ساختار کسب و کار پلتفرمی


صفر تا ۱۰۰ مدل کسب و کار چند وجهی ، چند پتانسیلی دنیای کسب‌وکار

اگر به چالش‌های مداوم و ایده پردازی مستمر علاقمندید ، مدل کسب و کار چند وجهی همان کسب و کار رویایی شما می‌تواند باشد.

در واقع می‌توان از مدل کسب و کار چند وجهی به عنوان یک فرد چند پتانسیلی در دنیای کسب و کار نام برد.

افراد چند پتانسیلی در چند دانش یا مهارت مجزا تبحر پیدا می‌کنند ، انعطاف‌پذیری بالایی نسبت به شرایط دارند و برای چالش‎‌هایشان به سرعت می‌توانند برای چالش‌ها راه‌کار‌های خلاقانه بیابند،

و در نهایت می‌توانند با اتکا به خلاقیت بالای خود و با ترکیب این مهارت‌ها ، دانش و یا کسب و کار بدیعی را خلق کنند.

مدل کسب و کار چند وجهی یا به قول اقتصاد‌دانان بازار چند وجهی هم در عالم کسب و کار همین گونه عمل می‌کند.

با پیدا کردن نقاط مشترک دو یا چند گروه مختلف از مخاطبان مجزا و ارائه راه حلی برای وصل کردن آنها به یکدیگر به کسب درآمد می‌پردازد.

هر چه این راه‌حل ساده‌تر و بدیع‌تر باشد اقبال کسب و کار چند وجهی بیشتر می‌شود.

۳ ستون اصلی کسب و کار چند وجهی

کسب و کار چند وجهی همیشه با چالش “حفظ دو یا چند گروه مختلف مخاطبان” روبرو است و برای پیشرفت مدام باید با ایده‎‌های جدید خون تازه‌ای در رگ‌های کسب و کار خود تزریق کند.

کلید اصلی ارزش آفرینی این است که یک پلتفرم باید تمامی گروه‌ها را همزمان جذب و به آنها خدمت رسانی کند.

یک کسب و کار چند وجهی باید برای حضور در بازار این سه مورد را تامین کند:

  • یک ارزش پیشنهادی ارائه کند – پلتفرمی ایجاد کند – و نقطه مشترک نیاز گروه های مختلف را به هم متصل نماید.
  • بخش‌های مختلف مشتریان هدف را به استفاده از پلتفرم خود مجاب کند.
  • برای رشد و بقا باید بتواند مدام کاربران بیشتری را جذب نماید.

در این یادداشت برای درک بهتر مطلب به ساختار کسب و کار پلتفرمی مثال‌هایی جالب و قابل تعامل از رقابت‌های کمپانی‌های تولیدکننده کنسول‌های بازی و مدل کسب و کار چند وجهی گوگل اشاره می‌کنیم.

ایجاد ارزش در کسب و کار چند وجهی

بخش اصلی و دارایی کلیدی یک کسب و کار چند وجهی پلتفرم آن کسب و کار است.

پلتفرم چند وجهی چیست؟ این پلتفرم رابط اصلی برای وصل کردن گروه های مختلف به یکدیگر است.

ساده‌ترین مثال آن کنسول‌های بازی است. در صورت نبود پلتفرمی مانند کنسول بازی هیچ وقت ارتباطی بین سازندگان بازی از یک طرف و گیمرها در طرف دیگر برقرار نمی‌شد.

اما به برکت یک کنسول بازی مثل پلی استیشن از یک سمت طرفداران بازی و از سمت دیگر برنامه نویسانی که بازی ها را خلق می‌کنند. ، به یکدیگر متصل شده‌اند.

این دو گروه دو نیاز کاملا ساختار کسب و کار پلتفرمی متفاوت دارند، گیمرها خواهان بازی هستند تا زمان خود را با بازی های ویدیویی پر کنند و برنامه نویسان و طراحان گرافیک با خلق بازی به دنبال کسب درآمد هستند.

این مثال را برای این به کار بردم تا این نکته را شفاف کنم که نیاز مشترکی که یک پلتفرم چند وجهی تامین می‌کند ، برای گروه‌های مختلف صرفاً یکسان نیست. در ادامه بیشتر درباره رقابت کنسول‌های بازی و این که چطور می‌شود با درک صحیح از مدل کسب و کار چند وجهی ورق را با کمترین هزینه به نفع خودمان برگردانیم صحبت می‌کنیم.

جذب وجه‌های مختلف پلتفرم چند وجهی

چالش اصلی در این بخش وجود دارد، باید در هر سمت یک پلتفرم چند وجهی به تعداد کافی مخاطب وجود داشته باشد تا چرخ این مدل کسب و کار به حرکت درآید.

نکته‌ای که این چالش را عمیق‌تر می‌کند این است که بدون حضور یک وجه از مخاطبان ، مشتریان وجه دیگر تمایلی برای همکاری نشان نمی‌دهند و در عین حال تا بقیه حضور نداشته باشند مخاطبان وجه اول هم تمایلی برای استفاده از پلتفرم ندارند.

در مثال کنسول بازی سازندگان و برنامه نویسان تا تعداد قابل توجهی از گیمرها نسبت به خرید کنسول مورد نظر اقدام نکنند حاضر به طراحی بازی برای آن کنسول نیستند.

در عین حال گیمرها نیز تا تعداد کافی بازی برای کنسول مورد نظر وجود نداشته باشد ، حاضر نیستند برای خرید آن کنسول پول پرداخت کنند.

یارانه دادن به یک وجه از مخاطبان یکی از راه‌هایی است که از آن طریق می‌توانند این چالش را حل کنند.

برای حل این موضوع معمولا به یک وجه از بازار خدمات خود را رایگان و یا با تخفیف زیاد ارائه می‌کنند تا بتوانند از وجه دیگر درآمد زایی کنند.

همین چالش باعث می‌شود کسب و کار های چند وجهی همیشه با معمای مرغ و تخم مرغ مواجه باشند.

در مورد استراتژی یارانه دادن همواره ریسک شکست نیز وجود دارد.

چالشی که در این مدل باید به آن جواب مناسب دهند این است که کدام وجه از مشتریان باید یارانه دریافت کند و این یارانه به چه میزان باید باشد،

تا از یک سو مشتریان راغب به خرید باشند و جذب پلتفرم شوند و از طرف دیگر پلتفرم متحمل ضرر نشوند.

این برآورد نامناسب برای شرکت سونی گران تمام شد ، پلی استیشن ۳ با استراتژی فروش ارزان‌تر از قیمت واقعی روانه بازار شد ولی در نهایت میزان بازی‌های فروخته شده به اندازه پیش‌بینی‌های اولیه شرکت نبود.

جذب کاربران بیشتر برای پیشرفت

ارزش پلتفرم چند وجهی ارتباط مستقیمی با تعداد کاربران این پلتفرم‌ها دارد.

در صورت کاهش و یا ثابت ماندن تعداد کاربران به مرور زمان این دست کسب و کار‌ها دچار ضرر شده و یا در حالت خیلی خوب، ارزش خود را از دست می‌دهند.

