تجربیات من در تجارت بازارطلا و ارز
از دید سرمایه گذار نقدینگی بسیار مهم است، زیرا تعیین می کند که قیمت چقدر راحت می تواند در مدت زمان معین تغییر کند. محیط بازاری مانند فارکس این امکان را فراهم می کند که حجم عظیم معاملات با اثر بسیار کم روی قیمت ها رخ دهد. در حالی که بازار فارکس نسبتا بسیار نقد است، "عمق بازار" می تواند بسته به جفت ارز و زمان روز، تغییر کند.
از آنجا که بازار فارکس یک بازار خاص با ویژگیهای منحصر به فرد است، معامله گران راه های مختلفی برای سرمایه گذاری و یا معامله بر روی ارزها در حساب فارکس خود دارند. در این میان، محبوبترین روشها عبارتند از: بازار نقدی، آتی، اختیار و ETF.
در بازار نقدی، ارزها فورا با استفاده از قیمت فعلی بازار معامله می شوند. نکته عالی در مورد این بازار سادگی، نقدینگی، کارمزد کم و عملکرد شبانه روزی آن است. شرکت در این بازار بسیار آسان است.
قراردادهای آتی، به قراردادهای موکول به آینده برای خرید یا فروش دارایی خاصی با قیمت مشخص گفته می شود (به همین دلیل به آنها آتی گفته می شود). قراردادهای آتی فارکس توسط بورس کالای شیکاگو (CME) در سال 1972 ایجاد شد. از آنجا که قرادادهای آتی استانداردند و از طریق بورس متمرکز داد و ستد می شوند، بسیار شفاف و تحت نظارت است. این بدان معنی است که اطلاعات قیمت و معاملات به راحتی در دسترس است.
"اختیار" ابزار مالی است که حق یا اختیار برای خرید یا فروش دارایی با قیمت مشخص در تاریخ انقضا را به خریدار می دهد اما برای خریدار آن تعهد ایجاد نمی کند. اگر معامله گر قرارداد اختیار را "به فروش برساند" آنگاه موظف به خرید یا فروش دارایی با قیمت خاص در تاریخ انقضا است.
درست مانند آتی، اختیار نیز در بورس معامله می شود، مانند بورس شیکاگو، بورس بین المللی اوراق بهادار یا بورس سهام فیلادلفیا. با این حال، نقطه ضعف در معامله اختیار در بازار فارکس این اس که ساعت بازار برای قراردادهای اختیار محدود است و نقدینگی تقریبا به اندازه بازار آتی نیست.
EFT ها جوانترین اعضای شرکت فارکس هستند.
ETF می تواند شامل مجموعه ای از سهام، همراه با برخی از ارزها باشد که به معامله گر اجازه می دهد تا تنوع معاملات را با دارایی های مختلف افزایش دهد. اینها توسط موسسات مالی ایجاد می شوند و می توانند مانند سهام، از طریق بورس معامله شوند، مانند اختیارهای فارکس، محدودیت در معامله ETF ها این است که این بازار 24 ساعت باز نیست. همچنین، از آنجایی که ETF ها شامل سهامند، مشمول کمیسیون معاملات و سایر هزینه های معامله نیز می شوند.
مصاحبه با فرزاد وجیهی معاملهگر موفق ایرانی
برخلاف تصور خیلیها، قصهی یک تریدر، داستان پول پارو کردن و روی صندلی لم دادن و قهوه خوردن نیست.
قصهی شانس و اقبال یا اتفاق هم نیست.
اینجا بیشتر از هر چیزی از صبوری حرف میزنیم. صبری بیاندازه و پشتکاری منحصربهفرد. ما از دانش و بینش معاملاتی یک فرد موفق خواهیم گفت، و استعدادش در پیشبینی موقعیتها. اگر در حال مطالعهی این مقاله هستید پس آینده روشنی را برای را خود پیشبینی کردهاید و مدتی است قدم به دنیای شگفتانگیز فارکس گذاشتهاید و قطعاً میخواهید یک معاملهگر موفق شوید. پس گره چکمههایتان را محکمتر کنید و با ما همسفر شوید. ما در این سفر جادویی تنها نخواهیم بود، راهنمای راه در کنارمان است.
در ایران زندگی کرد، مدرسه رفت. دیپلمش را گرفت. عین همه ما دغدغههای کنکور و سربازی و نبودن شرایط مطلوب ورود به شغل موردعلاقهاش را پشت سر گذاشت.
برای شروع، وارد کسبوکار خانوادگیشان در اهواز شد.
تجارت خودروهای سبک و سنگین؛ مسیر این بیزینس با توجه به شرایط اقتصادی آن دوران خیلی خوب پیش نرفت.
ولی او عادت نداشت خودش را وابسته به یک مسیر کند یا در جا بزند، ذهنش بهسوی افقهای متفاوتی پر میکشید که خیلی دورتر از جریان فکری همسالان و همدورههایش بود.
سپس شروع به سرمایه گذاری در بازارهای مالی کرد، خرید و فروش طلا و دلار. این مرحله برایش پر از تجربه بود و یادگیری، طعم اولین شکست و اولین پیروزی در معاملات را آنجا و همان زمان چشید، اما دست از تلاش تجربیات من در بازار ارز نکشید و پیش رفت.
علامت سؤالی در ذهنش بود که تا رسیدن به جواب، دریای اندیشهاش را متلاطم کرده بود. یک سؤال شاید خیلی ساده اما عمیق:
-چه کسی قیمتهای بازار را تعیین میکند؟
این سؤال مسیر حرکت و آیندهای او را دگرگون کرد.
آنقدر پیش رفت، تا خود در ردیف تعیینکنندگان قیمت بازار قرار گرفت.
از جوان معامله گری صحبت میکنیم (یک فرد موفق) که امروز موفق به راهاندازی یک بروکر بینالمللی (بروکر جهانی آرون گروپس) شده است که خدمات منحصربهفردی ارائه میدهد، برای 500 نفر اشتغالزایی کرده و بیش از 10 هزار معاملهگر را در سود خود شریک کرده است.
فرزاد وجیهی. جوان موفقی که دنیای پرهیجان معاملات را تجربه کرده است.
ما بیشتر وی را با عنوان استاد آرون میشناسیمش.
با فرزاد وجیهی در گپی دوستانه به گفتگو نشستیم تا از هیجانات ترید برایمان بگوید. برای ما که شاید سودای یکشبه پولدارشدن را در سر میپرورانیم. یا شاید برخی دیگرمان با تلنگر کوچکی امید میبازیم و راه گم میکنیم، این گفتگو قطعاً میتواند راه گشا باشد.
چراکه باور داریم موفقیتها یکشبه به وجود نمیآید. به قله رسیدن هم بدون تلاش بیوقفه امکانپذیر نیست. قطعاً هیچ انسان موفقی از بدو تولد یا از کودکی استعداد بالقوه خود را کشف نکرده و هیچ دانشگاهی نیز کلید دروازهی پیشرفت نخواهد بود.
