فرمول بازگشت سرمایه


فرمول محاسبه NPV

نرخ بازگشت سرمایه معدن تابعی از مولفه‌های اقتصادی و فنی

شایان صداقت - گروه معدن: سرمایه‌گذاری در بخش معدن متمایز از سایر حوزه‌های اقتصادی متاثر از عوامل داخلی و خارجی اقتصادی و سیاسی است.

در این رابطه امیر بیژن یثربی، عضو هیات علمی دانشگاه اکستر انگلستان معتقد است سرمایه‌گذاری در بخش معدن باید در مدت زمان متوسط انجام شود تا ریسک‌های سیستماتیک که فنی و مربوط به مواد معدنی است کاهش یابد. در ادامه گفت‌وگوی صمت با این استاد دانشگاه معدن را می‌خوانید:

چه عواملی برای جذب سرمایه در بخش معدن موثر است؟
در تعریف سرمایه‌گذاری دو عامل بسیار مهم تعریف شده است؛ عامل زمان و عامل ریسک. چرا که سرمایه‌گذار با امید به‌دست آوردن منافع در آینده سرمایه‌گذاری می‌کند. از این رو سرمایه‌گذاری‌ها به‌طور کلی دو نوع است؛ سرمایه‌گذاری‌های فیزیکی که به‌طور کلی در اجرای طرح‌های معدنی، صنعتی و مشابه آنها ملموس است و سرمایه‌گذاری‌های مالی که به‌طور کلی در بازارهای بورس، ارز، فرمول بازگشت سرمایه طلا، سنگ‌های قیمتی و سفته‌بازی به گردش در می‌آید. شرط موفقیت در سرمایه‌گذاری منوط به توانایی سرمایه‌گذار در ارزیابی موقعیت موضوع مورد نظر است. از طرفی چنانچه سرمایه‌گذاری در هلدینگ‌های بخش‌های مختلف اقتصادی انجام شود محدودیت فعالیت کمتر است. درحالی‌که سرمایه‌گذاری ازسوی شرکت‌ها و افراد محدود به حیطه تخصص یا تجربه آنها است.

اقتصادی بودن طرح‌های معدنی چگونه باید ارزیابی شود؟
حال نظر به ارزش و اقتصادی بودن سرمایه‌گذاری به لحاظ درآمدی که در آینده به صاحب یا صاحبان آن تعلق خواهد گرفت این ارزش با مجموع درآمدها برابر نیست، چراکه برگشت سرمایه عامل موثر اقتصادی بودن طرح‌هاست، بنابراین با توجه به اصل ارزش زمانی سرمایه باید ارزش فعلی عایدات را محاسبه و در نظر گرفت، اگر عایدات آتی کاملا مطمئن و بی‌خطر باشد آن گاه نرخ تنزیل مورد استفاده برای محاسبه ارزش فعلی همان نرخ بهره بانکی بدون خطر است، ولی از آنجایی که مولفه‌های مختلف در طول زمان سرمایه‌گذاری موثر خواهد بود باید از نرخ تنزیلی استفاده کرد که بیشتر از نرخ بهره بانکی باشد، به‌طوری که این نرخ بتواند ارزش زمانی سرمایه بی‌خطر را حفظ کند و امید به عایدات آینده را افزایش دهد. نرخ بازده سرمایه‌گذاری تابعی از مولفه‌های ریسک با خطر و عواملی چون مسائل سیاسی و اقتصادی و مسائل فنی در حوزه معدن است از این رو در مسائل فنی و محیطی عواملی چون شرایط جغرافیایی، منطقه‌ای، زیست‌محیطی و امنیت اقتصادی موثر است.