برای رشد این پلتفرم ها باید بتوانند کاربران بیشتری را جذب نمایند، پدیده‌ای که به آن اثر شبکه‌ای می‌گویند.

اینجاست که باید مانند یک فرد چند پتانسیلی خلاقیت و انعطاف پذیری بالایی برای حل این مسئله داشته باشند.

از ارائه خدمات بروزتر و یا کاربری آسان‌تر گرفته تا سهیم کردن مخاطبان در سود حاصله از فعالیت‌ها

بسته به نوع پلتفرم و خلاقیت تیم تصمیم‌گیری آنها روش‌های بسیار زیادی برای این کار وجود دارد.

گوگل علاوه برا ابزارهای رایگانی که مدام به روز می‌شوند با اضافه کردن گوگل ادسنس (google adsense) ، تولیدکنندگان محتوا را در سود تبلیغات خود شریک می‌کند.

گوگل با استفاده از بخش گوگل ادسنس این امکان را فراهم کرده تا با قراردادن تبلیغات مرتبط در سایت‌های تولیدکنندگان محتوا ،

آنها را در سود حاصله از این تبلیغات سهیم می‌کند.

به این طریق تولیدکنندگان محتوا به فعال نگهداشتن سایت و تولید محتوای جدید ترغیب می‌کند.

محتوای جدید باعث می‌شود مخاطبان آن مدل محتوا برای جستجوی محتوای تازه از موتور جستجوی گوگل استفاده کنند.

مخاطب رایگان بیشتر باعث درآمد بیشتر گوگل از تبلیغات می‌شود.

۴ سوال حیاتی مدل کسب و کار چند وجهی

صاحبان پلتفرم چند وجهی باید برای سوالات کلیدی زیر همواره جواب‌های مناسب داشته باشند، تا چرخ کسب و کارشان به خوبی بچرخد:

  1. آیا ما می‌توانیم برای هر وجه از پلتفرم مخاطبان کافی جذب کنیم؟

چون حضور هر بخش مجزا از مخاطبان منوط به حضور دیگر وجه‌ها است پس برقراری این بالانس و جذب مخاطب کافی برای هر وجه بسیار مهم است.

۲ . کدام وجه از مخاطبان به قیمت حساس‌تر است؟

پاسخ دقیق به این سوال باعث می‌شود تا بتوانیم تشخیص دهیم که به کدام بخش از مخاطبان یارانه دهیم و یا میزان آن یارانه چقدر باشد.

۳ . آیا وجه حساس به قیمت را می‌توان با یارانه وسوسه نمود؟

این سوال یک سطح عمیق‌تر از سوال قبلی است و بلافاصله بعد از آن باید این پرسش را مطرح کرد، زیرا که همیشه قیمت پایین دلیل کافی برای جذب مخاطب نیست.

۴ . آیا وجه‌های دیگر پلتفرم به اندازه کافی درآمد ایجاد می‌کنند تا این یارانه پوشش داده شود؟

دلیل این سوال بسیار واضح است و نیاز به توضیح ندارد در تمامی کسب و کار ها باید درآمد از هزینه‌ها بیشتر باشد.

این‌ها سوالاتی هستند که همواره باید برای آنها جواب‌های مناسب و تقریباً دقیقی داشت تا جلوی شکست و یا ضرر احتمالی را گرفت.

البته با تیز بینی و ظرافت می‌توان در شرایط خاص از تمامی وجه‌های پلتفرم کسب درآمد کرد.

مثال بارز این نوع خلاقیت و تیزبینی شرکت نینتندو است که با درک بازار و ارائه کنسول ویی ( nintendo wii) از هر دو جه پلتفرم خود کسب درآمد کرد.

درس‌هایی از پلتفرم چند وجهی نینتندو

بررسی نینتندو در ارائه کنسول ویی از این جهت اهمیت دارد که به ما نشان می‌دهد همیشه روش‌های جدیدی برای چالش‌های قدیمی وجود دارد و تنها کمی تغییر در دیدگاه می‌تواند عامل موفقیت شود.

در مدل دو وجهی کنسول‌های بازی معمولا رایانه به خریداران کنسول ارائه می‌شود و قیمت پرداختی آنها از ارزش واقعی دستگاه ها پایین‌تر است.

به این وسیله این وجه از پلتفرم را به خرید و استفاده از آن ترغیب می‌کنند و درآمد آنها از اعطای حق امتیاز تولید بازی از شرکت‌های سازنده بازی تامین می‌شود.

تولیدکنندگان کنسول‌های بازی همیشه مشتاقان دو آتشه این نوع بازی‌ها را هدف خود قرار می‌دهند و رقابت بر سر قیمت عرضه کنسول و عملکرد سخت افزاری آن است.

چون مهم‌ترین معیار انتخاب مشتاقان بازیهای ویدیویی ، کیفیت چشم گیر گرافیک بازی و سرعت پردازش بالای دستگاه‌هاست.

این دیدگاه باعث شده که در این صنعت تولیدکنندگان به سمت ساخت کنسول های بسیار پیشرفته و گران قیمت بروند ،

و دستگاه را با ضرر بفروش برسانند و این ضرر را از طریق درآمد وجه‌ دیگر کسب و کار خود پوشش دهند.

تمامی شرکت‌ها در رقابتی سخت با دو بازیگر اصلی این بازار یعنی ، پلی استیشن سونی و ایکس باکس مایکروسافت هستند.

در این میان شرکت نینتدو در سال ۲۰۰۶ نیز در سراشبی سقوط و از دست دادن ارزش سهام و سهم بازار خود بود و تا ورشکستگی فاصله چندانی نداشت.

تغییر دیدگاه برگ برنده نینتندو

نینتندو به فکر تغییر زمین بازی به نفع خود بود.

نینتندو دریافت کاربران دوآتشه بازی‌های ویدیویی عاشق گرافیک بالا و کنسولهای پر قدرت هستند فقط حدود بیست درصد کاربران علاقمند به بازی را تشکیل می‌دهند ،

و برای کاربران تفننی این صنعت گرافیک بالا و کنسول پر قدرت اهمیت چندانی ندارد.

بنابراین به جای تمرکز بر بازار پر رقابت کنسول‌های پر قدرت ، به فکر سرگرم کردن کاربران تفننی افتاد.

در واقع مدل کسب و کار چند وجهی خود را با مدل کسب و کار دنباله دار ترکیب کرد.

اکوسیستم کسب و کار چیست؟

اکوسیستم کسب‌وکار چیست؟

فعالیت در اکوسیستم کسب‌وکار به سازمان‌ها برای بقا در محیط کسب‌وکار به سرعت در حال تغییر کمک کرده است. اکوسیستم کسب‌وکار شامل شبکه‌ای از سازمان‌های متصل به یکدیگر است که در راستای بقا یا رشد کسب‌وکار به صورت پویا با یکدیگر رقابت و همکاری می‌کنند.