گفتگو با یک معاملهگر موفق ایرانی
چارت ایران: بخش اول گفتگوی جذاب و پر از نکتههای انگیزشی در مسیر سفر فارکس را باهم دنبال میکنیم:
۱. پیش از همه میخواهیم ببینیم فرزاد وجیهی (استاد آرون) خود را چگونه معرفی میکند و چه تعریفی از خود دارد؟
ما همیشه عادت داریم به اسم، فامیل و شغلی که داریم و یا فعالیتی که انجام میدهیم و یا به میزان ثروتی که داریم، و حتی بر اساس ارتباطات با اطرافیانمان خود را معرفی کنیم. اگر بخواهم خود واقعیام را معرفی کنم، چه کسی هستم یا چه تعریفی از خودم دارم، جدا از مسائل عادی و معمول میتوانم بگویم: من آدمی هستم که علاقه دارم غیرممکنها رو ممکن کند. شاید خیلی از مسائلی که دیگران به آن میخندند یا ازنظرشان مسخره و غیرممکن باشد، برای من یک هدف قابلدسترس باشد، چراکه آنقدر آن هدف را دنبال میکنم تا به سرانجام برسد. و یک نکته دیگر اینکه، از ویژگیهای ذاتی من، که شاید نقطه قوت یا در برخی موارد ممکن است ضعف من باشد، این است که؛ من آدم صفر و صد هستم. یا وارد راهی نمیشوم و کاری را انجام نمیدهم و صفرم، و یا به آن کار ورود میکنم و به بهترین حالت ممکن انجامش میدهم.
معرفی مرسوم و طبق عرف هم که فرزاد وجیهی هستم متولد تهران. بزرگشده اهواز. متولد آبان 67 و پس از پایان تحصیلاتم در دبیرستان در ایران وارد بازار کار شدم و در حین کار در رشته مدیریت بازرگانی ادامه تحصیل دادم.
۲. هر جوانی حتی قبل از ورود به دانشگاه آرزوها یا منطقیتر اهدافی برای آینده شغلی و حرفهای خود متصور است، دیدگاه شما به آینده شغلیتان چه بود؟
من عادت نداشتم دنبال چیزی بروم که دوستان و اطرافیانم آن را باور دارند. به نظر من دانشگاه یا شغل خانوادگی باعث نمیشود راه موفقیت شما مشخص شود یا اینکه حتماً مجبور باشید همان کار را در پیش بگیرید که به نظر درست میآید یا دیگران تأییدش میکنند. شغل خانوادگی ما در زمینه خودرو بود که برای شروع به آن وارد شدم هرچند که به دلایلی ورشکست شد. نمایندگیهای ایرانخودرو، مرسدس بنز، ولوو و…اما محدودیتهای کشور مانع پیشرفت این بیزینس بود و به این نتیجه رسیدم که با این روند به پیشرفت و خواستههای بزرگ ذهنم نخواهم رسید. پس فکرم به سمت هدف دیگری معطوف شد که موفقیتم را در آن میدیدم. به نظر من چیزی که بهعنوان ایده در ذهن انسان شکل میگیرد میتواند عملی شود و حتماً اتفاق میافتد. فقط نباید بیخیال هدف ذهنیتان شوید. در شروع ممکن است دیگران به شما بخندند، یا شما رو نادیده بگیرند. بعد در ادامه مسیر با شما میجنگند، اما درنهایت وقتی موفق میشوید همه آن افراد شمارا تأیید و حتی تشویق میکنند.
۳- شما بهعنوان یک فرد موفق در بازارهای مالی، در مسیر تحقیق و مطالعه در زمینه خاصی نظرتان به فارکس جلب شد یا برعکس اول فارکس برایتان علامت سؤال شد بعد تحقیق و تفحص کردین؟
چه سؤال جالبی. دقیقاً برعکس، نهتنها در فارکس بلکه در زمینه معاملات و سرمایهگزاری های بازارهای بینالمللی، ابتدا جذب این بازارها در ایران شدم و پسازآن شروع به تحقیق در مورد آنها کردم. مطالعه کردم و تجربه کردم.
نکتهای که شاید برای شما جالب باشد و مربوط به ویژگی اخلاقی صفر و صد من است اینکه، زمانی که با بازار معاملات آشنا شدم و آن را شناختم، به اسم بازار حوالهای یا دلار در ایران توجه ام را جلب کرد، یک سؤال همیشه ذهنم را مشغول میکرد و از دوستان باتجربهتر در ایران مدام میپرسیدم، این بود که میخواستم بدانم چه کسی اول صبح قیمت دلار را مشخص میکند؟ یا قیمت طلا و سکه. قیمت بازار را چه کسی یا کسانی تعیین میکند؟ در پاسخ هرکسی نظری داشت و با احترام به نظر دیگران، آنقدر در این راه پیش رفتم و کنکاش کردم تا به جواب رسیدم و حتی در این مسئله بهنوعی صاحبنظر شدم.
۴- جذابیت مالی و اقتصادی این راه برایتان بیشتر بود یا جنبه لذت و تخصص؟
مسلماً مسائل مالی و اقتصادی مسئلهی مهمی است، و لازمه این کار است. درواقع اگر سرمایه نداشته باشید نمیتوانید وارد این کار بشوید و یا اگر نتیجه معاملاتتان برآیند مثبت نداشته باشد در این کار مسلماً نخواهید ماند، اماحقیقتا لذت تخصص و یافتن پاسخ سوالاتی که نمیدانستم، و هیجان ِکشف و پیشبینی بازار برایم خیلی جالبتر بود و هست.
5-تحصیلات آکادمیک چقدر مهم هست برای موفقیت در فارکس؟
-بگم صفر ناراحتکننده میشه؟
ما در تاریخ میبینیم که خیلی از افراد موفق و مشهور بدون طی کردن سطوح تحصیلی پیشرفته و یا حتی با داشتن سواد کم دست به نو آوری، اختراع و شگفتی زدن. خیلی هاشون از مدرسه ترک تحصیل کردند. پس تحصیلات تضمین کنندهی موفقیت نخواهد بود. منظورم این نیست با تحصیلات مخالفم، اما نقشش رو در موفقیت اساسی نمی دونم.
تلاش، پشتکار، مطالعه و استعداد خیلی مفید هستند.
بهعنوانمثال ادیسون مخترع برق، ما می دونیم که از مدرسه ترک تحصیلکرده بوده، یا یکی از موفقترین مردان قرن حاضر، بیل گیتس ثروتمندترین مرد جهان و پایهگذار مایکروسافت، تحصیلاتش در دانشگاه را ادامه نداد و ترک تحصیل کرد.
6-مشوق هم داشتید در این راه؟
تا دلتان بخواهد ضد تشویق داشتم. برای هر فردی که در مسیر اهدافش حرکت میکند، بارها و بارها سیگنالهای منفی از اطرافیان به سمتش ارسال میشود. نهتنها بارها که اغلب بهطور همیشگی و روزانه. در ابتدای راه زمانی که گام نهادن در مسیر هدفمان را تازه شروع کردهایم ،این بهاصطلاح ضد تشویقها بیشتر است و شاید هم ما بیشتر میشنویم، بهنوعی کمکم گوشمان عادت میکند به نشنیدن افکار منفی دیگران. برای من بهشخصه چه در اوایل آغاز کار، چه در طی گذر از مسیرهای پرپیچوخم بازار فارکس و چه اکنونکه نیمهی بیشتر راه را آمدهام، همیشه و همیشه این سیگنالهای منفی را از دوست و آشنا، فامیل و رفیق و همکار دریافت کردم. این ضد تشویق ها گاه در قالب نصیحت هستند با جملاتی نظیرِ” به ریسکها و خطرات کار فکر کن که اگر این کار را انجام دهی بازدهی خوبی نخواهد داشت”؛ گاهی نیز در قالب تهمت و تخریب به سمتت پرتاب میکنند که قویتر است. یک مثال عینی در همین برحه از فعالیتمان در بروکر آرون گروپس؛ ” ما برای معامله گران بروکر آرون شرایط بسیار استثنایی ارائه دادیم که واقعاً نظیرش در هیچ بروکری وجود ندارد، برای ایجاد این شرایط و طرحریزی زیرساختهایش هزینه زیادی کردیم، وقت و انرژی گذاشتیم، ولی سیگنالهای تخریبی رو میبینیم که شایعه میکنند که “خدمات آرون با پشتوانه سیاستهای غلط ارائهشده و محکوم به شکسته”. همین داستان درگذشته، در زمان فعالیتمان در گروههای معاملاتی هم وجود داشت. زمانی که در بازارهای داخلی درزمینه طلا فعالیت میکردیم، نوع عرضه و تقاضای ما به حدی قوی بود که بعدها توانستیم عرضه و تقاضای نامحدود ارائه دهیم، اما مدام به ما هشدار میدادند که این شیوهی عرضه و تقاضا باعث ورشکستگی و ضرر و زیان شما میشود، ولی همینطور که امروز ثابت کردیم، ما راهمان را درست پیش میرفتیم، استراتژیها، زیرساختها و ایدههایی داشتیم و اجرا کردیم که خوشبختانه ما را امروز به نتیجهی مطلوبی رساند.
