گردش مالی چیست
گردش مالی مهم ترین اصل اقتصادی و پایه ای برای صاحبان کسب و کار است. اهمیت گردش مالی مخصوصاً برای کارآفرینان اهمیت زیادی دارد. چه صاحب کسب و کار قدیمی باشید، چه کارآفرین و تولید کننده صنعتی نوپا باشید، گردش مالی فرآیندی است که در هر حالتی به آن نیازمندید. این نوشتار برای آشنایی بیشتر شما با این بخش از حسابداری است.
تعریف گردش مالی:
گردش مالی از مهمترین امور اقتصادی است که برای کارآفرینان و سرمایهگذاران اهمیت زیادی دارد. گردش مالی برای شروع کسب و کار نیز قابل توجه است چون نشان دهنده هزینههای شروع و ادامه کسب و کار است. گردش مالی میزان و نحوه تأمین هزینهها را تخمین میزند.
با 2 نوع گردش مالی آشنا شوید:
1- گردش مالی نقدی
2- گردش مالی غیر نقدی
گردش مالی نقدی شرکت:
سیستم انتقال وجوه نقد شرکت اگر هر روز به بانک منتقل شود قابل محاسبه از نظر گردش مالی است.
گردش مالی نقدی شامل تمامپرداختیهای نقدی شرکت میشود مانند:
پرداخت وجه نقد به کارمندان شرکت مانند حقوق و دستمزد
وجوه نقدی که در خرید و فروش کالاها مبادله میشود.
گردش مالی غیر نقدی شرکت:
گردش مالی غیر نقدی شرکت مزایا بیشتری نسبت به گردش مالی نقدی دارد. این شیوه گردش مزایای بیشتری نسبت به گردش نقدی دارد. در این شیوه نیازی به انجام مراحل نظارتی دولت نیست و برای همین به سرعت انجامپذیر است.
ویژگیهای گردش مالی:
گردش مالی دارای ویژگی های زیر می باشد.
- گردش مالی گزارشی است که نشان دهنده درآمد شرکت است.
- به کمک گردش مالی مدیران میتوانند منبع درآمد شرکت را بفهمند و بدانند که درآمد شرکت در چه مسیری خرج شده است.
- گردش مالی نشان میدهد شرکت چطور وجه نقد مطالبات خود را جمعآوری میکند.
- به کمک گردش مالی میتوانید از چگونگی فروش موجودی خود مطلع شوید.
3 دلیل اهمیت گردش مالی برای کارآفرینان
محاسبه صورتحساب گردش مالی برای کارآفرینان به این دلایل بسیار با اهمیت است:
- با استفاده از آن میتوانند برای آینده شرکت برنامهریزی کنند.
- قرضهای خود را بپردازند.
- مسیر سرمایهگذاری شرکت را مشخص کنند.
گردش مالی مثبت یا منفی، کدام بهتر است:
وقتی درآمد شرکت از مخارج آن بیشتر باشد، گردش مالی واحد اقتصادی مثبت است.
وقتی مخارج شرکتی از درآمدش بیشتر باشد گردش مالی آن منفی است.
در صورتی که گردش مالی منفی باشد، صاحبان شرکت باید برای رونق کسب و کار خود چارهای بیندیشند، چون این مسئله کسب و کار و مانعشان را به خطر میاندازد
محاسبه و تخمین گردش مالی در کسب و کار:
محاسبه گردش مالی کسب و کار، مانند برنامهریزی برای دسته نسبت گردش مالی چک است. همان طور که با هر بار پرداخت هزینهها یک برگ از دسته چک کم شده و مبلغی نیز از حسابتان کسر میشود، با پرداخت هر مبلغی از سوی مشتری پولی به حساب شرکت واریز شده و گردش مالی مثبتی اتفاق میافتد.
نسبت گردش مالی چیست:
ازآنجا که بزرگترین دارایی هر کسب و کاری حسابهای دریافتنی و موجودی آنها است، بنابراین اهمیت زیادی دارد که چگونگی جمعآوری سریع پول نقد را اندازهگیری نمایید تا بتوانید داراییها را مدیریت کرده و جلوی ضرر را بگیرید.
مدیران شرکت با محاسبه نسبت گردش مالی میتوانند متوجه شوند که چگونه و در چه زمانی سرمایه دریافتنی و موجودیهای شرکت را جمعآوری کنند.
اهمیت گردش مالی برای مدیران و سرمایهگذاران:
اهمیت ثبت گردش مالی ماهانه و سالانه از آن جهت است که بدانید:
- چه زمانی با جذب سرمایه مانع از ضرر و زیان شرکت شوند.
- مدیران بدانند که چگونه با میزان مشخصی فروش هزینههای شرکت را تأمین کنند.
- نسبت گردش مالی به تحلیلگران و سرمایهگذاران اصلی نشان میدهد که آیا این شرکت برای سرمایهگذاری فرصت خوبی دارد یا در وضعیت مناسبی نیست.
- گردش مالی میزان سرعت جمعآوری وجوه نقد و حسابهای دریافتنی را نشان میدهد.
- از سوی دیگر مدیران شرکت به کمک نسبت گردش مالی، متوجه میزان پیشرفت کسب و کار میشوند.
- مدیران با استفاده از گردش مالی متوجه میشوند که چه زمانی برای کسب و کار نیاز به پول دارند و این میزان را چگونه و در چه مدتی میتوانند به دست بیاورند.
گردش مالی سالانه چیست:
گردش مالی سالانه شرکت، میزان درآمد بنگاه اقتصادی را از فعالیتهای آن نشان میدهد. گردش مالی سالانه میزان کل فروش محصولات، کالاها، خدمات و کارها را در یک سال نشان میدهد و میزان درآمد سالانه را محاسبه میکند. با استفاده از گردش مالی سالانه مجموع درآمد ناخالص شرکت در طول یک سال قابل محاسبه است.
مراحل محاسبه گردش مالی سالانه:
5 مرحله محاسبه گردش مالی سالانه به شرح زیر می باشد.
- مرحله اول، تعیین گردش سالانه شرکت در سالهای گذشته است.
- مرحله دوم، در نظر گرفتن میزان تورم اعلام شده در برنامهریزیهای دولت است.
- مرحله سوم، برنامهریزی برای گردش مالی سالانه است. برای افزایش ضریب گردش مالی سالانه باید با اقدامات تبلیغی، بهروزرسانی محصولات، افزایش قیمت و غیره برای این کار اقدام نمایید.
