شکست سطوح را بر چه اساس میتوان تایید کرد؟
یکی از مسائل مهم در تحلیل تکنیکال ، شکست سطوح ( Break Out ) است.
یکی از نکات مهم در شکست خطوط روند که خیلی از افراد به دنبال آن هستند ، این است شکست در معاملات که شکسـت های خوب را از شکست های بد و نامعتبر تشخیص دهند.
در این مقاله ،تمامی مواردی که باید در تایید شکست خط روند، بررسی شوند، توضیح داده خواهد شد. پس اگر قصد دارید بر اساس شکست سطوح حمایت و مقاومت
نقطه مناسب برای ورود به سهم را پیدا کنید تا پایان این مقاله با ما همراه باشید تا بتوانید شکسـت معتبر را تشخیص دهید.
1- بررسی حجم معاملات در زمان شکست :
در اینجا حجم معاملات یک ابزار کاملا مفید است. از حجم معاملات در زمان شکست (Breakout) الگوهای قیمتی در تایم فریم روزانه استفاده میکنیم .
چیزی که ما میخواهیم ببینیم یک بینظمی در میزان حجم معاملات در روزی که شکست رخ میدهد میباشد. البته ممکن است این تغییر حجم در روزهای بعدی نیز رخ بدهد.
شاید بپرسید منظور از بی نظمی در حجم معاملات چیست؟
منظور ما از بینظمی در واقع افزایش یا کاهش قابل توجه حجم معاملات در یک روز خاص میباشد.
این تغییر را با نگاه کردن به میله حجم معاملات در آن روز خاص و مقایسه آن با روزهای قبلی، مشاهده شیب افزایشی میانگین متحرکی که بر روی حجم معاملات اعمال کردهایم
و یا ترسیم خط روند روی هیستوگرام حجم معاملات میتوانیم درک کنیم.
جهت درک بهتر مطلب، نگاهی به چند مثال داشته باشیم:
شکست تایید شده با حجم معاملات:
اما چگونه از حجم در زمان شکست باید استفاده کرد؟ ساده است! کافیست حجم آن کندلی که شکست سطح مدنظر را انجام می دهد با چند کندل اخیر مقایسه کنید.
در صورتی که در زمان شکست حجم افزایش یافته باشد، می توان به عنوان یک عامل تاییدی از آن استفاده کرد.
شکست جعلی بدون تایید حجم :
به اولین خط عمودی قرمز رنگ توجه کنید. در اینجا یک شکست صعودی داشتهایم. اما زمانی که به میلههای حجم نگاه میکنیم میبینیم که تغییر خاصی در میله حجم مربوط به این
کندل دیده نمیشود و در واقع این شکست صعودی که حتی با کندل قوی انجام شده توسط حجم معاملات تایید نشده است.
شکست با کندل پرقدرت
شاید بتوانیم بگوییم این مورد با اهمیت ترین چیزی است که می توانیم به آن اشاره کنیم. در واقع منظور ما این است که آن حرکتی (و مشخصا آن کندل) که شکست سطح مورد نظر
ما را انجام میدهد، کندل پرقدرتی باشد.
اما یک کندل پرقدرت چه نشانه هایی دارد؟
واضح ترین نشانه آن، بدنه بزرگ و قدرتمند آن می باشد. کندلی که بدنه بزرگ و سایه های کوچکی داشته باشد. اصطلاحا به این کندل ها، کندل های “فول بادی” (Full Body)
گفته می شو د. وقتی که چنین کندلی یک سطح حمایتی یا مقاومتی را میشکند، معمولا دیگر شکی در شکست آن سطح باقی نمی ماند.
در تصویر زیر می توانید شکل ساده چنین شکستی را ببینید.
گاهی اوقات میبینیم که کندل مورد نظر ما یک سطح را به خوبی میشکند اما یک سایه (Shadow) کار را خراب می کند.
به عنوان مثال یک سطح مقاومتی داریم و کندلی با بدنه قدرتمند آن سطح را میشکند. اما سایه بالای این کندل بیش از اندازه نرمال بزرگ است.
در این حالت شکست ما مشکوک خواهد بود.
چ را که احتمالا قیمت به یک سطح مهم برخورد کرده است و در حال برگشت از ناحیه ای مهم می باشد.