مطابق تعریف وب‌سایت اینوِستوپدیا، اکوسیستم کسب‌وکار، شبکه‌ای از سازمان‌ها شامل تأمین‌کنندگان، توزیع‌کنندگان، مشتریان، رقبا و کارگزاران دولتی می‌باشد که در زمینه ارائه محصولات یا خدمات مشخص از طریق رقابت و یا همکاری با یکدیگر مشارکت می‌کنند. هر موجودیت در اکوسیستم بر دیگر اجزا تأثیر می‌گذارد و تحت تأثیر آنها قرار می‌گیرد؛ به این ترتیب، ارتباطاتی در اکوسیستم ایجاد می‌گردد که به صورت پیوسته تکامل می‌یابند و موجودیت‌ها جهت بقا در آن باید منعطف و سازگار باشند.

سازمان‌ها برای بقا در اکوسیستم‌های کسب‌وکار و تطبیق خود با آن، با یکدیگر رقابت می‌کنند. بقای اکوسیستم به این معنی است که مشارکت‌کنندگان، الگوهای رفتاری خود را به گونه‌ای توسعه داده‌اند که جریانی از ایده‌ها، استعدادها و سرمایه از طریق اکوسیستم ایجاد شود. فعالیت در اکوسیستم، مکانیزم‌هایی را برای بهره‌گیری از فناوری و کسب مزیت رقابتی جهت رقابت مؤثر با دیگر سازمان‌ها فراهم می‌کند. کسب‌وکارهای نوآور نمی‌توانند در خلاء، رشد و توسعه پیدا کنند، آنها باید انواع منابع شامل سرمایه، شرکا، تأمین‌کنندگان و مشتریان را برای ایجاد شبکه‌ای همکارانه ایجاد نمایند که این امر با فعالیت در اکوسیستم تحقق می‌یابد. اهداف اکوسیستم کسب‌وکار شامل موارد زیر می‌باشد:

  • ایجاد همکاری‌های جدید برای پاسخ به چالش‌های در حال افزایش محیطی و اجتماعی
  • پرورش خلاقیت و نوآوری برای کاهش هزینه تولید و یا دستیابی به مشتریان بیش‌تر
  • سرعت بخشیدن به فرآیند یادگیری برای همکاری به صورت مؤثر و تسهیم دانش، دیدگاه‌ها و مهارت‌ها
  • ایجاد راه‌های جدید برای پاسخ به نیازها و تمایلات افراد

اکوسیستم‌ها موانع قدرتمندی برای ورود رقبای جدید ایجاد می‌کنند. سازمان‌های تازه‌وارد به اکوسیستم برای ارائه محصولات بهتر باید با کسب‌وکارهای حاضر و تأمین‌کنندگان شبکه اکوسیستم رقابت کنند. اکوسیستم‌های پویای کسب‌وکار، محیطی را ایجاد می‌کنند که رقبای موجود در اکوسیستم حتی برای مدتی محدود با یکدیگر شریک شوند. سازمان‌هایی که در راستای درک ریسک اکوسیستم‌های کسب‌وکار اقدام نمی‌کنند و فقط نقش مشارکت‌کننده دارند، رقبا و شرکا را قادر می‌سازند تا نقش رهبری اکوسیستم را بر عهده گیرند و قوانین لازم را برای مشارکت فعالانه در اکوسیستم تعریف ‌کنند. مدیران ارشد و رهبران فناوری اطلاعات باید طرز تفکر و رویکرد خود را برای تمرکز بر استراتژی و انجام فعالیت‌های سازمان درون اکوسیستم کسب‌وکار با توجه به چشم‌انداز بیرونی تغییر و گسترش دهند.

پلتفرم نوع قدرتمندی از اکوسیستم کسب‌وکار است که به طور معمول توسط یک کسب‌وکار یا موجودیت ایجاد شده است اما از قابلیت جذب تعداد زیاد مشارکت‌کنندگان فعال برخوردار است. بر اساس پژوهش دیلویت، اکوسیستم‌ها طیفی از شکل، اندازه و تنوع را در بر می‌گیرند و دارای سه ویژگی اصلی زیر می‌باشند:

۱- اکوسیستم‌ها مشارکت‌کنندگان از طیف‌های مختلف سازمان‌ها (کوچک و بزرگ) و همچنین افراد را ترغیب و توانمند می‌سازند که در کنار یکدیگر، بازارها را فراتر از ظرفیت یک سازمان، شکل دهند.

۲- مشارکت‌کنندگان در اکوسیستم از طرق پیچیده‌ای با به‌کارگیری فناوری‌ها بایکدیگر تعامل می‌کنند. با توجه به تکامل روزافزون این فناوری‌ها، پویایی و پتانسیل اساسی برای توسعه اکوسیستم‌ها در سال‌های آینده وجود دارد.

۳- مشارکت‌کنندگان در اکوسیستم به وسیله علایق، اهداف و ارزش‌های مشترک با یکدیگر پیوندی دارند که به آنها جهت توسعه و حفظ اکوسیستم به عنوان یک موجودیت مشترک که همگی از آن منتفع می‌شوند انگیزه می‌دهد و این مورد موجب افزایش طول عمر و ماندگاری اکوسیستم‌ها می‌شود.

از دیدگاه گارتنر در گزارش سال ۲۰۱۷، مدیران ارشد فناوری اطلاعات و رهبران تحول دیجیتال برای اتخاذ تصمیم‌های استراتژیک درباره چگونگی مشارکت و زمان تغییر اقدامات برای فعالیت در اکوسیستم کسب‌وکار، باید هشت بُعد زیر را در نظر گیرند:

۱- استراتژی اکوسیستم

هر سازمان در چندین اکوسیستم مختلف کسب‌وکار فعالیت دارد. این اکوسیستم‌ها، شبکه‌ای پویا از موجودیت‌های در حال تعامل با یکدیگر هستند که ارزش پایداری برای مشارکت‌کنندگان ایجاد می‌کنند. چالش پیش روی سازمان‌ها، تصمیم‌گیری در ارتباط با چگونگی ادامه بقا در اکوسیستم است.

۲- درجه پذیرا بودن سازمان در اکوسیستم

درجه پذیرا بودن سازمان نسبت به میزان مشارکت با دیگر سازمان‌ها در اکوسیستم به وسیله استراتژی‌ها، اهداف و علایق مشترک میان آنها ایجاد و هدایت می‌شود. اکوسیستم می‌تواند عمومی، خصوصی و یا ترکیبی از این دو باشد. تعداد زیادی از سازمان‌ها در اکوسیستم‌هایی که ترکیبی از اکوسیستم عمومی و خصوصی هستند، مشارکت می‌کنند.

۳- مشارکت فعالانه مشارکت‌کنندگان گوناگون

مدیران ارشد باید درک درستی از تنوع موجود در اکوسیستم و نقش‌هایی که افراد، کسب‌وکارها و اشیا در اکوسیستم دارند و با توجه به موقعیت، تغییر و تکامل پیدا می‌کنند، داشته باشند.

۴- انواع ارتباطات

با اتصال هفت میلیارد فرد و بیش از سی میلیارد دستگاه به اینترنت تا سال ۲۰۲۰، اتصال و ارتباط میان آنها به چالشی برای اکوسیستم‌ها تبدیل خواهد شد. بهره‌گیری از پلتفرم‌های دیجیتال که در آن، مشارکت‌کنندگان با اهداف مختلف و بر اساس تعهداتی به یکدیگر متصل می‌شوند، شیوه اصلی ارتباط در اکوسیستم‌ها می‌باشد. پلتفرم، تأمین کننده یکپارچگی مرکزی، اپلیکیشن‌ها و خدمات مدیریتی برای مشارکت‌کنندگان است.