- مرحله چهارم، اصلاح افزایش یا کاهش گردش سالانه با استفاده از نتایج به دست آمده در سالهای قبل به کمک نرخ تورم برنامهریزیشده و با استفاده از ضریب اصلاح.
- مرحله پنجم، تقسیم گردش مالی سالانه بر ماهانه، برای به دست آوردن میزان فروش مورد انتظار در هر ماه. برای این کار باید ویژگیهای فعالیت خود را در نظر بگیرید و گردش مالی را به قطعات مساوی تقسیم نکنید. گردش مالی ماهانه را باید با توجه به نوسانات بازار محاسبه کنید تا برنامهریزی دقیق و موفقتری داشته باشید.
اهمیت محاسبه گردش مالی:
صاحبان کسب و کار و مدیران شرکت باید ایده روشنی از میزان سود مورد انتظار شرکت داشته باشند و هزینهها را نیز به طور کامل برآورد کنند. اگر شرکتی بدون داشتن اطلاعات کافی از گردش مالی، شروع کسب و کار یا تولید کالای جدید کند، به احتمال زیاد با شکست روبرو میشود.
بنابراین مهم است که قبل از شروع هر کسب و کاری گردش مالی شرکت را محاسبه کرده تا بتوانید برای آینده کسب و کارتان برنامهریزی لازم را داشته باشید.
شیوه محاسبه گردش مالی سالانه:
گردش مالی سالانه واحد اقتصادی با میزان نقدینگی در مراحل مختلف تولید، ارتباط مستقیمی دارد. هر چه میزان گردش سرمایه شرکت بیشتر باشد، سود بیشتری نصیب واحد اقتصادی میکند.
اگر شرکتی تازه کار است برای برنامه ریزی سرمایه در گردش، میتواند با ارزیابی وضعیت رقبا و آمار صنعت از آنها الگوبرداری کند.
سرمایه در گردش چیست:
سرمایه در گردش شرکت اصطلاحات رایج حسابداری و مدیریت مالی که میزان نقدپذیری اموال یک شخص یا کسب و کار را نشان میدهد
سرمایه در گردش یا همان داراییهای جاری آن دسته از اموال شرکت هستند که در طول سال مالی جاری میشوند انواع سرمایه در گردش مانند پول نقد سرمایهگذاری کوتاهمدت موجودی انبار و غیره است حسابهای دریافتنی دیگری از داراییهای جاری است
شیوه محاسبه سرمایه در گردش:
داراییهای جاری شرکت همان داراییهایی هستند که به طور مداوم در فرآیند تولید شرکت پیشرفت کرده و درآمد نقدی را به واحد اقتصادی وارد میکنند.
بر ای تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش میتوانید میزان گردش مالی سالانه در دورههای گذشته را بررسی کنید یا با استفاده از ارزیابی رقبا وضعیت بازار را بررسی کنید.
چرا سرمایه در گردش:
سرمایه در گردش وضعیت مالی شرکت و میزان نقدینگی کسب و کار را نشان میدهد. صاحبان کسب و کار و سرمایهگذاران با دیدن سرمایه در گردش شرکت متوجه وضعیت سوددهی یا ضرر شرکت میشوند سرمایه در گردش وضعیت مالی کسب و کار و موقعیت نقدینگی کوتاهمدت شرکت را نشان میدهد.
لازم است بدانید هرچه سرمایه در گردش شرکت بیشتر باشد، فشار مالی آن کمتر میشود اما زیاد شدن سرمایه در گردش نیز باعث کاهش درآمد میشود.
سرمایه در گردش شامل چه چیزهایی میشود:
- صاحبان شرکت و هیئتمدیره با استفاده از میزان سرمایه در گردش تصمیم میگیرند که بخشی از سرمایه را به شکل سود سهام یا بازخرید آن توزیع کنند.
- در واقع شرکت با اندازهگیری سرمایه در گردش میتواند برای چگونگی دریافت مطالبات و هزینههای خود در طول سال جاری برنامهریزی کند.
- با استفاده از سرمایه در گردش متوجه میشویم که شرکت منابع کافی برای گسترش داخلی خود را دارد، یا باید برای رسیدن به برنامههای مالی از بانک یا بازارهای مالی کمک بگیرد.
تفاوت گردش مالی و سرمایه در گردش چیست:
سرمایه در گردش میزان واقعی دارایی نقدی است که سازمان برای تأمین هزینه و نسبت گردش مالی نیازهای روزمره خود از آن استفاده میکند.
اما گردش مالی محلی است که پول از آن به دست آمده و جایی است که پول در آن صرف شده است.
بدهی جاری چیست:
بدهی جاری بدهیهای هستند که در طول سال مالی جاری یا دوره مالی مورد نظر میتوانند به پول نقد تبدیل شوند.
اگر بدهیهای جاری از داراییهای جاری شرکت کم شوند سرمایه در گردش به دست میآید، سرمایه در گردش نشان دهنده میزان واقعی داراییهای نقد شرکت است.
تفاوت گردش مالی و درآمد:
درآمد و گردش مالی دو اصطلاح حسابداری هستند که در سیاستهای شرکت، نقش مهمی و تعیین کننده دارند. درآمد و گردش مالی دو مفهوم پرکاربرد در حسابداری هستند که وابسته به سیاستهای کاری شرکت هستند.
1- گردش مالی برای توسعه داراییهای جاری استفاده میشود.
2- درآمد شرکت به صورت ماهانه میزان فروش شرکت را نشان میدهد اما گردش مالی چگونگی وصول پول نقد از حسابهای دریافتی و چگونگی فروش موجودی را نشان میدهد.
تفاوت سرمایه در گردش با ترازنامه:
ازآنجا که سرمایه در گردش میزان نقدینگی شرکت در کوتاهمدت را نشان میدهد، از ترازنامه قابل اعتمادتر است!
سرمایه در گردش نشان میدهد که چگونه شرکت میتواند با استفاده از منابع مالی کوتاهمدت، بدهیهای خود را بپردازد و پس از پرداخت بدهیها میزان نقدی باقیمانده را نیز محاسبه کند.