اما درواقع چیزی که باعث می شه باقدرت به راهم ادامه بدم اینه که انرژیهای منفی رو به انرژی مثبت تبدیل کردم و ازشون انگیزه ساختم تا تخریبها دلیلی شوند برای تلاش بیشتر و پیشرفت بیشترم تا باقدرت روبهجلو حرکت کنم.
یک مثال عینی دیگر شرایط ویژهای است که برای نمادهای خیلی خاص گذاشتیم؛ نه کمیسیون میگیریم و نه سوآپ، برای این آفر خاص صحبتهای تخریبی زیادی شده است، بااینحال این آفر فوقالعاده در حال انجام است و از بالاترین حجم معاملات برخوردار است.
7- راز موفقیت بروکر آرون گروپس چیست؟
نکتهای در مدیریت بروکرآرون وجود دارد که تجربیات من در بازار ارز با عث شده در مدت زمانی اندک به این درجه از پیشرفت برسد، طوری که در حال حاضر اکثر معامله گران حرفهای و حتی اتاقهای معاملاتی، مارکت ها را از آرون خریداری میکنند. چیزی که سبب شده هرروز به جلو حرکت کنیم؛ من فکر میکنم اینه که “هرکسی، درواقع هر تیم و شرکتی هرکار مثبتی کرده است یا هر استراتژی را در زمینه کاری ما در پیش گرفته، مجموعهی ما بهترینش رو به انجام رسانده و ارائه کرده. تلاش ما در راستای شکستن محدودیتهاست و در این راه موفق هم شدیم. ما بهترینها رو به مشتریانمان ارائه میدهیم و این قطعا پایان راه نیست، تلاش در بهترین بودن ادامه دارد.
8- شانس چقدر در این حیطه مؤثر است؟ شما به شانس معتقدین یا تخصص؟
– شانس یا تقدیر….، نمیتوان گفت شانس یا تقدیر کلاً بی تاثیرهست، اما به نظر من این خود ما هستیم که باعث میشویم و تعیین میکنیم که چه اتفاقی برایمان بیفتد.
در رابطه با بحث تخصص همبارها گفتهام که این کار (ترید) به تخصص ویژهای نیاز ندارد کافی است چند اصل مهم و لازم را دوستان در معاملاتشان در نظر بگیرند و انجام دهند. به همین دلیل ترجیح میدهم تأکید کنم که اگر یک سری باورهای بازار مالی را بپذیرید نه به شانس فوقالعادهای نیاز دارند و نه به تخصص خاصی احتیاج خواهند داشت.
9- چطور یک فرد موفق یا درواقع یک تریدر موفق شویم؟
کافی است سه اصل را رعایت کنید، سرمایه خود را مدیریت کنید، طمع نکنید و صبور باشید، یک تریدر موفق باشید.
قطعاً در طول گفتگوی دوستانه ما با فرزاد وجیهی معاملهگر موفق ایرانی متقاعد شدید که یک فرد موفق که اغلب نبض بازار را دگرگون میکند، جادوگر نیست، تنها یک تریدر حرفهای است که به قواعد و ساختار بازار فارکس تسلط دارد و بازار را میشناسد.
مصاحبه با یک تریدر موفق بهاندازهی تریدینگ میتواند جذاب باشد. اگر هنوز با مصاحبه ما همراه هستید پس زیاد تا نزدیک شدن به یک فرد موفق فاصلهای ندارید. فرزاد وجیهی به سه اصل مهم در دنیای معامله برای تبدیلشدن به یک فرد موفق و یک تریدر سودآور اشاره کرد: مدیریت سرمایه، نیفتادن در دام طمع ،و صبوری. این سه اصل را قطب نمای مسیر موفقیتمان در سفر به دنیای پر آدرنالین و جادویی معاملاتمان خواهد بود، تا بیشترین ثروت و موفقیت را برای خود رقم بزنیم.
و قطعا اگرتلاش میکنید تا یک معاملهگر سودآور باشید، مطمئن باشید که این کار قابل انجام است. هرچند سفر سخت و پرمخاطره است، موانع بزرگ و گاه خستهکننده، اما شما بیشک به مرز موفقیت نزدیک شدهاید.
تینیجرهای میلیونر! | درآمد عجیب و غریب نوجوانان ایرانی از بازار رمزارزها | سود ۱۳۵میلیون تومانی یک دانشآموز در هر ماه
در چند سال اخیر، بازار جدید برای سرمایهگذاری در ایران بازار رمزارزها بوده است. تخمین زده میشود که بیش از ۱۲میلیون نفر از جمعیت ایران در بازار رمزارز فعال باشند که به نظر میرسد بخش قابل توجهی از آنها نوجوانان باشند.
سارا کلهر ـ همشهریآنلاین: در تحقیقات انجامشده، برای فعالیت مردم در این بازار اهداف گوناگونی از جمله سرمایهگذاری و حفظ ارزش پول، شغل و حرفه، حمایت از تکنولوژی و کنجکاوی و سرگرمی عنوان شده است.
آنچه این بازار را از سایر بازارهای سرمایهگذاری متمایز میکند حضور و فعالیت نوجوانان در این عرصه است. شاید دلیل استقبال نوجوانان از این بازار کنجکاوی، قدرت خطرپذیری بالا و آشنایی بیشتر آنها با فضای مجازی باشد.
در گسترش فعالیت این گروه سنی در بازار ارز دیجیتال، غیرحضوری شدن مدارس و برگزاری مجازی کلاسهای درس به دلیل همهگیری کرونا را نباید نادیده گرفت؛ چرا که دانشآموزان در این دوران زمان بیشتری برای گذراندن در دنیای مجازی پیدا کردهاند همانطور که یکی از نوجوانان فعال در این حوزه در این باره به همشهریآنلاین گفت: مجازی شدن کلاسهای درس در دوران کرونا نقش بسیار زیادی در فعالیت من در این بازار داشته است. میتوانم بگویم اگر مدارس مجازی نمیشد، اصلا به این کار رو نمیآوردم.
محسن، یکی از نوجوانان فعال در این بازار، درباره نحوه آشنایی و فعالیتش در بازار ارز دیجیتال میگوید: تیر پارسال که تب بورس داغ بود با ترید کردن آشنا شدم. پس از مطالعه کردن و آموزش دیدن وارد بورس شدم، ولی بعد از مدتی فهمیدم نمیتوانم به طور جدی در بورس ترید کنم.
