تحليل بنيادي چيست؟


وارن بافت الگوی معامله گری جهان و فردی الهام بخش برای تمام دنیا می باشد. او با موفقیت هایی که بدست آروده است به عنوان یکی از پنج فرد ثروتمند دنیا محسوب می شود.

تحلیل بنیادی چیست ؟!

تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis که با نام های تحلیل پایه ای ، اساسی و ریشه ای نیز شناخته می شود یک روش علمی برای ارزشیابی مالی یک سرمایه گذاری بر اساس قیمت و ارزش می باشد.

هدف از تحلیل بنیادی یک سهام پیدا کردن ارزش ذاتی آن سهام و پیش بینی تغییرات قیمت آن در آینده می باشد. با تحلیل بنیادی می توان عملکرد تجاری، مدیریت و ریسک شرکت را نیز ارزیابی کرد. در این راستا باید تمامی صورت های مالی شرکت، شرکت های مشابه، مزیت های رقابتی، بازار های تحت پوشش شرکت و عوامل اقتصادی تاثیر گذار همانند نرخ بهره، مالیات، تورم، نرخ ارز٬ صادرات محور و یا واردات محور بودن شرکت٬ تصمیماته قانون گذار٬ سود پیش بینی و …. را مورد توجه و بررسی قرار داد.

یک سرمایه گذار موفق باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را به دقت مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و بطور هوشمندانه تصمیم گیری کند. لازم به ذکر است که بطور کلی دو نوع روش تحلیلی برای فعالیت در بازار سرمایه وجود دارد که تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال نام دارند. این دو تحلیل گاهی اوقات در مقابل هم و گاهی اوقات نیز مکمل یکدیگر هستند.

برای مطالعه درباره تحلیل تکنیکال حتما از دوره تحلیل تکنیکال چیست؟! شروع کنید.

همچنین برای انتخاب روش تحلیلی خود می توانید از مقاله تکنیکال یا بنیادی کمک بگیرید.

ارزش و قیمت در تحلیل بنیادی

گفتیم که در تحلیل بنیادی هدف پیدا کردنه ارزش ذاتی می باشد اما منظور از ارزش ذاتی چیست؟!

در ادبیات مالی و سرمایه گذاری بین ارزش و قیمت تفاوت وجود دارد. برای مثال قیمت خودروی پراید حدود ۵۰ میلیون تومان می باشد اما آیا ارزش پراید نیز همین مقدار می باشد و ۵۰ میلیون تومان می ارزد؟! آیا ارزش پراید ۷۰ میلیون و یا ۳۰ میلیون تومان نیست؟! اصلا چگونه می توان به ارزش ذاتی آن پی برد؟!

بطور مختصر می توان گفت قیمت یک کالا، مبلغی است که کالا در آن میزان خرید و فروش می شود اما ارزش ذاتی مبلغی است که ارزش واقعی آن کالا را نشان می دهد.

برای مطالعه بیشتر در مورد تفاوت ارزش و قیمت به این مطلب مراجعه کنید: تحليل بنيادي چيست؟ فرق بین ارزش و قیمت

ارزش گذاری:

می توان گفت مهم ترین ویژگی یک تحلیلگر بنیادی توانایی او در ارزش گذاری است. بیشتر اشتباهات ما در موضوع سرمایه گذاری از خطای ما در ارزش گذاری حاصل می شود. برای مثال چیزی مانند سهام و یا ملکی را با قیمتی بیشتر از ارزش آن می خریم و طبیعتا هیچ فرد عاقلی حاضر نیست یک جنس را به قیمت گران تر بخرد ما نیز مجبور می شویم آن را در قیمت پایین تر و با ضرر بفروشیم.

فرض کنید سهامی در قیمت ۱۰۰۰ تومان معامله می شود شما با بررسی صورت های مالی و شایعاتی که از آن شرکت شنیده اید ارزش آن سهام را ۱۳۰۰ تومان در ۶ ماه آینده برآورد می کنید و به همین دلیل آن را خریداری می کنید. این در حالی است که تنها ۸۵۰ تومان می ارزد، طبیعتا تا مدتی بعد قیمت سهام تا حدود ارزش ذاتی اش یعنی ۸۵۰ تومان نزول می کند و شما مجبور می شوید با ضرر آن را بفروشید.

مشکل بسیاری از ما این است که قیمت همه چیز را می دانیم اما ارزش هیچ یک را نمی دانیم و این مسئله می تواند تمام زحمات و سرمایه های مالی و زمانی ما را نابود کند.

اگر در ارزش گذاری هایمان بیشتر دقت کنم و برای هر چیزی به اندازه ارزشش بها پرداخت کنیم حتی با کاهش قیمت آن نیز نمی ترسیم چون می دانیم ارزش آن بیشتر است و روزی قیمت آن به ارزشش می رسد.

هر دارایی ارزشی دارد و ارزش گذاری نیز انواع و مدل های مختلفی دارد.برای پرداختن به مبحث ارزش گذاری مقاله ای مجزا برای این مبحث در نظر خواهیم گرفت.

خرید و فروش با تحلیل بنیادی:

در تحلیل بنیادی اصلی وجود دارد به این مضمون که قیمت یک کالا در نهایت به ارزش ذاتی آن تمایل خواهد داشت، یعنی اگر قیمت کمتر از ارزش ذاتی آن باشد بالا خواهد رفت و به آن خواهد رسید و برعکس اگر قیمت بالاتر از ارزش محصول باشد کاهش پیدا خواهد کرد تا به ارزش آن برسد.

در تحلیل بنیادی نیز پس از بدست آوردن ارزش ذاتی آن را با قیمت فعلی سهام مقایسه می کنیم، اگر قیمت کمتر از ارزش بود سهام را خریداری می کنیم و صبر می کنیم تا قیمت به ارزش آن برسد، اگر هم قیمت سهام بیشتر از ارزش آن بود نه تنها اقدام به خرید نمی کنیم بلکه اگر آن سهام را داشته باشیم اقدام به فروش نیز می کنیم.