مولفه‌های سرمایه‌گذاری باید توجیه‌کننده چه عواملی باشد؟
به طور کلی سرمایه‌گذاری باید از نظر میزان منافع یا عایدی مورد انتظار سرمایه‌گذاری، میزان خطر ریسک عایدات و زمان رسیدن به عایدات مورد توجه قرار گیرد.
در این رابطه هر قدر عایدات مورد نظر بیشتر باشد میزان ریسک باید کمتر باشد. در تعریف مدیریت سرمایه‌گذاری در بخش معدن تمامی عواملی که ذکر شد به طور مبسوط موثرند و تمامی مولفه‌های اصلی به بخش‌های متعددی تقسیم می‌شوند که آثار آنها در بخش سرمایه‌گذاری باید مورد توجه قرار گیرد.
از طرفی با توجه به اینکه سرمایه‌گذاری در بخش معدن نسبت به سرمایه‌گذاری برای عایدات در زمان طولانی‌تر انجام می‌شود مولفه‌ها در طول زمان تغییرات عمده دارند و گاه مولفه‌ها با اثر منفی در کوتاه‌مدت به مولفه‌ای با اثر مثبت ظهور می‌کند بنابراین می‌توان گفت که سرمایه‌گذاری در بخش معدن در بلندمدت نظرات سرمایه‌گذار را تامین خواهد کرد و مهم این است که سرمایه‌گذار در بخش معدن به بازگشت کوتاه‌مدت نگاه نکند و زمان بازگشت را در ارزیابی میان‌مدت یا بلندمدت محاسبه کند مشروط به اینکه محاسبه اولیه در تکنیکال فنی محاسبه‌ای صحیح و علمی باشد. متداول‌ترین شیوه برگشت سرمایه محاسبهP/E است که دوره برگشت سرمایه را نشان می‌دهد و چنانچه در این روش عامل‌های متغیر گوناگون را که موثر در نرخ تنزیل است محاسبه کنیم دوره برگشت از طریق فرمول (= ) که در آن حرف k نرخ تنزیل وg رشد آتی سودآوری سرمایه‌گذاری است، محاسبه خواهد شد.

ریسک در سرمایه‌گذاری معدنی چه میزان است؟
به‌طور متعارف به پراکندگی بازده‌های یک سرمایه‌گذاری ریسک می‌گویند. هر قدر پراکندگی یا نوسان‌های بازدهی بیشتر باشد، سرمایه‌گذاری ریسک بیشتری دارد. نوسان بازدهی به عوامل گوناگونی وابسته است که در بخش معدن به ریسک بازار ناشی از عرضه و تقاضا اعم از بازار داخلی یا بازار خارجی، ریسک تورم ناشی از بالا رفتن هزینه‌های جاری، ریسک تسعیر نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی، ریسک ناشی از رویدادهای سیاسی که آثار منفی در جریان‌های اقتصادی می‌تواند داشته باشد، وابسته است همچنین می‌توان ریسک تجاری متاثر از ساختار عملیاتی و کیفیت تولید و عوامل درونی و مانند آنها که درکل این‌گونه ریسک‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، اشاره کرد که شامل ریسک‌های سیستماتیک و غیرسیستماتیک است، ریسک غیرسیستماتیک ناشی از عوامل اصلی درونی است که وابسته به ماده معدنی، تغییرات ناگهانی در فرآیند استخراج یا درصد خلوص و فرآوری و مشابه آنهاست که این‌گونه ریسک‌ها قابل اصلاح و شاید زودگذر باشد، ولی ریسک‌های سیستماتیک ناشی از عوامل خارجی فرمول بازگشت سرمایه و غیرقابل کنترل است که میان‌مدت یا درازمدت هستند و برخی از آنها با سیاستگذاری دولت‌ها قابل تعدیل است. در این مواقع روش‌های مدیریتی در کاهش آثار ریسک موثر بوده و گاهی به لحاظ منافع عمومی و ملی تحمل آنها مصلحت جامعه را در بر دارد که نتیجه آن برخورد با عوامل مخرب و نگاه به اقتصاد مقاومتی است.
در بخش معدنی آثار ناشی از عوامل سیستماتیک به مراتب کمتر ازسایر بخش‌های اقتصادی است، زیرا با رفع این آثار برگشت به شرایط نرمال شاید ساده‌تر و با هزینه کمتری قابل بازیافت باشد. اینگونه سیاست‌ها با توجه به شرایط موجود کشور هم‌اکنون در بخش معاونت معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت در حال بررسی است و سیاست‌های مناسبی برای آن تعیین می‌شود.
در شرایطی که امروز ما در آن قرار داریم نخست سرمایه‌گذاری در بخش فرآوری و محدودیت صدور ماده خام معدنی که موجب افزایش ارزش‌افزوده می‌شود ضروری است و سپس تامین کل مواد معدنی مورد نیاز کشور که در شرایط فعلی توجیه مزیت تولید در بحران مسائل ارزی را دارد باید مورد توجه سرمایه‌گذاران و حمایت دولت قرار گیرد. در مواردی از مواد معدنی که در شرایط نرمال با توجه به مسائل فنی توجیه مزیت تولید در داخل کشور را ندارد باید یارانه منظور شود به‌گونه‌ای که ریسک سرمایه‌گذاری را حداقل در طول بازگشت سرمایه با سود مورد انتظار تامین کند، تا هم نیازهای داخلی از منابع کشور تامین شود و هم علاوه بر کارآفرینی و افزایش تخصص‌های فنی شرایط را برای حضور در بازارهای خارجی در شرایط عادی فراهم آورد.