او افزود: قبل از اینکه وارد بازار بورس شوم، درباره ترید کردن مطالعه زیادی کرده بودم، اما با وضع پیشآمده در بازار بورس تصمیم گرفتم وارد بازاری شوم که تواناییهام تست شود و مطالعاتم فایده داشته باشد. به همین دلیل تصمیم گرفتم وارد بازار رمزارز بشوم.
آموزش از طریق منابع انگلیسزبان برای یادگیری نحوه معامله
محسن درباره یاد گرفتن راه و روش معامله در بازار ارز دیجیتال گفت: از طریق یوتیوب آموزشهای زیادی دیدم ولی فایده خاصی نداشت. بیشتر مطالبی که آموختم از کتابهایی بود که از مراجع معتبر ترید دانلود کردم و خواندم که همه به زبان انگلیسی بود.
این نوجوان که در مدرسه سمپاد درس میخواند، هدف اولیهاش را برای ورود به این بازار سنجیدن تواناییهایش بیان میکند، اما الان هدفش را از فعالیت در بازار ارز دیجیتال کسب درآمد میداند.
درآمد ۱۳۵ میلیونی در ماه
او با اشاره به اینکه سرمایه اولیهاش را برای حضور در این بازار پدرش تامین کرده است، درباره میانگین درآمدش به همشهریآنلاین گفت: دی پارسال با ۴ هزار دلار معادل ۸۰ میلیون تومان (با نرخ دلار پارسال) شروع کردم و الان ۶۰ هزار دلار معادل تقریبا یک میلیارد و ۸۰۰ تومان سرمایه دارم. اگر این مبلغ را به دوازده ماه تقسیم کنیم، حدودا در ماه ۴ هزار و ۵۰۰ دلار (حدودا ۱۳۵ میلیون با قیمت فعلی دلار) درآمد داشتهام.
او افزود: در این مدت هم سود هنگفت داشتهام هم ضرر هنگفت. تیر امسال با ریزش قیمت بیتکوین ۳۰ هزار دلار معادل ۷۵۰ میلیون (با قیمت آن زمان دلار) ضرر دادم، ولی خب جبران شد.
محسن درباره اینکه با درآمد حاصل از این راه چه کار میکند، گفت: تقریبا هر چیزی را که دوست داشتم خریدم. بهترین موبایلها، لپتاپها، وسایل گیمینگ، برای پدر و مادرم هدیه خریدم و الان هم منتظرم گواهینامه رانندگی بگیرم تا ماشین بخرم.
مجازی شدن کلاسهای درس و فعالیت در بازار رمزارزها
این نوجوان که در رشته ریاضی درس میخواند، درباره اینکه مجازی شدن مدرسه در فعالیت او در این عرصه تاثیر داشته است یا خیر توضیح داد: مجازی شدن کلاسهای درس در دوران کرونا در فعالیت من در این بازار نقش بسیار زیادی داشته است. میتوانم بگویم اگر مدارس مجازی نمیشد، اصلا به این کار رو نمیآوردم.
او در مورد اینکه چه مدتزمانی را در روز برای این کار اختصاص میدهد، گفت: این کار به صورت ممتد وقت نمیگیرد مثلا در هر ساعت حدودا ۱۰ دقیقه باید وقت بگذارم. این طور نیست که ۸ ساعت پیوسته درگیر باشم و بقیه روز آزاد باشم. هم همیشه وقت دارم هم همیشه درگیرم.
انگیزهام برای درس خواندن کم شده است
محسن درباره اینکه فعالیت در این زمینه تاثیری در درس خواندنش داشته است یا نه توضیح داد: خیلی نیاز نیست از زمان درس خواندنم کم کنم، اما خب انگیزهام برای درس خواندن خیلی کم شده تجربیات من در بازار ارز است.
او درباره اینکه در آینده تصمیم دارد در چه زمینه شغلی فعالیت داشته باشد، گفت: قطعا تریدر میشوم و همین کار را ادامه میدهم. حالا چه تریدر بازار رمزارز چه تریدر بازار فارکس و طلا و نقره.
گوش دادن به پادکست و آشنایی با دنیای رمزارز
مانی یکی دیگر از نوجوانانی است که در بازار ارز دیجیتال سرمایهگذاری کرده است و از این راه درآمد کسب میکند. او درباره نحوه آشناییاش با این بازار به همشهریآنلاین گفت: حدودا ۱۴ ساله بودم که دغدغههایم برای آینده شروع شد و به فکر منبعی برای کسب درآمد بودم. از مادرم خواستم برای راهاندازی یک کار، سرمایهای هرچند اندک در اختیارم بگذارد.
مادرم گفت سال ۸۳ کمی بعد از به دنیا آمدنت حدود ۱۰۰ هزار تومان سهام یک شرکت ساختمانی را برایت گرفتم. مادرم کارهایی را که برای آزادسازی سهام لازم بود انجام داد. سهامی که برایم خریده بود حدود ۵ میلیون تومان شده بود. این رشد چشمگیر طی این سالها من را به فکر فروبرد که این مدل بازارها چقدر سودده هستند. اوایل تابستان ۹۸ بود و یکی از همکلاسیهایم به من گفت داییاش در بورس سرمایهگذاری کرده و به سود خوبی رسیده و او هم قصد دارد که در این بازار سرمایهگذاری کند. خلاصه این اتفاقها باعث شد تصمیم بگیرم با سرمایهای که داشتم وارد این بازار شوم.
او درباره منابعی که با مطالعه آنها در این زمینه آموزش دیده است، گفت: با افراد مختلفی در این باره صحبت کردم و مطالب زیادی در مورد بورس اوراق بهادار، بورس کالا و. میخواندم. با چند تا پادکست خیلی خوب هم آشنا شدم که مهمترین آنها پادکست investplus بود. این پادکست خیلی کمکم کرد دید خوبی درباره مفاهیم و موضوعات و در کل مسائل مالی به دست بیاورم. بعد از اینها شروع کردم به مطالعه راجعبه مسائل مربوط به اقتصاد خرد و کلان. در این بین با پادکستها و منابع مطالعاتی جدیدی آشنا شدم و چندباری لفظ ارز دیجیتال را شنیدم و برایم جذاب بود. در این حین هم بازار بورس ایران به شدت کمرونق شد به همین دلیل کمکم شروع کردم به مطالعه درباره مفهوم کریپتوکارنسی و بلاکچین. چیزی که خیلی من را جذب کرد مفهوم غیرمتمرکز بودن (decentralisation) بود اینکه سازمان و نهادی نمیتواند به صورت مستقیم برای کسی تصمیم بگیرد!
مانی حفظ حریم شخصی را مهمترین ویژگی این حوزه دانست و افزود: نکته جالب دیگر این است که از خالق بیتکوین فقط یک اسم ساتوشی ناکاموتو موجود است حتی سایر افراد داخل این جمع بزرگ هم علاقهای به شناخته شدن ندارند و این یکی دیگر از ویژگیهای بلاکچین است؛ یعنی حفظ حریم شخصی و امنیت!
او ادامه داد: یکی دیگه از مسائل جذاب این حوزه DAOها (Decentralized Autonomous Organization) است یعنی سازمان خودکار غیرمتمرکز. مسئله مهم و جالب دیگر در این حوزه حق رأی است که به تمام افراد حاضر داده میشود و این فوقالعاده است.