در حالتی که سطح مدنظر ما حمایتی باشد و کندلی که شکسـت را انجام میدهد، سایه پایین بلندی داشته باشد، شکست انجام شده مشکوک خواهد بود.
شکل ساده این نوع شکسـت را در زیر میبینید.
شکست در معاملات برای شکسـت باید از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟
از همان تایم فریمی که برای تشخیص سطح حمایتی یا مقاومتی استفاده کرده اید. به عنوان مثال اگر سطح حمایتی یا مقاومتی شما در تایم فریم ۴ ساعته شکل گرفته است
باید منتظر تثبیت یک کندل پرقدرت چهار ساعته پشت سطح مدنظرتان باشید.
البته بعضی افراد از تایم فریم های پایین تر برای تایید شکسـت استفاده می کنند که از نظر ما روش جالبی نیست و امکان برخورد با فیک بریک آوت ها زیاد است.
آیا بعد از تثبیت کندل پرقدرت میتوانیم وارد بازار شویم؟
نه. از نظر ما این کار درست نیست. چون نقطه ورود ما جایی در نزدیکی سطح شکسته شده می باشد و در بیشتر مواقع کندلی که پرقدرت یک سطح را میشکند
با فاصله نسبتا زیادی نیست به آن سطح بسته می شود. در صورتی که ما بخواهیم از همان نقطه وارد بازار شویم ریسک پوزیشن ما بسیار بالا خواهد رفت چرا که از نقطه ی
حد ضررمان دور می باشد. همچنین سود احتمالی ما نیز کاهش خواهد یافت چرا که در نقطه مناسبی وارد بازار نشده ایم.
پس بهتر است همیشه منتظر پولبک به سطح شکسته شده بمانیم تا نقطه ورود مناسب تری را برای ورود انتخاب کرده باشیم.
معامله کردن در زمان شکست و نکات مهم
هر معامله گری میتواند در زمانی که بازار در یک روند مشخص حرکت میکند، معامله های بسیار خوبی را انجام دهد. اما بازار زمانهای بسیاری را در حالت خنثی (Range) حرکت میکند و خیلی از معامله گرها در چنین حالتهایی از بازار، کل پولشان را از دست میدهند، چرا که نمیدانند که چگونه باید چنین فازهای بازار را مدیریت کرده و معامله هایشان را انجام دهند.
در این مطلب میخواهیم نکاتی را به شما بگوییم که باعث بهبود معامله های شما در زمانهای خنثی بودن حرکات بازار میشود. پس با طلاچارت همراه باشید…
رنجهای شکست در معاملات خوب و بد بازار؛ نیازی نیست همه رنجها را معامله کنید!
خیلی از معامله گرها این نکته را فراموش میکنند که نداشتن معامله نیز خودش یک موقعیت است! در واقع به این دلیل که شما خودتان را معامله گر مینامید دلیل نمیشود که همیشه پوزیشن خرید یا فروش باز داشته باشید. گاهی باید کنار ایستاده و منتظر یک موقعیت مناسب باشید.
در بازار دو نوع از رنجها را داریم. رنجهای خوب و رنجهای بد. رنجهای خوب رنجهایی هستند که سقف و کف آنها به خوبی مشخص بوده و همچنین نوسانات آن نیز متعادل باشد. رنجهای بد نیز رنجهایی هستند که قیمت مدام از لبههای ناحیه رنج تجاوز کرده و به عبارت بازار حرکات وحشیانه انجام میدهد. در این حالت ما شاهد شکستهای جعلی بسیاری خواهیم بود که باعث فریب معامله گرهای تازه کار خواهند شد.
زمانهایی که بازار را درک نمیکنید و ساختار تکنیکالی مشخصی وجود ندارد، بهترین کار این است که وارد بازار نشوید.
به دنبال رنجهای تنگ با نوسانات کم و مومنتوم (قدرت) در حال افزایش باشید
رنجهای تنگ معمولا مقدمهای بر یک روند جدید هستند. در یک رنج طولانی و تنگ، مثل چیزی که در چارت AUDUSD میبینید، تعداد زیادی پوزیشن در حال بارگزاری میباشند و در واقع بازار در حال آماده شدن برای شروع یک روند جدید است. قیمت برخوردهای بیشتری به سطح بالایی ناحیه رنج داشته است اما موفق به انجام یک شکست خوب و موثق نشده است. عدم وجود قدرت خرید، اولین سرنخ ماست .