رابطه سرمایه در گردش با کارآمدی شرکت:
سرمایه در گردش معیاری است که نشان دهنده کارآمدی شرکت است. با محاسبه نسبت سرمایه در گردش، که از تفاوت داراییهای جاری و بدهیهای جاری به دست میآید، میزان توان شرکت برای پرداخت بدهیها را میتوانید بفهمید.
گردش حساب دریافتنی:
گردش حساب دریافتنی وقتی که به صورت اعتباری انجام میشود، مشتریان را وادار به پرداخت میکند.
زمانی که گردش حساب دریافتنی با زمان تعیین شده برای تسویهحساب باشد، زمان پرداخت مشتریان به روابط آنها با مطالبات مربوطه و ماهیت معاملات بستگی دارد، به طور مثال وقتی که مبلغ بدهی بزرگ باشد، دریافتی قابل پرداخت به صورت اقساط است و به زمان طولانیتری نیاز دارد.
از نظر شرکت هر چه جمعآوری وجوه نقد با سرعت بیشتری انجام شود، بهتر است و شرکت بدون نیاز به اعتبار اضافی میتواند برای اجرای عملیات در تجارت و سرمایهگذاری وارد شود. لازم است بدانید، اگر مطالبات قابل پرداخت زمان بیشتری برای وصول شدن طول بکشد شرایط بدهی برای شرکت بد میشود.
تفاوت گردش مالی با سود:
گردش مالی با سود تفاوت چندانی ندارد و بسیاری از افراد بین گردش مالی و ثروت تفاوتی قائل نمیشوند.
گردش مالی، کل درآمد کسب و کار در یک دوره زمانی است، یعنی رقم فروش خالص است که پس از کسر هزینهها باقی میماند.
اما برای محاسبه سود باید میزان فروش را اندازهگیری کرد تا سود خالص به دست بیاید. در واقع سود خالص رقمی است که پس از کسر همه هزینهها در یک دوره خاص باقی میماند.
سؤالات متداول
سرمایه در گردش چیست؟
سرمایه در گردش یعنی اختلاف بین داراییهای جاری و بدهیهای جاری شرکت. در واقع سرمایه در گردش چیزی است که هزینهها و نیازهای روزمره شرکت را تأمین میکند.
سرمایه در گردش خالص شرکت چه چیزی را نشان میدهد؟
سرمایه در گردش خالص میزان واقعی داراییهای نقدی یا نزدیک به نقل از سازمان یا شرکت را نشان میدهد.
نقش خرید نسیه در گردش مالی چیست؟
گردش مالی در ثبات درآمدی کاربرد دارد اما میزان وجه نقد تا زمانی که پرداخت نشود در گردش مالی تأثیری ندارد.
شیوه محاسبه گردش مالی در کسب و کار چگونه است؟
برای محاسبه گردش مالی کافی است کل فروش خود را از گردش مالی خود کسر کنید. برای به دست آوردن سود خالص و ناخالص نیز میزان برداشت را از هزینهها کم کنید.
دلیل اهمیت تجزیه و تحلیل گردش مالی چیست؟
مدیران شرکت با استفاده از گردش مالی قادر خواهند بود کسب و کار خود را ارزیابی کرده و در زمان لازم منابع مالی را وارد شرکت کنند.
منظور از نسبت های مالی چیست؟ معرفی کامل انواع نسبت های مالی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
- استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
- استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند.
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
- نسبت جاری: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
- نسبت آنی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جار
- نسبت وجه نقد: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود. نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
- نسبت بدهی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
- نسبت تسهیلات به سرمایه: میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
- نسبت پوشش بهره: نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
- دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا: دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
- دوره وصول مطالبات: نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با بررسی این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
- دوره گردش عملیات: به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
- گردش دارایی: این نسبت، میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
- گردش داراییهای ثابت: این نسبت، بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
- دوره پرداخت بدهیها: نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
- نسبت گردش سرمایه جاری: سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
- نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
نسبتهای سودآوری، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
- بازده داراییها: نسبت بازده داراییها نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
- بازده حقوق صاحبان سهام: شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
- حاشیه سود ناخالص: این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
- حاشیه سود عملیاتی: نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
- حاشیه سود خالص: درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
آشنایی با نسبتهای ارزش بازار
این نسبتها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیل گران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت هستند. انواع متداول نسبتهای ارزش بازار عبارتاند از:
- نسبت ارزش دفتری (P/BV): این نسبت بیانگر ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
P/B = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
- نسبت قیمت به درآمد (P/E): این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
P/E = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
- نسبت قیمت به فروش (P/S): این نسبت که از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد میشود، به شما میگوید برای هر یک ریال فروش سالانه چقدر هزینه میکنید.
P/ S = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
- قیمت به جریان نقدینگی (P/CF): این نسبت از توان قابل ملاحظهای برای پیش بینی بازده سهام برخوردار است و معمولا به وسیله سرمایهگذاران نهادی مورد استفاده قرار میگیرد. نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف میکند.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم نسبت گردش مالی
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
- نسبتPEG: نسبتی است که برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت مبتنی بر نسبت P/E است و چشمانداز رشد یک سهم را در نظر میگیرد. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
محدودیت نسبت های مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای صورتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نمونههایی از محدودیتهای نسبت های مالی
- با توجه به اینکه نسبتها بر مبنای اطلاعات تاریخی هستند، میانگینی از شرایط موجود در گذشته به شمار میروند.
- هنگامی که اطلاعات بر مبنای بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- از آنجایی که روش محاسبه هر نسبت استاندارد نیست، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- استفاده از روشهای مختلف حسابداری میتواند بر نسبتها اثرگذار باشد. مثلا استفاده از روش «فایفو» نتیجه متفاوتی نسبت به استفاده از روش «لایفو» ایجاد میکند.
- همچنین تغییرات در اصول و برآوردهای حسابداری – مثلا تغییر از روش فایفو به لایفو – نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند. علاوه بر این، برای استفاده از اطلاعات در روندهای درازمدت، ممکن است نیازمند نسبت گردش مالی تبدیل اطلاعات با هدف حذف رویدادهای غیرعادی و غیرمترقبه باشیم.
- با توجه به تفاوتهای موجود در ویژگیهای عملیاتی شرکتهای مختلف مانند خطوط تولید، روش عملیات، نحوه تامین مالی و منطقه جغرافیایی شرکتها مقایسه بین شرکتی دشوار است.