در یک جمله می توان وظیفه تحلیل گر بنیادی را اینگونه تشریح کرد: یک تحلیل گر بنیادی وظیفه دارد که ارزش واقعی یک سهم را بدست بیاورد و سپس بر اساس قیمت فعلی سهم تصمیم به خرید و یا فروش سهم مورد نظر بگیرد.

تحلیل بنیادی

عوامل مورد بررسی در تحلیل بنیادی:

عوامل مورد بررسی یک شرکت در تحلیل بنیادی بسیار زیاد هستند و از عوامل درونی شرکت مانند حسابداری آن تا وضعیت بازار های جهانی را باید مورد بررسی قرار داد.از این رو دسته بندی های مختلفی نیز برای آنها وجود دارد ما برای توضیح این عوامل را بصورت کلی به دو دسته عوامل کمی و عوامل کیفی تقسیم می کنیم.

عوامل کمی:

عوامل کمی عواملی هستند که قابلیت اندازه گیری دارند و می توان با اعداد و ارقام حسابی در مورد آنها صحبت کرد. منبع این عوامل اغلب صورت های مالی شرکت مانند صورت سود و زیان، صورت جریان نقدی، ترازنامه و … می باشد که برای شرکت های بورسی می توان این موارد را از طریق سایت کدال بدست آورد. برای مثال حاشیه سود، مقدار فروش، نسبت های مالی شرکت و …. از عوامل کمی محسوب می شوند.

برای مطالعه کامل درباره سایت کدال پیشنهاد می کنیم مقاله لینک شده را از دست ندهید: کدال چیست؟!

در عوامل کمی شما حساب می کنید که شرکت چه مقدار بدهی دارد و آیا می تواند بدهی های خود را تسویه کند؟! مدت تسویه آن چقدر خواهد بود؟! قدرت نقدینگی شرکت چقدر است؟! آیا شرکت از سرمایه خود به درستی استفاده می کند؟! نسبت دارایی های ثابت و جاری شرکت چه مقدار است؟! نرخ بهره بانکی، تورم و … چه تاثیراتی بر وضعیت حال و آینده شرکت خواهند داشت؟! و هزاران مورد دیگر که با محاسبه عوامل کمی بدست می آیند و در نهایت شرکت ارزش گذاری می شود.

عوامل کیفی:

عوامل کیفی برعکس عوامل کمی در هیچ جایی بصورت عدد و رقم اعلام نمی شوند و ارزش گذاری آنها بطور آزادانه در اختیار تحلیل گر است و همین امر باعث اختلاف نظر تحلیل گران می شود، چون نظرات شخصی و سلیقه ای نیز در آن دخیل می شود و هیچ شاخص واحدی برای اندازه گیری دقیق آنها وجود ندارد.

عوامل کیفی موارد و جنبه های نامشهودی همانند کیفیت مدیریت شرکت یا اعتبار برند تجاری یا رویکرده آینده ی بازار نسبت به آن شرکت و … می باشد.

برای مثال شما در هیچ جا نمی بینید که بگویند مدیریت شرکت الف ۲ میلیارد تومان ارزش گذاری شده بلکه این ارزش گذاری به عهده خوده تحلیل گر و شناخت او نسبت به مسائل مدیریت، برند تجاری و … می باشد.

در تحلیل بنیادی نیز اکثر خطا ها و سختی ها مربوط به عوامل کیفی می باشند که نامشهود هستند و ارزش گذاری آنها ساده نیست.ابزار مورد استفاده در بررسی عوامل کیفی بیشتر اخبار و تحقیقات آماری هستند. برای مثال می توان در تحقیقی میزان رضایت مشتریان یک شرکت را بطور تخمینی برآورد کرد.

تفاوت قیمت ها بر اساس تحلیل بنیادی به هر دو مورد عوامل کمی و کیفی مربوط می شود. عوامل کمی هماننده نرخ تورم و بهره بانکی همواره در حال تغییر هستند و به همین دلیل قیمت سهام نیز دائما تغییر می کند. عوامل کیفی نیز به دلیل اختلاف نظرات شخصی و سلیقه ای و نبودن اطلاعات آماری دقیق باعث نوسان قیمت می شوند.

وارن بافت اسطوره ی تحلیل بنیادی:

وارن بافت و تحلیل بنیادی

وارن بافت مشهور ترین و موفق ترین سرمایه گذار قرن اخیر و سومین فرد ثروتمند جهان با حدود ۸۵ میلیارد دلار سرمایه می باشد. شهرت٬ ثروت و موفقیت وارن بافت و آموزه های اصولی او در حوزه تحلیل بنیادی زبان زد بسیاری از فعالین کوچک و بزرگ بازار سرمایه می باشد.

وارن بافت الگوی معامله گری جهان و فردی الهام بخش برای تمام دنیا می باشد. او با موفقیت هایی که بدست آروده است به عنوان یکی از پنج فرد ثروتمند دنیا محسوب می شود.

وارن بافت بیش از ۷۰ سال است که به شغل سرمایه گذاری و سبدگردانی مشغول است و میزان ثروت میلیارد دلاری او گواهی بر موفقیت های بزرگ او در این مدت طولانی است. وارن تمام سرمایه و ثروت خود را از سرمایه گذاری و با روش تحلیل بنیادی سهام بدست آورده است.

هر جمله وارن بافت درسی بزرگ درحوزه مباحث سرمایه گذاری می باشد.اصول سرمایه گذاری و آموزه های او همواره الگو و راهنمایی برای سرمایه گذاران است.وارن بافت این اصول را از استاد خود بنجامین گراهام فرا گرفته و با تکامل آنها حتی از استاد خود هم پیشی گرفت.

مطالعه کتاب گلوله برفی که زندگینامه ای مختصر از وارن بافت میباشد می تواند کمک زیادی برای شناخت وارن بافت بکند.