۵- شکل تبادل ارزش

علاوه بر تبادل ارزش بر مبنای پولی، اکوسیستم‌ها به صورت پویا از اطلاعات، اعتبار، خدمات و دیگر شکل‌های ارزش غیرمالی استفاده می‌کنند.

گسترش اکوسیستم‌ها می‌تواند به ایجاد شراکت‌های غیرمنتظره برای سازمان‌ها منجر شود. شرکای سازمان می‌توانند شامل سازمان‌هایی در صنعت اصلی، صنایع نزدیک یا صنایع دور از صنعت کسب‌وکار سازمان باشند.

۷- پیچیدگی اکوسیستم‌های چندگانه

سازمان‌های بزرگ بیش‌تر احتمال دارد که در اکوسیستم‌های چندگانه مشارکت کنند. برای درک چگونگی تعامل این اکوسیستم‌ها باید نقاط مشترک و نقاط متضاد این اکوسیستم‌ها و همچنین محدودیت آنها شناسایی شوند.

موفقیت در بهره‌برداری از پلتفرم دیجیتال کسب‌وکار نیازمند یکپارچگی استراتژیک فناوری‌ها با اطلاعات و فرآیندهای کسب‌وکار می‌باشد.

رشد اکوسیستم‌های کسب‌وکار، عامل کلیدی موفقیت سازمان‌های پیشرو است. این سازمان‌ها باید در این راستا به استراتژی، مدل‌های کسب‌وکار، رهبری، قابلیت‌های کلیدی، خلق ارزش و مدل‌های سازمانی به شکل متفاوتی بیندیشند و آنها را به کار گیرند.

مور در سال ۲۰۰۶، مدلی برای توضیح اکوسیستم کسب‌وکار ارائه داده است. مطابق این مدل، اکوسیستم کسب‌وکار یک تشکل اقتصادی است که بنیان آن بر مجموعه‌ای از سازمان‌هایی که با یکدیگر تعامل دارند قرار می‌گیرد و توسط آنها پشتیبانی می‌گردد. این اکوسیستم، ساختار و رفتار شبکه‌ای از سازمان‌ها که همگی از یک پلتفرم فناوری اصلی استفاده می‌کنند و همچنین شیوه‌هایی که هرکدام از سازمان‌های حاضر در اکوسیستم می‌توانند در آن رشد یابند را توصیف می‌کند. اکوسیستم کسب‌وکار، مشتریان، تولیدکنندگان اصلی، رقبا و دیگر ذینفعان را شامل می‌شود.

جزء کلیدی اکوسیستم کسب‌وکار، سازمان‌هایی هستند که نقش رهبر را دارند و تأثیر عمده‌ای بر فرآیندهای هم‌تکاملی اکوسیستم می‌گذارند. در یک اکوسیستم کسب‌وکار ایده‌آل، سازمان‌های رهبر در همکاری با یکدیگر، چشم‌انداز گسترده‌ای از آینده‌ای که تمایل دارند به وقوع بپیوندد را ترسیم و فرآیند تکامل اعضا و اکوسیستم را به صورت مشارکتی مدیریت می‌کنند. همچنین رهبران در راستای همراستاسازی برنامه‌ها و نقشه راه توسعه محصولات سازمان‌ها، اقدامات آنها در جهت هماهنگ‌سازی برنامه‌های خود در داخل سازمان را هدایت می‌کنند. رهبران در یک اکوسیستم کسب‌وکار ایده‌آل، حکمرانی را به صورت انجمنی و همکارانه شبیه به تشکل‌های دموکراتیک یا نیمه دموکراتیک اعمال می‌کنند.

بر اساس مدل مور، اکوسیستم کسب‌وکار کاملاً خودسازمان‌ده است و گروه‌ها و تشکل‌های حاضر در آن با اراده خود و تا حدی نیز به صورت تصادفی گرد هم می‌آیند. برای تحقق اهداف اکوسیستم، باید میان سازمان‌ها به صورت همزمان، همکاری و رقابت وجود داشته باشد. در مدل مور بر تعامل میان سازمان‌ها در اکوسیستم کسب‌وکار و همچنین تصمیم‌گیری به صورت غیرمتمرکز تأکید شده است. هر اکوسیستم کسب‌وکار بر مبنای قابلیت‌های کلیدی سازمان‌های حاضر در آن و در راستای تولید یک سری محصولات کلیدی شکل می‌گیرد. ماهیت اکوسیستم کسب‌وکار ایجاب ساختار کسب و کار پلتفرمی می‌کند که شبکه‌های میان سازمان‌های فعال در آن، در سطح مفهومی بالاتری نسبت به دیدگاه تک تک سازمان‌ها مورد تحلیل قرار گیرند.

ابعاد اکوسیستم کسب‌وکار در مدل مور عبارتند از بازیگران، ارتباطات میان بازیگران (شبکه بازیگران)، عملکرد، پویایی و استراتژی‌ها و رفتار بازیگران. در مدل مور، بازیگران اکوسیستم کسب‌وکار شامل مشتریان، بازارها، محصولات، فرآیندها، سازمان‌ها، ذینفعان و دولت/ جامعه می‌باشند. صرفنظر از قدرت انفرادی هرکدام از سازمان‌ها، تمامی بازیگران در یک اکوسیستم کسب‌وکار به یکدیگر متصل هستند و در موفقیت یا شکست شبکه سازمان‌ها به عنوان یک کل سهیم می‌باشند. هرکدام از سازمان‌ها بخشی از خروجی‌های نهایی اکوسیستم را به صورت ماژولار تأمین می‌کنند و می‌توانند خود را مستقل از یکدیگر بهبود بخشند. برای یکپارچه‌سازی سهم هر یک از سازمان‌ها در خروجی‌های اکوسیستم، واسط‌ها و پروتکل‌های مشخصی باید تدوین گردد. دامنه اکوسیستم کسب‌وکار، مجموعه روابط همزیستی یا روابط با جمع مثبت میان بازیگران آن است که در یک پلتفرم فناوری اصلی مشترک با یکدیگر همکاری می‌کنند.