شاخص‌های مالی استارتاپ ها

همان طور که در مطلب قبلی «پیش‌بینی مالی استارتاپ‌ها» گفته شد، رعایت موارد زیر در یک پیش‌بینی مالی از اهمیت بالایی بالایی برای سرمایه‌گذاران برخوردار است. معقول و معتبر بودن فرض‌های پیش بینی مالی منطقی بودن جریان‌های درآمدی جریان نقدینگی مناسب شفاف و منطقی بودن هزینه‌ها و متناسب بودن آن با سرمایه مورد نیاز اما […]

همان طور که در مطلب قبلی «پیش‌بینی مالی استارتاپ‌ها» گفته شد، رعایت موارد زیر در یک پیش‌بینی مالی از اهمیت بالایی بالایی برای سرمایه‌گذاران برخوردار است.

  • معقول و معتبر بودن فرض‌های پیش بینی مالی
  • منطقی بودن جریان‌های درآمدی
  • جریان نقدینگی مناسب
  • شفاف و منطقی بودن هزینه‌ها و متناسب بودن آن با سرمایه مورد نیاز

اما اگر صاحب ایده و یا بنیان گذار یک استارتاپ هستید و به دنبال سرمایه‌گذار برای ایده و استارتاپ خود بوده‌اید احتمالا با سوالاتی از سوی سرمایه‌گذاران مواجه شده اید که IRR و NPV طرح شما چقدر است؟ یا بعضا با این سوال رو برو شدید که سرمایه گذاری در این طرح چه سودی دارد؟

در حوزه مالی، سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران از متریک‌ها و شاخص‌هایی برای بررسی توجیه اقتصادی پروژه‌ها استفاده می‌کنند که به عنوان سنجه‌های مالی یا شاخص‌های مالی شناخته می‌شوند. در این نوشتار قصد داریم شما را با برخی از این شاخص‌ها و نحوه محاسبه آن‌ها آشنا کنیم. قبل از معرفی برخی از این پارامترها نیاز است توضیحانی در مورد ارزش زمانی پول و نرخ تنزیل ارائه شود.

ارزش زمانی پول چیست و نرخ تنزیل چگونه تعیین می‌شود؟

بگذارید با طرح این سوال به سراغ ارزش زمانی پول و نرخ تنزیل سرمایه بریم .

شما از بین دریافت یک میلیون تومن در زمان حال و دریافت همین مقدار در سال آینده کدام را انتخاب میکنید؟

کاملا مشخص است که جواب دریافت یک میلیون تومان همین الآن است. دلیل این انتخاب این است که به خاطر وجود تورم و فرصت‌های سرمایه‌گذاری یک واحد پول در زمان حال ارزش بیشتری نسبت به یک واحد پول در زمان آینده دارد.

مثال بالا را در نظر بگیرید، این بار از میان دریافت یک میلیون تومان امسال و یا دریافت یک میلیون و دویست هزار تومان در سال آینده کدام را انتخاب میکنید؟

جواب این سوال برخلاف سوال قبلی کاملا مشخص نیست و بسته به افراد متفاوت است. در واقع اگر شما فردی باشید که این فرصت را دارد تا با دریافت یک میلیون تومان در زمان حال و سرمایه‌گذاری آن، مبلغی بیشتر از یک میلیون و دویست هزار تومان در سال آینده داشته باشید. گزینه اول برای شما مناسب تر است.

حالا بگذارید با طرح یک سوال دیگر به سراغ مفهوم نرخ تنزیل برویم، یک میلیون و دویست هزار تومان در سال آینده چقدر برای شما در زمان حال ارزش دارد؟

فرض کنیم ارزش یک میلیون و دویست هزار تومان در سال آینده برای شما برابر با 900 هزار تومان در زمان حال باشد. در این حالت نرخ تنزیل برای شما 30% است.