نوسانات کم (ATR) نشان میدهد که درگیری زیادی بین خریداران و فروشندگان در داخل ناحیه رنج وجود نداشته است. همچنین یک ناحیه رنج با نوسانات کم، در زمان تشخیص شکست به شکل واضحتری عمل خواهد کرد. این مورد سرنخ دوم ماست .
در زمان رنج بودن بازار، اسیلاتور RSI در محدوده میانی نوسان میکند که به معنای عدم وجود مومنتوم در بازار است و همچنین تایید کننده حالت رنج است. دقیقا قبل از اینکه شکست رخ بدهد، مومنتوم صعودی شده و RSI با سرعت بیشتری پایین میرود. این هم سرنخ سوم !
در یک شکست نزولی واقعی، شما تنها کندلهای نزولیای را خواهید دید که اندازهشان در شکست در معاملات حال بزرگتر شدن است. هیچ نشانهای از قدرت صعودی مخالف در زمان شکست دیده نمیشود. چنین شکستهایی اکثرا به درستی عمل میکنند چرا که نشان از عدم توازن بین فروشندگان و خریداران خواهند داشت. سرنخ نهایی !
تغییر روند: فروش سنگین، رنج، حرکت صعودی
تصویر بعدی شکست در معاملات نوع دیگری از شکستها را به ما نشان میدهد. بعد از یک حرکت نزولی سنگین، قیمت وارد یک فاز رنج شده است. این رنج با رنج قبلی بسیار متفاوت است و میتوانید به نوسانات زیاد قیمت را از طریق ATR مشاهده کنید. سایههایی بلند کندلها نشان از نبرد سنگین بین خریداران و فروشندگان دارد.
قبل از اینکه شکست صعودی رخ دهد، قیمت به سمت پایین ناحیه رنج حرکت کرده اما موفق به شکست آن نشده است. به وضوح میبینیم که قیمت حرکات زیادی به سمت پایین داشته است اما ظاهرا قدرت کافی برای پایینتر رفتن را ندارد. سرنخ شماره یک .
درست قبل از شکست، قیمت شروع به تشکیل کندلهای صعودی کرده و اسیلاتور RSI نیز رو به بالا میرود. سرنخ شماره دو .
کندلی که میانگین متحرک را شکست در معاملات شکسته است، یک دوجی بوده و قیمت توانسته بالا آن تثبیت شود (کلوز کندل). سرنخ شماره سه. بعد از شکل گیری کندل صعودی بزرگ، قیمت دوباره حالت رنج داشته، اما هرگز برخلاف شکست صعودی حرکت نکرده است.
شکست رنج در یک روند
سومین نوع شکستها میتواند در طی یک روند رخ دهد. بعد از یک حرکت رونددار، قبل از اینکه بازار به مسیر خود ادامه دهد، قیمت معمولا مدتی را در حالت رنج سپری خواهد کرد. این میتواند فرصت خوبی برای ورود مجدد به بازار باشد. البته به شرط اینکه یک معامله گر بداند که دقیقا باید دنبال چه چیزی باشد.
در تصویر زیر یک روند صعودی را در چارت سهام شرکت Tesla مشاهده میکنید. اول از همه مهم است بدانید که حرکت رنج بعد از یک پولبک رخ شکست در معاملات داده، اما هرگز تشکیل یک کف پایینتر ( Lower Low ) نداده است. این حرکت در واقع سقف شکسته شده قبلی را به عنوان یک ناحیه حمایتی تست کرده است ( تکنیک تبدیل سطوح ). سرنخ شماره یک .
قبل از شکست ناحیه رنج، قیمت با حرکتی آهسته به سمت بالا میرود و نهایتا میانگین متحرک را میشکند. در روز بعدی قیمت با گپ نزولی زیر میانگین متحرک باز میشود اما خریداران دوباره وارد عمل شده و قیمت را به سرعت به بالا باز میگردانند. سرنخ شماره دو .
