آمادگی لیورپول برای فروش صلاح/ رئال مادرید در کمین ستاره مصری
به گزارش خبرگزاری تسنیم، نشریه سان انگلیس در خبری اختصاصی مدعی شد که باشگاه لیورپول آماده است محمد صلاح را در ازای 60 میلیون پوند بفروشد و همین موضوع باشگاه رئال مادرید را برای خرید مهاجم مصری به حالت آمادهباش درآورده است.
صلاح تنها یک فصل دیگر با لیورپولیها قرارداد دارد و تا الان اقدامی برای تمدید قراردادش صورت نگرفته است. عدم فروش او تا پیش از بسته شدن پنجره تابستانی به منزله از دست دادن آخرین فرصت برای کسب درآمد از فروش این بازیکن مصری است و به همین دلیل در صورت بیمیلی بازیکن لیورپول مجبور خواهد شد بعد از سادیو مانه که به بایرن مونیخ پیوست، دومین ستاره آفریقایی خط حملهاش را هم در تابستان سال جاری بفروشد.
بلاتکلیفی درباره آینده صلاح مشتریان این بازیکن 30 ساله از جمله رئال مادرید را به حالت آماده باش درآورده و آنها با پرداخت 60 میلیون پوند خواهند توانست ستاره سابق رم، چلسی و فیورنتینا را به خدمت بگیرند. این میتواند برای مدیریت، کادر فنی و هواداران تیم اسپانیایی خبر خوشی باشد به خصوص که آنها فرصت جذب کیلیان امباپه مهاجم فرانسوی کهکشانیها را هم از دست دادهاند.
دلیل عدم توافق لیورپول و صلاح برای تمدید قرارداد، درخواست بازیکن برای افزایش حقوقش به 400 هزار پوند در هفته است. رفتن صلاح لیورپول را از ستارهای که فصل گذشته به عنوان بهترین بازیکن لیگ برتر انگلیس انتخاب شد و با 31 گل زده بهترین گلزن لیگ شد، محروم خواهد کرد. صلاح که در حال حاضر کمتر از 240 هزار پوند در هفته حقوق میگیرد (حقوقی کمتر از فیرجیل فندایک مدافع هلندی تیم به عنوان پردرآمدترین بازیکن تیم) چندی پیش گفته بود که برای ماندن در آنفیلد رقمی جنونآمیز نمیخواهد.
خریداران میلگرد چشم به راه هفتهی آینده
درحالی که هفتهی گذشته بیشتر از 20 درصد میلگردهای عرضه شده در بورس کالا به فروش رسید امروز چهارشنبه 8 دی ماه 1400 کمتر از 10 درصد میلگردهای عرضه شده توسط نوردکاران در بازار مشتری داشت. این تقاضای بسیار کم، میلگرد را در بورس 285 تومان ارزانتر کرده و به کف خود کمین فروشندگان در بورس رساند. به نظر میرسد اغلب آهنفروشان در کمین نشستهاند تا در هفتهی آینده و با بهترین قیمت ممکن اقدام به خرید میلگرد از بورس کالا کنند.
امروز چهارشنبه 8 دی ماه سال 1400 درحالی 18 هزار و 826 تن میلگرد و سبد میلگرد مخلوط در بورس کالا به فروش رسید که 194 هزار و 765 تن میلگرد در بورس عرضه شد و این یعنی بیش از 90 درصد عرضههای بورسی میلگرد بیمشتری ماند. رفتار خریداران میلگرد در هفتههای اخیر نشان میدهد انگیزهها برای خرید میلگرد به دلیل کاهش انتظارات تورمی در بازار آهن شدیدا افت کرده است.
هفتهی گذشته بیش از 33 هزار تن میلگرد در بورس خرید و فروش شد اما این هفته کمتر از 19 هزار تن میلگرد در بورس کالا مورد معامله قرار گرفت و درحالی که قیمت میانگین موزون معاملات هفتهی پیش میلگرد 13 هزار و 785 تومان بود نرخ میانگین معاملاتی امروز به 13 هزار و 500 تومان رسید به این معنا که متقاضیان خرید میلگرد امروز توانستند به طور متوسط میلگردهای مورد نیاز خود را 285 تومان ارزانتر از هفتهی گذشته خریداری کنند.