پیشنهاد می کنیم این مطلب را از دست ندهید: بنجامین گراهام و نظریه ارزش ذاتی سهام

تحلیل بنیادی در بورس

تحلیل بنیادی در بورس | بررسی 4 معیار حیاتی

امروزه روش های تحلیلی بسیار زیادی برای بازار های مالی ابداع شده است که هر یک سبک منحصر به فردی دارد. تحلیل بنیادی در بورس جزو قدیمی ترین روش های تحلیل به شمار می رود. تحلیل بنیادی در بورس همواره جزو یکی از ارکان های اصلی بازار های مالی به شمار می رود.

هیچ روش تحلیلی در بازار قطعیت ندارد و تحلیل بنیادی نیز همچون سایر سبک ها هیچ قطعیت ندارد. زیرا ذات اصلی حرکات قیمت تنها به عرضه و تقاضا مربوط است. اما می توان با استفاده از روش های تحلیلی مانند تحلیل بنیادی در بورس، موقعیت های مناسب با احتمال موفقیت بالا را شکار کرد.

منظور از تحلیل بنیادی در بورس چیست؟

تحلیل بنیادی در بازارهای مالی | نرم افزار سهام کاوش

در حالت کلی منظور تحلیل بنیادی در بورس این است که سهام شرکت مورد نظر تا چه میزان ارزشمند است و آیا سهام آن شرکت ارزش سرمایه گذاری کردن را دارد یا خیر؟ تحلیل بنیادی دارای پارامتر های متعددی است که با بررسی آن ها می توان به ارزش دارایی ها پی برد و میزان ارزشمندی شرکت را تا حد بالایی تخمین زد.

تحلیل بنیادی در بورس با بررسی پارامترهای مختلفی از جمله درآمد و سود شرکت، نسبت فروش به کل صنعت، نحوه مدیریت، میزان بدهی های شرکت و سایر موارد دیگر به یک عدد تخمینی برای قیمت هر سهم از شرکت مورد نظر می رسد که با استفاده از آن می توان به این موضوع پی برد که آیا در حال حاضر سهام شرکت زیر قیمت واقعی آن معامله می شود یا بالاتر از آن و به نوعی این موضوع میزان ارزندگی سهام را برای سرمایه گذاری نشان می دهد.

تحلیل بنیادی در بورس دو شاخه مجزا دارد که یکی اقتصاد کلان و دیگری اقتصاد خرد نام دارد. اقتصاد کلان در تحلیل بنیادی به بررسی وضعیت اقتصادی دنیا و کشور و همچنین صنعت مورد نظر می پردازد. در اقتصاد خرد نیز تحلیل گر عموما به دنبال بررسی وضعیت مدیریتی شرکت، میزان فروش در ماه ها اخیر و سایر موارد می پردازد.

هدف از تحلیل بنیادی در بورس چیست؟

هدف از تحلیل بنیادی در بورس می تواند برای معامله گران مختلف با یکدیگر متفاوت باشد. برخی از معامله گران اعتقاد دارند که تحلیل بنیادی امروزه در کنار تحلیل تکنیکال می تواند موثر باشد. اما برخی دیگر فکر می کنند تنها با تحلیل بنیادی می توان به نتایج بهتری رسید و این موضوع تماما به استراتژی معامله گر بستگی دارد.

اما در حالت کلی منظور یا هدف نهایی از بررسی تحلیل بنیادی در بورس این است که بتوان ارزش واقعی سهام را پیدا کرد. شما می توانید با بررسی گزارشات و آمار های اقتصادی به این موضوع پی ببرید که آیا سهام مورد نظر ارزشمند است یا خیر. همچنین با حل معادلات و فرمول های اقتصادی مختلف می توانید قیمت ذاتی سهام شرکت مورد نظر را نیز بدست آورید.

لذا در صورتی که سهام شرکت مورد نظر زیر قیمت ذاتی خود معامله می شود، شما این موضوع را یک فرصت می دانید. معامله گران با سبک تحلیل بنیادی زمانی تصمیم به خرید سهام می کنند که زیر قیمت واقعی در حال معامله باشد. همچنین آنها زمانی تصمیم به فروش می گیرند که قیمت معاملات سهام به ارزش واقعی آن رسیده یا بیشتر شده باشد.

معیار های تاثیر گذار در تحلیل بنیادی چیست؟

معیارهای تاثیرگذار در تحلیل بنیادی | نرم افزارهای حسابداری و مدیریتی کاوش

معیار ها و پارامتر های زیادی در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال وجود دارد که باید توسط تحلیلگر مورد بررسی قرار بگیرند. اما به طور کلی این معیار ها در تحلیل بنیادی به 2 دسته کلی کمی و کیفی تقسیم می شوند.

معیارهای کمی

پارامتر های کمی در واقع شامل تمامی آمار ها و اعدادی می شود که در گزارشات مالی شرکت ها اعلام می شود. معیار هایی نظیر میزان فروش شرکت، میزان سود، میزان بدهی و زیان، و سایر موارد دیگر جزو داده های کمی به شما می روند.

معیارهای کیفی

معیار های کیفی نیز به طور کلی شامل پارامتر هایی است که شامل اعداد نمی شوند. به عنوان مثال اعضای هیئت مدیره و سوابق اجرایی آن ها، تاثیر گذاری برند و میزان محبوبیت و شهرت آن در صنعت جزو معیار های کیفی هستند.

هر دو معیار کمی و کیفی از اهمیت بالایی در زمینه تحلیل بنیادی در بورس برخوردار هستند و در کنار یکدیگر استفاده می شوند. معیار های کمی در تخمین ارزش و قیمت واقعی سهام بسیار تاثیر گذار هستند و نقش زیادی دارند. از طرف دیگر معیار های کیفی نیز در بررسی روند موفقیت و عملکرد شرکت موثر هستند.

به عنوان مثال اپل یکی از موفق ترین برند های دنیا است که محبوبیت و شهرت زیادی در دنیا دارد. قطعا در زمان تحلیل بنیادی این شرکت باید معیار های کیفی نیز در کنار پارامتر های کمی نظر گرفته شود.

