روانشناسی معاملاتی چیست؟
هر معامله گر، استراتژیهای معاملاتی و اصطلاحا روانشناسی معاملاتی متفاوتی دارد که وابسته به تیپ شخصیتی یک معامله گر شکل میگرد.
برخی از سرمایه گذاران می خواهند عمدتا با سود کمتر اما تضمینی معامله کنند.
برخی دیگر برای به دست آوردن سودهای کلان، ریسکهای بزرگی می کنند.
زمانهایی وجود خواهد داشت که روان و طرز فکر شما درگیر میشود اما قبل از همه ی اینها و ورود به بازار باید بپذیریم که ضرر جزیی از بازار است و نباید روی ما تاثیر بگذارد.
روانشناسی معاملاتی چیست؟
چگونه می توانید روانشناسی معاملاتی خود را به روشی خوب بهبود بخشید؟!
ما در این مقاله اطلاعات مفیدی را در اختیار شما قرار خواهیم داد.
اکنون ببینیم روانشناسی معاملاتی چیست؟
آیا می دانید یکی از عوامل نادیده گرفته شده در معاملات سودآور چیست؟ روانشناسی معاملاتی
بله معامله و تجارت جنبه احساسی دارد. اگر بر جنبه احساسی معامله تسلط داشته باشید، می توانید همواره سود و مزایای ثابتی داشته باشید. پس در واقع، این نوع تجارت یک قانون است.
آنچه باید در مورد روانشناسی معاملاتی بدانید!
آیا تاکنون شکستهای معاملاتی را دیده اید یا شنیده اید؟ شما باید آنها را جدی بگیرید. اگر بتوانید از کاستیها و اشتباهات دیگران درس بگیرید، به نفع شما خواهد بود.
این باعث می شود متوجه شوید که مشکلات شما ممکن است تا حدودی به فرآیند یا سیستم شما و بیشتر به نحوه برخورد ذهنی شما با بازار مرتبط باشد.
به یاد داشته باشید، اگر رویکرد شما منفی باشد، ضرر خواهید کرد. این در همه زمینهها صدق می کند، نه فقط تجارت. منفی بودن همیشه به این معنی نیست که واقعا انتظار باخت دارید،معامله گری را تصور کنید که در معاملات بیت کوین خود دچار ضرر میشود که این امر باعث ترس در معاملات او می شود، زیرا در وهله اول ریسک را به طور کامل قبول نکرده است.
آنچه باید در مورد روانشناسی معاملاتی بدانید!
لذا یک نگرش برنده باید ایجاد شود
مثلا اگر بگوییم 17 برد پیاپی داشتی چطور؟ احتمالا این بهترین احساسی است که می توانید داشته باشید. به عبارتی این بهترین تجربه در جهان است. احساس می کنید کاملا به بازار مسلط هستید و پول در حال ریختن به حساب شما است.
اگر با چنین نگرشی به بازار نگاه کنید، قطعا به این مکان ذهنی خواهید رسید.
با این حال، این بدان معنا نیست که شما همیشه هنگام نزدیک شدن به بازار باید نگرش “من درست می گویم” داشته باشید. شما فقط باید حداکثر سودی را که بازار می تواند برای شما به ارمغان بیاورد را بپذیرید و دچار طمع نشوید زیرا یکی از احساساتی که یک معامله گر خیلی درگیر آن میشود احساس طمع است.
بدانید که بازار نامحدود است و کسب سود از این بازار به قدری میتواند زیاد باشد که حتی فکرش را هم نمیتوانید بکنید اما برگ برنده معامله گران موفق در این است که ماهیت این بازار(بازارهای مالی) را به درستی درک کرده اند و میدانند که این بازار بر حسب احتمالات است و هیچ گونه پیش بینی در رابطه با قیمت ارزها یا سهامها یا … نمیتوان کرد بلکه با مدیریت روانشناسی معاملاتی خود میتوانند درصد برد خود را در این بازار بیشتر کنند.
خواندن کتاب در زمینه روانشناسی معاملاتی
آیا تا به حال کتابهای شعبده باز بازار هفت گناه کبیره در بورس ذهن زیبا در بورس چگونه در بورس 2 ملیون دلار بدست آوردم _مربی معامله گری روزانه و… را خوانده اید؟ ما شما را به انجام این کار تشویق می کنیم چرا که خواندن این کتابها موجب درک عمیق تری از بازار، روان شناسی معاملاتی و حتی بلاک چین را برای شما فراهم میکند.
با خواندن این داستانهای سرمایهگذاران موفق، متوجه میشوید که چرا آنها مثلا با گرفتن هزار دلار و تبدیل آن به صدها میلیون دلار، سودهای فوقالعاده به دست آوردهاند.
علاوه بر این، این معامله گران برتر، واقعا به اهداف سالانه خود فکر نمی کنند و به همین دلیل است که هیچ محدودیتی برای درآمد آنها وجود ندارد.
روانشناسی معاملاتی چیست؟
این سرمایه گذاران سیستم خاص خود را دارند و از آن پیروی می کنند. هر چه بازار به آنها ارائه دهد، آن را می گیرند. گاهی اوقات اگر سود غیرمنتظره ای در آینده ببینند، از بازار خارج نمی شوند زیرا نمی خواهند آن را منطقی کنند. آنها فقط از سیستم خود پیروی می کنند و اجازه می دهند همه چیز جریان یابد.
شخصی بود که در سال 2013 به این فکر افتاد که 100٪ در بازار برنده شود. در حال حاضر این مرد به برد 50 درصد دست یافته است. این سرمایه گذار هیچ انتظاری برای درآمد ندارد. او فقط دوست دارد سود کند، اما به غیر از این، نگران چیزهای دیگری است.
لذا این باید طرز فکر و سیستم شما باشد. اندکی پایین یا بالاتر افتادن نتیجه هدف گذاری است. ممکن است نخواهید شاهد این تغییرات باشید، اما مهمتر از همه این است که، هنگام تعیین اهداف، مثبت باشید.
هنگامی که این نوع سیستم، قوانین و نگرش را داشته باشید، ناگزیر به هدف خود خواهید رسید. چیزی که در پایان پیروز می شود، قدرت پذیرش شماست.