این روند کاهشی در بازار آزاد نیز ادامه داشته است و دیروز سهشنبه 7 دی ماه قیمت میلگرد اصفهان به زیر 15 هزار تومان بازگشت. قیمت میلگرد سایز 16 اصفهان که در روز 1 دی ماه 1400 تا 15 هزار و 400 تومان پایین آمده بود در طول یک هفته 550 تومان ریخت و امروز به 14 هزار و 850 تومان رسید. درحالی اکنون قیمت میلگرد اصفهان در بازار آزاد به زیر 15 هزار تومان رسیده است که همین یک ماه پیش قیمت آن بالای 16 هزار تومان بود و تنها در طول یک ماه بیش از 8 درصد افت قیمت داشت.
کاهش تقاضای میلگرد امروز به قدری شدید بود که میتوان تصور کرد هفتهی آینده قیمت پایه معاملات میلگرد به حدود 13 هزار و 100 تومان کاهش یابد اما آیا خریداران میلگرد به این قیمتها تن میدهند و کف قیمت میلگرد در بازار آزاد به 14 هزار و 500 تومان هم میرسد؟!
نسبت p/s یا نسبت قیمت به فروش چیست؟ بهترین نرخ p/s چه عددی است؟
بررسی نسبتهای کمین فروشندگان در بورس مالی، برای یک سرمایهگذاری پرسود و کم ضرر به سرمایهگذار بسیار کمک میکند. یکی از مواردی که سرمایهگذار قبل از هر سرمایهگذاری بهتر است از آن مطلع باشد، ارزش واقعی آن شرکت است. نسبت p/s، قیمت بازار هر سهم را بهازای میزان فروش محصولات شرکت نشان میدهد. این نسبت برای سنجیدن روند تولید و فروش شرکت به سرمایهگذار کمک میکند. در ادامه قصد داریم با این شاخص بیشتر آشنا شویم.
نسبت قیمت به فروش یا p/s چیست؟
یکی از ابزارهای ارزشگذاری سهام و تحلیل شرکتها شاخص p/s است. از این شاخص برای مقایسهی قیمت سهام شرکت با درآمد آن استفاده میشود؛ بهعبارتدیگر این نسبت نشان میدهد که بازارهای مالی چه ارزشی برای هر ریال از فروش یا درآمد یک شرکت قائل شدهاند.
نسبت p/s مخفف دو واژهی price به معنی قیمت و sale به معنی فروش است. بدین ترتیب نسبت قیمت بازاری هر سهم را به فروش آن نشان میدهد. چنانچه فروش یک شرکت افزایش یابد، میتوان انتظار داشت بهطورکلی شرکت موردنظر رشد را تجربه کند. نسبت p/s یکی از معیارهایی است که نشان میدهد یک شرکت در مقایسه با شرکتهای دیگر در گروه و صنعت خودش سهام پرسودتر یا مقرونبهصرفهتری را عرضه میکند. برای شرکتهایی که در حال حاضر سودآوری نشان نمیدهند یا فقط حداقل سود را نشان کمین فروشندگان در بورس میدهند این نسبت میتواند معیار مفیدی باشد. همچنین اگر شرکتی درآمد منفی موقتی داشته باشد، این شاخص برای تجزیهوتحلیل آن شرکت به کمک سرمایهگذار یا تحلیلگر میآید.
p/s یا نسبت قیمت به درآمد بورس ایران
در نمودار زیر نسبت قیمت به درآمد بورس ایران در 20 سال اخیر آورده شده است. همانطور که از نمودار پیداست نسبت قیمت به فروش همواره نزدیک به عدد ۲ بوده است، اما در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ این عدد از میانگین تاریخی خود فاصلهی زیادی گرفت، اما پس از چند ماه به میانگین تاریخی خود نزدیک شد. دلیل کاهش این عدد صرفاً بالا بودن قیمتها و کاهش قیمت سهام شرکتها پس از سال ۱۳۹۹ نبوده است، چراکه درآمد شرکتها به دلیل تورم بالا رفته، قیمت کالاهای اساسی افزایش پیدا کرد و مخرج کسر P/S نیز افزایش یافت، درنتیجه نسبت قیمت به درآمد بورس ایران کاهش چشمگیری پیدا کرد.