این نوجوان فعالان این بازار را به سه دسته تقسیم کرد و گفت: منافع شخصی افراد حاضر در این حوزه به چند دسته تقسیم میشوند برخی استخراجکننده هستند که به کمک شبکه میروند و از این طریق کسب درآمد میکنند، برخی دیگر از افراد با فعالیتهایی به جز ماینینگ نظیر ترید کردن، خواندن و بررسی وایتپیپرها و سرمایهگذاری روی پروژههای کوچک و امید به بزرگ شدن آنها سعی در افزایش سرمایه دارند و برخی هم سعی دارند شبکههای موجود را گسترش بدهند. من هم سعی کردم در همه این حوزهها تا جایی که میتوانم اطلاعات کسب کنم و کمکم وارد این بازار شوم.
اهداف نوجوان خلاق از فعالیت در بازار رمزارزها
او درباره اهدافش به همشهریآنلاین گفت: هدفهایم هرروز دستخوش تغییر میشود مثلا ابتدا برای اینکه بتوانم درآمدی هرچند کم داشته باشم و بتوانم برای خودم چیزهایی را که نیاز دارم بخرم دست به کار شدم، ولی امروز هدفم غیرمتمرکز شدن در تمام مسائل موجود است. امروز عقیدهام این است که غیرمتمرکز شدن همهچیز میتواند راهی باشد برای تکامل و زندگی راحتتر انسانها.
تا وقتی از سود کسبشده استفاده نکنید درواقع سودی نکردهاید!
مانی درباره میزان درآمدش از این راه چنین توضیح داد: به لحاظ درآمد شخصی هم در حال حاضر swing trading و scalping trading انجام میدهم و در زمانهایی که از نظر روانی آمادگی ترید کردن ندارم اقدام تجربیات من در بازار ارز به خواندنwhite paper پروژهها میکنم و سعی میکنم بهترین پروژهها را در زمان هایپ کتگوریهای مختلف پیدا کنم.
او افزود: نمیتوان بابت میزان درآمد ماهیانه افراد در این حوزه نسخهای پیچید، چون کاملا بستگی به شرایط بازار و شرایط ذهنی فرد در آن ماه دارد. یکی از نکات مهم در معاملهگری این است که فرد نباید مدام کار کند فقط کافی است که هفتهای ۵ درصد بگیرد که وقتی سود مرکب وارد بازی میشود سودهای واقعی معنادار میشوند. از اینها بگذریم عامل دیگری هم در میزان سود موثر خواهد بود که سرمایه اولیه است. اگر میزان سود نسبی افراد را ۲۰ درصد ماهیانه در نظر بگیریم، فردی که با ۱۰ میلیون وارد شود ۲ میلیون تومان و فردی که با ۱۰۰ میلیون وارد شود ۲۰ میلیون تومان درآمد خواهد داشت.
این نوجوان ادامه داد: نکته مهمی که اینجا قابل تأمل است این است که تا وقتی از سود کسبشده استفاده نکنید درواقع سودی نکردهاید! فرضا شما با ۱۰۰ میلیون وارد بازار شدهاید و ۲۰ میلیون سود کردهاید تا وقتی آن پول را از بازار مورد نظر بیرون نیاورید و در زندگیتان خرج نکنید شما سودی نبردهاید. من هم در این مدت از سودم برای ارتقای شخصی استفاده کردم. چندین کتاب جدید به کتابخانهام اضافه کردم سختافزارم را ارتقا دادهام و یک سالی است برای کارهای شخصیام از خانواده پولی دریافت نکردهام.
مانی درباره اینکه چند ساعت در روز مشغول ترید کردن است و آیا لازم است زمانهای درس خواندن یا اوقات فراغتش را برای این کار صرف کند، گفت: نکته مهم اینجاست که در معاملهگری شغلتان در اختیار شماست و میتوانید هر زمانی که مایلید سر کار بروید و هر زمان که خواستید به کارهای دیگر بپردازید.
انگیزهام برای درس خواندن کم شده است
مانی که در رشته ریاضی درس میخواند و امسال باید در کنکور شرکت کند، درباره تاثیر مجازی شدن کلاسهای درس در میزان فعالیتش در این بازار به همشهریآنلاین گفت: مجازی شدن مدارس به شدت در بیشتر شدن فعالیتم در این بازارکمک کرد. در این مدت تا توانستم پادکست گوش دادم و کتاب خواندم البته در یک بازه زمانی به شدت به سمت افسردگی رفتم ولی با تغییر دادن ذهنیتم و رفتن به سمت خودشناسی از آن مرحله هم گذشتم و الان از این زمان و از این مرحله از زندگیام تا حد مطلوبی رضایت دارم.
او افزود: تنها دلیلی که به صورت کامل از این مرحله زندگیام راضی نیستم این است که روند تحصیلیام با افت شدید مواجه شده و انگیزهام برای درس خواندن کاهش پیدا کرده است. اما میدانم از این مرحله هم میگذرم ولی به شکل نرمتر. نرمتر به این معنی که آرزوی بچگیام که فضانورد شدن بود محقق نخواهد شد، ولی حتما در دانشگاه در رشته مدیریت یا اقتصاد درس میخوانم که هم فرصت کار در یک مجموعه و کسب تجربه را داشته باشم و هم بعد از آن کار خودم را شروع خواهم کرد و با امید به ساخت شبکه هدفم برای بعد از ۳۰ سالگی سفر کردن و دیدن دنیاست.
باید این پدیده را مثبت تلقی کنیم و از آن تقدیر کنیم
دکتر امانالله قراییمقدم، جامعهشناس، در خصوص فعالیت این گروه سنی در بازار ارز دیجیتال به همشهریآنلاین گفت: نوجوانِ امروز نوگرا و مبدع است. نسلهای پیش از این به دلیل ضعف در ارتباطات و ناآشنایی با دنیایی که فضای مجازی در اختیار آنان میگذارد، از این دنیای وسیع دور ماندهاند، اما نسل نوجوان ما با آگاهی و کسب دانش میتوانند از فضای مجازی به درستی استفاده کنند و همانطور که میبینیم از دنیای تکنولوژی عقب نماندهاند با آن پیش رفتهاند تا آنجا که امروز از این راه کسب درآمد میکنند.
او درباره اینکه آیا این اتفاق آسیب به شمار میآید یا نه توضیح داد: نه تنها این اتفاق نکته منفی ندارد، بلکه بسیار مثبت است چراکه سبب اشتغالزایی و کسب درآمد برای این نسل میشود. همسو شدن جوان امروز با پیشرفتهای دنیای مجازی آسیب به شمار نمیرود آسیب این است که جوان ما مرتکب جرم شود درحالیکه فعالیت این نسل در این حوزه سبب توسعه اقتصادی، رفع بیکاری، آرامش روحی و روانی فرد، کاهش طلاق و افزایش آمار ازدواج، کاهش آسیبهای اجتماعی و جلوگیری از جرم و جنایت میشود. البته باید به این نکته توجه کنیم که در جامعهشناسی مثبت مطلق وجود ندارد و به هر حال هر پدیدهای میتواند پیامدهای منفی هم به دنبال داشته باشد.
دکتر قراییمقدم بیان کرد: نسل گذشته، سنتگرایان و دنبالهروها باید بدانند امروز جوانان به سوی خودمختاری میروند و از عقل و بینش و درایت خود بهره میبرند.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه این دست از فعالیتها در میان جوانان سایر کشورها نیز رواج یافته است، گفت: جوانان امروز مبتکر، خلاق و متکی به نفس هستند. بسیاری از آنها نمیخواهند از پدر و مادرشان پول بگیرند بنابراین به دنبال کسب درآمدند. همه اینها سبب میشود نهتنها در زندگی خودشان که در آینده در زندگی فرزندانشان هم تاثیر بگذارد؛ از این رو باید این پدیده را مثبت تلقی کنیم و از آن تقدیر کنیم.