به طور خلاصه روانشناسی معاملاتی در کسب و کار چیست؟
باید بدانید که سیستم فعلی شما ارتباط روان شناسی معاملاتی چیست؟ چندانی با برنده شدن در یک معامله ندارد. همه چیز به این بستگی دارد که چگونه مسئولیت کامل نتایج خود را در معامله بپذیرید. حقیقت این است که بازار آنچه را که می خواهید بخرید به شما می دهد. بدانید که لازم نیست در هر معامله ای حق با شما باشد. شما فقط باید در طول مسیر لذت ببرید در حقیقت چیزی که موجب دوام معامله گران در بازار میشود این است که ذهن و تمرکز کامل خود را روی یک معامله نمیگذارند و برآیند کلی معاملات آنها است که دارای اهمیت است در واقع آنها پذیرفته اند که ضرر قسمتی از بازار است و برایند کلی و سود ده بودن حساب در زمان مشخص برایشان اهمیت دارد که این زمان میتواند ماهانه، فصلی ،سالانه یا بر هر شکل دیگر بررسی شود.
تجارت نیاز به دانش خاصی از بازارها و پلتفرم مورد استفاده شما دارد. یک شخصیت فردی نیز بر عملکرد معاملات تاثیر دارد. اما این همه چیز نیست، داشتن برنامه و دانستن استراتژیها و روانشناسی معاملاتی هم کم اهمیت نیست. اما چگونه و چرا؟
استراتژیها و روانشناسی معاملاتی
منظور ما از روانشناسی معاملاتی مجموعه ای از رفتارها و احساسات معامله گر است که برای موفقیت یا شکست معاملات یک فرد بسیار مهم است.
در اینجا میتوانیم توانایی حفظ نظم، آمادگی برای ریسک کردن و کنترل احساساتی مانند ترس – طمع – هیجان – تعصب – انتقام و لجاجت را اضافه کنیم.همه اینها بر تصمیمات معاملاتی تأثیر می گذارد.
کنترل احساسات در روان شناسی معاملاتی
کنترل احساسات در روانشناسی معاملاتی
2. طمع در روانشناسی معاملاتی: میل بسیار شدید به چیزی است که گاها باعث رفتار غیرمنطقی می شود. به این صورت که برخی از سرمایه گذاران به احتمال زیاد سرمایه گذاریهای پرریسک انجام می دهند یا معاملات را بدون تحقیق قبلی پیش می برند. منشا طمع در واقع نیازهای سرکوب شده ی یک معامله گر هست و عدم شناخت خود و بازار
3. هیجان در روانشناسی معاملاتی: این احساس زمانی به سراغ معامله گر روان شناسی معاملاتی چیست؟ می آید که در معاملات خود دچار چند برد متوالی میشود و این امر باعث میشود معامله گر دچار هیحان شده و از سیستم خود سرپیچی کند و دست به ریسکهای غیر منطقی در معاملات خود بزند و در آخر هم معامله گر را با ضرر مواجه میکند.
4. تعصب در روانشناسی معاملاتی : ما باید بدانیم که بازارهای مالی اقیانوسی از فرصتهاست و اصطلاحا هر بازار دارای یک فصل صعود و یک فصل رکود است و برد با کسی است که به موقع بازار را ترک میکند و پول خود را وارد بازار دیگر میکند یا مدتی را به استراحت گذرانده و از سود خود لذت میبرند. نمونههایی از بازارهای مالی عبارت اند از ( بازار ارز دیجیتال – بازار بورس – بازار فارکس )
نقطه مقابل این افراد کسانی روان شناسی معاملاتی چیست؟ هستند که با اعتماد به نفس کاذب بالای خود تا لحظه آخر پای یک بازار می ایستند و دچار ضررهای بسیار شدیدی میشوند.
5. حس انتقام و لجاجت: ما به هیچ وجه نمیتوانیم به بازار جهت بدهیم زیرا که عملا سهم ما در بازار مانند قطره ای در دل اقیانوس است پس عملا جنگ با بازار و انتقام از آن برای جبران ضرر خود روان شناسی معاملاتی چیست؟ کار بیهوده ای است و چیزی جز ضرر را در پی ندارد تنها کار منطقی معامله گران این است که همواره در جهت بازار پیش بروند و پس از کسب سود خود بازار را ترک کنند.
راز این بازار در استمرار است و نباید عجله کنیم برای پولدار شدن بلکه باید نگاه چند ساله داشته باشیم و و به سیستم معاملاتی خود پایبند باشیم.
روانشناسی معاملاتی
روانشناسی معاملاتی برای شما که در بازار هستید، بسیار مهم است. عملکرد معاملاتی دانستن پلت فرم، شاخصها و داشتن استراتژی همه چیز نیست. بلکه همیشه باید از حال و هوای فعلی خود آگاه باشید. زمانی که احساسات شدیدی مانند طمع یا امید دارید از تصمیم گیریهای تجاری بزرگ خودداری کنید. آنها به شما کمک نمی کنند پول در بیاورید بلکه ممکن است با ضررهای جبران ناپذیری روبرویتان کنند.
پس ابتدا در مورد معامله ای تحقیق و پرس و جو کنید و آرام باشید تا در روانشناسی معاملاتی موفق باشید.
کار خود را با آرامش و نگرش مثبت پیش ببرید. شک نکنید که در این صورت موفقیت و سود خوب در انتظار شماست.
اراده کنید و قدم بردارید.
سوالات متداول
آیا بدون روانشناسی معاملاتی میتوان یک معامله گر سودساز به صورت مستمر شد؟
پاسخ ما به این سوال خیر است بدین شکل که معامله بدون هیچ روان شناسی معاملاتی، محدودیت و مرزی سبب شکست است.
آیا روانشناسی معاملاتی برای روان انسان مضر است؟
خیر؛ هر گونه کنترلی که انسان بتواند بر روی ناخودآگاه و خودآگاه خود داشته باشد که روان شناسی معاملاتی نیز شامل آن میشود، میتواند برای انسان تکاملی ایجاد کند.