p/s یا نسبت قیمت به درآمد شرکت چه عددی باید باشد؟
نسبت p/s میتواند بین صنایع مختلف متفاوت باشد. برای مقایسهی p/s دو شرکت بایستی یک شرکت، با شرکتهای مشابه درهمان صنعت مقایسه شود. عدد 2 معمولاً بهعنوان معیار در نظر گرفته میشود. چنانچه نسبت p/s بین عدد 1 و 2 باشد، خوب در نظر گرفته میشود اما هرچه این عدد کمتر از یک باشد مطلوبتر است. نسبت p/s برای اعداد بیشتر از 4 نامطلوب است؛ بنابراین هرچه این نسبت کوچکتر باشد سرمایهگذاری در آن سهم بهتر است.
اهمیت p/s یا نسبت قیمت به فروش
سرمایهگذار از نسبت p/s برای مقایسهی قیمت سهام شرکتها با درآمد آنها و تشخیص ارزشمندی آن سهام استفاده میکند. این نسبت نشاندهندهی ارزش هریک واحد فروش یا درآمد شرکت است، بنابراین این نسبت برای تحلیلگران و سرمایهگذاران میتواند معانی مختلفی داشته باشد؛ سرمایهگذار بهخوبی میتواند با استفاده از نسبت p/s سوددهی سهام و موقعیت آن را در مقایسه با شرکتهای مشابه در همان صنعت شناسایی کند. چنانچه سهمی بیش از حد ارزشگذاری شده باشد، با بررسی این نسبت میتواند از این امر اطلاع پیدا کرده، در شرکت بهتری سرمایهگذاری نماید. همچنین با استفاده از این نسبت میتوان از میزان رشد شرکت در طول زمان اطلاع پیدا کرد.
کاربرد p/s یا نسبت قیمت به فروش در تحلیل سهام
مقایسهی p/s شرکت با سهمهای دیگر حاضر در صنعت، یکی از بهترین راههای بررسی این نسبت است. برای این مقایسه لازم است همهی سهمهای صنعت موردنظر محاسبه شده، سپس با p/s سهمهای دیگر از صنایع مختلف مقایسه شود. میانگین اعداد بهدستآمده را میتوان در جهت مقایسهی این میانگین با میانگین صنعت استفاده کرد. چنانچه سهم، p/s نزولی داشته باشد احتمال دارد که سهم به سمت سودآوری حرکت کند. لازم به ذکر است شرکتهایی که دارای سود غیرعملیاتی نیز هستند، روش محاسبهی سود متفاوتی دارند. امروزه نیازی به محاسبهی این نسبت بهصورت دستی نیست، چراکه این نسبت در سایت TSETMC در صفحهی مربوط به هر سهام درج میشود.
انواع p/s یا نسبت قیمت به فروش
نسبت قیمت به فروش میتواند از دو روش گذشتهنگر یا آیندهنگر به دست آید. p/s گذشتهنگر از ارقام فروش 12 ماه گذشته و p/s آیندهنگر p/s شرکت را برای ماههای آینده پیشبینی میکند. p/s گذشتهنگر با استفاده از ارقام فروش گذشتهی شرکت فرضی معقول ایجاد میکند اما مقدار p/s آیندهنگر که بهترین تخمین از فروش آینده را در نظر میگیرد، به پیشبینیها بستگی دارد. لازم به ذکر است که هرچند این معیار میتواند مقدار فروش آیندهی شرکت را تا حدودی براورد کند اما در وقوع آن تضمینی وجود ندارد؛ بنابراین برای افراد ریسکگریز استفاده از این روش پیشنهاد نمیشود. بههرحال استفاده از هرکدام از روشهای بیان شده، به اولویت و شرایط سرمایهگذار بستگی دارد و نمیتوان گفت که کدام روش بهتر عمل میکند.