پارامتر های کمی مهم تحلیل بنیادی در بورس

پارامترهای تحلیل بنیادی | نرم افزار مدیریت کاوش

پارامتر های مختلفی برای تحلیل یک شرکت از نظر بنیادی وجود دارد که در نهایت منجر به تخمین ارزش واقعی سهام می شود. مواردی که در توضیحات زیر ذکر شده اند جزو مهم ترین معیار های کمی به شمار می روند و هر تحلیلگری قطعا از آن ها برای محاسبه ارزش ذاتی استفاده می کند.

ترازنامه تجاری شرکت

یکی از مهم ترین معیار هایی که باید در تحلیل بنیادی شرکت در نظر گرفت، ترازنامه تجاری شرکت می باشد. ترازنامه وضعیت کلی شرکت را از نظر اقتصادی نشان می دهد. در ترازنامه مالی مواردی مانند میزان بدهی شرکت، میزان دارایی ها مانند ملک، دستگاه ها، اموال و همچنین میزان سرمایه نقدی شرکت بررسی شده و به صورت دقیق لحاظ می شود که نشان دهنده قدرت مالی و اقتصادی شرکت می باشد و در تخمین ارزندگی شرکت تاثیر زیادی دارد.

میزان سود و زیان شرکت

معیار کمی دیگر میزان سود و زیان شرکت در طی بازه زمانی مشخص می باشد. این گزارش نشان دهنده میزان سوددهی یا زیان دهی شرکت در طی یک بازه زمانی را نشان می دهد که در تحلیل بنیادی اهمیت بالایی داشته و میزان ارزشمندی یک شرکت را نشان می دهد.

گزارش جریان سرمایه یا وجوه نقد

جریان پول های نقدی وارد شده یا خارج شده از شرکت بسیار مهم و تاثیر گذار است. این گزارش یکی از معیار های کمی بسیار مهم در تحلیل بنیادی است که میزان سرمایه نقد وارد شده یا خارج شده از شرکت را بررسی می کند.

سخن آخر

مجموعه نرم افزارهای حسابداری و مدیریتی کاوش

در این مقاله از مجموع مقالات کاوش، به بررسی اهمیت تحلیل بنیادی در بورس و شناسایی مهمترین پارامترهای تاثیرگذار در آن پرداختیم. به منظور مدیریت راحت تر و آسان سهام خود، به شما نرم افزار حسابداری سهام مجموعه نرم افزاری کاوش را پیشنهاد میکنیم. برای آشنایی با امکانات این نرم افزار و یا سایر نرم افزارهای حسابداری و مدیریتی کاوش می توانید با کارشناسان این مجموعه در بخش پشتیبانی در تماس باشید تا در اسرع وقت پاسخگوی نیازهای شما باشند.

تحلیل فاندامنتال (بنیادی) چیست و چگونه انجام می شود؟

تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصاد‌ملی، صنعت و وضعیت شرکت ها می باشد که هدف اصلی از انجام این‌گونه مطالعات، تعیین ارزش واقعی سهام (ارزش‌ذاتی) شرکت‌هاست. بنابراین ارائه تحلیل های بنیادی مستلزم زمان و اطلاعات زیادی است که ممکن است از عهده هر فردی به خوبی برنیاید.

جهت اضافه کردن به علاقه مندی لطفا وارد و یا عضو شوید.

مطالب پیشنهادی

صورت های مالی به چه معنا است؟

ساعت کار بازار بورس ایران چه زمانی است؟

گپ یا شکاف های قیمتی چیست و چه مواقعی قابل مشاهده است؟

محدوده یا دامنه نوسان روزانه قیمت در بورس به چه معناست؟

مهمترین سایت های مرتبط با بورس ایران کدام اند؟

اعتبار یا اهرم معاملاتی (Leverage) چیست؟

فرابورس چیست؟ تفاوت فرابورس با بورس چیست؟

حجم مبنا چیست و چه کاربردی دارد؟

حد ضرر یا سود در بازار بورس به چه معنا است؟

قیمت سر به سر یا قیمت تمام شده هر سهم خود را چگونه محاسبه کنید؟

گره معاملاتی به چه معناست؟

P/E چیست و 3 استفاده ای که از آن می شود

انجمن خبرگان بورس‌ تهران

برای کسب حداکثر سود در بازار بورس تهران به چه چیزهایی نیاز داریم؟ شما برای موفقیت در این بازار چقدر آماده و مسلط هستید؟
در انجمن خبرگان بورس تهران ما پرتفوی از سهام ها به همراه زمان خرید و فروش را به شما خواهیم داد و همچنین اخبار مهم پیش روی بازار سرمایه توسط اساتید بررسی و سهام‌های روبه رشد آینده مورد تحلیل قرار می گیرد. در آخر تمام تحلیل های و اشکالات شما توسط اساتید برطرف شده یا در تالار گفتگو پاسخ داده می شود.

تحلیل بنیادی چیست ؟

fundamental analysis

تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصاد ملی، صنعت و وضعیت شرکت. هدف اصلی از انجام اینگونه مطالعات، تعیین ارزش واقعی سهام شرکت است. تحلیل بنیادی معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکت تمرکز مینماید. بخش قابل ملاحظه ای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصادملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد . رویکرد معمول در تحلیل شرکت، دربرگیرنده چهار مرحله اساسی است :
۱ . تعیین وضعیت کلی اقتصاد کشور .
۲ . تعیین وضعیت صنعت .
۳ . تعیین وضعیت شرکت .
۴ . تعیین ارزش سهام شرکت .

اساس تحلیل بنیادی:

در تحلیل بنیادین اساس پیش بینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایه گذاری شده است. معامله گر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیش بینی بازار میپردازد. پایه نظر تحلیل گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمتها حتماً یک علت اقتصادی بنیادی دارد. این نوع از تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال بسیار زمانگیرتر است و معمولاً همراه با جمع آوری اطلاعات از منابع مختلف امکان پذیر است . تحلیل بنیادین شامل تحلیل گزارشهای مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوطه می باشد. تحلیل بنیادین بر اساس اطلاعات
و داده های گذشته و فعلی با هدف پیش بینی مالی انجام میپذیرد.