بنابراین نرخ تنزیل، نرخ بهره‌ای است که برای تعیین ارزش فعلی جریانات نقدی آتی استفاده می‌شود. این نرخ متناسب با نرخ تورم و فرصت‌های سرمایه‌گذاری پیش‌روی سرمایه‌گذاران و هم‌چنین ریسک سرمایه‌گذاری متفاوت است.

بگذارید دوباره یک سوال دیگر را مطرح کنیم. فرض کنید شما به عنوان یک کارآفرین قصد راه‌اندازی یک دلیوری آنلاین غذا را دارید. شما برای جذب سرمایه به آقای الف مراجعه می‌کنید. آقای الف یک فعال بازار مسکن است و فرصت سرمایه‌گذاری در بازار مسکن با نرخ بازگشت سالیانه 30% را دارد. شما پیش بینی مالی خود را به آقای الف ارائه می‌دهید، به نظر شما آقای الف از چه نرخ تنزیلی برای جریانات نقدی شما استفاده خواهد کرد؟

همان طور که بیان شد نرخ تنزیل با فرصت‌های سرمایه‌گذاری پیش روی سرمایه‌گذار رابطه مستقیم دارد. اما نکته دیگری که در اینجا حائز اهمیت است و به عنوان یک اصل در مباحث مالی مطرح می‌شود، ارتباط بین بازده و ریسک است. طبق اصل بازده و ریسک، افراد در ازای ریسک بیشتر خواستار کسب بازده بیشتر هستند. بنابراین درست است که آقای الف فرصت سرمایه‌گذاری در بازار مسکن با نرخ بازگشت سالانه 30% را دارد اما از آن‌جا که ریسک سرمایه‌گذاری در بازار مسکن و یک دلیوری آنلاین غذا متفاوت است. بنابراین نرخ تنزیل برای آقای الف بیشتر از 30% خواهد بود.

NPV یا ارزش خالص فعلی

Net Present Value یا ارزش خالص فعلی به تفاوت ارزش فعلی جریان‌های ورودی و جریان‌های خروجی در یک دوره زمانی مشخص گفته می‌شود. به بیان ساده تر،NPV با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول، برآیند ارزش زمان حال درآمدها و هزینه‌های دوره‌های آینده را محاسبه می‌کند.

فرمول محاسبه NPV

فرمول محاسبه NPV

Rt: تفاضل جریان‌های ورودی و خروجی در دوره t (تفاضل هزینه‌ها و درآمدها در دوره t)
i: نرخ تنزیل سرمایه (Discount rate)
t: شماره دوره سرمایه‌گذاری

یک NPV مثبت نشان می‌دهد که ارزش حال حاضر درآمدهای حاصل از یک پروژه در طول یک دوره مشخص بیشتر از ارزش فعلی هزینه‌های تخمینی آن در آن دوره است و با توجه به انتظارات سرمایه‌گذاران، پروژه از دید آنان صرفه اقتصادی دارد.

یک مثال از محاسبه NPV

در ادامه سعی داریم با کمک یک مثال نحوه محاسبه NPV را باهم تمرین کنیم.

گام اول: ابتدا تعداد دوره‌های سرمایه‌گذاری را محاسبه کنید.

در این مثال قصد داریم NPV یک استارتاپ دلیوری غذا را در یک بازه بازمانی پنج ساله محاسبه کنیم. بازه‌های زمانی سرمایه‌گذاری در این پروژه سالانه و تعداد دوره‌های سرمایه‌گذاری برابر 5 است.

گام دوم: نرخ تنزیل سرمایه را تعیین کنید.

با توجه به فرصت‌های سرمایه‌گذاری، ریسک سرمایه‌گذاری و نرخ تورم موجود در بازار ایران، نرخ تنزیل سرمایه برای سرمایه‌گذار برابر با 50% تعیین می‌شود.

گام سوم: با استفاده از فرمول NPV ارزش فعلی جریان‌های نقدی سال‌های آینده را محاسبه کنید.

مطابق جدول زیر ارزش فعلی سود یا زیان استارتاپ را در هر سال محاسبه میکنیم.(اعداد جدول به میلیون تومان است.)