در مدل مور، پویایی یا تکامل اکوسیستم کسب‌وکار بر اساس عملکرد آن تعیین می‌گردد. چهار عامل زیر تعیین کننده عملکرد اکوسیستم کسب‌وکار هستند و چنانچه یکی از این عوامل، موجود نباشد، موفقیت اکوسیستم با چالش مواجه خواهد شد:

  • ارزش‌آفرینی
  • اندازه بحرانی (حد تعیین کننده تعداد سازمان‌‌های حاضر در اکوسیستم جهت تضمین پایداری فعالیت آن)
  • بهبود مستمر در بهره‌وری و بازدهی
  • هم‌تکاملی (تکامل سازمان‌ها به صورت مشارکتی از طریق یادگیری جمعی)

بر اساس مدل مور، اکوسیستم کسب‌وکار شامل سه لایه به صورت زیر می‌باشد:

ارائه‌دهندگان محصولات و خدمات اصلی، کانال‌های توزیع، تأمین‌کنندگان مستقیم

۲- لایه توسعه‌یافته

مشتریان مستقیم، مشتریانِ مشتریان (مشتریان غیرمستقیم)، تأمین‌کنندگان محصولات و خدمات مکمل، تأمین‌کنندگانِ تأمین‌کنندگان (تأمین‌کنندگان غیرمستقیم)، سازمان‌های استاندارد

ذینفعان شامل سرمایه‌گذاران، مالکان، اتحادیه‌های تجاری و اتحادیه‌های کارگری، مؤسسه‌های دولتی و دیگر سازمان‌های دولتی قانون‌گذار، سازمان‌های رقیب که دارای ویژگی‌های مشترک در تولیدات و خدمات و همچنین فرآیندهای کسب‌وکار و چیدمان سازمانی مشترک هستند.

چرخه حیات اکوسیستم کسب‌وکار از دیدگاه مور، چهار مرحله را در بر می‌گیرد:

در مرحله ساختار کسب و کار پلتفرمی تولد، تمرکز بر جذب مشتریان اصلی و حیاتی، تأمین‌کنندگان کلیدی و دستیابی به کانال‌های مهم توزیع است و رویکرد استراتژیک سازمان‌ها به ایجاد اکوسیستم و گسترش آن معطوف می‌باشد. این مورد باعث حصول اطمینان از خلق ارزش و به طور همزمان عدم فعالیت و انجام کسب‌وکار توسط رقبا در داخل اکوسیستم می‌گردد. محافظت از ایده‌های جدید اکوسیستم در مقابل ریسک‌های الگوبرداری توسط رقبا از ضروریات این مرحله است. در این مرحله، ارزش پیشنهادی به مشتریان باید به طور مشخص از وضعیت فعلی برای آنها جذاب‌تر باشد. بنابراین مدیران سازمان‌ها باید نحوه اختصاص، به‌‌اشتراک‌‌گذاری و به‌کارگیری منابع را برای تولید ارزش پیشنهادی جدید، بازطراحی کنند.

پس از تشکیل اکوسیستم جدید که می‌تواند ارزش‌آفرینی متفاوتی برای زنجیره ارزش محصول ایجاد کند، در این مرحله، اکوسیستم گسترش می‌یابد و از طریق افزایش مقیاس تولید و دامنه فعالیت با شرکا جهت افزایش تنوع محصولات و همچنین استانداردسازی بخش‌های کلیدی بازار، به اندازه بحرانی می‌رسد. عرضه انبوه محصولات منجر به تغییر الگوی مصرف مشتریان و حفظ محصولات موجود می‌شود و از اکوسیستم در برابر ریسک تهدید محصولات جایگزین محافظت می‌کند.

در این مرحله، چگونگی رهبری در اکوسیستم، تعیین‌کننده است. مدیران یک یا چند سازمان کلیدی که بیش‌ترین ارزش‌آفرینی در چرخه را داشته‌اند به عنوان رهبران اکوسیستم مطرح می‌گردند و وظیفه حفظ اکوسیستم، تنظیم روابط و قدرت چانه‌زنی میان سازمان‌های اکوسیستم شامل تأمین‌کنندگان، مشتریان، رقبا و قانون‌گذاران و همچنین طرح‌ریزی آینده اکوسیستم را بر عهده خواهند داشت. با توجه به احتمال افزایش تعارضات درون اکوسیستم، رهبران اکوسیستم باید از یک طرف، تأمین‌کنندگان و مشتریان را به همکاری با یکدیگر در راستای ساختار کسب و کار پلتفرمی بهبود مستمر محصولات ترغیب کنند و از طرف دیگر، قدرت چانه‌زنی خود را نسبت به این شرکا حفظ نمایند. در مرحله رهبری، اکوسیستم به پایداری و سودآوری بالا می‌رسد.

در آخرین مرحله، پیاده‌سازی ایده‌های جدید در اکوسیستم، نقش مهم و محوری پیدا می‌کند چرا که پس از گذشت مدتی از ثبات در یک اکوسیستم کسب‌وکار فعال، ایده‌های جدید برای توسعه اکوسیستم‌های دیگر از جذابیت بیش‌تری برخوردار می‌گردد و پایان چرخه عمر فناوری‌های مورد استفاده توسط کسب‌وکار اصلی اکوسیستم نیز فرا می‌رسد. این دو عامل به همراه تعارضات موجود میان اجزا، جذابیت محصولات جایگزین و ناتوانی برخی از سازمان‌ها در نوسازی سازمان خود منجر به بر هم خوردن تعادل اکوسیستم می‌گردد.

در صورتی که این وضعیت مدیریت نشود، اکوسیستم کسب‌وکار از بین می‌رود. اکوسیستم باید از طریق ایجاد موانعی مانند هزینه‌های تعویض برای مصرف‌کنندگان یا هزینه‌های ورود برای رقبا، تشکیل سایر اکوسیستم‌ها با ایده‌های جدید و مشابه را با تأخیر مواجه سازد. اکوسیستم‌هایی که قابلیت خودنوسازی نداشته باشند با پایان تکامل و در نتیجه مرگ روبه‌رو می‌شوند. اتخاذ استراتژی‌های زیر به خصوص توسط سازمان‌های رهبر اکوسیستم می‌تواند منجر به تجدید حیات و افزایش عمر اکوسیستم گردد:

ساختار کسب و کار پلتفرمی

توسعه متقابل پلتفرم ساختار کسب و کار پلتفرمی یک فناوری انقلابی است که به شرکت‌های تجاری کوچک و متوسط اجازه می‌دهد تا با استفاده از یک برنامه واحد، دسترسی خود را افزایش دهند.

چرا کسب‌وکارهای مدرن ، توسعه اپلیکیشن موبایلی کراس پلتفرمی را ترجیح می‌دهند؟

در دنیای امروزی، پلتفرم‌های زیادی در دستگاه‌های متعددی وجود دارند که هر کدام به روش منحصر به فرد خود کار می‌کنند. به عنوان مثال، در دنیای تلفن های همراه، سیستم عامل ها از iOS و اندروید گرفته تا ویندوز و بلک بری را شامل می شود. این به قلمرو تبلت ها و همچنین لپ تاپ ها و رایانه های شخصی گسترش می یابد، جایی که حتی سیستم عامل های بیشتری در آن یافت می شود. اینها عبارتند از لینوکس، اوبونتو، OS X و ویندوز و غیره. نرم افزارهای کراس پلتفرم که با این سیستم ها سازگار است در دو صورت عرضه می شوند. اول، توسعه یک نرم افزار مجزا برای هر پلتفرم خاص و دوم، توسعه ای که بر روی چندین پلتفرم بدون نیاز به هیچ گونه تغییری اجرا می شود.