اهداف متعددی برای تحلیل بنیادی وجود دارد:

۱ . تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت
۲ . برآورد عملکرد تجاری
۳ . ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری

تحلیل های بنیادی برای انجام سرمایه گذاری های بلند مدت بر اساس روندهای بلند مدت کارایی مناسبی دارد. توانایی تشخیص وضعیت بلند مدت اقتصادی، تکنولوژیکی و تمایلات مصرف کننده، که با روش های بنیادین صورت می پذیرد، می تواند سرمایه گذاران صبوری که انتخاب درستی در صنعت و شرکت خریداری شده داشته اند را به سود برساند . همچنین تحلیل بنیادین دقیق می تواند شرکت های ارزشمند را شناسایی کند.

بسیاری تحليل بنيادي چيست؟ از سرمایه گذاران پرآوازه با دید بلند مدت به ارزش گذاری سهام می پردازند. گراهام، وارن بافت و جان نف اسطوره های سرمایه گذاری بر اساس روش ارزش ذاتی محسوب می شوند. تحلیل بنیادین می تواند شرکت هایی با دارایی های با ارزش، ترازنامه های قوی، ثبات در سوددهی و قدرت ماندگاری را شناسایی کنند . یکی از دستاوردهای اساسی تحلیل بنیادین رسیدن به درکی درست از مفهوم تجارت است.

تجزیه و تحلیل اقتصاد

وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی میشود که مشخص شود آیا شرایط کلی جهت سرمایه گزاری در بازار سهام مناسب است. تاثیر نرخ تورم در صنایع مختلف به چه صورت می باشند. آیا نرخ بهره افزایش یافته و یا در حال کاهش است؟ آیا اقبال برای خرید توسط مشتریان در حال افزایش است و یا کاهش؟ عرضه تحليل بنيادي چيست؟ پول توسط دولت تابع سیاست های انبساطی است و یا انقباضی. اینها تنها بخشی از سئوالاتی است که تحلیلگر بنیادی برای تعیین کردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجه است.

تجزیه و تحلیل صنعت

وضعیت صنعتی که شرکت مورد نظر در آن قرار دارد، تأثیر قابل توجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، اغلب بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمیتواند بازده مناسبی داشته باشد. به قول معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است . با این وجو می توان با تحلیل شرایط کلی صنعت، دیدگاه های کلان به صنعت مورد نظر، پیش بینی آینده صنعت و بررسی گذشته و حال آن نسبت به تصمیم گیری جهت خرید سهام مورد نظر اقدام نمود.

قیمت سهم یک شرکت شدیدا تحت تاثیر صنعتی است که شرکت در آن فعالیت می کند. سرمایه گذار می تواند با بررسی صنعت های مختلف، موقعیت های متفاوت را شناسایی و طبقه بندی کند. موقعیت های سرمایه گذاری می توانند به پر ریسک (مثل صنایع مبتی بر تکنولوژی) ، کم ریسک (مثل صنایع همگانی)، رشد محور (مثل صنایع کامپیوتری)، ارزش محور (مثل صنایع نفتی)، غیر چرخه ای (مثل صنایع کالاهای اساسی مصرفی)، چرخه ای (مثل صنایع حمل و نقل) و یا درآمد محور (مثل صنایعی که درآمد بالا به دست می آورند) دسته بندی شوند .

سهام ها عموما حرکت های گروهی دارند. سرمایه گذاران با شناخت مدل کسب و کار هر شرکت می تواند به درک صحیح تری از گروه بندی سهام ها در غالب صنایع مربوطه شان دست یابند. وضعیت تجارت یک شرکت و تحليل بنيادي چيست؟ ترکیب درآمدی آن می تواند به سرعت تغییر یابد . این اتفاق برای بسیاری از فروشندگان اینترنتی که در واقع ماهیت فروش شان غیر اینترنتی بوده، افتاده است. شناخت شیوه های درست تجارت برای شرکت های مختلف نقش بسزایی در دسته بندی صحیح آنها در صنایع مشخص داشته و میتواند تفاوت زیادی در ارزش گذاری نسبی آنها ایجاد کند .

تجزیه و تحلیل شرکت

بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصل گردد. این تحلیل، معمولاً از طریق بررسی صورتهای مالی شرکت انجام میشود. از روی این صورتها میتوان نسبتهای مالی سودمندی را محاسبه نمود . هنگام تحلیل نسبتهای مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکتهای موجود در آن صنعت مقایسه شود تا عملکرد شرکت، شفافتر و روشنتر گردد. نسبتهای مالی به پنج دسته اصلی تقسیم میشوند :

۱ . نسبتهای سودآوری
۲ . نسبتهای قیمتی
۳ . نسبتهای نقدینگی
۴ . نسبتهای اهرمی
۵ . نسبتهای کارایی(فعالیت)

حاشیه سود خالص

حاشیه سودخالص شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیم کردن سود خالص به کل فروش محاسبه میشود. این نسبت نشان میدهد که از یک ریال فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. به عنوان مثال، حاشیه سودخالص ۳۰ درصد نشان میدهد که از یک تومان فروش محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص به دست آمدهاست .

نسبت P/E

نسبت P/E (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از طریق تقسیم کردن قیمت جاری سهام به عایدی هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته به دست می آید . این نسبت نشان میدهد که سرمایهگذار برای خریدن یک ریال از عواید شرکت، چقدر باید هزینه کنند. به عنوان مثال، اگر قیمت جاری سهام، ۲۰۰ ریال و عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، ۲۰ ریال باشد، آنگاه نسبت P/E ، ۱۰ به دست می آید. به عبارت دیگر، برای خرید یک ریال از عواید شرکت، باید ۱۰ ریال هزینه کرد. البته، انتظارات سرمایه گذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری P/E ایفا میکند. رویکرد متداول در تحلیلهای مالی این است که نسبتهای P/E شرکتهای موجود در یک صنعت را با یکدیگر مقایسه کنند. اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن کمتر است، ارزش بهتری دارد .