مومنتوم قبل از اینکه شکست رخ دهد به سمت بالا رفته و RSI نیز حرکت صعودی خود را شروع میکند. سرنخ شماره سه . در نهایت سقف قبلی با قدرت شکسته میشود و قیمت تشکیل سقفهای بالاتر ( Higher Highs ) را ادامه میدهد.
رنجهایی که در پولبکها بوجود میآیند زمان خوبی برای اضافه کردن به حجم معاملات و یا ورود به بازار هستند.
تایید شکستها و جلوگیری از گیر افتادن در تلههای بازار
دانستن اینکه چگونه شکستها را معامله کنیم یکی از مهارتهای اساسی در معاملهگری است. چرا که شکستها معمولا در ریشه یک روند جدید و یا در میانه امواج روند رخ میدهند و میتوانند نقاط ورود بسیار عالی را به شما بدهند. خیلی از مواقع میتوانیم سرنخهای بسیار با ارزشی را قبل از وقوع شکست بدست بیاوریم اما مهمترین نکته این است که همیشه باید منتظر تایید شکست بمانید. در واقع همان جایی که کندل به شکل پرقدرتی در بالای ناحیه رنج کلوز میکند.
معامله گرهای تازه کار در اکثر موارد مرتکب اشتباه بزرگی میشوند. آنها در زمانی که هنوز کندل شکست کلوز نکرده است وارد بازار شده و سپس زمانی قیمت در خلاف جهت ورود آنها برگشت میکند متوجه میشوند که در تله معامله گرهای حرفهای گیر افتادهاند. قبلا در طلاچارت دو ویدئوی ترجمه شده را قرار دادهایم تا بدانید که چگونه باید در مقابل تلههای بازار به شکل هوشمندانهای عمل کنید. این دو ویدئو را میتوانید از لینکهای زیر مشاهده کنید.
لبههای ناحیه رنجهای مهم معمولا مکانهایی هستند که شاهد بیشترین تعداد تلهها هستیم که باعث به دام افتادن معامله گرهای عجول میشوند که میخواهند هرچه سریعتر معامله خود را اجرا کنند. اگر بریک آوت تریدر (معامله گر مبتنی بر شکست) هستید و منتظر سیگنالهای تاییدی در زمان شکست نمیمانید، این تلهها ممکن است قاتل سرمایهتان شوند.
شکست در معاملات
در معاملات امروز و در سومین روز معامله سهام پورشه قیمت سهام این شرکت بزرگ خودروسازی به زیر قیمت عرضه اولیه رسید.
رویترز نوشت: در معاملات امروز و در سومین روز معامله سهام پورشه قیمت سهام این شرکت بزرگ خودروسازی به زیر قیمت عرضه اولیه رسید.
در معاملات امروز بازارهای سهام، ارزش سهام شرکت خودروسازی پورشه به زیر قیمت عرضه اولیه سقوط کرد.
شرکت پورشه ۳ جلسه معاملاتی پیش با ارزش بازار ۷۲ میلیارد دلار عرضه اولیه شده بود.
علی رغم شرایط نامساعد بازار سهام در آلمان اما عرضه اولیه سهام پورشه به بزرگترین عرضه اولیه سهام در ۲۵ سال گذشته بورس آلمان تبدیل شد.
در معاملات امروز قیمت سهام پورشه ۱.۸ درصد افت کرد و به ۸۱ یورو رسید و این در حالی است که قیمت عرضه اولیه این شرکت تولید خودروهای اسپرت ۸۲.۵ یورو بوده است.
به طور کلی بازار سهام اروپا امروز منفی بود به گونهای شاخص یورو استاکس ۶۰۰ هم ۰.۶ درصد ریخت و زیر شاخص آن در گروه خودروسازان افت ۱.۱ درصدی را به ثبت رساند.
یک بانکدار میگوید اگرچه امروز گروه خودروسازان در بورس اروپا ریخت اما عملکرد این گروه طی ۳ روز معاملاتی گذشته نسبت به دیگر گروهها بهتر بوده است.
طی ۲ روز معاملاتی قبلی تلاشهای بسیاری شد تا جلوی افت قیمت سهام پورشه به زیر قیمت عرضه اولیه گرفته شود و قیمت آن روی ۸۲.۵ شکست در معاملات یورو ثابت ماند.