این جامعهشناس درباره فعالیت نوجوانان در حوزه ارز دیجیتال گفت: همسو شدن جوان امروز با پیشرفتهای دنیای مجازی آسیب به شمار نمیرود آسیب این است که جوان ما مرتکب جرم شود.
از تجربیات ارزشمند یوسف امین داور در بازار بورس بخوانیم
ابتدا لطف کنید توضیح مختصری در رابطه با رزومه کاری خودتان و فعالیتهای کاریتان در چندین سال اخیر داشته باشید.
من دقیقاً اولین بار 20 سال پیش(سال 73) سهم خریدم،آن موقع 19 سالم بود.تا حدود سال 76 فقط بازار را دنبال میکردم،از سال 76 تا سال 81 بازار را بهعنوان شغل دومم دنبال میکردم،و از سال 82 بورس تبدیل به کار اولم شد.در سال 82 به بیمه پارسیان رفتم،سال 84 کارگزاری بانک کارآفرین را تأسیس کردم،سال 89 شرکت مشاور سرمایهگذاری آوای آگاه را تأسیس کردم و در حال حاضر به یک شرکت هلدینگ IT مشاوره میدهم.
در تمام این سالهایی که در بازار فعالیت داشتهاید چه چیز برجستهای را میتوانید بهعنوان نتیجه تجربهتان از این سالها به ما بگویید.
هرروز بازار یکچیز نو دارد،هیچوقت نمیتوان صرفاً با اطلاعات قبلی بازار را تحلیل کرد،همیشه باید آموخت.
خیلی ها می پرسند آیا واقعا بازار بورس بازار مناسبی برای سرمایه گذاری هست ؟ میخواستیم نظر شما را هم در مورد این سوال بدانیم ؟
وقتی من 20 سال است که این بازار را انتخاب کردهام،پس یعنی به نظرم بازار بهتری پیدا نکردهام.البته بورس باید در کنار سایر بازارهای سرمایهگذاری باشد.چون گسی که میخواهد در بورس کار بکند،باید در بازار ملک و بازار اوراق قرضه و صکوک هم واردشده باشد(البته اگر سرمایهاش برسد) و نباید صرفاً فقط در بورس سهام کار کند.
پس ازنظر شما در مقایسه با بازارهایی مثل طلا و ارز بازدهی بهتری دارد ؟
البته من بهشخصه بازارهایی مثل طلا و ارز را اصلاً بازار نمیدانم،ممکن است بتوان گاهی از آنها نوسان هم گرفت ولی بهعنوان گزینهی سرمایهگذاری و پسانداز مناسب نیستند.مثلاً موقعی که یک افت قیمت شدید را تجربه کرده باشند و جذابیت پیداکرده باشند،ممکن است بتوان از آنها نوساناتی گرفت،وگرنه به نظر من چیز خاصی از طلا و ارز بدست نمیآید.
ازنظر شما بازار سرمایه برای چه نوع شخصیتها افرادی مناسب است؟
بستگی به این دارد که طرف قصد داشته باشد با چه نوع استراتژی کار بکند.من همیشه به شوخی به نوسان گیران میگویم افرادی که بالا میخرند و پایین میفروشند،اگر فرد بخواهد به دید نوسان گیری در بازار فعالیت کند باید روحیه جنجالی داشته باشد.ولی به نظر من بورس فقط نوسان گیری نیست،یک فرد آرام با یک روحیه متمرکز هم میتواند در بورس فعالیت کند.
در نتیجه به نظر من با توجه به اینکه همه ما بهنوعی درجهای از ریسکپذیری را در خود داریم،همه افراد می توانند در بورس فعالیت کنند.
پس یعنی همه می توانند به فعالیت در بازار سرمایه بهعنوان یک شغل نگاه کنند؟
بله همه میتوانند،ولی اینکه بهعنوان شغل اول یا دوم آن را انتخاب کنند خیلی مهم است.شخصی که میخواهد در بازار سرمایه فعالیت داشته باشد باید بیش از هر چیزی صبر داشته باشد.افراد عجول در بازار سرمایه مثل شهابسنگ میباشند،ممکن است برای مدتی کوتاه زیبا هم به نظر برسند،ولی میآیند و از بین میروند.این افراد معمولاً سودهای رؤیایی را هم از بازار انتظار دارند،یعنی اگر مثلاً ما به سودهای 30% یا 40% در سال راضی باشیم این افراد سودهای حداقل 100% یا 200% را از بازار انتظار دارند.به همین دلیل این افراد معمولاً در بازار دوام نمیآورند.با یک روشهای ریسک بالا شروع به فعالیت میکنند و مکن است در ابتدا موفق هم بشوند،ولی وقتی با بازارهای سخت و سنگین مواجه میشوند از بین میروند،من خودم نمونههای زیادی را در ذهن دارم که به همین دلیل از بازار خارجشدهاند.
اینکه برخی از افراد میگویند بورس ایران خوب نیست،قاعده و قانون ندارد و مناسب فعالیت نیست،باید در بورسهای خارجی فعالیت کرد و حرفهایی شبیه به این….آیا ازنظر شما حرف درستی است؟
این حرفی است که به نظرم باید خیلی زیاد درباره آن صحبت کرد.ازنظر من این حرف درستی نیست.اتفاقاً در چنین بازاری که در آن کمی آنارشی و هرجومرج وجود دارد بهتر میتوان سود کسب کرد،اتفاقاً عدهای هستند در کشورهای غربی که کعبه آمال این افراد است،کارشان آمدن به بازارهای نوظهور و رو به رشد است.اینکه شفافیت در بازار ما کمتر از بازارهای غربی است،ویژگی اقتصاد ماست.شما در هر حرفهای که در ایران کار بکنید یک تفاوتهای زیادی با آن کشورها دارد،پس شخصی که این حرف را میزند کلاً نمیتواند در ایران کار کند.این به معنای بدتر بودن شرایط ما هم نیست.
.اینکه شفافیت در بازار ما کمتر از بازارهای غربی است،ویژگی اقتصاد ماست.شما در هر حرفهای که در ایران کار بکنید یک تفاوتهای زیادی با آن کشورها دارد،
ما در هر حرفهای اصطلاحی به نام قواعد بازی داریم،در هر بازاری باید قواعد بازی آن را کشف کرد.ما اگر بخواهیم در بورس ایران با قواعد بازی بورس نیویورک فعالیت کنیم خب این کار نشدنی است.بارها به من گفتهشده که برویم و در بورسهای خارجی فعالیت کنیم،منتها وقتیکه من قواعد بازی آنها را بلد نیستم میدانم که اگر به آنجا بروم شکست میخورم،پس این کار را نمیکنم.تحلیل فاندامنتال،همان فاندامنتال است ولی پارامترهای تأثیرگذار با یکدیگر تفاوت دارند و قاعده خود را دارند.
اگر شخصی بخواهد بورس را بهعنوان شغل اول خود انتخاب کند و از آن کسب درآمد کند چه مقدار وقت باید صرف آن کند؟
سؤال من از شما این است که مشاغلی مثل سوپرمارکت،میوهفروشی و مغازهها که اگر خوب کار کنند درآمد مناسبی دارند،روزانه چند ساعت کار میکنند؟15-12 ساعت.پس یک بورس باز موفق هم وقتی بورس شغل اولش میشود باید به همین اندازه کار کند.این شامل مطالعه بر روی اخبار مختلف و همچنین دانشافزایی میشود که فرد به اطلاعاتش بی افزاید.بهصورت کلی ما وقت خود را بین خانواده،کار و تفریح تقسیم میکنیم و آنوقتی را که به کار اختصاص میدهیم باید صرف بورس بکنیم.