روانشناسی بازار چیست و چه تاثیری در معامله گری دارد؟
موضوع روانشناسی، مطالعه رفتار انسان و فرآیندهای روانی و اهداف قابل پیش بینی، توصیف، تبیین و کنترل است. با توجه به این دو تعریف، وقتی صحبت از روانشناسی بازار می شود، منظور بررسی و تحلیل مکانیسم ها و رفتارهای معامله گران و فعالان بازار مالی است. در روانشناسی بازار ابتدا الگوهای رفتاری معامله گران را بیان می کنیم و سپس براساس توضیحات، رفتار معامله گران را در زمان های مختلف پیش بینی می کنیم.
بسیاری از اعمال نادرست معامله گران که باعث می شود تصمیمات آنها به جای سود منجر به زیان شود، ریشه در شیوه زندگی آنها از کودکی تا نوجوانی دارد. جایگزینی این الگوهای رفتاری نادرست با الگوهای رفتاری جدید و صحیح، مستلزم دانش، آموزش، پایبندی به اصول و نظم و انضباط زیاد از سوی معامله گر است. در این مقاله می خواهیم در مورد روانشناسی بازار و اهمیت آن و همچنین انواع رفتارهای معامله گران بیشتر بدانیم. تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
روانشناسی بازار چیست؟
فرآیندها و موقعیت های ذهنی مختلف، احساسات و انگیزه های متفاوتی را ایجاد می کنند. به عنوان مثال، این واقعیت که یک فرد، سهامی را برای مدت طولانی نگه می دارد، نشان می دهد که او می خواهد از ضرر جلوگیری کند. یکی از تاثیرگذارترین عوامل بازار، رفتار معامله گران است. ورود به روانشناسی بازار و درک رفتار معامله گران تاثیر بسزایی در موفقیت افراد در بازارهای مالی خواهد داشت. در واقع می توان گفت یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک معامله گر موفق باید علاوه بر استراتژی های معاملاتی و مدیریت سرمایه، به روانشناسی بازار نیز تسلط داشته باشد.
برای تعریف روانشناسی بازار از اصطلاحات و توضیحات مختلفی استفاده می شود. این تعاریف شامل موارد زیر است:
1. یک احساس عمومی است که بازار در هر لحظه آن را تجربه می کند. عواملی که بر طرز فکر سرمایه گذاری افراد تأثیر می گذارد عبارتند از ترس از امید، طمع، انتظارات و شرایط.
2. یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است و به این ایده اشاره دارد که موضوع مورد مطالعه، تأثیر متقابل بین حرکات و وضعیت عاطفی اعضای بازار است.
3. یک موضوع بین رشته ای بین اقتصاد و روانشناسی است که به بررسی عوامل موثر بر تصمیمات اقتصادی می پردازد. به عقیده بسیاری از کارشناسان، محرک اصلی حرکت بازارهای مالی، احساسات و نوسانات هیجانی سرمایه گذاران است که چرخه های روانی بازار را ایجاد می کند.
4. به احساساتی اطلاق می شود که بین خریداران و فروشندگان در یک بازار مالی در یک دوره زمانی مشخص حاکم است، همچنین یک نیروی بسیار قدرتمند است که توسط اصول یا رویدادهای خاص تعریف می شود.
تفاوت بین روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
ما در بالا به تعاریف رایج روانشناسی بازار پرداختیم و بیان کردیم که یک احساس عمومی در بین فعالان بازار است که باعث خرید یا فروش آنها می شود. اما تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری چیست؟
همانطور که گفتیم روانشناسی بازار به رفتارها و احساسات غالب فعالان بازار در هر زمان اشاره دارد. این اصطلاح اغلب توسط رسانه های مالی و تحلیلگران برای توصیف حرکات بازار استفاده می شود.
گفتیم که روانشناسی بازار در مورد توصیف رفتار کلی یک بازار تحت تأثیر عوامل عاطفی و شناختی است. اما در روانشناسی معاملهگر ضمن اشاره به همین عوامل عاطفی و شناختی، تنها به یک فرد نگاه میکنیم. به عبارت دیگر، روانشناسی معامله به رفتارها و جنبههای مختلف شخصیت افراد که بر فعالیتهای معامله گری او تأثیر میگذارد، نگاه میکند.
چرا روانشناسی بازار مهم است؟
گاهی اوقات وقتی از نظر فنی به بازار نگاه می کنید، تصحیح اشتباهات آسان است. به عنوان مثال، هنگام بررسی معامله ای که به سرعت از آن خارج شده اید، به سادگی عوامل فنی که شما را متقاعد به خروج از معامله کرده اند، مجددا تحلیل کنید. سپس به سراغ اندیکاتورها و نوسانگرهای مختلف رفته و به مرور زمان نقطه خروج را در مکان بهتری انتخاب کنید. این زمانی است که ما صرفاً از منظر فنی به بازار نگاه می کنیم. اگرچه اغلب حتی داشتن بهترین استراتژی های مالی به موفقیت ما منجر نمی شود و معاملات ما را به معاملات سودآور تبدیل نمی کند. اینجاست که روانشناسی بازار وارد می شود.
روانشناسی بازار به ما می آموزد که هر روند خاص بازار ممکن است منعکس کننده احساسات فعلی بازار باشد تا سود یا زیان قابل توجهی در ارزش سهام. روانشناسی بازار همچنین به ما کمک می کند تا دانش کافی در مورد خود به عنوان سرمایه گذار به دست آوریم. شناخت روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایه گذار به ما این امکان را می دهد تا بررسی کنیم که آیا در مدیریت سرمایه خود به صورت حرفه ای عمل می کنیم یا سرمایه گذار احساسی هستیم.
حل مسائل ذهنی و روانی که مانع موفقیت استراتژی های معاملاتی ما می شوند، آسان نیست. در واقع عمده مشکلات روانی در پشت تعصبات و موارد آشکار پنهان شده و در موقعیت های مهم آسیب زیادی به افراد وارد می کند.
نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که احساسات افراد بر روان آنها اثر می گذارد. بین عواطف، روان افراد و الگوهای رفتاری آنها رابطه نزدیک و مستقیم وجود دارد. پس بدیهی است که اگر انسان احساسات خود را کنترل کند، معامله بهتری نسبت به قبل انجام خواهد داد. به عبارت دیگر می توان گفت که کنترل احساسات نقش موثری در موفقیت معامله گران خواهد داشت.