مزایای نسبت p/s یا نسبت قیمت به فروش
نسبت p/s میتواند سرمایهگذار را از حاشیهی سود شرکت مطلع سازد؛ بنابراین نسبت p/s بزرگتر زمانی اتفاق میافتد که حاشیهی سود شرکت بزرگتر باشد. البته لازم به ذکر است که حاشیهی سود در صنایع مختلف متفاوت است. از دیگر مزایای نسبت p/s میتوان به کمتر بودن احتمال میزان دستکاری در آن اشاره کرد؛ بنابراین نسبت p/s به سرمایهگذار کمک میکند تا تحلیل کمین فروشندگان در بورس و بررسی دقیقتری درباره سهام شرکتها در اختیار داشته باشد.
ملاحظهای در تحلیل شرکتها با نسبت قیمت به درآمد یا P/S
باید دقت داشته باشید که صِرف استفاده از نسبت قیمت به درآمد برای ارزشگذاری شرکتها قطعاً کافی نخواهد بود؛ لازم است نگاه جامعی به ارزشگذاری سهام شرکتها داشته باشید و به یک روش ارزشیابی اتکا نکنید. توجه داشته باشید که عموماً از نسبت قیمت به درآمد برای تحلیل و ارزشگذاری شرکتهای زیانده استفاده میشود و نمیتوان دربارهی عدد آن با قطعیت سخن گفت؛ درواقع نمیشود گفت نسبت قیمت به فروش همواره باید نزدیک عدد ۲ باشد و در غیر این صورت قیمت سهام شرکت، بالای ارزش واقعی است. در عین داشتن نگاهی جامع به روشهای ارزشگذاری و عدم اتکا به یک روش باید به وضعیت و جو کلی بازار نیز توجه داشته باشید.
جمعبندی آکادمی دانایان
برای یک سرمایهگذاری پربازده یکی از ضروریترین و پراهمیتترین مواردی که سرمایهگذار باید به آن توجه داشته باشد اطلاع از ارزش واقعی شرکت است. نسبتهای مالی بهخوبی میتوانند ارزش واقعی شرکت را در اختیار سرمایهگذار قرار دهند. یکی از این نسبتها، نسبت p/s یا نسبت قیمت به فروش است که از تقسیم قیمت بازار سهم، به میزان درآمد حاصل از فروش به نسبت هر سهم به دست میآید. چنانچه عدد این نسبت به سمت یک و کمتر از آن میل کند، آن سهم برای سرمایهگذار جذابتر است. در پایان باید اشاره کنیم که این نسبت بهتنهایی برای تصمیمگیری دررابطهبا خرید سهام یک شرکت مناسب نیست.
برای دسترسی به سایر محتواها به صفحهی اصلی وبسایت آکادمی دانایان مراجعه کنید.
خطر در کمین بورس
بالارفتن شاخص تا چندي قبل چندان نگرانكننده نبود، چرا كه با توجه به افزايش قيمت ارز و امكان فروش ارزي بسياري از شركت ها و نيز به دليل عدم افزايش شاخص به ميزان متناسب با نرخ تورم در سال هاي گذشته، شاخص بايد بالا ميرفت. تحولات دو هفته اخير البته نگران كننده است.
رشد خیره کننده قیمت ها و شاخص ها در بازار سهام مدتی است اگرچه موجبات افزایش بازدهی مثبت سرمایه گذاران و سهامداران بورسی را فراهم آورده، اما سرعت بالای حرکت این روند نگرانی برخی کمین فروشندگان در بورس از بزرگان و فعالین تالار شیشه ای را برانگیخته است.
شتابی که تنها بر چند گروه و سهم خاص متمرکز شده و سایر سهام را وادار به همراهی با خود می کند.
مشاور اسبق وزير امور اقتصادي و دارايي در گفتگو با خبرنگار بورس نیوز اظهار داشت: بالارفتن شاخص تا چندي قبل چندان نگرانكننده نبود، چرا كه با توجه به افزايش قيمت ارز و امكان فروش ارزي بسياري از شركت ها و نيز به دليل عدم افزايش شاخص به ميزان متناسب با نرخ تورم در سال هاي گذشته، شاخص بايد بالا ميرفت.