اگر شخصی بهصورت درست و اصولی در بازار سرمایه فعالیت بکند بهطور متوسط سالیانه چقدر درآمد میتواند داشته باشد؟
اقتصاد ما یک اقتصاد تورمی است،پس ما باید این را با تورم بسنجیم.تجربه من نشان داده که ما بهطور متوسط سالیانه 20% بیشتر از تورم به دست میآوریم.البته سالی که گذشت بازدهی خوبی به دست نیاوردیم،ولی این جمع خواهد شد تا بعداً کسب شود.ولی در بلندمدت بازدهی بازار سرمایه به دلیل رو به رشد بودن اقتصاد ما بهطور متوسط حدود 20% بیشتر از تورم بوده است.
تجربه من نشان داده که ما بهطور متوسط سالیانه 20% بیشتر از تورم به دست میآوریم.
افراد زیادی هستند که سهام را بدون کسب اطلاعات کافی خریداری میکنند و متضرر میشوند،نظر شما راجع به این چیست؟
شما وقتی بخواهید یک مغازه کفشفروشی راهاندازی کنید،اگر آن تجربیات من در بازار ارز تجربیات من در بازار ارز مغازه در یک خیابان که بیشتر لوستر فروشی میکنند و در بین چند لوسترفروشی افتتاح کنید،کسی برای خرید کفش به شما مراجعه نخواهد کرد،چون اکثر افراد برای خرید لوستر به آن منطقه مراجعه میکنند،پس برای افتتاح مغازه خود باید تحقیق کنید و ببینید باید کفشفروشی را در چه منطقهای ایجاد کنید تا بازدهی داشته باشد.سهام هم به همین شکل است،شما وقتی قصد خرید سهامی را دارید باید مطالعه روی آن سهم داشته باشید.
خیلیها سهام را به دید سهام شرکت نمیخرند.بزرگان بازار همیشه گفتهاند که شما وقتی سهام شرکتی را خریداری میکنید مالک آن میشوید.ولی بسیاری از افراد به سهام بهعنوان یک ticker مینگرند،یعنی چیزی که نوسان میکند.این کار که چیزی را که نوسان میکند بدون اینکه از ماهیت آن اطلاعی داشته باشید را به امید اینکه گران شود و آن را بفروشید کار عاقلانهای نیست.این کار به نظر من از قمار نیز بدتر است.بدون در نظر گرفتن جنبه شرعی قمار که پول آن نجس است،ولی از این کار نوسان گیری بدون دانستن چیزی راجع به سهم،کار سادهتری است.قماربازان کار بسیار سادهتری را نسبت به بورس بازان دارند چراکه احتمالات پیش روی آنها نیاز به بررسی ندارد و همچنین احتمالات بسیار کمتری را نسبت به احتمالات بورس در پیش روی خود دارند.
خیلیها سهام را به دید سهام شرکت نمیخرند.بزرگان بازار همیشه گفتهاند که شما وقتی سهام شرکتی را خریداری تجربیات من در بازار ارز میکنید مالک آن میشوید.ولی بسیاری از افراد به سهام بهعنوان یک ticker مینگرند،یعنی چیزی که نوسان میکند.این کار که چیزی را که نوسان میکند بدون اینکه از ماهیت آن اطلاعی داشته باشید را به امید اینکه گران شود و آن را بفروشید کار عاقلانهای نیست.این کار به نظر من از قمار نیز بدتر است.
شما بهعنوان فردی که تحصیلات مالی دارد و تحلیل فاندامنتال انجام میدهد،نظرتان راجع به دو نوع تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟به نظر شما این دو نوع تحلیل چه جایگاهی دارند؟وآیا برتری نسبت به هم دارند؟
شاید برایتان جالب باشد،من خودم هنگامیکه تحلیل تکنیکال تازه به ایران آمده بود تحلیل تکنیکال هم تدریس میکردم.ولی پایه و اساس آن را نمیدانستم.ما در تحلیل فاندامنتال شرکت و بازار را بهخوبی مورد بررسی قرار میدهیم.اما در این کار یک نقص وجود دارد و آنهم نشناختن روانشناسی بازار است.این روزها عمده وقت من بر روی شناخت تجربیات من در بازار ارز روانشناسی بازار سپری میشود.تکنیکالیست ها ادعا میکنند که ما روانشناسی بازار را از روی تحلیل تکنیکال انجام میدهیم و بهوسیله نمودارها و خط و خطوط روان بازار را به حالت کمی و عددی درآوردهایم.راستش من خودم هم از تحلیل تکنیکال استفاده میکنم ولی هیچوقت بهصرف تحلیل تکنیکال سهمی را خریدوفروش نمیکنم.یکی از دوستان ما حرف قشنگی میزند:فاندامنتال فکر کنید تکنیکال عمل کنید.سهمی که من میخواهم انتخاب کنم باید فاندامنتال خوبی داشته باشد،البته نه اینکه سهم زیانده نباشد.گاهی ممکن است سهمی را که زیانده است نکته فاندامنتال خوبی در آن پیدا کنم و آن را بخرم.ولی خیلی کم اتفاق میافتد که سهمی را کاملاً ریسکی و فقط از روی تحلیل تکنیکال بخرم.
خود روانشناسی بازار هم امری بسیار پیچیده است و اینطور نیست که ما ادعا کنیم بهراحتی میتوانیم روان بازار را پیشبینی کنیم.من خودم هنوز بهطور کامل به این جمعبندی نرسیدهام که بعضی صحبتهای دوستان در مورد علم تکنیکال و اینکه میتوان رفتار بازار را با توجه به اتفاقات گذشته پیشبینی کرد،کاملاً صحیح است.ولی این اتفاقی است که در موارد زیادی دارد جواب میدهد و چیزی که دارد جواب میدهد را نمیتوان بهراحتی از آن غافل شد.
همانطور که میدانید خانه سرمایه دورهای با عنوان نخبگان بورس برگزار میکند که نظر شما درباره این دوره چیست؟
البته ماست فروش هیچوقت نمیگوید ماست من ترش است و من هم به دلیل تدریس در این دوره بهنوعی اینگونه هستم.ولی خارج از شوخی آموزش یک بحث کاملاً ضروری و لازم است ولی این آموزشها پایان کار نیست.من خودم همیشه در دوره نخبگان که تحلیل فاندامنتال را تدریس میکنم به دانشجویان دوره این را میگویم که شما با این آموزش یک تحلیلگر فاندامنتال حرفهای نمیشوید.شما دارید زبان تحلیل فاندامنتال را یاد میگیرید تا وقتی تحلیل فاندامنتال یک فرد دیگر را مطالعه میکنید فریفته آن تحلیل نشوید و بتوانید آن تحلیل را مورد ارزیابی قرار دهید و متوجه شوید که آن تحلیل درست است یا غلط.البته در مورد تحلیل تکنیکال کمی متفاوت است و به دلیل ماهیت تکنیکال آموزش آن سریعتر انجام میشود.چون انجام واقعاً دقیق یک تحلیل فاندامنتال ممکن است حتی تا یک ماه نیز وقت بگیرد،ولی در حالت معمول حداقل یکی دو روز وقت میبرد،که در تحلیل تکنیکال این زمان کمتر است.این افراد با حضور در این دورهها راه و اصول آن را یاد میگیرید.بعد از یادگرفتن این اصول اولیه برای تبدیلشدن به یک تحلیلگر بعدازاین آموزشها نیاز به تمرین و فراگیری مستمر خواهد بود.