نکته: سال صفر بیان گر زمان حال بوده و شامل هزینه‌های ملزومات و راه اندازی است.

گام چهارم: ارزش فعلی عددهای فوق را با هم جمع کنید.

در نهایت ارزش فعلی سود(زیان) هر سال را باهم جمع کرده تا ارزش فعلی پروژه را بدست آوریم.

(-500) + (-1333.33) + (-222.22) + 444.44 + 967.90+ 658.44=15.23

چگونه NPV را در اکسل محاسبه کنیم؟

عبارت NPV را در اکسل تایپ کنید و مقادیر سود(زیان) از دوره اول سرمایه گذاری تا دوره آخر را در داخل آن قرار دهید و با سرمایه اولیه(دوره صفر) جمع کنید.

محاسبه NPV در اکسل

نحوه محاسبه NPV دراکسل

IRR یا نرخ داخلی بازگشت سرمایه

IRR یکی دیگر از متریک‌های است که در حوزه مالی و سرمایه‌گذاری برای تحلیل و بررسی سودآوری یک پروژه استفاده می‌شود.
IRR نرخ تنزیلی است که از برابر صفر قرار دادن ارزش خالص فعلی جریان‌های آینده بدست می‌آید.

IRR براساس فرمول زیر محاسبه می‌شود.

فرمول محاسبه IRR

فرمول محاسبه IRR

Ct: تفاضل جریا­ن‌های ورودی و خروجی در دوره t
r: نرخ تنزیل سرمایه
T: شماره دوره سرمایه‌گذاری

برای محاسبه IRR، ابتدا NPV را برابر صفر قرار میدهیم و با حل معادله مقدار r که نشان دهنده IRR است بدست می‌آوریم. در واقع در فرمول بالا به دنبال محاسبه این هستیم که که در ازای چه نرخ تنزیلی ارزش خاص فعلی جریان‌های ورودی برابر با ارزش خالص جریان‌های خروجی است.

به دلیل پیچیدگی های محاسباتی IRR برای محاسبه آن باید از نرم افزارها کمک گرفت.

در صورتی که IRR بیشتر از حداقل نرخ مورد انتظار سرمایه گذار(MARR) باشد، پروژه دارای جذابیت مالی خواهد بود. حداقل نرخ مورد انتظار سرمایه‌گذار همان نرخ تنزیل در فرمول NPV است که همان طور که گفته شد این نرخ متناسب با نرخ تورم و فرصت‌های سرمایه‌گذاری پیش‌روی سرمایه‌گذاران و هم‌چنین ریسک سرمایه‌گذاری متفاوت است.

سوال: منظور از داخلی در کلمه نرخ داخلی بازگشت سرمایه چیست؟

از آنجا عوامل بیرونی مانند هزینه سرمایه و تورم در محاسبه IRR لحاظ نمی‌شود، به آن نرخ داخلی بازگشت سرمایه گفته می شود.

چگونه IRR را در اکسل محاسبه کنیم؟

برای محاسبه IRR در اکسل کافی است تا عبارت IRR را تایپ کنید و مقادیر حاصل از سود(زیان) در دوره های سرمایه‌گذاری را داخل آن قرار دهید.

نحوه محاسبه IRR در اکسل

نحوه محاسبه IRR در اکسل

Period Payback یا دوره بازگشت سرمایه

دوره بازگشت سرمایه به مدت زمانی اشاره دارد که تمام هزینه‌های صورت گرفته پوشش داده می‌شود. به بیان ساده تر دوره بازگشت سرمایه زمانی است که سرمایه گذار به نقطه سر به سر سرمایه گذاری خود می رسد.

مطلوبیت یک پروژه ارتباط مستقیمی با دوره بازگشت سرمایه دارد به گونه ای که هرچه مدت دوره بازگشت سرمایه کوتاه تر باشد طرح از جذابیت بیشتری برای سرمایه گذار برخوردار خواهد بود.

اگر هزینه خرید یک ماشین 50 میلیون تومان فرمول بازگشت سرمایه باشد، و با کار کردن با این ماشین ماهانه 2 میلیون تومان سود بدست بیاوریم، دوره بازگشت سرمایه برای این ماشین 25 ماه خواهد بود.