به هنگام استفاده از نسبت های مالی، محتاط باشید!
اگرچه محدودیتهای صورتهای مالی بسیار با اهمیت هستند. اما با این حال، تحلیل نسبتها از تکنیکهای مهم تفسیر صورتهای مالی به شمار میرود. زیرا نسبتها نشانگر ارتباطهایی میان عناصر اساسی صورتهای مالی شرکتها هستند. در هر صورت، نتایج حاصل از نسبت های مالی باید با احتیاط بیشتری مورد استفاده قرار گیرند.
حسابداری
معیاری است که از آن برای سنجش توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدت استفاده میشود، هدف از سرمایه در گردش این است که عوامل مؤثر در تغییرات وضعیت مالی شناخته شده و موجبات افزایش یا کاهش وجه نقد مورد نیاز در فعالیتهای جاری واحد تجاری تعیین گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2-نسبتهای نقدینگی :
نسبتهای نقدینگی توانایی یک واحد تجاری را در واریز تعهدات کوتاه مدت نشان میدهد. این نسبتها از مقایسهی دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهندهی آن با بدهیهای جاری به دست میآیند و به صورت عدد یا درصد نشان داده میشود. اهم نسبتهای نقدینگی عبارتاند از: 1- نسبت جاری 2- نسبت آنی (سریع)
الف: نسبت جاری:
بدهیهای جاری / داراییهای جاری = نسبت جاری
نسبت جاری نشان میدهد که در مقابل هر یک ريال بدهی جاری چند ريال دارایی جاری وجود دارد و از نظر بستانکاران (اعتبار دهندگان) کوتاه مدت و مدیران واحد تجاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
ب: نسبت آنی (سریع):
بدهی جاری / (مطالبات + سرمایه گذاری های کوتاه مدت + وجوه نقد ) = نسبت سریع
نسبت سریع توانایی انجام تعهدات جاری واحد تجاری را در شرایطی که فروش موجودی کالا به سهولت امکانپذیر نمیباشد، نشان میدهد. بسیاری از تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت سریع 1 مطلوب میباشد.
زیرا بیانگر آن است که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری یک ریال دارایی جاری به صورت نقد و یا دارایی قابل تبدیل به وجه نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبتهای فعالیت:
نسبتهای فعالیت کارایی مدیران را در استفاده از داراییها (منابع مالی در اختیار مدیران) نشان میدهد و با بررسی آنها میتوان حد کفایت واحد سرمایهگذاری واحد تجاری در داراییهای جاری و بلند مدت را به دست آورد. مهمترین نسبتهای فعایلت عبارتاند از:
1- نسبت گردش داراییها 2- دوره وصول مطالبات 3- دوره گردش کالا 4- دوره گردش عملیات 5- نسبت کالا به سرمایه در گردش 6- گردش سرمایه جاری 7- دوره واریز بستانکاران
1- نسبت گردش داراییها:
جمع داراییها/ فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش داراییها کارایی مدیریت را در اداره داراییها جهت ایجاد فروش نشان ماده بالا بودن نسبت گردش داراییها بیانگر کارایی بیشتر مدیریت در بکارگیری داراییها است و پایین بودن آن نشاندهنده سرمایه گذاری زیاد در داراییها یا پایین بودن فروش و یا هر دو مورد میباشد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت دوره وصول مطالبات:
دوره وصول مطالبات برای ارزیابی سیاستهای اعتباری مورد استفاده قرار میگیرد و نشان میدهد که چند روز طول میکشد تا مطالبات ناشی از فروش، وصول گردد. برای تعیین دوره وصول مطالبات ابندا باید دفعات گردش مطالبات را با استفاده از رابطه زیر تعیین نمود.
متوسط مطالبات/ فروش سالیانه (نسیه)= دفعات گردش مطالبات
دفعات گردش مطالبات نشان میدهد که به طور متوسط در طول یک سال چند مرتبه مطالبات وصول میشوند.
در رابطه فوق متوسط مطالبات به شرح زیر محاسبه میشود:
2/مطالبات پایان دوره+ مطالبات اول دوره= متوسط مطالبات
پس از محاسبه دفعات گردش مطالبات، دوره وصول مطالبات با استفاده از رابطه زیر تعیین میشود:
دفعات گردش مطالبات/360= دوره وصول مطالبات
دوره وصول مطالبات را مستقیماً با استفاده از رابطه زیر نیز میتوان به دست آورد:
فروش سالیانه (نسیه)/360×متوسط مطالبات= دوره وصول مطالبات
3- دوره گردش کالا:
بهای تمام شده کالای فروش رفته/360×متوسط موجودی کالا= دوره گردش کالا
2/موجودی کالای پایان دوره+موجودی کالای اول دوره= متوسط موجودی کالا
دوره گردش کالا مدت زمانی را نشان میدهد که طول میکشد تا کالا فروخته شود.
متوسط صنعت پايين باشد بهتر است.
4- نسبت دوره گردش عمليات:
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
در مؤسسات توليدي دوره گردش عمليات از رابطه زير به دست ميآيد.
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت کالا به سرمایه در گردش:
سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش
نسبت کالا به سرمایه در گردش توانایی مالی واحد تجاری را از نقطه نظر سرمایه گذاری در کالا نشان میدهد.
چنانچه این نسبت بزرگتر از یک باشد حاکی از آن است که موجودی کالا در مقایسه با منابع مالی واحد تجاری رقم بزرگی را تشکیل میدهد، به عبارت دیگر افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی واحد تجاری نیست.
6- گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش / فروش خالص = گردش سرمایه جاری
نسبت گردش سرمایه جاری نشان میدهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش به کار گرفته شده است و هدف از محاسبه آن، این است که تعیین شود که آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت واحد تجاری میباشد یا خیر.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
7- دوره واریز بستانکاران:
دوره واریز بستانکاران نشاندهنده این است که طول میکشد تا بدهی به بستانکاران پرداخت گردد و هدف از محاسبه آن، یکی برنامهریزی برای پرداختها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلتهای تعیین شده توسط فروشندگان مواد و کالا برای دریافت مطالبات خود ما باشد.دوره واریز بستانکاران با استفاده از رابطه زیر محاسبه میشود:
خرید سالانه (نسیه) / 360× متوسط حساب بستانکاران = دوره واریز بستانکاران
2 / مانده حساب نسبت گردش مالی بستانکاران در پایان دوره + مانده حساب بستانکاران در اول دوره = متوسط حساب
بستانکاران
4- نسبتهای سرمایه گذاری:
نسبتهای سرمایه گذاری طرز ترکیب سرمایه واحد تجاری را به معنی اعم آن که کلیه منابع مالی را در بر میگیرد نشان میدهند. به عبارت دیگر نسبتهای سرمایهگذاری آنچه را که به صاحبان سرمایه تعلق دارد با سرمایه گذاریهای دیگران در واحد تجاری میسنجند.