از زمان عرضه اولیه سهام پورشه، ارزش سهام شرکت فولکس واگن ۱۰ درصد سقوط کرده و ارزش ساخص گروه خودروسازان که فولکس زیر مجموعه آن است ۵.۶ درصد افت کرده است.
نحوه شکست معتبر خط روند
شکست خط روند میتواند نشانهای برای زمان مناسب خرید یا فروش یک سهم باشد. چیزی که در این زمینه اهمیت دارد، تشخیص اعتبار شکستها است.
شکست معتبر خط روند را چطور تشخیص دهیم؟
هنگام معاملهگری در بازارهای مالی، شناخت موقعیتهای مناسب برای ورود به یک سهم یا خروج از آن بسیار مهم است. شکست خط روند یا بریکاوت (Breakout) نیز میتواند نشاندهنده شرایطی مناسب برای ورود به یک سهم یا خروج از آن باشد و به همین دلیل است که یک معاملهگر باید بتواند شکست استاندارد این خط را تشخیص دهد.
شکست استاندارد یا معتبر خط روند میتواند هم در حرکتهای صعودی رخ دهد و هم در حرکتهای نزولی. اما برای تشخیص درست شکست خط روند باید حتما با شرایط شکست معتبر آشنا شویم تا بتوانیم رخ دادن یا عدم رخ دادن بریکاوت را شکست در معاملات تشخیص دهیم.
شکست خط روند استاندارد پنج شرط اصلی دارد:
۱- هجوم قیمت به سطح پیشرو
زمانی که روی یک خط روند شاهد نزدیک شدن قیمتها به آن سطح باشیم، با توجه به جهت آن خط روند، انتظار حمایت یا مقاومت را داریم. باید شکست در معاملات در معاملات انجام شده در سهم مذکور دقت کنیم و ببینیم که از میان عرضه و تقاضا، کفهی کدامیک سنگینی میکند. پس برای تشخیص شکست، بررسی میزان تقاضا یا عرضه در سهم مهم است. در این شرایط یا خریداران برای خرید حمله میکنند و یا فروشندگان برای فروش. این امر را میتوان با بررسی سفارشها و معاملات درون سیستم متوجه شد.
۲- شیب بیشتر موج شکست فعلی نسبت به موج قبلی
اگر شیب برخورد قبلی قیمت با خطوط روند از شیب برخورد فعلی کمتر باشد، اعتبار شکست بیشتر است. یعنی آخرین برخورد و آخرین حرکت به سمت خط روند، نسبت به برخورد و حرکت قبلی دارای شیب بیشتری باشد.برای تشخیص شیب یا شتاب قیمت از اندیکاتوری به نام «مومنتوم» (Momentum) استفاده میشود. خط مومنتوم هر چه به سمت بالا حرکت کند، یعنی شتاب یا قدرت کندل بیشتر است و کندلهای بزرگتری ساخته میشوند.
۳- حجم بالای معاملات
وجود حجم معاملات بالا امر بسیار مهم و قابلتوجهی است. معمولا در شکست استاندارد خط روند شاهد افزایش حجم معاملات هستیم. زیرا برای شکسته شدن خطوط روند یکی از دو مورد حمایت یا مقاومت باید شکسته شوند که این مساله نیازمند حجم بالای معاملات است.
در برخی مواقع خط روند شکسته میشود و کندل قیمت بالاتر از خط روند بسته میشود؛ اما کندل بعدی نزولی میشود و دوباره این خط روند را به سمت پایین میشکند. به این قضیه، فیکاوت (Fakeout) گفته میشود. حجم معاملات، یکی از مهمترین اندیکاتورها برای تشخیص اعتبار بریکاوت است.
۴- شکست حمایت یا مقاومت با یک کندل قوی
برای شکست معتبر خط روندهای نزولی، باید یک کندل صعودی ایجاد شود که بالاتر از خط روند بسته شود. این کندل ممکن است سایه کوتاه با بدنه بزرگ داشته باشد، اما ممکن است که بدنه متوسط با سایه بلند داشته باشد. اما نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، این است که کندل باید بالاتر از خط روند بسته شود، تا بتوانیم سیگنال خرید دریافت کنیم.