دکتر عبده تبریزی در ادامه پیرامون شکل گیری این روند حرکتی گفت: تحولات دو هفته اخير البته که نگران كننده است. به ويژه اينكه در درجه اول حركت شاخص بسيار شديد بوده و در وهله دوم تنها روي حدود 10 سهم تمركز يافته است. بنابراين مديريت بورس اكنون می تواند به شدت نگران حبابی شدن قيمتها و مصيبت بعد از آن باشد.
وی به صراحت عنوان کرد: اما سوال اینجا است که چرا قيمت ها بالا ميرود؟ در این زمینه می توان به این موضوع اشاره کرد که به رغم تلاش های اخير بانك مركزي براي انتشار اوراقي كه نقدينگي را جذب كند، حجم نقدينگي امسال حداقل 25 درصد افزايش يافته و تورم رسمي اعلام شده را به رقم 30 درصد رسانده است. در سال آينده نيز حداقل همين مقدار از نقدينگي اضافه خواهد شد. با اين رشد نقدينگي، كدام بخش اقتصاد بايد وجوه نقد اضافه را جذب كند؟ ارز و کمین فروشندگان در بورس طلا، ساختمان، سرمايه در گردش شركتها، بازار پول و يا بازار سرمايه؟
این کارشناس ارشد بازار سرمایه ارزیابی خود را از این موضوع اینچنین بیان کرد: به نظر می رسد كه در روزهاي اخير اين نقدينگي روي ارز و بازار سرمايه متمركز شده است. امكان جذب اين نقدينگي به طور مستقيم توسط شركت هايي كه كمبود نقدينگي دارند و با تقويت سرمايه در گردش خود ميتوانند بيشتر توليد كنند، ناممكن بهنظر می رسد. در شرايط ركود اقتصاد و افزايش نقدينگي، بازار سرمايه در حال جذب بخشي از اين منابع مالی است، بدون اينكه قيمت هاي سهم استحقاق دريافت ارقام بالاتري را داشته باشند.
عبده تبریزی در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: مديران بورس نمی توانند كار زيادي براي كنترل این وضعيت انجام دهند، ضمن اينكه نگران حبابی شدن قيمت ها باقي خواهند ماند. در این شرایط سرمايه گذاران بايد بدانند اين شرايط به طور نسبي به سمت خطرناک شدن پيش می رود.
ایالات نامتحده در کمین آمریکا
دوپارگی سیاسی در ایالات متحده آمریکا به اوج خود رسیده و به اعتقاد اکونومیست این مسیر نگرانی را برای آینده دموکراسی ایجاد کرده است.
فردای اقتصاد: دو ایالت، دو حالت بسیار متفاوت ذهنی. در ۲۵ آگوست کالیفرنیا فروش خودروهای بنزینی را از سال ۲۰۳۵ ممنوع کرد، اقدامی که صنعت خودروسازی را تغییر میدهد، انتشار کربن را کاهش میدهد و شبکه برق این ایالت را تحت فشار قرار میدهد. در همان روز در تگزاس، طی قانونی سقط جنین را از لحظه لقاح ممنوع کرد، بدون استثنا برای تجاوز جنسی یا زنای با محارم. کسانی که سقط جنین انجام میدهند تا ۹۹ سال زندان محکوم میشوند.
این دو رویداد ممکن است نامرتبط به نظر برسند، اما علائم یک روند مهم هستند. واشنگتن، ممکن است تا حد زیادی در بن بست باشد، اما ایالتها با سرعتی خشمگین در حال اتخاذ سیاستها هستند. از نظر تئوری، این چیز بدی نیست. آمریکا با ۵۰ ایالت، ۵۰ آزمایشگاه دارد تا امتحان کمین فروشندگان در بورس کند کدام خطمشی جواب میدهد و کدام خیر. مردم میتوانند زندگی خود را انتخاب کنند و شرکتها میتوانند در مکانهایی فعالیت کنند که ترجیحات آنها در قوانین محلی منعکس شده است.