رفتار سرمایه گذار
سرمایه گذاران مختلف همه می توانند به این سوال که چرا وارد بازارهای مالی شده روان شناسی معاملاتی چیست؟ اند و برای سرمایه گذاری آمده اند، پاسخ یکسانی بدهند: کسب سود بیشتر. اما این تمام پاسخ نیست. دلایل زیادی وجود دارد که افراد را به سمت فعالیت های مختلف سوق می دهد. همین امر در مورد سرمایه گذاری ها و معاملات در بازارهای مالی نیز صدق می کند. خواسته هایی در درون ما وجود دارد که گاهی نه تنها آنها را بیان نمی کنیم بلکه حتی از آنها هم آگاه نیستیم. فعالیتهای ما همیشه معطوف به اهدافمان نیستند، بلکه گاهی در جهت رفع نیازها و احساسات درونی ما هستند.
عدم آگاهی و اشراف به این خواسته ها و خواسته های درونی می تواند ما را دچار اشتباهات مختلفی کند. اگر این اشتباهات روی احساسات ما تأثیر نگذارد، مطمئناً بر وضعیت مالی ما تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، ادامه معاملات ضررده و مشاهده سرمایه گذاری به عنوان یک بازی جذاب. اینکه سهامی را که کاهش قیمت دارند نفروشیم و همچنان امیدواریم قیمت ها بالا برود، اینکه از ترس از دست دادن سرمایه وارد معاملاتی نشویم که ریسک های معقولی دارند و مواردی از این قبیل همگی تصمیمات احساسی هستند.
به طور کلی، رفتارهای سرمایه گذار را می توان به 6 احساس مهم نسبت داد. احساساتی که معامله گر را به اشتباه در تصمیمات و رفتارهای خود سوق می دهد. ترس، طمع، هیجان و اضطراب، امید، ناامیدی و خستگی مجموعه ای از احساسات است که معامله گران را به اشتباه در تصمیم گیری ها و رفتارهای خود در موقعیت های مختلف سوق می دهد. به عنوان مثال، ترس از ضرر بیشتر ممکن است باعث شود معامله گر پس روان شناسی معاملاتی چیست؟ از متحمل شدن زیان، اقدامات غیرقابل پیش بینی، سریع و احساسی انجام دهد که باعث می شود ضرر دیگری متحمل شود. یا در مثالی دیگر می توان به هیجان و اضطراب اشاره کرد که معمولاً بیانگر این است که فرد در موقعیت بدی قرار دارد یا معامله ای را انجام می دهد که به ضرر او است.
روش استفاده سرمایه گذاران از روانشناسی بازار
آگاهی از رفتارهای مختلف و ریشه های عاطفی آنها به فرد این توانایی را می دهد که رفتارهای خود را بهتر تحلیل کند. این تجزیه و تحلیل رفتار شخصی به فرد اجازه می دهد تا تصمیمات بهتری بگیرد و وارد موقعیت های سودآور شود یا در زمان های بهتر از موقعیت های ضررده خارج شود. آگاهی از رفتارهای مختلف و ریشه های عاطفی آنها به فرد این توانایی را می دهد که رفتارهای خود را بهتر تحلیل کند. این تجزیه و تحلیل رفتار شخصی به فرد اجازه می دهد تا تصمیمات بهتری بگیرد و وارد موقعیت های سودآور شود یا در زمان های بهتر از موقعیت های کمبود خارج شود.
یک نگرش کلی در بازار وجود دارد که دقیقا برعکس است. براساس این دیدگاه بهترین فرصت برای خرید زمانی است که اکثر مردم ناامید و در بازار دچار رکود شده اند و برعکس بیشترین ریسک زمانی است که اکثر فعالان بازار بیش از حد خوشبین باشند. چنین نگرش ها و قوانینی است که سرمایه گذاران را تشویق می کند تا احساسات بازار را بهتر درک کنند. اگرچه در عمل شناسایی موقعیتهای بهینه آسان نیست اما در نهایت خواندن و درک احساسات بازار به معاملهگران کمک میکند تا مراحل مختلف چرخههای روانشناختی بازار را راحتتر شناسایی کنند و در درون آنها معامله کنند.
مطالعات روانشناسی بازار
روانشناسی معامله گری ما را با ابعاد مختلف و گسترده ذهن و افکار روبرو می کند. اگر می خواهیم ساختار ذهنی مناسبی برای معامله گر شدن داشته باشیم، باید ابعاد مختلف این سوال را مدام مطالعه و تمرین کنیم. مسائلی مانند زمان مناسب برای معامله و زمان نامناسب آن، زمان مناسب برای ماندن در معامله و زمان مناسب برای خروج از آن و سایر مشکلاتی که معامله گران و فعالان بازار مالی دائما با آن مواجه هستند. همگی موضوعاتی هستند که روانشناسی معاملات به بررسی آنها می پردازد.
اما چگونه و توسط چه کسی نظریه های روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری برای اولین بار مطرح شد؟ اولین کسانی که نظریه بازار متعارف را به چالش کشیدند و مفروضات زمان خود را رد کردند آموس توورسکی (اقتصاددان) و دانیل کانمن (روانشناس) بودند. این دو برنده جایزه نوبل شدند، اولین کسانی بودند که نظریه های رایج را رد کردند که تصمیمات انسانی در بازار همیشه براساس اطلاعات عمومی و اطلاعات قیمت است و توانستند در اقتصاد رفتاری پیشگام باشند.
تئوری های تورسکی و کانمن بر خطاهای سیستماتیکی تمرکز دارند که از سوگیری های شناختی ناشی می شوند. در تعریف سوگیری شناختی می توان گفت که این یک الگوی فکری رایج است که منجر به تصمیم گیری غیرمنطقی انسان می شود. از جمله این خطاهای شناختی، سوگیری تایید است. افراد دارای این خطا بر اطلاعاتی که از باورهای آنها پشتیبانی می کند بیش از حد تأکید می کنند و اطلاعاتی را که با باورهای آنها در تضاد است نادیده می گیرند یا رد می کنند. مطالعات تورسکی و کانمن و نظریههای آنها که بر شناسایی خطاهای سیستماتیک و سوگیریهای شناختی تمرکز دارند، به طور گسترده پذیرفته شدهاند. این تئوری ها برای سرمایه گذاری، کسب و کار و استراتژی های مدیریت پورتفولیو استفاده می شود.