یکی از مشکلات دوره بازگشت سرمایه در نظر نگرفتن ارزش زمانی پول برخلاف روشهای NPV و IRR است. همین امر موجب شده است که دوره بازگشت سرمایه به تنهایی استفاده نشود و در کنار سایر شاخص‌ها برای ارزیابی طرح ها بکار گرفته شود.

ROI

Return on Investment یا نرخ سرمایه یکی دیگر از شاخص‌های مالی است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری و یا مقایسه بین چند فرصت سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

برای محاسبه ROI کافی است تا سودهای حاصل از سرمایه‌گذاری را بر مقدار سرمایه‌گذاری صورت گرفته تقسیم کنیم. برای اینکه مقدار ROI به صورت درصد بیان می‌شود، باید نسبت بدست آمده را در 100 ضرب کنید.

مثالی از محاسبه ROI

کارآفرینی برای راه اندازی کسب و کار خود به سرمایه 1 میلیارد تومانی نیاز دارد و برآورد می‌شود که در سه سال آتی بتواند سودهایی را طبق جدول زیر کسب کند. شاخص‌ ROI برای این کسب و کار برابر با مقدار زیر خواهد بود.

Burn Rate یا نرخ سوختن سرمایه

rate نرخی است که میزان سرمایه‌ی مصرفی یک شرکت (استارتاپ) تا رسیدن به جریان مالی مثبت را نشان می‌دهد. این نرخ توسط استارتاپ‌ها و سرمایه‌گذاران برای بررسی کردن مقدار پول ماهانه‌ای که یک استارتاپ تا زمان افزایش درآمدهایش از هزینه‌هایش خرج میکند، بکار گرفته می‌شود. معمولا به صورت ماهانه اندازه گیری می‌شود و از تقسیم میزان سرمایه مصرفی تا رسیدن به جریان مالی مثبت تقسیم بر تعداد ماهی که طول می‌کشد.

به عنوان مثال فرض کنید استارتاپ A که یک استارتاپ فعال در حوزه دلیوری غذا است، پیش بینی می‌کند در صورت تزریق 3 میلیارد تومان به این استارتاپ پس از 12 ماه می‌تواند به نقطه سودآوری برسد. در این مثال Burn rate برابر با 250 تومان خواهد بود. که معنای این است که استارتاپ A تا زمان رسیدن به نقطه سودآوری به طور میانگین ماهیانه 250 میلیون تومان خرج می‌کند.

نویسنده: وحید وفایی | تحلیل‌گر مالی

مطالب مرتبط

بیش از ۹۰۰ شهر و روستا در ایران از وام آنلاین لندو استفاده کردند!

به گزارش روابط‌عمومی لندو، بعد از گذشت ۴ ماه از رونمایی طرح جدید اعطای وام کاملا آنلاین در این شرکت، ۷۳ درصد از شهرها و روستاهای ایران از خدمات لندو استفاده کرده‌اند. بعد از آنلاین شدن تمام مراحل درخواست وام برای اولین بار در ایران توسط لندو،‌ این امکان به وجود آمد تا تمام شهرها […]

لندو سود وام‌ها را کاهش و مدت بازپرداخت را افزایش داد

لندو با همکاری بانک آینده وام بانکی تمام آنلاین ارائه می‌دهد. در گذشته بازپرداخت که مشتریان پرداخت می‌کردند شامل سود بانکی به‌اضافه پیش‌پرداخت لندو بود؛ از ابتدای شهریور میزان پیش‌پرداخت لندو کاهش محسوسی پیدا کرده و مدت زمان بازپرداخت نیز افزایش یافته است تا دریافت وام بانکی بیش از پیش ارزان‌تر و راحت‌تر شود. به […]

استارتاپ های احمقانه میلیارد دلاری

بسیاری از مردم به استارتاپ‌هایی مانند اینستاگرام یا فیس بوک نگاه می‌کنند و می‌گویند “من می‌خواهم چنین شرکتی بسازم. تنها چیزی که نیاز دارم یک ایده واقعا خوب است.” بیشتر مردم فکر می‌کنند لازمه راه‌اندازی یک استارتاپ با درآمد میلیاردی داشتن یک ایده هوشمندانه است. ما می‌خواهیم خلاف این را به شما ثابت کنیم. در […]