ارزش دفتری هر سهم

ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبتهای قیمتی است که از تقسیم کردن کل داراییهای خالص شرکت (داراییها منهای بدهیها) به کل سهام موجود آن به دست می آید. ارزش دفتری هر سهم میتواند در تعیین این موضوع کمک کند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمتگذاری شده است این موضوع، به روشهای حسابداری مورد استفاده شرکت و همچنین، عمر داراییهای آن نیز بستگی دارد. اگر سهامی به قیمتی بسیار پایینتر از ارزش دفتری آن به فروش رود، میتواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمتگذاری شده است.

نسبت جاری

نسبت جاری، یکی از نسبتهای نقدینگی است که از تقسیم کردن داراییهای جاری به بدهیهای جاری شرکت محاسبه میشود. این نسبت، توانایی شرکت را برای پرداخت بدهیها و تعهدات جاری آن نشان میدهد. هرقدر این نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهدبود. به عنوان مثال، اگر این نسبت ۳ باشد، بیانگر آن است که داراییهای جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر تحليل بنيادي چيست؟ بدهیهای جاری آن، کفایت میکند .

Fundamental

نسبت بدهی

نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبتهای اهرمی است که از تقسیم کردن کل بدهیها به کل داراییهای شرکت محاسبه میشود. این نسبت نشان میدهد که کل داراییهای شرکت تا چه حد از طریق بدهیها تأمین شده است. به عنوان مثال، اگر نسبت بدهی ۴۰ درصد باشد، بیانگر آن است که ۴۰ درصد از داراییهای شرکت از طریق ایجاد بدهی یا تحليل بنيادي چيست؟ قرض گرفتن وجوه تأمین شده است . بدهیها، همانند تیغ دولبه عمل میکنند. اگر شرایط کلی اقتصاد نامناسب و روند حرکت نرخهای بهره، فزاینده باشد، آنگاه شرکتهایی که نسبت بدهی بالایی دارند، با مشکلات مالی عدیده ای مواجه خواهندبود. اما اگر شرایط اقتصادی مناسب باشد، بدهی میتواند از طریق تأمین مالی کردن رشد شرکت با هزینه های پایینتر، سودآوری را افزایش دهد .

گردش موجودیها

گردش موجودیهای شرکت، یکی از نسبتهای کارایی است که از تقسیم کردن قیمت تمام شده کالای فروش رفته به موجودیها محاسبه میشود. این نسبت، کارایی شرکت را در مدیریت موجودیها نشان میدهد. این کارایی، از طریق محاسبه تعداد دفعات گردش موجودیها در طول سال اندازه گیری میشود. این دسته از نسبتها، وابستگی شدیدی به نوع صنعت دارند. به عنوان مثال، گردش موجودیها در فروشگاههای زنجیرهای، به مراتب بالاتر از صنایع تولیدکننده فولاد است. در اینجا نیز مقایسه کردن گردش موجودیها در کلیه شرکتهای یک صنعت، اهمیت زیادی دارد .

ارزشیابی قیمت سهام

تحلیلگر بنیادی، پس از مطالعه و تعیین شرایط اقتصاد ملی، وضعیت صنعت و در نهایت شرکت، به بررسی این موضوع میپردازد که آیا قیمت سهام شرکت به درستی تعیین شده است. برای تعیین قیمت سهام، الگوهای گوناگون ارزشیابی تهیه و تدوین شده است . عمده ترین این الگوها عبارتند از : الگوهای سود سهام – این الگوها، بر ارزش فعلی سودهای سهام مورد انتظار تمرکز دارند. الگوهای عواید – این الگوها، بر ارزش فعلی عواید مورد انتظار تمرکز دارند. الگوهای داراییها – این الگوها، بر ارزش داراییهای شرکت تمرکز دارند.

نقاط ضعف تحلیل بنیادین

تحلیل بنیادین علی رغم این که می تواند بینشی صحیح از موقعیت صنایع و شرکت ها به معامله گر دهد، می تواند بسیار زمان گیر نیز باشد. مدلهای زمان گیر معمولا می تواند منجر به ارزش گذاری هایی شود که با جهت گیری عمومی قیمت فعلی در بازار سهام مغایرت داشته باشد . زمانی که این اتفاق می افتد سرمایه گذار به این نتیجه می رسد که بازار به درکی نادرست از شرایط موجود رسیده است. این شرایط لزوما به معنی این نیست که درک بازار از کلیه شرکت تحليل بنيادي چيست؟ ها نادرست است، ولی می تواند نشان دهد که قیمت بازار و برآورد کلی بازار سهام از قیمت بعضی از شرکت ها، تفاوت غیر منطقی دارد .

ارزش گذاری متفاوت تحلیلگران مختلف

روش های ارزش گذاری بسته به گروه های مختلف صنعتی و شرایط خاص هر شرکت، با یکدیگر تفاوت دارند. بنابراین برای صنایع و شرکت های متفاوت، شیوه های متفاوتی به کار برده می شود. این فرآیند می تواند زمان بر باشد و نیاز به انجام تحقیقات متفاوتی دارد . برآورد ارزش ذاتی یک سهم وابسته به فرضیات خاصی است که در مدل های ارزش گذاری استفاده می شود. بنابراین هرگونه تغییر در رشد و یا ضرایب مفروض می تواند تغییر زیادی در ارزش گذاری نهایی ایجاد کند. و هر تحلیل گر با استفاده از ضرایب و مفروضات خاصی، ارزش ذاتی خاصی را به دست می آورد که این می تواند با نظر تحلیل گران دیگر که از ضرایب و مفروضات دیگری استفاده کرده است، متفاوت باشد .