برای شکست خط روند صعودی نیز یک کندل نزولی باید ایجاد شود که پایینتر از خط روند بسته شود.
۵- وجود پولبک
زمانی که شکست خطوط روند رخ میدهد، شاهد حرکتی به نام پولبک خواهیم بود. پولبک در حقیقت نقش خطوط حمایت و مقاومت را میآزماید. میدانیم که این خطوط پس از شکست تغییر میکنند. هنگامی که شکست استاندارد خط روند صعودی اتفاق میافتد، این خط روند نقش حمایتی دارد. پس از شکست، قیمت به آن سطح نزدیک میشود تا متوجه شود که آیا حمایت به مقاومت تبدیل شده است یا خیر. عکس این موضوع نیز صادق است.
منظور زمانی است که خط روند نزولی شکسته میشود. در این شرایط انتظار داریم که پولبک به سطح مذکور باعث حمایت قیمتی شود و آغاز حرکات صعودی را در سهم ببینیم.
بررسی شکست معتبر خط روند صعودی
با توجه به شرایط شکست معتبر خط روند که در بالا به آن اشاره شد، بهتر است که چند مثال واقعی را با هم بررسی کنیم. همانگونه که مشاهده میکنید، زمانی که روند صعودی ایجاد میشود، شاهد عبور خط روند از نقاط B، A و C خواهیم بود.
زمانی که در بالاترین سقف ایجادشده خطی افقی رسم کنیم و تراز آن را مشخص کنیم، متوجه میشویم که سقف جدید پایینتر از سقف قبلی تشکیل شده است. این اولین زنگ هشدار است که میتواند ما را از فرایند شکست خط روند آگاه کند. به محض مشاهده چنین اتفاقی، باید خود را آماده کنیم. چرا که این احتمال وجود دارد که خط روند شکسته شود.
اگر فلش قرمزی را که در تصویر با علامت تعجب مشخص شده مشاهده کنیم، متوجه میشویم که شیب آن بسیار بیشتر از شیب فلش قبلی است. مشخص است که شیب فلش جدید تندتر است. فاصله برخورد این دو فلش قرمز نیز در مقایسه با فاصله برخورد فلشهای قبلی بسیار نزدیک است. اگر خاطرتان باشد، این مساله یکی دیگر از شرایط شکست استاندارد خط روند بود.
از نقطه C که آن را به عنوان آخرین پیوت در نظر میگیریم یک تراز افقی رسم میکنیم. به این ترتیب متوجه میشویم که شکست خط روند به شکلی رخ داده که قیمت پس از اینکه از خط روند پایینتر میآید به یک سطح افقی مانند C میرسد. سپس مجددا حرکتی رو به بالا خواهد داشت. در این شرایط دیگر شاهد شکست نخواهیم بود و قیمت مجددا بالاتر از خط روند قرار میگیرد. به این ترتیب در اینجا میبینیم که قیمت روندی صعودی خواهد داشت.
نکته
آنچه از این مساله برمیآید این است که برای شکست باید منتظر باشیم که قیمت از محدوده دایره نارنجی خارج شود و به سمت پایین حرکت کند. به این ترتیب شکست قطعی خواهد شد.
یعنی پس از شکست استاندارد خط روند، شاهد حرکت صعودی و پولبک خواهیم بود. این پولبک میتواند به خط روند یا به همان سطح افقی C باشد. پس از این مراحل سهم شروع به ریزش خواهد کرد. چرا که روندی که اینجا بررسی شد صعودی بوده و شکسته شده و اکنون به انتهای خود رسیده است.
بررسی شکست استاندارد خط روند نزولی
در روندهای نزولی نیز همین تحولاتی که در بالا اشاره شد، اتفاق میافتند اما در جهت معکوس. یعنی اگر یک خط روند نزولی داشته باشیم که از نقاط B، A و C میگذرد، اولین محدوده هشدار در محلی است که کف جدید ایجاد شده، بالاتر از کف ماقبل آن است. در چنین شرایطی احتمال شکست معتبر خط روند نزولی وجود دارد.