مقالات مرتبط:

بیایید نگاهی دقیق به قدرت اپلیکیشن موبایل کراس پلتفرمی داشته باشیم:

معمولاً، تشکیل یک اپلیکیشن کراس پلتفرم به متخصصان این امکان را می دهد تا برنامه ای ایجاد کنند که از زبان برنامه نویسی برای کدنویسی استفاده می کند. این کارایی را اغراق‌آمیز می‌کند و همچنین باعث می شود تا برنامه‌ای با کیفیت بالا که روی هر پلتفرمی کار می‌کند به دست آورید.

برخی از مزایای اپلیکیشن کراس پلتفرمی

از استارت‌آپ‌ها گرفته تا سازمان‌های بزرگ، اپلیکیشن‌های چند پلتفرمی مزایای زیادی را ارائه می‌کنند:

تعمیر و نگهداری و استقرار آسان: این برنامه‌ها نیاز به کار اضافی را در حین ایجاد، حذف می‌کنند و می‌توانند به سادگی در چندین پلتفرم از جمله iOS ، اندروید و موارد دیگر نگهداری شوند. هر زمان که نیاز به انجام هر گونه تغییری باشد، توسعه‌دهنده برنامه ممکن است این کار را در عرض چند دقیقه انجام دهد نه اینکه به هر پلتفرم به صورت جداگانه دسترسی داشته باشد. علاوه بر این، اگر یک مشکل پایگاه داده کشف شود، ممکن است در یک پلت فرم اصلاح شود و از همه مکان ها حذف شود.

یک کد واحد به همه خدمات می‌دهد: از آنجایی که همه پلتفرم‌ها با کد یکسانی یکپارچه شده‌اند، این برنامه‌ها کار طاقت‌فرسای قرار دادن کدهای یکسان در هر دستگاه را کاهش می‌دهند و به توسعه‌دهندگان برنامه اجازه می‌دهند تا روی طراحی و پاسخگویی یک برنامه تجاری تمرکز کنند. روش کم خطرتر همین کد برای همه رویکردها به طور قابل توجهی بار نظارت بر هر پلتفرم را کاهش داده است.

مقرون به صرفه: وقتی نوبت به ارتقای یک کسب‌وکار به سطح بعدی می‌رسد، صاحبان کسب‌وکار می‌خواهند از تمام پلتفرم‌های دیجیتال موجود ساختار کسب و کار پلتفرمی برای دستیابی به بیشترین تعداد مصرف‌کنندگان هدف خود استفاده کنند. توسعه این نوع اپلیکیشن نسبت به توسعه اپلیکیشن موبایل بومی هزینه کمتری دارد زیرا کدنویسی برای توسعه دهندگان آسان تر و سریع تر است. علاوه بر این، پول صرفه‌جویی شده با استفاده از یک برنامه کاربردی کراس پلتفرم ممکن است برای ابتکارات بازاریابی استفاده شود.

توسعه آسان: توسعه برنامه های کاربردی ساختار کسب و کار پلتفرمی بین پلتفرمی به لطف سادگی تولید برنامه های بومی مانند و کدها و پلتفرم ها، مسیر طولانی را طی کرده است. این یک موقعیت برد-برد هم برای تیم توسعه و هم برای شرکت است، زیرا شرکت می‌خواهد نتایج سریع‌تری در زمان کمتری داشته باشد.

طیف گسترده ای از ابزارهای توسعه: ابزارهای توسعه مختلفی برای تسهیل فرآیند با ارائه یک طراحی استاندارد و ویژگی‌های رابط کاربری بهبود یافته در دسترس هستند که مستقیماً به نفع مشاغل است.

به‌روزرسانی آسان: همانطور که قبلاً گفته شد، راه‌حل‌های مختلفی برای بهبود تجربه کاربری در دسترس است و یکی از ضروری‌ترین معیارهایی که سرعت و قابلیت استفاده یک برنامه را نشان می‌دهد، ظرفیت آن برای به‌روزرسانی سریع است. این ابزارها ترجمه کدها را ساده می کنند و ممکن است برنامه به طور خودکار از طریق اینترنت به روز شود.

چالش های توسعه کراس پلتفرمی

اگرچه توسعه اپلیکیشن های چند پلتفرمی دارای مزایای بسیار هیجان انگیزی است، اما همانطور که هر پلتفرم یا نرم افزاری دارای معایبی است، توسعه پلتفرمی نیز دارای معایبی است که به شرح زیر است:

اکثر فریم ورک ‌های چند پلتفرمی از جاوا اسکریپت استفاده می‌کنند و این موضوع در هنگام استفاده از کدهای قابل استفاده مجدد، مشکلاتی را ایجاد می‌کند. از این رو، یافتن مشکل در میان کل کدنویسی به یک کار گیج کننده تبدیل می شود که در نهایت زمان و همچنین هزینه توسعه اپلیکیشن موبایل را افزایش می دهد.

یکی دیگر از مسائل رایج که اغلب هنگام استفاده از کراس پلتفرم به وجود می آید، مصرف زمان بیشتر است. فرآیند ادغام با تنظیمات محلی با این پلتفرم بسیار طولانی می شود.

گاهی اوقات سیستم عامل از تمام ویژگی هایی که یک فریم ورک استفاده می کند پشتیبانی نمی کند. به عنوان مثال، پلتفرم iOS یک به‌روزرسانی جدید معرفی می‌کند یا یک عنصر جدید اضافه می‌کند، شما باید نسخه iOS برنامه خود را بر این اساس به‌روزرسانی کنید، اما تا زمانی که گوگل همان به‌روزرسانی را منتشر نکند، نمی‌توانید همین کار را با اندروید انجام دهید.

استفاده از توسعه اپلیکیشن های کراس پلتفرمی آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان نیست، عمدتاً برای توسعه دهندگان تازه کار. از این رو، توسعه دهندگان از سازگاری متقابل در طول فرآیند توسعه استفاده می کنند که منجر به کندی کد و ظاهراً کندی برنامه می شود.

به طور خلاصه، توسعه کراس پلتفرم یک فناوری انقلابی است که به شرکت‌های تجاری کوچک و متوسط ​​اجازه می‌دهد تا با استفاده از یک برنامه واحد، دسترسی خود را افزایش دهند. علاوه بر این، این فرآیند به کاربران کمک می کند تا در زمان و هزینه صرفه جویی کنند. با این حال، چالش‌هایی در استفاده از این پلتفرم وجود دارد، بنابراین لازم است قبل از انتخاب فرآیند توسعه اپلیکیشن مربوطه، چالش‌ها را با فرصت‌ها مقایسه کنید.

همانطور که همه ما می دانیم برخی از توسعه برنامه های تلفن همراه وجود دارد که بسیار مخرب هستند و هیچ کس نمی خواهد با از دست دادن حضور آنلاین خود را در فروشگاه های آنلاین اپلیکیشن ها از دست بدهد.

گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که اگر کسب‌وکارها به سراغ اپلیکیشن‌های بومی بروند، بودجه‌بندی می‌تواند به یک مشکل تبدیل شود. و به همین دلیل است که توسعه اپلیکیشن کراس پلتفرم معرفی شده است. امروزه به عنوان یک انتخاب بی‌رقیب برای مشاغلی که هدفشان حضور در اندروید و همچنین iOS است، ظاهر شده است.