از سوی دیگر پاره ای از تحلیل گران با تغییر متغیرهای مدل های ارزش گذاری، ارزش ذاتی دلخواه خود از یک سهم را با استناد به این مدل ها به وجود می آورند. گروهی از تحلیل گران بنیادین نیز، با تغییر متغیر های مدل تحليل بنيادي چيست؟ های ارزش گذاری، تحلیل های خود را به حالت های خوش بینانه، بدبینانه و یا حالتی بین این دو دسته بندی می کنند. با این حال اکثر مدل های ارزش گذاری بدبینانه نیز عموما ماهیت صعودی دارند .

ارائه صورت های مالی برای سهامداران

بسیاری از اطلاعاتی که در فرآیند تحلیل تاثیر گذار می باشند، بر اساس صورت مالی است که خود شرکت ارایه می دهد. در هر شرکتی بخشی مربوط به ارتباط با سهامداران وجود دارد که وظیفه ی اصلی آنها ارائه صورت های مالی برای سهامداران است . در واقع تنها تحلیل گران طرفدار خرید هستند که تمایل دارند فراسوی اطلاعات و آمار مربوط به شرکت، به تحقیق بپردازند. تحلیل گران طرفدار خرید عموما برای صندوق های سرمایه گذاری های مشترک و مدیران مالی کار می کنند . آنها گزارشات مربوط به تحلیل گران طرفدار فروش که در جهت منافع سهام داران عمده یا خود شرکت فعالیت می کنند، را بررسی می کنند

تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی

تحلیل تکنیکال چیست

همانطور که می دانید، ترس و طمع، دو احساس قدرتمند انسانی در بازار های مالی هستند که در تصمیمات سرمایه گذاری شما تاثیر می گذارند و تحلیل تکنیکال روشی برای کنترل آن هاست. این تحلیل فرضیات متفاوتی ارائه می دهد. در ابتدایی ترین شکل، از داده های گذشته برای پیش بینی رفتار آینده سهام در بازار استفاده می کند. از بسیاری جهات، این استراتژی سرمایه گذاری مبتنی بر مفهومی است که اعتقاد به این دارد تاریخ تکرار می شود و این تکرار توسط الگو های قابل تشخیص انجام می شود. اگر کمی عمیق تر شویم، میفهمیم که افراد بسیاری از انواع مختلف تحلیل تکنیکال به تحليل بنيادي چيست؟ طور همزمان استفاده می کنند. اکثر آن ها حتی آن را با تحلیل بنیادی نیز ترکیب می کنند. گرچه این تحلیل کاربرد های متفاوتی دارد؛ اما فایده اصلی آن این است که تاثیر احساسات انسانی را تا حد زیادی کم می کند.

در این مقاله آموزشی میفهمیم که تحلیل تکنیکال چیست و چگونه کار می کند. همچنین تفاوت آن با تحلیل بنیادی را بررسی می کنیم. پس تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.

فهرست عناوین مقاله:

تحلیل تکنیکال چیست؟ -What is technical analysis?

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یا فنی ( Technical Analys) یک اصول معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی از طریق تجزیه و تحلیل روند آماری حاصل از فعالیت های معامله گری، مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات مورد استفاده قرار می گیرد.

بر خلاف تحلیل بنیادی که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معاملات متمرکز است. از ابزار های تحلیل تکنیکال برای بررسی دقیق روش های عرضه و تقاضا برای یک اوراق بهادار و تغییرات قیمت، حجم معاملات و نوسانات موجود استفاده می شود.

تحلیل تکنیکال اغلب برای مدیریت سیگنال های کوتاه مدت معامله گری که از تحليل بنيادي چيست؟ ابزار های مختلف یک چارت به دست می آید، به کار می رود؛ اما همچنین می تواند باعث بهبود ارزیابی نقاط قوت یا ضعف اوراق بهادار نسبت به یک بازار گسترده تر شود. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا استراتژی بهتری برای تخمین ارزش یک سهام داشته باشند.

تحلیل تکنیکال را می توان برای هر اوراق بهاداری که دارای تاریخچه اطلاعات قیمتی باشد استفاده کرد. این اوراق می تواند شامل سهام، معاملات آتی، کالا ها، درآمد ثابت، ارز ها و سایر اوراق بهادار باشند.

نکته: بخاطر داشته باشید که تحلیل تکنیکال را می توان برای هر نوع اوراق بهاداری به کار برد. در واقع، این تحلیل در بازار کالاها و فارکس که معامله گران بر حرکت های کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، کاربرد بیشتری دارد .

تحلیل تکنیکال چطور کار می کند؟

همانطور که امروزه می دانیم، تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. چندین محقق از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی بیشتر در مفاهیم تئوری داو کمک کردند. امروزه، تجزیه و تحلیل تکنیکال تکامل یافته و شامل صد ها الگو و سیگنال است که طی سال ها تحقیق و بررسی حاصل شده است .

تحلیل فنی با این فرض انجام می شود که فعالیت های معاملاتی در گذشته و تغییرات قیمتی یک اوراق بهادار می تواند شاخص ارزشمندی برای تحرکات قیمتی آن در آینده باشد. تحلیلگران حرفه ای اغلب از تحلیل تکنیکال به همراه سایر ابزار های تحقیقی استفاده می کنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است فقط بر اساس نمودار های قیمتی یک اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران حقوقی و صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.

تجزیه و تحلیل فنی سعی دارد حرکت قیمت هر ابزار قابل معامله از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز که عموماً در معرض عرضه و تقاضا هستند را پیش بینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیرو های عرضه و تقاضا می دانند که در تحرکات قیمتی بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. این تجزیه و تحلیل معمولاً در مورد تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیلگران موارد دیگری غیر از قیمت؛ مانند حجم معاملات یا قرارداد باز را نیز بررسی می کنند.