نرخ بازگشت سرمایه یا ROI چیست و چگونه محاسبه می شود

هر شخص یا مجموعه‌ای که برای کاری سرمایه‌گذاری می‌کند، به دنبال بازگشت سرمایه و سودآوری است. حال این سودآوری می‌تواند منافع مالی یا معنوی را در پی داشته باشد. در مورد تبلیغات نیز کاملا به همین صورت است و چه از نظر عده‌ای، تبلیغات را هزینه بدانیم و چه از نظر برخی دیگر به چشم سرمایه‌گذاری به آن نگاه کنیم، به هر حال باید ببینیم سرمایه ما چه زمانی بر می‌گردد. به زبان ساده نرخ بازگشت سرمایه یعنی در یک کمپین تبلیغاتی نسبت سود به‌دست آمده به هزینه پرداختی چقدر بوده است. بنابراین هر چه بتوانیم در ازای سرمایه‌گذاری انجام شده، خروجی بهتری بگیریم و از روش‌های مقرون‌به‌صرفه ولی پربازخورد استفاده کنیم می‌توانیم بیشتر به بازگشت سرمایه خود امیدوارتر باشیم. […]

صفحه اصلی تبلیغات و برندینگ اصول تبلیغ نویسی نرخ بازگشت سرمایه یا ROI چیست و چگونه محاسبه می شود

هر شخص یا مجموعه‌ای که برای کاری سرمایه‌گذاری می‌کند، به دنبال بازگشت سرمایه و سودآوری است. حال این سودآوری می‌تواند منافع مالی یا معنوی را در پی داشته باشد. در مورد تبلیغات نیز کاملا به همین صورت است و چه از نظر عده‌ای، تبلیغات را هزینه بدانیم و چه از نظر برخی دیگر به چشم سرمایه‌گذاری به آن نگاه کنیم، به هر حال باید ببینیم سرمایه ما چه زمانی بر می‌گردد.

به زبان ساده نرخ بازگشت سرمایه یعنی در یک کمپین تبلیغاتی نسبت سود به‌دست آمده به هزینه پرداختی چقدر بوده است. بنابراین هر چه بتوانیم در ازای سرمایه‌گذاری انجام شده، خروجی بهتری بگیریم و از روش‌های مقرون‌به‌صرفه ولی پربازخورد استفاده کنیم می‌توانیم بیشتر به بازگشت سرمایه خود امیدوارتر باشیم. در واقع باید بررسی کنیم هزینه‌ها صرف چه چیزی شده است و آیا عملکرد ما خوب بوده یا خیر.

نرخ بازگشت سرمایه

نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؟

نرخ بازگشت سرمایه که با ROI) Return on Investment) نیز شناخته می‌شود، یکی از شاخص‌های کلیدی عملکرد و معیارهایی است که میزان موفقیت یک کمپین تبلیغاتی را نشان می‌دهد. حتی بسیار از کارشناسان و متخصصان معتقدند زمان تدوین استراتژی‌های بازاریابی و تبلیغات به‌ویژه در حوزه دیجیتال مارکتینگ، باید نرخ بازگشت سرمایه را به عنوان معیار اصلی در نظر گرفت و استراتژی را براساس آن تدوین کرد.

اگر بخواهیم ساده بگوییم ROI چیست، شاید بهترین تعریف برای نرخ بازگشت سرمایه، نسبت سود حاصله به میزان هزینه و سرمایه پرداخت شده باشد. البته سود به دست آمده ممکن است تنها جنبه مالی نداشته باشد و شامل موارد غیرمالی مانند برندسازی شود، ولی به صورت کلی منظور از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، درآمد و سودآوری مالی کسب و کار است.

تبلیغات سرمایه‌گذاری است و نمی‌توان آن را از اولولیت‌های کاری خارج کرد، ولی بی‌تردید در دنیای امروز که هر هزینه‌ای باید حساب شده باشد و وقتی دست کسب و کارها به ویژه استارتاپ‌ها برای هزینه کردن باز نیست، طبیعی است که بخواهند سرمایه خود را به بهترین شکل هزینه کنند. بنابراین اینجاست که نرخ بازگشت سرمایه (ROI) اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کند.