سوالات متداول
روانشناسی بازار به ما چه می آموزد؟
روانشناسی بازار به ما می آموزد که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک معامله گر برای موفقیت باید علاوه بر روش های معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز تسلط داشته باشد. زیرا براساس مطالعات روانشناسی بازار، نقش احساسات در تعیین جریان های بازار و همچنین اهمیت کنترل احساسات در موفقیت فعالیت های مالی افراد غیر قابل انکار است.
روانشناسی بازار چگونه می تواند برای معامله گران مفید باشد؟
شناخت روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایه گذار به ما این امکان را می دهد تا بررسی کنیم که آیا در مدیریت سرمایه خود به صورت حرفه ای عمل می کنیم یا سرمایه گذار احساسی هستیم. این به ما به عنوان معاملهگر کمک میکند تا خطاهای شناختی و رفتارهای نادرست خود را اصلاح کنیم و همچنین با درک احساسات فعلی بازار، در مورد فعالیتهای مالی خود تصمیمات بهتری بگیریم.
روانشناسی بازار در کدام بازارها کاربرد دارد؟
روانشناسی بازار برای همه انواع دارایی ها، از سهام و اوراق بهادار گرفته تا فارکس، ارزهای دیجیتال و موارد دیگر کاربرد دارد. می توان گفت از آنجایی که موضوع اصلی روانشناسی مطالعه رفتار و فرآیندهای روانی انسان است و بازیگر اصلی همه بازارها انسان هستند، روانشناسی بازار در همه بازارها مورد استفاده قرار می گیرد.
کلام آخر
برای سرمایه گذاران و معامله گران رایج است که احساسات بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر می گذارد و هر معامله گر می داند که دانش روانشناسی بازار و همچنین آشنایی با روش های معاملاتی و مدیریت سرمایه راه موفقیت را باز می کند. تأثیر مستقیم و تنبیهی روانشناسی بازار بر سرمایه گذاری افراد در بازارهای مختلف مالی غیرقابل انکار است. به همین دلیل است که تسلط بر روانشناسی بازار می تواند به معامله گران کمک کند تا با مطالعه کتاب ها و آموزش های مرتبط بهترین تصمیم ها را بگیرند.
روانشناسی معامله گری چیست؟
روانشناسی معاملهگری اصطلاحی گسترده است که شامل تمام عواطف و احساساتی میشود که یک معاملهگر معمولی هنگام معامله با آن روبرو میگردد. برخی از این احساسات مفید هستند و باید آنها را پذیرفت درحالی که برخی دیگر مانند ترس، حرص، اضطراب، عصبانیت و غیره باید مهار شوند. روانشناسی معاملهگری بحثی پیچیده است و برای تسلط کامل بر آن باید زمان زیادی گذاشت.
در واقع، بسیاری از معاملهگران بیش از جنبههای مثبت، تاثیرات منفی روانشناسی معاملهگری را تجربه میکنند. تاثیرات منفی روانشناسی میتواند به صورت بستن زودتر از موعد معاملات سودده یا باز نگه داشتن بیش از حد معامله زیانده خود را نشان دهد.
یکی از خیانتآمیزترین احساسات در بازارهای مالی، ترس از دست دادن یا سندروم FOMO است. این سندروم معاملهگران را مجاب میکند برای جا نماندن از روند اوجگیری بازار وارد آن شوند و وقتی جهت حرکت بازار معکوس میشود، استرس بالایی به معاملهگران وارد میکند.
معاملهگران موفقی که از جنبههای مثبت روانشناسی بهره میگیرند و جنبههای بد آن را مدیریت میکنند، بهتر میتوانند از پس نوسانات بازارهای مالی برآیند و یک معاملهگر حرفهای شوند.
مبانی روانشناسی معاملهگری
مدیریت احساسات
ترس، حرص و طمع، هیجان، اعتماد به نفس بیش از حد و عصبانیت، همه و همه احساسات معمولی است که معاملهگران در برهههای زمانی مختلف آنها را تجربه میکنند. مدیریت احساسات در معاملات میتواند حد واصل میان رشد حساب معاملاتی فرد یا ورشکستشدن اوست.
درک FOMO
معاملهگران باید به محض بروز سندروم FOMO آن را شناسایی و سرکوب کنند. اگرچه این کار، کار آسانی نیست اما باید به یاد داشته باشید که همیشه معامله دیگری وجود دارد.
اجتناب از اشتباهات معاملهگری
تمام معاملهگران، فارغ از میزان تجربهشان دچار اشتباه میشوند اما درک منطق این اشتباهات میتواند اثر گلوله برفی در معاملات روان شناسی معاملاتی چیست؟ را محدود کند. (اثر گلوله برفی به فرآیندی گفته میشود که در آن وقایع کوچک در نهایت منجر به تاثیرات بزرگ میشوند) برخی از اشتباهات رایج معاملاتی عبارتند از: معامله در بازارهای متعدد، حجم معاملات نامناسب و استفاده از لوریج بزرگ.
غلبه بر حرص و طمع
حرص و طمع یکی از رایجترین احساسات در بین معاملهگران است و باید توجه ویژهای به آن داشت. وقتی طمع بر منطق غلبه میکند، معاملهگران برای جبران ضررهای پیشین، از اهرم بیش از حد استفاده میکنند. هرچند حرف زدن در این مورد بسیار راحتتر از انجام دادن آن است اما معاملهگران باید درک کنند که چگونه حرص و طمع را هنگام معامله کنترل کنند.
اهمیت ثبات در معاملات
معاملهگران تازهکار همواره به دنبال فرصت در بازارهای مختلف هستند؛ اما باید توجه داشت که این بازارها تفاوتهای ذاتا زیادی با یکدیگر دارند. بدون داشتن یک استراتژی خوب که بر روی تعداد محدودی بازار متمرکز شده باشد، معاملهگران نتایج ضد و نقیضی مشاهده میکنند. معاملهگران باید در معاملات خود ثبات داشته باشند و معاملات خود را در چند بازار محدود متمرکز کنند.