اما این شکل سازنده فدرالیسم آن چیزی نیست که سیاستمداران ایالتی امروز دنبال میکنند. در عوض، آنها در حال مبارزه در یک جنگ فرهنگی ملی هستند: تجویز آنچه که میتوان در مدارس تدریس کرد، خرید و حمل اسلحه چقدر آسان است، مداخلات پزشکی مربوط به نوجوانان تراجنسیتی، و مزایای مهاجران غیرقانونی. چنین مسائلی طرفداران هر دو طرف را به گونهای برانگیخته است که مثلا ترمیم جادهها یا اصلاح سیاست مالیاتی این کار را نمیکند. میانهروها احتمالا به دنبال مسائل خشمانگیزانه نیستند و ترمیم جادهها را ترجیح دهند، اما بسیاری از سیاستمداران ایالتی میتوانند با خیال راحت این گروه را نادیده بگیرند.
این به این دلیل است که ۳۷ ایالت از ۵۰ ایالت، که سه چهارم آمریکاییها در آن زندگی میکنند، سالهاست توسط یک حزب خاص اداره میشود و تقریبا رقابتی در آنها به چشم نمیخورد. تعداد ایالاتی که یک حزب هر دو بخش قانونگذاری و فرمانداری را کنترل میکند در ۳۰ سال گذشته تقریبا دو برابر شده است. این ایالتهای تکحزبی «خودماندگار» هستند، زیرا برندگان نقشههای انتخاباتی را به نفع خود ترسیم میکنند. این بدیهی است که سیاستمداران با صندلیهای بسیار امن، انگیزههای انحرافی دارند. آنها نگران باختن در یک انتخابات عمومی نیستند؛ آنها فقط در انتخابات مقدماتی درونحزبی که باید نظر طرفداران خود را جذب کنند به رقابت میپردازند. در این رقابت اما، تنها راه جذب آرا، پرهیز از هرگونه سازشکاری با درخواست طرفداران حزب رقیب است.
از این رو است که افراطگرایی گسترش یافته است. بیشتر تگزاسیها فکر میکنند قوانین جدید سقط جنین بسیار سختگیرانه است، برای مثال، حتی بیشتر آنها فکر میکنند قوانین ملی قدیمی خیلی ملایمتر بوده است. اگر تگزاس یک ایالت تکحزبی نبود، قانونگذاران آن ممکن بود مصالحهای پیدا کنند تا نظر سایر رایدهندگان را نیز تامین کند.
همچنین، یک روش جدید تقابل سیاسی نتیجه این وضعیت شده است. برخی ایالتها به دنبال آن هستند کسانی که برای سقط جنین یا جراحی تراجنسیتی در ایالتی دیگر اقدام میکنند را نیز جریمه کنند. در مقابل، ایالتهای دیگری وجود دارند که به همان مردم پناهگاه میدهند. ایالتهای آبی (دموکرات) شکایت علیه اسلحهسازان را تشویق میکنند. ایالتهای سرخ (جمهوریخواه) شکایت میکنند تا کالیفرنیا از تعیین استانداردهای انتشار گازهای گلخانهای منع شود. برخی از عوامفریبی به طرز عجیبی به اجرا در آمده است. گرگ ابوت، فرماندار تگزاس، برای علنی کردن دیدگاه خود مبنی بر اینکه ایالتهای آبی در برابر مهاجرت غیرقانونی بسیار نرم هستند، اتوبوسهایی از مهاجران را به نیویورک فرستاده است! اما تمرکز بیوقفه بر مناقشات ملی، ابزاری است برای منحرف کردن حواس مردم از مشکلات داخلی ایالتها است که سیاستمداران ایالتی برای حل آنها انتخاب شدهاند. همه این نبردها تفرقهافکن است و این تصور را تثبیت میکنند که آمریکای قرمز و آبی علیرغم تفاوتهایشان نمیتوانند با هم کنار بیایند.
این باعث ایجاد یک گفتگوی ملی تند و تندتر میشود. همچنین انجام تجارت در آمریکا را دشوارتر میکند. در حالی که زمانی این کشور، به طور کلی، یک بازار واحد غولپیکر بود، اکنون کالیفرنیا و نیویورک شرکتها را به سمت سبزتر شدن سوق میدهند در حالی که تگزاس و ویرجینیای غربی آنها را به دلیل طرفداری از انرژیهای تجدیدپذیر جریمه میکنند. اخیرا تگزاس تا آنجا پیش رفت که ده شرکت مالی را به دلیل سبز بودن در لیست سیاه قرار داد.