مهمترین نسبتهای سرمایه گذاری عبارتاند از:
1- نسبت بدهی 2- نسبت مالکانه 3- نسبت پوشش بهره 4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه 5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه 6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه 7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
1- نسبت بدهی:
نسبت بدهی نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از طریق بدهی تأمین مالی گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع بدهیها = نسبت بدهی
هرچه نسبت بدهی کوچکتر باشد بهتر است زیرا صاحبان سرمایه مشارکت بیشتری در تأمین مالی واحد تجاری داشتهاند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
2- نسبت مالکانه:
نسبت مالکانه که نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی نیز نامیده میشود نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از محل حقوق صاحبان سرمایه تأمین گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع حقوق صاحبان سرمایه = نسبت مالکانه
نسیبت مالکانه قدرت مالی واحد تجاری را از نظر طلبکاران (به خصوص بستانکاران و اعتباردهندگان بلند مدت) مشخص میکند و هرچقدر بالاتر باشد بیانگر آن است که واحد تجاری از استحکام بیشتری برخوردار است. حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همواره برابر با یک است یعنی اگر نسبت مالکانه 70 درست باشد میتوان نتیجه گرفت که نسبت بدهی 30 درصد است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت پوشش هزینه بهره:
نسبت پوشش هزینه بهره واحد تجاری را در تأمین نمودن پرداختهای هزینه بهره از محل سود عملیاتی نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات = هزینه بهره / سود عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره
بالا بودن نسبت پوشش بهره نشان دهنده آن است که واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره مشکل ندارد و پایین بودن آن بیانگر آن است که اعتباردهندگان در دریافت بهره در سررسید با ریسک بیشتری مواجه خواهند بود،
در نتیجه واحد تجاری ممکن است برای دریافت واحدهای جدید با مشکلاتی مواجه گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه رابطه بدهیها (اعم از جاری و بلندمدت) را با حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیها = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد، طلبکاران اطمینان کمتری برای وصول مطالبات خود خواهند داشت و معمولاً هنگامی که نسبت مذکور از یک تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی میشود زیرا مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و انحلال واحد تجاری، طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمیرسند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت نسبت گردش مالی دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد که حقوق صاحبان سرمایه تا چه میزان در دارایی ثابت سرمایهگذاری شده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / دارایی ثابت = نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد مفهوم آن این است که درصد بیشتری از داراییهای ثابت از طریق منابعی غیر از حقوق صاحبان سرمایه از قبیل خریدهای نسیه و یا دریافت وام تحمیل شده است. تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت حقوق نباید از یک بیشتر باشد. چرا که تجاوز این نسبت از یک، حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اشخاص و شرکتها از واحد تجاری در داراییهای ثابت سرمایهگذاری شده و اینچنین وضعی مسلماً مطلوب نمیباشد.
وضعیت صنعت: زیر یک مطلوب است. (پایینتر باشد بهتر است.)
6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه:
هدف از کاربرد این نسبت، تعیین سرمایه وضع شده مطالبات بستانکاران کوتاه مدت است که درصورت بروز خطر چه پوششی برای تأمین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سرمایه پیدا میکنند. این نسبت با استفاده از رابطه زیر تعیین میگردد:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه
هرقدر این نسبت پایینتر باشد مفهوم آن این است که تضمین حقوق بستانکاران بیشتر است.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه یکی از نسبتهای مهم از نظر ترکیب سرمایهای یک واحد تجاری و بیانگر قدرت پرداخت بدهیهای آن در بلند مدت است. این نسبت نشان میدهد که بدهیهای بلند مدت چه سهمی از حقوق صاحبان سرمایه را در بر میگیرد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیهای بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت پایینتر باشد بهتر است زیرا بیانگر آن است که واحد تجاری از وضعیت بهتری برخوردار است، مشروط به این که فروش و یا سرمایه گذاریهای بلند مدت واحد تجاری مطلوب باشد.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
5- نسبتهای سودآوری:
نسبتهای سودآوری میزان موفقیت واحد تجاری را در تحصیل سود نشان میدهند و با استفاده از آنها میتوان اثربخشی مدیریت واحد تجاری را مورد ارزیابی قرار داد.
مهمترین نسبتهای سودآوری عبارتاند از:
1- نسبت سود ناخالص 2- نسبت سود عملیاتی 3- نسبت سود خالص 4- بازده حقوق صاحبان سرمایه
5- بازده دارایی 6- بازده سرمایه در گردش
1- نسبت سود ناخالص:
نسبت سود ناخالص اثر بخشی مدیریت را در قیمت گذاری، ایجاد فروش و کنترل هزینههای تولید نشان میدهد و با استفاده از فرمول زیر به دست میآید:
100× فروش نسبت گردش مالی خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود ناخالص ایجاد شده است، به عبارت دیگر،
از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته، چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی به عنوان یک معیار کلی کارایی عملیاتی مورد استفاده قرار میگیرد و نشان دهنده توانایی مدیریت در کنترل هزینههای عملیاتی میباشد.
100× فروش خالص / سود قبل از بهره و مالیات = 100× فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینههای عملیاتی چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت سود خالص:
نسبت سود خالص که بازده فروش نیز نامیده میشود نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود خالص تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- بازده نسبت گردش مالی حقوق صاحبان سهام:
بازده حقوق صاحبان سرمایه، رابطه بین سود خالص و سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
100× متوسط حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره / سود خالص = بازده حقوق صاحبان سرمایه
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال سرمایه گذاری انجام شده توسط صاحبان سرمایه، چند درصد سود تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
5- بازده داراییها:
نسبت بازده دارایی میزان موفقیت مدیریت در استفاده از داراییها جهت تحصیل سود را نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
100× متوسط داراییها / سود خالص = بازده داراییها
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
6- بازده سرمایه در گردش:
بازده سرمایه در گردش، رابطه بین سود خالص و سرمایه در گردش را نشان میدهد. در صورتی که این نسبت بالا باشد نشان دهنده آن است که واحد تجاری با کمبود سرمایه در گردش مواجه میباشد.