نادیده گرفتن افسانههای معاملهگری
ما اغلب تحت تاثیر آنچه میشنویم قرار میگیریم. در معاملهگری نیز همین اتفاق رخ میدهد. شایعات روان شناسی معاملاتی چیست؟ زیادی پیرامون معاملهگری وجود دارد. به عنوان مثال اینکه: «معاملهگران برای موفقیت باید حساب بزرگی داشته باشند» یا اینکه «برای سودآوری، معاملهگران باید در بیشتر معاملات خود موفق باشند». این افسانههای معاملهگری میتوانند به یک مانع ذهنی تبدیل شوند و از معاملات جلوگیری کنند.
اجرای مدیریت ریسک
هرچقدر در مورد اهمیت مدیریت ریسک صحبت کنیم، باز هم کم است. مزایای روانشناختی مدیریت ریسک بیپایان است. قرار دادن حد ضرر و حد سود و انتخاب حجم درست برای معاملات، به معاملهگران اجازه میدهد تا نفس راحتی بکشند چرا که میدانند برای رسیدن به هدف، چه مقدار از سرمایه خود را به خطر انداختهاند. جنبه دیگر مدیریت ریسک کاهش تاثیر معاملات بر احساسات معاملهگران است.
چگونه میتوان مانند یک معاملهگر موفق عمل کرد؟
اگرچه نکات ظریف بسیاری وجود دارد که به موفقیت معاملهگران روان شناسی معاملاتی چیست؟ حرفهای کمک میکند اما چند راهکار مشترک وجود داد که معاملهگران از هر سطحی میتوانند در استراتژی معاملاتی خاص خود لحاظ کنند.
۱- هرروز نگرشی مثبت نسبت به بازارها داشته باشید. این موضوع ممکن است بدیهی به نظر برسد اما حفظ این نگرش مثبت خصوصا زمانی که در چند معامله متوالی ضرر کردهایم، سخت است. نگرش مثبت ذهن شما را از افکار منفی روان شناسی معاملاتی چیست؟ که ممکن است مانع انجام معاملات جدید شود، پاک میکند.
۲- نفسانیت را کنار بگذارید. بپذیرید که ممکن است معاملات اشتباهی داشته باشید و چه بسا این امکان وجود دارد که بیشتر از اینکه سود کنید، ضرر کنید. قبول اشتباه میتواند برای بسیاری از افراد سخت باشد اما توجه کنید اگر با اعمال مدیریت ریسک و اتخاذ رویکردی روشمند بتوانید سود متوسط بیشتری نسبت به زیانهای متوسط خود داشته باشید، در نهایت به سودآوری خواهید رسید.
۳- تنها بهخاطر اینکه معاملهای کرده باشید، معامله نکنید. شما فقط میتوانید بر روی فرصتهایی که بازار به شما داده است معامله کنید. ممکن است بعضی روزها پانزده معامله انجام دهید و سپس تا چند هفته فرصتی برای معامله پیدا نکنید. تمام اینها به وضعیت بازار وابسته است پس تنها برای معامله کردن، معامله نکنید.
۴- دلسرد نشوید. این توصیه کمی شبیه توصیه اول است؛ اما تفاوتهای ظریفی با هم دارند. بسیاری از مردم معاملهگری را بهعنوان یک طرح سریع برای ثروتمند شدن میبینند؛ در حالی که معاملهگری در واقع یک سفر بلند مدت است. توقع سود فوری باعث سرخوردگی و بیحوصلگی میشود. به یاد داشته باشید که منظم باشید و مسیر خود را ادامه دهید. معاملهگری یک سفر است.
روانشناسی معامله گری چیست؟
روانشناسی معامله گری به احساسات و وضعیت ذهنی اشاره دارد که به موفقیت یا شکست در معاملات کمک می کند. روانشناسی معامله گری جنبه های مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد را نشان می دهد که بر اقدامات تجاری آنها تأثیر می گذارد. این روانشناسی می تواند به اندازه سایر ویژگی ها مانند دانش، تجربه و مهارت در تعیین موفقیت معاملات مهم باشد. نظم و انضباط و ریسک پذیری دو مورد از حیاتی ترین جنبه های روانشناسی معاملات هستند زیرا اجرای این جنبه ها توسط یک معامله گر برای موفقیت طرح معاملاتی او حیاتی است. ترس و طمع معمولاً با روانشناسی معاملات مرتبط است، در حالی که چیزهایی مانند امید و پشیمانی نیز در رفتار معاملاتی نقش دارند.
درک روانشناسی معامله گری
مهارت های زیادی برای معامله گری موفق در بازارهای مالی مورد نیاز است. این مهارت ها شامل توانایی ارزیابی اصول یک دارایی (مانند سهام یک شرکت) و تعیین جهت روند دارایی می شوند اما هیچ یک از این مهارت های فنی به اندازه طرز فکر معامله گر مهم نیست. احساسات، تفکر سریع و اعمال نظم و انضباط، اجزایی از چیزی است که ما آن را روانشناسی معامله گری می نامیم.
روانشناسی معامله گری یا روانشناسی تجارت می تواند با چند احساس و رفتار خاص مرتبط باشد که اغلب کاتالیزورهای معاملات بازار هستند. توصیفات مرسوم رفتارهای هیجانی در بازارها، بیشتر معاملات هیجانی را به حرص یا ترس نسبت می دهند.
حرص و طمع را می توان به عنوان میل بیش از حد به ثروت در نظر گرفت، آنقدر زیاد که گاهی عقلانیت و قضاوت را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین، این توصیف سرمایه گذاری الهام گرفته شده از حرص یا تجارت غیرمنطقی، فرض می کند که احساسات طمع می تواند معامله گران را به سمت انواع رفتارهای غیرصحیح سوق دهد. این رفتارها و اقدامات ممکن است شامل انجام معاملات با ریسک بالا، خرید سهام یک شرکت یا فناوری آزمایش نشده فقط به دلیل افزایش سریع قیمت آن، یا خرید ارز دیجیتال بدون تحقیق در مورد سرمایه گذاری اساسی باشد.