در دنیای معاملات صد ها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای بهبود تحلیل تکنیکال به وجود آمده است. تحلیلگران فنی همچنین سیستم های معاملاتی مختلفی را برای پیش بینی بهتر تغییرات قیمتی ایجاد کرده اند. برخی از شاخص ها در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله نقاط حمایت و مقاومت متمرکز هستند؛ و برخی دیگر برای تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن به کار می روند. اندیکاتور های تکنیکالی و الگو های نمودار معمولاً شامل خط روند، کانال ها، میانگین های متحرک و شاخص های اندازه حرکت هستند.

فعالیت معاملات گذشته و تغییرات قیمتی شاخص های ارزشمندی برای حرکات اوراق بهادار در اینده هستند

به طور کلی ، تحلیلگران فنی انواع گسترده ای از شاخص های زیر را بررسی می کنند:

  • روند قیمت
  • الگو های نمودار
  • اندیکاتور های حجم معاملات و مومنتوم
  • اسیلاتور ها
  • میانگین متحرک
  • سطح حمایت و مقاومت

دو روش اصلی برای تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری وجود دارد:

  1. تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
  2. تحلیل تکنیکال یا فنی

تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورت های مالی یک شرکت برای تعیین ارزش ذاتی سهام آن شرکت است، در حالیکه تحلیل تکنیکال بر روی تجزیه و تحلیل آماری تحرکات قیمتی متمرکز می شود. در واقع این تحلیل به جای تجزیه و تحلیل ویژگی های ذاتی سهام، سعی دارد با استفاده از الگو ها و انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال، روند قیمت در آینده را درک کند.

چارلز داو مجموعه ای از چند سرمقاله منتشر و در مورد تئوری این تحلیل بحث کرد. نوشته های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای معامله از طریق تحلیل تکنیکال در آمده که عبارتند از‌:

  1. در بازار های کارآمد، عواملی که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می گذارند مشخص هستند ولی،
  2. به نظر می رسد حتی حرکات تصادفی قیمت بازار نیز با الگو ها و روند هایی قابل شناسایی هستند که در طول زمان تکرار می شوند.

مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روند قیمت سهام در آینده استفاده می شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری، طرفداران و مخالفان خود را دارند.

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق اندازه گیری ارزش ذاتی سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را بررسی می کنند، از اقتصاد کلی جامعه گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها، درآمد ، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها جزو موارد مهم از نظر تحلیلگران بنیادی محسوب می شوند.

تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت دارد؛ زیرا قیمت و حجم سهام تنها اطلاعات ورودی هستند. تحلیلگران تحليل بنيادي چيست؟ فنی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار تلاش نمی کنند، در عوض از نمودار های سهام برای شناسایی الگو ها و روند هایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهام در آینده چه قیمتی خواهد داشت.

محدودیت های تحلیل تکنیکال

برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که فرضیه بازار کارآمد ( EMH) نشان دهد که چرا آن ها نباید انتظار داشته باشند که اطلاعات عملی در داده های تاریخی قیمت و حجم معاملات موجود باشند. طبق همان استدلال، هیچ یک از اصول بنیادی یک بیزینس نباید اطلاعات عملی را ارائه دهند. این دیدگاه ها به عنوان نسخه ضعیف و نیمه قوی EMH شناخته می شوند.

انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمی شود ، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت مشکوکی برخوردار است و می توان آن را نادیده گرفت.

سومین انتقاد از این تحلیل این است که در برخی موارد کار می کند؛ اما فقط به این دلیل که یک پیشگویی خودکفا است. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران تکنیکال سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه یک شرکت خاص ثبت می کنند. اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به این قیمت برسد، آن وقت تعداد زیادی سفارش فروش وجود دارد که قیمت سهام را به سمت پایین سوق می دهد.

سپس، سایر معامله گران کاهش قیمت را مشاهده کرده و وارد صف فروش می شوند و با این کار روند نزولی را تقویت می کنند. این فشار فروش کوتاه مدت را می توان روند نزولی دانست، ولی لزوما تأثیر چندانی در تعیین قیمت دارایی در هفته ها یا ماه های آینده نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد زیادی از سیگنال های مشابه استفاده کنند، می توانند باعث حرکت پیش بینی شده توسط سیگنال شوند، اما در طولانی مدت، این گروه از معامله گران نمی توانند قیمت را افزایش دهند.

شاخص هایی که تحلیل گران فنی بررسی میکنند

پرسش های متداول

  1. تحلیلگران تکنیکال چه فرضیاتی را ارائه می دهند؟

تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرضیه کلی را برای این موضوع می پذیرند. اولین مورد این است که مشابه فرضیه بازار کارآمد، قیمت همه چیز را نشان می دهد. دوم اینکه، آن ها انتظار دارند که قیمت ها، حتی در تحرکات تصادفی بازار ، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روند های خود را پیش بگیرند. در نهایت، آن ها معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار شدن دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت ها اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس رفتار هایی مانند ترس یا هیجان به خوبی قابل پیش بینی است.

  1. چه تفاوتی بین تحلیل بنیادی و تکنیکال وجود دارد؟

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق سنجش ارزش ذاتی سهام است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که تمام اصول بنیادی در قیمت تعیین می شوند؛ بنابراین نیازی به توجه دقیق به آن ها نیست. تحلیل گران فنی سعی در اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار ندارند، بلکه در عوض از نمودار های سهام برای شناسایی الگو ها و روند هایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهم درآینده چه قیمتی را خواهد داشت.

  1. چگونه از تحلیل تکنیکال استفاده می شود؟

تحلیل تکنیکال سعی دارد تحرکات قیمتی تقریباً هر ابزار قابل معامله ای از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز ها که عموماً در معرض نیرو های عرضه و تقاضا قرار دارد را پیش بینی کند. در سراسر بازار صد ها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از روش تحلیل تکنیکال ایجاد شده است. این تحلیلگران همچنین انواع مختلفی از سیستم های معاملاتی را برای کمک به پیش بینی تغییرات قیمت ارائه کرده اند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.