نسبت گردش دارایی (Asset Turnover Ratio (ATR))
نسبت گردش دارایی (به انگلیسی ATR)، نسبت ارزش فروش یا همان درآمدهای شرکت بر ارزش داراییهای آن است.
میتوان از نسبت گردش دارایی به عنوان سنجشی برای کارایی و بهرهوری شرکت در استفاده از داراییهایش برای ایجاد سود و درآمد استفاده کرد.
هر چه نسبت گردش دارایی عدد بزرگتری باشد، کارایی شرکت در ایجاد درآمد از داراییهایش بیشتر است. در مقابل اگر نسبت گردش دارایی شرکتی پایین باشد، به آن معناست که از داراییهای خود به صورت کارا برای فروش استفاده نمیکند.
فرمول و نحوه محاسبه نسبت گردش دارایی
در این قسمت، فرمول محاسبه نسبت گردش دارایی را میبینید.
در این فرمول، فروش کل برابر با کل فروش سالانه شرکت است. همچنین داراییهای آغازی به معنای داراییهایی است که شرکت در ابتدای سال دارد و داراییهای پایانی، منظور داراییهای شرکت در پایان سال است.
ارزش داراییهای شرکت در مخرج نسبت گردش دارایی قرار میگیرد. برای تعیین ارزش داراییهای شرکت، ابتدا باید میانگین ارزش داراییهای شرکت در طی سال محاسبه شود.
- ارزش داراییهای شرکت را در ترازنامه ابتدای سال پیدا کنید.
- تراز پایانی ارزش داراییهای شرکت در پایان سال را پیدا کنید.
- ارزش داراییهای آغازی و پایانی را با هم جمع کرده و بر عدد دو تقسیم کنید تا میانگین ارزش داراییها در سال بدست آید.
- فروش کل را پیدا کنید. این مورد میتواند در صورت درآمد (income statement) به عنوان درآمد (revenue) یافت شود.
- فروش یا درآمد کل را بر ارزش میانگین داراییها در سال تقسیم کنید.
نسبت گردش دارایی چه کاربردی دارد؟
معمولاً نسبت گردش دارایی به صورت سالانه محاسبه میشود. هر چه این نسبت بزرگتر باشد، به معنای عملکرد بهتر شرکت است؛ نسبت گردش مالی چرا که نسبت بالاتر نشان میدهد که شرکت به ازای هر واحد دلار (یا ریال) از داراییهایش، درآمد بیشتری بدست میآورد.
نسبت گردش دارایی برای شرکتهایی که در صنایع خاصی فعالیت میکنند، بالاتر از بقیه است. برای مثال شرکتهای فعال در حوزه خردهفروشی، داراییهای کم و در مقابل حجم فروش بالایی دارند؛ بنابراین از بالاترین میانگین نسبت گردش دارایی برخوردارند.
در مقابل، شرکتهایی که در حوزههایی مثل خدمات (مانند آب، برق و گاز) و املاک کار میکنند، داراییهای زیادی دارند و نسبت گردش داراییشان پایین است.
از آنجا که این نسبت در صنایع مختلف بسیار متفاوت است، مقایسه نسبت گردش دارایی شرکتهایی که در حوزههای کاملاً متفاوتی کار میکنند، کار درست و سازندهای نخواهد بود. این مقایسه تنها زمانی میتواند مفید و معنیدار باشد که برای شرکتهای مختلف در یک صنعت یا سکتور انجام شود.
مثالی از گردش دارایی
به میلیون دلار
Walmart
Target
AT&T
Verizon
داراییهای آغازی
داراییهای پایانی
میانگین کل داراییها
درآمد یا فروش کل
گردش دارایی
همانطور که میبینید، نسبت گردش دارایی شرکتهای AT&T و Verizon کمتر از بقیه است؛ این مسئله برای شرکتهای که در حوزههایی نسبت گردش مالی مثل خدمات (utilities) یا ارتباطات از راه دور (telecommunications) فعالاند، طبیعی و معمول است.
انتظار میرود که این شرکتها، به دلیل داراییهای زیادی که دارند، آهستهتر بتوانند آن را برای افزایش فروش خود به گردش درآورند.
مشخص است که نمیتوان نسبتهای گردش دارایی شرکتهای Walmart و AT&T را با هم مقایسه کرد؛ چرا که این شرکتها در حوزههای بسیار متفاوتی فعالیت دارند. اما مقایسه نسبتهای گردش دارایی AT&T و Verizon میتواند برآورد بهتری از این مسئله به ما بدهد که کدام شرکت به صورت بهینهتری از داراییهایش استفاده میکند. در جدول میبینید که نسبت گردش دارایی Verizon از AT&T بالاتر است.
به ازای هر دلار دارایی، شرکت Walmart توانسته فروشی برابر با 2.30 دلار داشته باشد؛ در حالی که این رقم برای شرکت Target برابر با 2.00 دلار است. گردش دارایی Target میتوان نشاندهنده این باشد که فروش این شرکت خردهفروشی دچار کساد شده است یا این شرکت کالاهای غیرقابل استفاده را در انبار نگه میدارد.
علاوه بر این، گردش دارایی پایینتر این شرکت میتواند به نسبت گردش مالی این معنا باشد که روشهای وصول مطالبات Target، سهلانگارانه هستند. از این رو احتمالا دوره وصول مطالبات این شرکت بسیار طولانی باشد.
همچنین امکان دارد که این شرکت، استفاده پربازدهی از داراییهای خود نداشته باشد. ممکن است که داراییهای ثابت این شرکت، مثل املاک و تجهیزات، بیاستفاده مانده باشند یا از آنها به اندازه حداکثر ظرفیتشان استفاده نشود.
نسبتهای نزدیک به گردش دارایی
گاهی ممکن است که سرمایهگذاران و تحلیلگران بخواهند این را اندازه بگیرند که یک شرکت، با چه سرعتی میتواند داراییهای ثابت یا داراییهای فعلی خود را به گردش درآورد و به فروش و درآمد تبدیل کند.