بزرگترین نگرانی این است که حزبگرایی میتواند خود دموکراسی آمریکا را تضعیف کند. بسیاری از جمهوریخواهان نمیتوانند در انتخابات مقدماتی پیروز شوند مگر اینکه دروغ بزرگ دونالد ترامپ مبنی بر شکست جو بایدن در سال کمین فروشندگان در بورس ۲۰۲۰ را تایید کنند. در آن سال ائتلافی از دادستانهای کل ایالتهای جمهوریخواه از ایالتهای دیگر شکایت کردند تا آرای آنها را باطل کنند. هر اتفاقی که در انتخابات میاندورهای نوامبر رخ دهد، چنین جنگهایی ممکن است افزایش یابد. آمریکا قرار نیست جنگ داخلی دیگری داشته باشد، اما خشونت سیاسی که اخیرا تجربه کرده، ممکن است بدتر شود.
ناکارآمدی آمریکا خطری را برای جهان به همراه دارد. زیرا برخی مسائل به رفتار و عملکرد آمریکا بستگی دارد؛ مثل نظم مبتنی بر حکومت قانون، جلوگیری از متجاوزان نظامی و نمونهای از حکومت دموکراتیک. اما حالا به خصوص در آخرین مورد بد عمل میکند. چه کاری میتوان کرد؟
دولت فدرال باید از بیتوجهی به مسئولیتهای خود دست بردارد. برای مثال، سیاستهای مهاجرت و تغییرات آب و هوایی به وضوح در سطح ملی بهتر از محلی تنظیم میشوند. اصلاحات برای شکستن بنبست در واشنگتن، مانند کنار گذاشتن فیلیباستر در سنا، ممکن است کمک کند. اما آمریکا بیش از این به اصلاحات انتخاباتی درباره تعداد نمایندههای الکتورال نیاز دارد.
نوبت تغییر قواعد رایگیری
باید به قاعده موسوم به جریمندرینگ یا کژحوزهبندی، که به سیاستمداران اجازه میدهد رایدهندگان خود را انتخاب کنند نه برعکس پایان دهند. کژحوزهبندی روشی است که یک گروه سیاسی تلاش میکند با تغییر مرزبندیهای مربوط به حوزه رایگیری، نتیجه آرا را به نفع خود تغییر دهد.
ایالتها باید مانند میشیگان، از طریق کمیسیونهای مستقل مجددا مناطق و حوزههای خود را تقسیمبندی کنند. این تقسیمبندی جدید، ایالات تکحزبی را برای پیروزی در انتخابات به تلاش و مصالحه بیشتر با آرای عمومی وامیدارد. همچنین، با ایجاد مناطق رقابتیتر، سیاستمداران بیشتری را وارد بازی میکند. (توضیح: در آمریکا هر ایالت به چندین حوزه یا منطقه تقسیم میشود که هر کدام از آنها نمایندگان خود را انتخاب میکنند و این نمایندگان در نهایت برای ایالت تصمیم میگیرند).
ایجاد محدودههای (مناطق) چندنفره نیز میتواند کمککننده باشد. این امر به جای تقسیم مناطق و اجازه انتخاب تنها یک نماینده، تنوع صداها را در مجالس ایالتی و کنگره افزایش میدهد.
رایگیری با انتخاب رتبهبندیشده نیز میتواند فضا را بهبود دهد. به این معنا که مردم به سه نفر به ترتیب اولویت رای میدهند؛ اگر هیچ نامزدی اکثریت مطلق رای اول را به دست نیاورد، انتخابهای دوم و سوم رایدهندگان به حساب میآیند. ایالتهای مختلف میتوانند سیاستهای متفاوتی را امتحان کنند.
رای دهندگان نیز مسئولیت دارند. در عصر رسانههای اجتماعی خیلی سخت است که خشمهای ملی را نادیده گرفت و به رهبرانی که میخواهند کارها را بهتر انجام دهند رای داد. اما جایگزین آن، «نامتحد» شدن هر چه بیشتر است، و این به هیچ جای خوبی منتهی نمیشود.
دیدگاه شما