درنهایت اینکه چه توصیهای برای افراد تازهکار و یا افرادی که تازه میخواهند وارد بورس شوند دارید؟
اینکه تکلیف خودشان را در همان ابتدا با خودشان و بورس مشخص کنند و بدانند که از بورس چه میخواهند.من به بسیاری از افراد توصیه نمیکنم که بورس شغل اولشان باشد.در شرایطی مثل شرایط فعلی فرد باید بتواند خود را نگه دارد.من چیزی حدود 1.5 سال است که دارم خودم را save میکنم و سرپا نگه میدارم.چون قرائن به من میگوید که روزهای خوب مجدداً برمیگردد و ما در آیندهای نزدیک مجدداً روزهای خوب خواهیم داشت،اما این نزدیک ممکن است حتی 6 ماه دیگر باشد.پس من باید این آمادگی را داشته باشم که علاوه بر این 1.5 سال بتوانم حتی 6 ماه دیگر را هم خودم را نگهداشته باشم.پس فردی که این کار را انجام میدهد باشد بتواند صبر داشته باشد.کسی که از جای دیگری درآمد ندارد یا باید سرمایه مناسبی داشته باشد و یا پسانداز مناسبی برای خرج 1 سال آینده خود را کنار گذاشته باشد تا بتواند از شرایط اینچنینی عبور کند.
کلام آخر
به افرادی که میخواهند بورس را بهعنوان شغل دوم خود انتخاب کنند، توصیه میکنم اگر فرصت کافی را ندارند به مشاوران و سبد گردانان مراجعه کنند.علم و تجربه این افراد بسیار بیشتر و احتمال اشتباهشان به نسبت افراد تازهکار و افرادی که فرصت کافی برای مطالعه بازار ندارند،کمتر است.
عنوان مطالب : از تجربیات ارزشمند یوسف امین داور در بازار بورس بخوانیم
ماجراهای من و ارز دیجیتال(قسمت اول)
https://virgool.io/campaign/ramznevis
از امروز دوست دارم درباره تجربه ی شخصی خودم از بازار رمزارزها براتون بگم. 😉از دید یک دختر ۱۹ ساله ی جسور،بلندپرواز و جاه طلبی مثل من، بازار ارز های دیجیتال بال پرواز محسوب میشه!✈✈
اما به این سادگی ها هم نیست! ;[
بریم تا از تجربیات خودم براتون بگم ؛ ( جا داره بگم من خیلی توی این مسیر اشتباه کردم و امیدوارم شما از من درس بگیرید و تکرارش نکنین!)O_O
از اونجایی که من شش ماهه دنیا اومدم و ذاتا آدم پیش فعال و عجولی هستم، بدون هیچ درنگی وارد دنیای ارز دیجیتال شدم!!¬_¬
متاسفانه من هیچ شناختی از ارزهای دیجیتال نداشتم و از سواد معامله و تجارت بی بهره بودم؛
طبیعیه که از همون ابتدا با شکست مواجه بشم. >_من اینجا هستم تا آموزه های خودم رو با زبان ساده براتون بگم تا یک شناخت نسبی نسبت به این تکنولوژی نوظهور پیدا کنید!💡
زشت هست که در قرن ۲۱ باشیم و هیچ اطلاعاتی درباره ی ارز دیجیتال نداشته باشیم. 😏
خب. بریم یه توضیح مختصری داشته باشیم درباره اینکه کلا بازار ارز دیجیتال چیه.
جا داره یه نکته رو یادآوری کنم؛ دنیای ارز دیجیتال و مفاهیم ها و آموزش های اون خیلی وسیع و گسترده هست؛ و من تنها از دید عینک خودم براتون میگم. و دنیای عجیب ارز دیجیتال به عینک من ختم نمیشه و توضیحاتم فقط گوشه ای از مفاهیم اونه.
و اما بازار رمزارزها. درست مثل اقیانوس هست؛ گاهی متلاطم و مواج ، گاهی هم آروم؛
هم مرواید های درخشان و گرون قیمت داره ، هم نهنگ و کوسه؛ هم میتونه آرامش رو براتون به ارمغان بیاره و هم میتونه شما رو غرق کنه. فقط کافیه شنا کردن رو یادبگیری.
اونا گفتم که برسم به اینجا! قبل از هر اقدامی باید دانش و آگاهی داشته باشین!
بدون سواد مالی محکوم به شکست هستین! اما سوالی که پیش میاد: ^ اگر من برم کلاس و آموزش ببینم
دیگه پولدار میشم؟؟؟؟ ^
توی قسمت اول از سری پست هایم درباره ارز دیجیتال میخوام به این سوال جواب بدم.
: به تعداد آدم های روی زمین راه برای کسب درآمد هست؛ اما شما باید راه خودت رو پیدا کنی و دنباله رو دیگران نباشی؛ باید خودت رو بشناسی و با توجه به نقاط قوت و ضعف ات، توانایی ها و استعدادهایت و روحیات ات راه ات رو پیدا کنی؛ این روزا همه از سود کلان یا نوسانات شدید بازار ارز دیجیتال میگن اما کمتر کسی هست که با صراحت بگه : این بازار مناسب همه نیست و تنها فاکتور موفقیت سواد و دانش نیست؛ سواد خیلی مهمه اما تنها عامل موثر نیست و پازل موقفیت توی بازار رمزارزها به دانش و آموزش و سواد تکمیل نمیشه؛
خیلی مهمه که بدونید این بازار پر از چالش و نوسانات عجیب و غریب هست پس لازمه که روحیه ی لازم برای این کار رو داشته باشین؛
بریم از دید روانشناسی بازار رو زیر ذره بین ببریم؛
- یکی از مهم ترین ویژگی های یک معامله گر ، آرام و ریلکس بودن هست.خیلی مهمه که بتونید استرس و اضطراب خودتون رو کنترل کنید و با چالش های پیش روتون با آرامش برخورد کنید. صراحتا باید اعلام کنم که اگه فردی مضطرب و بیقرار هستین باید با این بازار خداحافظی کنید وگرنه با سلامتی خودتون بازی کردید.
- داشتن روحیه ریسک پذیری نیز میتونه برگ برنده شما باشه اما به شرط مدیریت بحران های احتمالی ؛ باید به اندازه کافی جسور بود تا توی این تجربیات من در بازار ارز بازار رشد کنید.
- و اما اخرین و برجسته ترین ویژگی لازم برای یک معامله گر حرفه ای.
صبر. صبور بودن از ویژگی های طلایی یک معامله گر هست؛ باید دیدبلندمدت داشت تا به سود اوری مرکب برسید؛با حوصله شروع به سرمایه گذاری کنید . پس اگر مثل من شش ماهه دنیا اومدید ، باید این بازار رو ببوسید بزارید کنار.
لازم هست سوداوری مرکب رو با یک نمودار توضیح بدم؛
منظور از سود آوری مرکب این هست که شما با سرمایه اندک وارد بازار میشید( در حد ۳۰۰ هزار تومان) و شروع به یادگیری میکنید؛ همزمان سود خیلی خیلی کمی رو به دست میارید و پیوسته ادامه میدین!!
سودتون رو به سرمایه تون اضافه میکنید و هر چه سرمایه ی بیشتر سود بیشتر. و این چرخه مرکب ادامه داره.
امروز سعی کردم مفید و مختصر ذهنیت شما رو با ارزهای دیجیتال آشنا کنم؛ در پست های بعدی با ماهیت این بازار بیشتر آشنا میشید.
دیدگاه شما