در این مواقع تحلیلگران میتوانند از نسبتهای خاصی مثل نسبت گردش داراییهای ثابت (fixed-asset turnover ratio) یا نسبت سرمایه در گردش (working capital ratio) استفاده کنند تا کارایی این کلاسهای دارایی را محاسبه نمایند.
نسبت سرمایه در گردش برای اندازهگیری این مسئله استفاده میشود که یک شرکت، چقدر خوب از منابع مالی حاصل از سرمایه در گردش خود برای فروش و کسب درآمد استفاده میکند.
تفاوت بین گردش دارایی و گردش دارایی ثابت
نسبت گردش دارایی، میانگین کل دارایی را در مخرج قرار میدهد اما نسبت گردش دارایی ثابت، تنها از داراییهای ثابت استفاده میکند.
به طور کلی، نسبت گردش دارایی ثابت (FAT) برای سنجش عملکرد اجرایی توسط تحلیلگران به کار میرود. این نسبت کارایی، فروش خالص (صورت درآمد) را با داراییهای ثابت (ترازنامه) مقایسه میکند و توانایی شرکت را برای ایجاد فروش خالص از جانب سرمایهگذاریهایش در داراییهای ثابت اندازه میگیرد.
این داراییهای ثابت شامل اموال (property)، ماشینآلات (plant) و تجهیزات (equipment) میشود که از آن با عبارت PP&E هم یاد میشود.
نسبت گردش دارایی ثابت بالاتر، نشاندهنده این است که آن شرکت توانسته از سرمایهگذاریهای خود در داراییهای ثابت، به طور بهینهتر و کاراتری برای ایجاد درآمد استفاده کند.
محدودیتهای استفاده از نسبت گردش دارایی
از نسبت گردش دارایی باید برای مقایسه سهامی که به هم شبیه هستند استفاده شود اما این نسبت نمیتواند تمام جزئیاتی که برای تحلیل سهام به کار میآیند را در اختیارتان قرار دهد.
ممکن است که نسبت گردش دارایی یک شرکت در هر سالی، از اساس در مقایسه با سالهای قبل یا بعدش تفاوت داشته باشد. سرمایهگذاران در این زمان باید روند نسبت گردش دارایی آن شرکت را در طی زمان بررسی کنند تا مشخص شود که وضعیت استفاده از داراییها در آن شرکت در حال پیشرفت است یا بدتر میشود.
وقتی که شرکتی انتظار رشد بیشتر دارد و به همین دلیل میزان قابل توجهی از داراییها را خریداری میکند، نسبت گردش دارایی آن به صورت مصنوعی کاهش مییابد. به همین شکل اگر شرکتی به قصد آماده شدن برای رشد کاهشی، داراییهایش را بفروشد، این نسبت به طور مصنوعی بزرگ میشود.
همچنین عوامل دیگری (مثل فصلی بودن یا seasonality در کار یک شرکت) هم وجود دارند که میتوانند نسبت گردش دارایی یک شرکت را در بازههای زمانی کوچکتر از یک سال، دستخوش تغییر کنند.
سؤالات متداول
در این بخش به چند سوال پرتکرار در زمینه نسبت گردش دارایی میپردازیم:
گردش دارایی بالاتر بهتر است یا پایینتر؟
به طور کلی، نسبت بالاتر، بهتر دانسته میشود؛ چون نشاندهنده این است که آن شرکت، در ایجاد فروش یا درآمد از داراییهای خود، کاراتر عمل میکند.
نسبت پایینتر نشان میدهد که شرکت از داراییهایش به صورت بهینه استفاده نمیکند و احتمالاً مشکلات داخلی دارد.
چه میزانی برای گردش دارایی، خوب محسوب میشود؟
نسبتهای گردش دارایی در صنایع مختلف، متفاوت است؛ به همین دلیل، تنها نسبتهای شرکتهایی قابل مقایسه است که در یک حوزه فعالیت میکنند و در صنایع یکسان هستند.
به عنوان مثال، شرکتهای بخش خدمات یا خردهفروشی، داراییهای کم و حجم فروش زیادی دارند و این مسئله باعث میشود که نسبت گردش دارایی آنها به طور میانگین، بالا باشد. در عین حال، تولیدیها یا شرکتهایی که در حوزههایی مثل خدمات آب، برق و گاز فعالیت میکنند، داراییهای زیادی دارند و این باعث میشود که نسبت گردش دارایی آنها کمتر باشد.
شرکتها چگونه میتوانند نسبت گردش دارایی خود را بهبود بدهند؟
شرکتها میتوانند با انجام برخی کارها، نسبت گردش دارایی پایین خود را بالا ببرند. شرکت میتواند قفسههای خود را با مواردی پر کند که بسیار پرفروشاند، تنها در صورت لزوم انبار خود را دوباره پر کند و ساعات کارش را افزایش دهد تا تعداد مشتریان و فروش خود را بالا ببرد.
آیا شرکتها میتوانند گردش دارایی خود را دستکاری کنند؟
بسیاری از ارقام حسابداری میتوانند توسط مدیریت یک شرکت به گونهای تغییر کنند که وضعیت شرکت بهتر از آنچه که هست به نظر برسد. نسبت گردش دارایی هم میتواند طوری دستکاری شود که کارایی شرکت روی کاغذ، بهتر از آنچه که در واقعیت اتفاق میافتد نشان داده شود.
برای مثال با فروش داراییها برای آماده شدن برای رشد نزولی، میتوان به صورت مصنوعی نسبت گردش دارایی را افزایش داد. همچنین میتوان روشهای ثبت استهلاک داراییهای ثابت را طوری تغییر داد که همین اثر را داشته باشد؛ چرا که با این کار، ارزش حسابداری داراییهای شرکت دستخوش تغییر میشود.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه نسبت گردش مالی میشود:
فرمول نسبت گردش مالی سهام چیست؟
به عبارت دیگر، این نسبت نشان می دهد که چند بار در یک دوره زمانی خاص (معمولاً یک سال) یک شرکت می تواند موجودی خود را بفروشد. فرمول نسبت گردش مالی سهام از تقسیم هزینه کالاهایی که در طی مدت زمانی مشخص شده توسط شرکت در یک بازه زمانی معین با میانگین موجودی که در همان مدت نگهداری شده است، حاصل می شود. از نظر ریاضی، به صورت زیر نمایش داده می شود،
نمونه هایی از فرمول نسبت گردش مالی سهام (با مثال اکسل)
بیایید مثالی بزنیم تا محاسبه فرمول نسبت گردش مالی سهام به شیوه ای بهتر درک کنیم.