در چنین مواقعی باید حواس خود را جمع کنیم. همانگونه که در تصویر مشخص است، شیب فلش صعودی در نقطه C بیشتر از شیب فلش قبلی است. فاصله برخورد دو فلش سبزرنگ آخر هم از فلشهای قبلی کمتر است که این امر هم میتواند به عنوان نشانه دوم شکست تلقی شود.
در ادامه شاهد گذر از سطح افقیای خواهیم بود که از نقطه C میگذرد. مرحله بعدی هم گذر از محدوده دایره نارنجی و پولبک به سطحی همتراز با C است. در نهایت یک روند صعودی آغاز خواهد شد و شاهد شکلگیری روندی جدید خواهیم بود که ممکن است مدتی طول بکشد.
شکست خط روند میتواند نشانهای برای زمان مناسب خرید یا فروش یک سهم باشد. چیزی که در این زمینه اهمیت دارد، تشخیص اعتبار شکستها است.
برای اعتبارسنجی شکستهای روند، پنج عامل اصلی وجود دارد. در صورتی که طبق این عوامل شکست مورد نظر ما معتبر شناخته شد، میتوانیم آن را سیگنالی برای خرید یا فروش در نظر بگیریم. توجه به چنین مواردی میتواند موقعیتهای کمریسک و پربازدهی را برای سرمایهگذاری ایجاد کند.
شکست در معاملات
معامله گر شکست خورده و دلایل شکست
8 دلیل شکست معامله گران و راه حل
99٪ از معامله گران شکست می خورند ، اما من معتقدم اگر این 8 نکته ذکر شده در این مقاله را به درستی یاد بگیرید ، شانس موفقیت بسیار بالایی دارید.
1.نداشتن روش 2.داشتن روش ناقص
نداشتن روش معاملاتی یا داشتن روش معاملاتی ناقص ، مقصران اساسی در معاملات هستند
و هم تضمینی برای اینکه هرگز به عنوان معامله گر درآمد کسب نخواهید کرد.
شما باید در مورد هر کاری که در معاملات خود انجام می دهید کاملاً شفاف باشید.
یک سیستم معامله نیز چیزی فراتر از فقط یک روش برای تعریف مطالب است. یک سیستم معامله مطالب زیر را برای معامله شما تعریف می کند:
چه زمانی وارد معامله می شوید؟
قوانین دقیق ، ابزاری که استفاده می کنید ، ساختار بازار ، زمان و غیره
چگونه توقف های خود را تنظیم می کنید؟
رویکرد نقطه محور در مقابل نمودار محور؟
چگونه اهداف را تعیین می کنید؟
نسبت پاداش / ریسک Reward/Risk ثابت در مقابل اهداف انعطاف پذیر
چگونه معاملات را مدیریت می کنید؟
چگونه با اخبار برخورد می کنید؟
با معاملات همبسته چگونه برخورد می کنید؟
با موقعیت های آخر هفته چه کاری انجام می دهید؟
چه زمانی معاملات را قطع می کنید؟
این لیست ادامه دارد.
اما شما باید پاسخ بسیار دقیق برای هر قسمت از معاملات خود داشته باشید.
اگر این کار را نکنید ، اعتماد به نفس کافی نخواهید داشت و معامله شما بسیار احساسی و استرس زا خواهد بود.
3. مدیریت ریسک نامساعد
اکثر معامله گران یا مدیریت ریسک بسیار متناقضی دارند یا اصلاً مدیریت ریسک ندارند.
موقعیت های شما باید همه به اندازه ای باشند که حساب شما تا حد امکان رشد کند و از افت شدید جلوگیری کند.
همیشه از ماشین حساب اندازه موقعیت (position size calculator) برای تعیین اندازه استفاده کنید.
4. انتظارات اشتباه
معامله سودآور برای شما چه معنایی دارد؟ آیا واقعاً به آن فکر کرده اید؟
آیا شما باید 100٪ در ماه یا 1٪ در هفته درآمد کسب کنید تا خود را معامله گر سودآوری بخوانید؟
معامله گران اصطلاح “معامله گر همواره سودآور ” را مدام در ذهن خود می پرورانند ، اما 90٪ هرگز وقت نگذاشته اند تا واقعاً در مورد معنای واقعی آنها فکر کنند.