تغییر ساختار کسب‌ و کار بانکی با پلتفرم‌های جدید

اقتصاد مشارکتی یک اکوسیستم اجتماعی-اقتصادی است که در آن منابع فیزیکی و فکری به اشتراک گذاشته می‌شوند.

زهرا لطیفی کارشناس بانکداری الکترونیک

اقتصاد مشارکتی یک اکوسیستم اجتماعی-اقتصادی است که در آن منابع فیزیکی و فکری به اشتراک گذاشته می‌شوند.

اقتصاد مشارکتی یا sharing economy یک مدل اقتصادی است که در آن افراد یا سازمان‌ها، منابع خود را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند. در واقع ایده اصلی، باز کردن فضا برای به اشتراک‌گذاری دارایی‌های استفاده نشده یا کم استفاده شده (ظرفیت خالی) برای مزایای پولی یا غیرپولی است.

اقتصاد مشارکتی مفهوم جدیدی نیست و در طول تاریخ وجود داشته است. مردم هزاران سال استفاده از دارایی را به اشتراک گذاشته‌اند. از مدل‌های سنتی اقتصاد مشارکتی می‌توان از استفاده مشترک از قنات به‌دلیل کمبود آب و تقاضای بالا نام برد. همچنین کتابخانه مثال دیگری از اقتصاد مشارکتی سنتی است. این مدل بیشتر زمانی اتفاق می‌افتد که اولا ارزش یک منبع بسیار بالا باشد، ثانیا به‌دلیل کمبود منبع، تقاضا بسیار بالا باشد و ثالثا استفاده از دارایی در تمام زمان‌ها امکان‌پذیر نباشد.

اقتصاد مشارکتی طی سال‌های اخیر به‌شدت رشد داشته است و بستر اینترنت و گسترش روزافزون استفاده از گوشی‌های هوشمند باعث شده مدل‌های جدیدی از اقتصاد مشارکتی تعریف شود و عرضه و تقاضا در بازار مجازی صورت پذیرد.

با رشد روزافزون تکنولوژی، اقتصاد مشارکتی ساختار کسب و کارها را تغییر داده و پیش‌بینی می‌شود در آینده باعث حذف بسیاری از کسب و کارهای سنتی شود. این اتفاقات به‌دلیل آن است که اینترنت باعث شده مردم از دارایی‌های بلااستفاده خود کسب درآمد کنند، بدون آنکه هزینه چندانی برای مبادله‌های‌شان بپردازند. محبوب‌ترین و معروف‌ترین مدل اقتصاد مشارکتی مدل پلتفرمی است. مدل‌های پلتفرمی سودآورتر از مدل‌های غیرپلتفرمی بوده و از لحاظ تنوع به‌شدت در حال رشد است. Airbnb یک نمونه موفق از مدل پلتفرمی اقتصاد مشارکتی است که از طریق آن افراد، خانه یا اتاق‌های اضافی خود را اجاره می‌دهند. این شرکت در سال ۲۰۰۸ تاسیس شد و در حال حاضر ارزشی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار و تعداد

۲۴۰۰ کارمند دارد. این سایت توانست در طول 4سال ۶۰۰ هزار اتاق را به زیرساخت خود اضافه کند؛ در حالی که این تعداد برای هتل‌های زنجیره‌یی هیلتون ۹۳ سال طول کشید! در این مدل لزوما مالکیت محصول انتقال پیدا نمی‌کند. به‌طور کلی در اقتصاد مشارکتی، مالکیت پیش‌شرط خلق ارزش نیست و با دسترسی به منبع، بدون مالکیت هم می‌توان خلق ارزش کرد.

نمونه‌های دیگری از پلتفرم‌های اقتصاد دیجیتالی عبارتند از:

پلتفرم‌های همکاری مشترک: شرکت‌هایی که فضاهای کاری باز برای افراد، کارآفرینان و کارکنان کار در خانه را فراهم می‌کنند.

پلتفرم‌های وام‌دهی نفر به نفر: شرکت‌هایی که بستر وام‌دهی نفر به نفر را با نرخ ارزان‌تر از بانک‌ها و موسسات مالی فراهم می‌کنند، مانند لندینگ کلاب.

پلتفرم‌های خرید و فروش بی‌واسطه: سایت‌هایی که فروش اجناس بدون کاربرد را بدون واسطه برای افراد فراهم می‌کنند مانند، ebay یا سایت دیوار.

اجزای اقتصاد مشارکتی عبارت است از: مردم، تولید، ارزش و سیستم‌های تبادل، توزیع، کره‌زمین، ارتباطات، فرهنگ و آینده که از میان این مولفه‌ها، مردم، هسته مرکزی اقتصاد مشارکتی هستند و همزمان می‌توانند تامین‌کننده و توزیع‌کننده محصول یا خدمت باشند.

اقتصاد مشارکتی در حال تکامل است و به‌خصوص اقتصاد پلتفرمی در آغاز راه و در حال تسخیر اقتصاد است. پیش‌بینی می‌شود پلتفرم‌های اشتراکی از درآمد 6.4 میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ به درآمد 20.4میلیارد دلاری تا سال ۲۰۲۰ برسند.

اقتصاد مشارکتی یک اکوسیستم اجتماعی- اقتصادی است که در آن منابع فیزیکی و فکری به اشتراک گذاشته می‌شوند. در واقع اقتصاد مشارکتی یک طرز تفکر به منابع اقتصادی است که منجر به بهره‌وری اقتصادی شده و منافع زیادی برای مشتریان، کارآفرینان و محیط‌زیست دارد. در صنعت بانکداری نیز، ایجاد پلتفرم‌ها مهم‌ترین روند سال ۲۰۱۶ محسوب می‌شوند. در قالب این پلتفرم‌ها، کاربران، همتایان و عرضه‌کنندگان، در همکاری با هم اکوسیستمی را برای خلق ارزش ایجاد می‌کنند.

چگونه آمازون به پلتفرمی ارزشمند در جهان تبدیل شد

سایت آمازون (Amazon.com) یکی از سایت ‌های فروشگاهی قدرتمند در دنیا است که تقریباً هر فردی آن را می شناسد. فروشگاه آمازون ابتدا به منظور فروش کتاب تأسیس شد که به صورت تدریجی محصولات دیگری را نیز به فروش گذاشت و تبدیل به یکی از قدرتمندترین پلتفرم های خرید و فروش محصولات شد. آمازون یکی از متنوع ترین پلتفرم‌ های فروشگاهی حال حاضر دنیا است که کاربران از امکانات متنوع آن لذت خواهند برد.

آمازون در حال حاضر بیش از 750 هزار کارمند و ماهیانه بیش از 200 میلیون بازدید منحصر به فرد دارد که بسیار قابل توجه است. شرکت آمازون یکی از موفق ‌ترین ‌ها در بین رقبای خود است. هر چند آمازون در پی راه اندازی حراجی در این سیستم بود اما تا کنون نتوانسته است در این زمینه از سایت Ebay سبقت بگیرد!

