی سر و شانه را قبول کرد. اما توجه داشته باشید که اگر ارتفاع شانه با هم تفاوت غیر عادی داشته باشد، دیگر نمی توان نام سر و شانه را بر آن الگو گذاشت.
اما خط چین قرمز رنگ نشانه چیست؟ این خط چین در واقع خط گردن یا Neck Line می باشد و تریگر اصلی ورود به معامله در این الگو، توسط این خط صادر می شود.
چگونه بوسیله این الگو ترید کنیم؟ بسیار ساده است. زمانی که حالت کلی الگو را در چارت پیدا کردید، باید منتظر شکسته شدن خط گردن بمانید. بهتر است شکست خط گردن پرقدرت انجام شود و سایر شرایط یک شکست مناسب را داشته باشد. در صورتی که قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی خط گردن را شکست و شما از ورود به پوزیشن جا ماندید، بهتر است منتظر حرکت برگشتی (پولبک) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. در این حالت ریسک به ریوارد مناسب تری خواهید داشت.
حد زیان و حد سود الگو کجاست؟ حد زیان الگو بالای شانه راست قرار می گیرد. البته نکته ای را می تواند مد نظر داشته باشید. در بعضی مواقع الگوهای سر و شانه ای بوجود می آیند که ارتفاع شانه راست و سر نزدیک است. در این حالت می توانید حد زیان را بالای قسمت سر قرار دهید تا حد ضرر مطمئن تری داشته باشید. چرا که بعضا شاهد شیطنت بانک ها هستیم که با ایجاد یک حرکت نوسانی سریع، استاپ هایی که بالای شانه راست باشند را شکار کرده و مجددا در جهت اصلی و مورد انتظار ما به حرکت ادامه خواهند داد.
بدست آوردن حد سود الگو نیز بسیار ساده است. کافیست فاصله قسمت سر تا خط گردن را اندازه گیری کرده و از مکانی که خط گردن شکسته می شود به سمت پایین اعمال کنید.
فرض کنید در بازار سکه مشغول معامله هستیم و یک الگوی سر و شانه سقف را مشاهده میکنیم که خط گردن را در قیمت ۱٫۱۴۰٫۰۰۰ تومان شکسته است. به عنوان مثال ارتفاع سر تا خط گردن معادل ۳۴۰۰۰ تومان بوده است. بنابراین باید بدانیم که هدف این الگو قیمت ۱٫۱۰۶٫۰۰۰ تومان می باشد. یعنی ۳۴۰۰۰ تومان پایین تر از ۱٫۱۴۰٫۰۰۰ تومان.
الگوی سر و شانه کف
این الگو با نام سر و شانه معکوس نیز شناخته می شود و دقیقا تمام موارد این الگو معکوس حالت سر و شانه سقف می باشند. اما برای درک بهتر شما دوستان، مجددا به بررسی این الگو با تصاویر و مثال های متعدد می پردازیم.
این الگو بعد از یک حرکت نزولی شکل می گیرد و باعث تغییر جهت حرکت بازار به سمت بالا می شود. ساختار این الگو نیز از سه کف تشکیل شده درک الگوهای مثلث است که کف میانی، عمق بیشتری نسبت به دو کف مجاور خود را دارد و تشکیل دهنده بخش “سر” الگو می باشد. در اینجا نیز خط گردن را با خط چین قرمز مشخص کرده ایم و برای ورود به پوزیشن از این خط و تریگری که صادر می کند استفاده خواهیم کرد.
چگونه بوسیله این الگو ترید کنیم؟ پس از تشخیص حالت کلی الگو، باید منتظر شکست خط گردن باشیم. هرچقدر که شکست قوی تر انجام شود بهتر است. همچنین در صورتی که بعد از شکست خط گردن از ورود به پوزیشن جا ماندید، باید منتظر پولبک به خط گردن بمانید تا در آنجا بتوانید با ریسک به ریوارد مناسب تری وارد پوزیشن خرید شوید.
حد زیان و حد سود الگو کجاست؟حد زیان الگو زیر شانه راست قرار می گیرد. اما برای افرادی که قصد انتخاب حد زیان مطمئن تری دارند، زیر قسمت سر نیز جای مناسبی برای قرار دادن حد زیان می باشد. البته به شرطی که فاصله شانه راست تا سر بیش از اندازه بزرگ نباشد. چون در این حالت ریسک به ریوارد پوزیشن چندان جالب نخواهد بود. حد سود این الگو نیز برابر با فاصله سر تا خط گردن می باشد که باید از نقطه ای که خط گردن شکسته می شود، به سمت بالا اعمال کنیم.
مثلا فرض کنیم که در چارت طلا جهانی یک الگوی سر و شانه کف پیدا می کنیم. فاصله سر تا خط گردن این الگو ۹ دلار باشد. بنابراین از نقطه که خط گردن به سمت بالا شکسته می شود، باید ۹ دلار به سمت بالا هدف گذاری کنیم.
مدل مثلث خدمات
ح) مدل مثلث خدمات
مدل مثلث خدمات در سال ۱۹۹۸ توسط جان هيوارد فارمر براي كمك به درك ارتباط پيچيده بين ابعاد سازمانهاي خدماتي (كه قاعدتاً بايستي ابعاد مكمل هم باشند) توسعه يافته است. به عقيده مبدع مدل، مدلهاي مرسوم مبتني بر ساخت تنها ابعاد نگهداري و وظيفهاي در يك سازمان را بهم پيوند ميدهند كه به يك رويكرد وظيفهاي منجرميشود. براي سازمانهاي خدماتي، لازم است تا يك بعد كاركنان را نيز به داخل اين معادله وارد كنند؛ چرا كه كيفيت تعامل كاركنان با مشتريان در عملكرد خدمات بسيار مهم است.
مدل مثلث خدمات يك سازمان خدماتي را داراي سه بعد در نظر ميگيرد. در قسمت بالاي مثلث بعد زيرساختي وجود دارد كه اجزاي مواد، سيستمها، فرايندها و رويهها را شامل ميشود. اين بعد با نام تعاملي نگهداري ناميده شده است.
بعد تعاملي كاركنان علل واقعي ولي غالباً فني عملكرد خدماتي متعالي را شامل ميشود و فرهنگ خدماتي نظير عقايد، ارزشها، اعتماد و بصيرت، نگرشها، درك و فهم، رفتار، يادگيري و مهارتهاي ميان فردي كاركنان را در بر دارد. نهايتاً بعد تعاملي وظيفه مهارتهاي حرفهاي و شناختي و دانش و اطلاعات لازم براي انجام كار پرسنل را دربر ميگيرد.
ون لوي و ديگران در سال۱۹۹۸ به اين موضوع توجه كردهاند كه سازمانهاي خدماتي، تركيبي و مناسب از اين ابعاد را لازم دارند اما به تناسب نوع خدماتي كه سازمان خدماتي ارائه مينمايند يكي از ابعاد مثلث براي سازمان اهميت بيشتري خواهد داشت. مثلاً سازماني كه به نحوي بارز پيوسته با مردم در ارتباط است بايستي به گوشه سمت چپ مثلث توجه بيشتري داشته باشد كه بازتابي از سرمايه انساني آن است. از طرف ديگر يك سازمان مشاور حقوقي بايستي روي بعد تعاملي وظيفه بيشتر تمركز كند.
دیدگاه شما