علاوه بر این، طمع ممکن است سرمایه گذاران را ترغیب کند که در معاملات سودآور بیش از حد مطلوب، باقی بمانند و در تلاش برای برداشتن سود اضافی یا گرفتن موقعیت های سوداگرانه بزرگ باشند. طمع در مرحله نهایی بازارهای صعودی، زمانی که حدس و گمان بیداد می کند و سرمایه گذاران احتیاط را کنار می گذارند، آشکارتر است.
در مقابل، ترس باعث می شود معامله گران به دلیل نگرانی از ضررهای زیاد، موقعیتهای خود را زودتر ببندند یا از ریسک کردن خودداری کنند. ترس در بازارهای نزولی قابل لمس است و این یک احساس قوی است که می تواند باعث شود معامله گران و سرمایه گذاران با عجله برای خروج از بازار غیرمنطقی عمل کنند. ترس اغلب به وحشت تبدیل می شود که به طور کلی باعث فروش قابل توجهی در بازار می شود.
تحلیل تکنیکال
روانشناسی معامله گری اغلب برای تحلیلگران فنی و تکنیکالی مهم است که بر روی تکنیک های نمودارسازی تکیه می کنند تا تصمیمات تجاری خود را هدایت کنند. نمودارهای امنیتی می تواند طیف گسترده ای از بینش ها را در مورد یک حرکت امن ارائه دهد. در حالی که تکنیک های تجزیه و تحلیل فنی و ترسیم نمودار که می توانند در تشخیص روند فرصت های خرید و فروش مفید باشند، نیاز به درک و شهود برای حرکت های بازار دارد که از روان شناسی معامله گری سرمایه گذاران ناشی می شود.
موارد متعددی در نمودارهای فنی و تحلیل های تکنیکال وجود دارد که در روان شناسی معاملاتی چیست؟ آن یک معامله گر باید نه تنها به دانش تحلیل نموداری تسلط داشته باشد، بلکه به دانش خود در مورد امنیتی که دنبال می کند و شهود خود برای تأثیر عوامل گسترده تر بر بازار نیز تکیه کند. معامله گرانی که توجه زیادی به تأثیرات جامع قیمت، نظم و انضباط و اطمینان دارند، روانشناسی معاملاتی متعادل تری را نشان می دهند که معمولاً به موفقیت آن ها کمک می کند.
مالی رفتاری
بخشی از روانشناسی معامله گری این است که بفهمیم چرا افراد در بازار یا سایر مسائل پولی تصمیمات غیرمنطقی می گیرند. مالی رفتاری زیرشاخه ای از اقتصاد رفتاری است که تأثیرات روانی و سوگیری هایی را ارائه می دهد که بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و متخصصان مالی تأثیر می گذارد. علاوه بر این، تأثیرات و سوگیری ها می تواند منشأ تبیین انواع ناهنجاری های بازار، به ویژه ناهنجاری های موجود در بازار سهام، ارزهای دیجیتال و . مانند افزایش یا کاهش شدید قیمت دارایی باشد.
مالی رفتاری معمولاً شامل مفاهیم زیر است:
حسابداری ذهنی: حسابداری ذهنی به تمایل افراد به تخصیص پول برای اهداف خاص اشاره دارد.
رفتار گله: رفتار گله بیان می کند که افراد تمایل دارند رفتارهای مالی اکثریت گروه (گله، توده) را تقلید کنند. گله داری در بازار به دلیل پشت سرگذاشتن ها و فروش های چشمگیر بدنام است.
شکاف عاطفی: شکاف عاطفی به تصمیم گیری براساس احساسات شدید یا فشارهای عاطفی مانند اضطراب، خشم، ترس یا هیجان اشاره دارد. احساسات اغلب یک دلیل کلیدی برای انتخاب های غیر منطقی و منطقی افراد هستند.
لنگر انداختن: لنگر انداختن به ضمیمه کردن یک سطح هزینه به یک مرجع خاص اشاره دارد. شامل هزینه های مداوم براساس سطح بودجه یا منطقی سازی هزینه ها براساس ابزارهای رضایت بخش مختلف.
در لنگر انداختن فرد ایده ها و پاسخ های اولیه خود را بر یک نقطه از اطلاعاتش استوار می کند و تغییراتی را براساس آن نقطه شروع ایجاد می کند. در این حالت شخص از یک عدد یا مقدار هدف خاص به عنوان نقطه شروع استفاده می کند که به عنوان لنگر شناخته می شود و متعاقباً آن اطلاعات را تا رسیدن به یک مقدار قابل قبول در طول زمان تنظیم می کند. البته اغلب، این تنظیمات ناکافی و بسیار نزدیک به لنگر اصلی هستند و زمانی که لنگر بسیار متفاوت از پاسخ واقعی باشد، مشکل ایجاد می کند.
خود اسنادی: خود اسنادی به تمایل به انتخاب براساس اعتماد بیش از حد به دانش یا مهارت خود اشاره دارد. انتساب به خود معمولاً از یک استعداد ذاتی در یک منطقه خاص سرچشمه می گیرد. در این دسته، افراد تمایل دارند دانش خود را بالاتر از دیگران رتبه بندی کنند، حتی زمانی که به طور عینی کوتاهی می کنند.
درک ترس
وقتی معامله گران اخبار بدی درباره یک دارایی خاص یا به طور کلی در مورد اقتصاد دریافت می کنند، طبیعتاً می ترسند. آنها ممکن است بیش از حد واکنش نشان دهند و احساس کنند مجبور هستند دارایی های خود را نقد کنند، پول نقد داشته باشند و از ریسک کردن بیشتر خودداری کنند. اگر این کار را انجام دهند، ممکن است از ضررهای خاصی جلوگیری کنند اما ممکن است برخی از دستاوردها را نیز از دست بدهند.