نکات حائز اهمیتی وجود دارد که باعث موفقیت روز افزون آمازون شده و توانسته عظمت و قدرت این مدل از کسب و کار را به رخ جهانیان بکشد و با دریافت کمیسیون از معاملات در این پلتفرم، سود خوبی کسب کند.

به طور کلی مشتریان اصلی آمازون، شرکت ‌های خرید و فروش هستند. باید بدانید روش‌ های بسیار ارزشمندی برای ارتباط با مشتریان برای سایت آمازون وجود دارد؛ به طور مثال: مراکز پشتیبانی، آموزش مشتریان، روابط بلند مدت با مشتریان از طریق ارائه تجارب مناسب به آنها و راهنماهای سیستمی، مشاوره ‌ای و پشتیبانی.

ارزش ‌هایی که پلتفرم آمازون را منحصر به فرد می کند

باید گفت «سرویس‌های ابری» جهت ذخیره ‌سازی اطلاعات و خدمات پایگاه داده و امنیت شبکه آمازون نقش خوبی برای تشکیل ساختار پلتفرم آمازون ایفا کرده‌ اند. همچنین ارائه خدمات گسترده و حرفه‌ ای در پلتفرم آمازون آن را از دیگر پلتفرم های مشابه متمایز کرده است. خدمات و مزیت‌ های آمازون هر کاربری را به خود جذب می ‌کند، به طوری که تمامی کاربران بعد از یک بار کار کردن با این سیستم مجددأ علاقه مند به استفاده از آن می شوند. بهره‌ مندی از مراکز داده‌ های جهانی و داشتن ساختارهای توسعه پذیر، یکی از مهمترین مزیت ‌های آمازون است که بسیار حائز اهمیت است. همچنین از مزیت‌ های رقابتی آمازون می توان به قیمت‌ های رقابتی، هزینه حمل و نقل بسیار پایین، روش های ارسال سریع محصولات و ضمانت اصالت کالاها اشاره کرد که آن را در نزد کاربران محبوب کرده است.

منحصر به فرد بودن ارتباط با مشتری در آمازون

اما از جهت ارتباط با مشتریان نیز آمازون موارد بسیار خوبی را سر لوحه کارش قرار داده است؛ آمازون همچنین برای پلتفرم خود، اپلیکیشنی نیز برای کاربران ارائه کرده و همچنین با بهره ‌مندی از Affiliate Programs (کسب درآمد از همکاری در فروش که در حال حاضر در سراسر جهان جا افتاده است) نیز توانسته خودش را راحت ‌تر به دیگران معرفی کند. با توجه به موضوعات گفته شده متوجه می شویم که در این پلتفرم از جهت ارزش‌ ها و استراتژی‌ ها، طراحی الگوریتم ‌های ساختاری و روابط ارتباطی، بسیار خوب برنامه ریزی و عمل شده است. لازم به ذکر است، به طور کلی هر سیستمی با طراحی پلتفرم و اپلیکیشن و بهبود فرآیند ها با پرداخت هزینه‌ های منابع انسانی، هزینه ‌هایی را متقبل می‌شود و شرکت آمازون نیز از این موضوع مستثنی نیست.

فرآیند های مفید در آمازون

آمازون فروشندگان و تأمین کنندگان را به دقت بررسی می‌کند. در آمازون هیچ فروشنده ‌ای حق ندارد اجناس بی کیفیت و غیر اصل را به فروش برساند. آمازون، فرآیند هایی برای جذب تامین کنندگان محصولات طراحی کرده است تا خریداران با خیالی آسوده از این پلتفرم و از تأمین کنندگان خرید کنند. همچنین قابلیت مقایسه قیمت ‌ها و مشخصات تأمین کنندگان وجود دارد و کاربران به میل خود یک تأمین کننده را انتخاب کرده و محصولات موردنظرشان را از آن خریداری می ‌کنند.

خرید از آمازون در ایران چگونه است؟

خرید از آمازون در ایران باید از طریق واسطه هایی انجام گیرد که در سال های اخیر، برخی شرکت ها مجوز خرید و ورود محصولات آمازون به کشور را گرفته اند و می توانند اجناس خریداری شده شما را از طریق گمرک وارد کرده و به شما تحویل بدهند. البته هزینه ای که شما برای خرید یک محصول از آمازون می پردازید تقریباً 70 درصد بیشتر از قیمت اصلی آن کالا است و دلیل آن این است که انتقال اجناس از دفتر اصلی به دفتر ایران هزینه بر است، لذا پیشنهاد می کنیم در زمان تخفیفات آمازون از این فروشگاه خرید کنید. همچنین شرکت آمازون، یک فروشگاه مدرن با نام Amazon Go ساخته است؛ این فروشگاه با استفاده از هوش مصنوعى و به صورت خودکار فعالیت می کند. و پس از ترک فروشگاه، مبلغ خریدهای افراد از حساب آمازون آنها کسر مى شود. البته فعلاً صرفاً کارکنان شرکت آمازون می توانند از این فروشگاه بهره مند شوند.

نتیجه گیری

فروشگاه آمازون توانسته فضای رقابتی و ارزشمندی برای تأمین کنندگان فراهم آورد تا خریداران، محصولات مدنظرشان را با قیمتی مناسب خریداری کنند. همچنین آمازون برای کاربران کالای با ضمانت اصلی، حمل و نقل سریع و امکاناتی بی نظیر فراهم می‌ آورد و این استراتژی که با بررسی تأمین کنندگان سعی بر ارائه محصولاتی با کیفیتی کرده بسیار ارزشمند است. مدل کسب و کار آمازون با طراحی ساختارهای فناورانه توأم است که بسیار برای کاربران ارزشمند بوده و همچنین ارتباط با مشتریان در آمازون همیشه جزء بهترین ‌ها بوده است؛ آمازون با سرویس ‌های چت آنلاین و پیامک و تماس، مشتریان خود را ترغیب به خرید بیشتر کرده است. می توان گفت بهترین عامل در موفقیت آمازون از جهت کسب درآمد این است که شرکت آمازون توانسته به جای تأمین محصولات گوناگون و فروش آنها، از دریافت کمیسیون از تأمین کنندگان محصولات به سود دهی برسد؛ این عامل باعث افزایش درآمدها و صرفه‌ جویی در هزینه‌ های شرکت آمازون شده است. البته در مواردی خود آمازون هم محصولاتی را مستقیماً به فروش می ‌رساند که از این جهت هم به نفع خودش و هم مشتریانش است.

در مدل کسب و کار آمازون به طراحی سیستمی برای تجمیع تأمین کنندگان، تأمین محصولات با قیمت پایین تر و کاهش دغدغه های کاربران پرداخته شده است که این موضوع امری شایسته و نشانه احترام به مشتریان است.

تیم مدیریت دانش سرزمین هوشمند

تیم مدیریت دانش راهکار سرزمین هوشمند با رویکرد شناسایی و بررسی تخصصی حوزه های دانشی در پی افزایش و ارتقای دانش حرفه ای و مدیریت آن در حوزه فناوری اطلاعات است تا بتواند بیش از پیش فناوری اطلاعات را در زندگی مردم و کسب و کارها وارد کند



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.