و اگر هدف خود را تعریف نکرده اید ، چگونه می توانید انتظار داشته باشید که به آن برسید؟
علاوه بر این ، درصورتی که انتظارات خود را مدیریت کرده و از فکر دوبرابر شدن حساب خود طی هر چند ماه یکبار خلاص شوید ، معامله سودآور کاملاً ساده می شود.
5.طرز فکر کوتاه مدت
شما این هدف را دارید که به یک معامله گر سودآور بلند مدت تبدیل شوید و یک حرفه معامله گری داشته باشید که دهه ها طول بکشد؟
بنابراین شما باید به همین شکل عمل کنید.
سرمایه خود را به مخاطره نیندازید.داشتن 200٪ بازده سالانه را فراموش کنید. ظرف چند سال آینده خرید فراری را فراموش کنید.
هنگامی که از آن اهداف کوتاه مدت ناشی از شبکه های اجتماعی خلاص شدید ، می توانید در نهایت معامله صحیح را شروع کنید.
سپس می توانید تمرکز خود را بر روی موارد بسیار مهم مانند توسعه طولانی مدت ، کار بر روی سیستم و خودتان بگذارید و مجبور نباشید هر روز یا هر هفته معامله کنید.
پس از آن موفقیت در معاملات ناگهان قابل دستیابی می شود.
“بیشتر معامله گران می گویند که می خواهند برای عمری معامله کنند ، اما در واقع معامله کردن آن ها مانند آن است که باید همین فردا بازنشسته شوند.”
6. سرمایه کوچک
تلاش برای ثروتمند شدن با سرمایه 200 یا 500 دلاری را فراموش کنید.
این روش هرگز جواب نداده است و هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
اما اگر انتظارات خود را مدیریت کنید (4) و ذهنیت طولانی مدت پیدا کنید (5) ، واقعاً شانس ایجاد سود را در معاملات دارید.
حتی اگر سرمایه اولیه زیادی ندارید.
وقتی فقط چند صد دلار در حساب معاملاتی خود دارید ، تمرکز اصلی شما نباید فوراً بر روی کسب درآمد باشد.
شما باید یک سابقه معاملاتی طولانی مدت ایجاد کنید و خود را در موقعیتی قرار دهید که فقط بتوانید پیروز شوید.
چقدر واقع بینانه است که شما ماهانه 1٪ یا 1.5٪ درآمد کسب کنید؟
می توانید آن را انجام دهید؟
احتمالاً بسیار راحت تر از تلاش برای تولید 100٪ در هر چند هفته یکبار است.
و سپس ناگهان ، معامله سودآور و کسب درآمد دیگر به نظر یک طرح دیوانه وار نمی رسد.
7.نداشتن چرخه بازخورد
آیا 10 یا 20 معامله گذشته خود را به خاطر می آورید؟ اگر مثل من هستید ، پس احتمالاً چنین نیستید.
اما چگونه می توانید انتظار داشته باشید که معامله گر بهتری شوید؟
اگر هیچ راهی برای یادگیری از اشتباهات ندارید ، هرگز بهتر نمی شوید و محکوم به تکرار همان اشتباهات برای همیشه هستید.
داشتن دفتر سوابق معاملاتی برای همه معامله گران ضروری است.
8. تغییر دائمی سیستم
تغییر دائمی سیستم
تغییر دائمی سیستم نتیجه نهایی آن است که معامله گر موارد قبل را رعایت نمی کند.
وقتی یک معامله گر رویای میلیون ها دلار را دنبال می کند ، فاقد روش باشد ، چرخه بازخورد برای بهبود را ندارد و ذهنیت کوتاه مدت دارد ، همیشه در جستجوی “بهترین” سیستم معامله بعدی خواهد بود.
معامله گر امیدوار است به یک سیستم معاملاتی که فقط می تواند فوراً کسب درآمد کند دست پیدا کند اما معامله به این صورت نیست.
و هنگامی که متوجه شدید از تغییر دائمی سیستم رنج می برید ، باید عقب بروید و رویکرد خود را حسابرسی کنید.
جایی که از نکات قبلی استفاده نکرده اید را تجزیه و تحلیل کنید.
دیدگاه شما