معامله گران باید بدانند ترس چیست: یک واکنش طبیعی به یک تهدید درک شده. (تهدیدی برای پتانسیل سود آنها)
کمی کردن ترس ممکن است کمک کننده باشد. معامله گران باید در نظر داشته باشند که از چه چیزی می ترسند و چرا از آن می ترسند. اما این تفکر باید قبل از خبر بد رخ دهد، نه در وسط آن. ترس و طمع دو احساس درونی هستند که باید کنترل شوند.
با فکر کردن از قبل، معامله گران می دانند که چگونه رویدادها را به طور غریزی درک می کنند و به آنها واکنش نشان می دهند و می توانند از پاسخ احساسی عبور کنند. البته این کار آسانی نیست اما برای سلامت پرتفوی یک سرمایه گذار ضروری است نه صرفا خود سرمایه گذار.
غلبه بر طمع
یک ضرب المثل قدیمی در وال استریت وجود دارد که می گوید "خوک ها را سلاخی می کنند." این عادتی است که سرمایه گذاران حریص دارند که به مدت طولانی در یک موقعیت برنده باقی می مانند تا آخرین افزایش قیمت را ببینند اما غافل از اینکه دیر یا زود، روند معکوس می شود و حریصان گرفتار می شوند.
غلبه بر طمع آسان نیست. این احساس غالباً براساس غریزه برای بدست آوردن کمی سود بیشتر است. یک معامله گر باید یاد بگیرد که این غریزه را بشناسد و یک برنامه معاملاتی مبتنی بر تفکر منطقی، (نه هوس یا غرایز)، توسعه دهد.
تنظیم قوانین
یک معامله گر باید قوانینی را ایجاد کند و در هنگام بروز بحران روانی از آنها پیروی کند. دستورالعمل هایی را براساس میزان تحمل ریسک/پاداش خود برای زمان ورود به معامله و زمان خروج از آن تنظیم کنید. یک هدف سود تعیین کنید و یک توقف ضرر ایجاد کنید تا احساسات را از فرآیند خارج کنید.
علاوه بر این، ممکن است تصمیم بگیرید که کدام رویدادهای خاص، مانند انتشار سود مثبت یا منفی، باید باعث تصمیم گیری برای خرید یا فروش دارایی شود.
عاقلانه است که محدودیت هایی برای حداکثر مقداری که می خواهید در یک روز برنده شوید یا ببازید تعیین کنید. اگر به حد سود رسیدید، پول را بردارید و خارج شوید. اگر ضررهای شما به یک عدد از پیش تعیین شده رسید، خارج شوید و معامله را ادامه ندهید. در هر صورت، شما زنده خواهید ماند تا یک روز دیگر معامله کنید.
روانشناسی معاملاتی | حرفهای ها هم ضرر میکنند!!
حتما شنیدهاید که ترس و طمع همیشه کار دست معاملهگران میدهد. واقعیت این است که اگر روانشناسی معاملاتی را درک نکرده باشید، کار شما سخت میشود. تاثیر عوامل روانی بیش از آن چیزی است که اکثر معاملهگران فکر میکنند.
خیلی از قدیمیها و با تجربههای بازارهای مالی میگویند اگر معامله گران فقط بتوانند هیجانشان را کنترل کنند و به اصول روانشناسی معاملاتی پایبند باشند همیشه سود خواهند کرد. قدرت احساس و هیجان آنقدر زیاد است که حتی حرفهای ها هم را در بسیاری از اوقات دچار مشکل میکند. معمولا افراد به سودهایشان اجازه رشد نمیدهند و صبر در سود ندارند اما تا دلتان بخواهد ضررها را تحمل میکنند.
اهمیت بالای روانشناسی معاملاتی
تصویر بالا شاید در نگاه اول ساده و حتی غیر قابل باور به نظر برسد، اما از هر کدام از قدیمیتر ها که بپرسید احتمالا با آهی از سر حسرت، صحت این تقسیمبندی را تایید میکنند. ۶۰ درصد نقش روانشناسی، ۳۰ درصد نقش مدیریت ریسک و سرمایه و فقط ۱۰ درصد نقش سیستم معاملاتی. در اینجا اهمیت روانشناسی معاملاتی بسیار بالاست. این به معنای عدم اهمیت سیستم معاملاتی نیست بلکه به معنای تاثیر فوق حد تصور روانشناسی و مدیریت سرمایه است. شاید باورش سخت باشد که حتی با یک سیستم بسیار ساده اما با کنترل هیجان و رفتار منطقی و مدیریت سرمایه میتوان به سود مستمر رسید.
کنترل احساسات خود را در معاملات واقعی به دست بگیرید
اما اینها همه روی کاغذ است. همه هم این نکات را میدانند. اشکال این است که در هنگام عمل و وسط هیاهوی معامله فقط دانستن اینکه باید هیجانات را کنترل کرد هیچ وقت نمیتواند مانع هیجانی رفتار کردن شود!! کنترل بر احساس بیش از هرچیز تجربه میخواهد. یک واقعیت تلخ این است که اکثر معاملهگران به هر حال در مواقعی هیجانی رفتار میکنند و به اصول خودشان پایبند نیستند و به همین جهت بیش از آنچه باید ضرر میدهند.
ضرر جزئی از بازار فارکس است
دنبال ضرر نکردن نباشید! ضرر بخشی از بازار است. همه ضرر میکنند و تصور نکنید برای حرفهای شدن باید ضرر را به صفر برسانید! اگر با کوچکترین ضرری ناراحت میشوید بدانید که یک جای کار میلنگد! در واقع اکثر تریدرهای موفق فقط 60 درصد از معاملاتشان به سود میرسد. اما به دلیل کنترل احساسات و مدیریت سرمایه بازدهی نهایی معاملاتشان سودده است. سود در بازار از تک تک معاملات به دست نمیآيد. برآیند تعداد زیادی از معاملات کنترل شده با یک سیستم معاملاتی مشخص که حد سود و ضرر را هم تعیین کند، مشخص میکند که شما سودده هستید یا خیر.
آنچه اهمیت دارد این است که بیشتر از آنچه که باید، ضرر نکنید! ضررتان به همان اندازه حد ضررها باشد نه بیشتر. حد ضررهایی که سیستم معاملاتیتان مشخص کرده است. و اینکه ضررهایتان کوچکتر از سودهایتان باشد.
دیدگاه شما