فرمول نسبت گردش مالی سهام – مثال # 1
بگذارید نمونه یک شرکت را به نمایش بگذاریم تا مفهوم نسبت گردش مالی سهام را نشان دهیم. در طول سال 2018، این شرکت هزینه اولیه مواد اولیه 150 میلیون دلار، هزینه مستقیم کار 120 میلیون دلار و هزینه سربار تولید را 30 میلیون دلار متحمل شده است. هلدینگ موجودی در ابتدای سال و در پایان سال به ترتیب 300 میلیون و 320 میلیون دلار بود. نسبت گردش سهام شرکت را بر اساس اطلاعات داده شده محاسبه کنید.
راه حل:
هزینه کالاهای فروخته شده با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
هزینه کالای فروخته شده = هزینه مواد اولیه + هزینه مستقیم کار + تولید هزینه سربار
- هزینه کالاهای فروخته شده = 150 میلیون دلار + 120 میلیون دلار + 30 میلیون دلار
- هزینه کالاهای فروخته شده = 300 میلیون دلار
میانگین موجودی با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
متوسط موجودی = (موجودی در آغاز سال + موجودی در پایان سال) / 2
- میانگین موجودی موجودی = (300 میلیون دلار + 320 میلیون دلار) / 2
- میانگین موجودی کالا = 310 میلیون دلار
نسبت گردش مالی سهام با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
نسبت گردش مالی سهام = هزینه کالاهای فروخته شده / میانگین موجودی
- نسبت گردش مالی سهام = 300 میلیون دلار / 310 میلیون دلار
- نسبت گردش مالی سهام = 0.968
بنابراین، نسبت گردش سهام شرکت برای سال 2018، 0.968 برابر بود.
فرمول نسبت گردش مالی سهام – مثال # 2
بگذارید مثالی از گزارش سالانه شرکت والمارت برای سال بیاوریم. طبق گزارش سالانه، اطلاعات زیر در دسترس است:
میانگین موجودی با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
متوسط موجودی = (موجودی در آغاز سال + موجودی در پایان سال) / 2
- میانگین موجودی موجودی = (43.05 میلیارد دلار + 43.78 میلیارد دلار) / 2
- میانگین موجودی موجودی = 43.41 میلیارد دلار
نسبت گردش مالی سهام با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
نسبت گردش مالی سهام = هزینه کالاهای فروخته شده / میانگین موجودی
- نسبت گردش مالی سهام = 373.40 میلیارد دلار / 43.41 میلیارد دلار
- نسبت گردش مالی سهام = 8.60
بنابراین، نسبت گردش مالی سهام Walmart Inc. برای سال 2018 در 8.60 برابر بود.
لینک منبع: ترازنامه شرکت Wlmark
فرمول نسبت گردش مالی سهام – مثال # 3
بگذارید نمونه ای از گزارش سالانه شرکت Apple برای سال 2018 را مثال بزنیم. مطابق گزارش سالانه، اطلاعات زیر در دسترس است.
راه حل:
میانگین موجودی با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
متوسط موجودی = (موجودی در آغاز سال + موجودی در پایان سال) / 2
- متوسط موجودی = (4.86 میلیارد دلار + 3.96 میلیارد دلار) / 2
- میانگین موجودی موجودی = 4.41 میلیارد دلار
نسبت گردش مالی سهام با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
نسبت گردش مالی سهام = هزینه کالاهای فروخته شده / میانگین موجودی
- نسبت گردش مالی سهام = 163.76 میلیارد دلار / 4.41 میلیارد دلار
- نسبت گردش مالی سهام = 37.17
بنابراین، نسبت گردش مالی سهام شرکت اپل برای سال 2018 در 37.17 برابر بود.
منبع: ترازنامه موجودی اپل وارز
توضیح
فرمول نسبت گردش مالی سهام با استفاده از مراحل زیر قابل تهیه است:
مرحله اول : در مرحله اول، هزینه کالاهایی را که در طول دوره توسط شرکت به دست آمده است تعیین کنید. این مجموعه تمام هزینه های مستقیم و غیرمستقیم است که می تواند در سفارش کار یا محصول تقسیم شود. این در درجه اول شامل هزینه های مستقیم نیروی کار و هزینه مواد اولیه به همراه هزینه های سربار تولید می باشد. هزینه کالاهای فروخته شده نیز به عنوان هزینه فروش شناخته می شود.
هزینه کالای فروخته شده = هزینه مستقیم کار + هزینه مواد اولیه + هزینه تولید سربار
مرحله دوم: در مرحله بعدی، ذخیره موجودی شرکت را در ابتدای دوره و در پایان دوره مشخص کنید. سپس میانگین موجودی موجودی با محاسبه میانگین موجودی موجود در آغاز دوره و در پایان دوره محاسبه می شود.
میانگین موجودی = (موجودی در آغاز دوره + موجودی در پایان دوره) / 2
مرحله 3: سرانجام، با تقسیم هزینه کالاهای فروخته شده توسط شرکت در طی دوره (مرحله 1) با میانگین موجودی که در طول دوره (مرحله 2) مانند شکل زیر تقسیم می شود، می توان فرمول نسبت گردش مالی سهام را بدست آورد.
نسبت گردش مالی سهام = هزینه کالاهای فروخته شده / میانگین موجودی
ارتباط و کاربرد فرمول نسبت گردش مالی سهام
درک مفهوم نسبت گردش مالی سهام بسیار مهم است زیرا کارایی یک شرکت را در مدیریت کالای خود ارزیابی می کند. ارزش بالاتر نسبت به گردش مالی سهام نشان می دهد که این شرکت قادر است موجودی سهام را بصورت نسبتاً سریع بفروشد، در حالی که ارزش پایین تر بدان معنی است که شرکت در هر نقطه ای از زمان دارای ارزش بالاتر موجودی است. توصیه می شود نسبت به گردش مالی سهام برای شرکت های همان صنعت و ترجیحا از اندازه های قابل مقایسه، برای ترسیم بینش های معنادار استفاده کنید.
دیدگاه شما