به کمک ROI نه‌تنها می‌توانیم ببینیم هزینه‌های تبلیغاتی صرف چه موضوعاتی شده و چگونه این هزینه‌ها باید خرج شود، بلکه می‌توانیم عملکرد تیم بازاریابی را نیز بسنجیم و ببینیم تا چه اندازه توانسته‌اند بهینه عمل کنند.بازگشت سرمایه، «ROI» یا «Return On Investment» همان‌طور که از نامش پیدا است به ما نشان می‌دهد که چقدر از سرمایه‌گذاری ما بر تبلیغات برمی‌گردد. درواقع بازگشت سرمایه به ما نشان می‌دهد که عملیات تبلیغاتی که انجام می‌دهیم چقدر اثرگذار است و چقدر سود ایجاد می‌کند.

تعریف دقیق و علمی بازگشت سرمایه این است که سود حاصل از تبلیغات را منهای هزینه تبلیغات می‌کنیم و مقدار به‌دست‌آمده را تقسیم ‌بر هزینه کل تبلیغات می‌کنیم.

ROI چه کاربردی دارد؟

بعد از اینکه فهمیدیم نرخ بازگشت سرمایه چیست و با چه فرمولی محاسبه می‌شود، حالا زمان آن رسیده که ببینیم ROI چه کاربردی دارد و کجا می‌توانیم از آن استفاده کنیم. شاید به راحتی بتوان کاربرد نرخ بازگشت سرمایه در سازمان و تدوین استراتژی‌های بازاریابی را حدس زد.یکی از اصلی‌ترین کاربردهای ROI زمانی است که شما می‌خواهید ببینید در ازای سرمایه‌گذاری انجام شده چه خروجی‌ای گرفته‌اید و سود به دست آمده چقدر بوده است. به عنوان مثال نرخ بازگشت ۴۰ درصد خیلی بهتر از نرخ بازگشت ۲۰ درصد است و نشان می‌دهد عملکرد خوبی داشتید و سود خوبی هم نصیب‌تان شده است.

یکی دیگر از کاربردهای ROI مربوط به زمانی است که می‌خواهید محصول جدیدی را روانه بازار کنید. بنابراین می‌خواهید بسنجید محصول جدید تا چه‌اندازه برای‌تان سودآور خواهد بود. اینجاست که بعد از عرضه محصول می‌توانید به کمک ROI میزان سوددهی را ارزیابی کنید. حتی اگر امکان محاسبه ROI در برخی از بازارها وجود نداشته باشد، می‌توانید با شبیه‌سازی گروهی از مشتریان هدف خود، نرخ بازگشت سرمایه را به صورتی تقریبی به‌دست آورید.

مزایا و معایب ROI

تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد به‌ویژه مواردی چون ROI که به موضوعات مالی مربوط است و پیچیدگی‌های خاصی دارد کار ساده‌ای نیست. از سوی دیگر هر شاخصی می‌تواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و محاسبه آن نیز شما را دچار چالش کند. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) نیز از این قاعده مستثنی نیست و مزایا و معایبی دارد.

مزایای سنجش دقیق نرخ بازگشت سرمایه :

  • سنجش کیفیت و میزان خروجی و سود حاصله در ازای هزینه و سرمایه‌گذاری انجام شده
  • ارزیابی عملکرد تیم بازاریابی در بهینه‌سازی هزینه‌ها و صرفه‌جویی در ازای گرفتن بهترین نتایج
  • بررسی میزان پتانسیل و ظرفیت برنامه‌های بازاریابی برای بازگشت سرمایه در کوتاه یا بلند مدت
  • سنجش عملکرد پلن‌های مختلف بازاریابی و نحوه تعامل مشتریان و مخاطبان
  • بررسی میزان ارزش یک مشتری در طولانی مدت
  • ارائه محصولات جدید متناسب با سیاست‌های درآمدی و سودآوری کسب و کار

مهمترین معایب ROI

  • اشتباه محاسباتی در ROI می‌تواند باعث گمراهی مدیران در سرمایه‌گذاری شود
  • مشکل در محاسبه دقیق سود حاصل از برخی کمپین‌ها و مشتری‌ها
  • مشکل در تعیین میزان اثرگذاری بعضی از روش‌های تبلیغاتی
  • اشتباه در تشخیص منبع تبدیل کاربر به مشتری
  • یک مثال عددی از بازگشت سرمایه تبلیغات

فرض کنید ۱۰۰ هزار تومان بودجه تبلیغاتی اختصاص داده‌اید و تبلیغاتی را انجام داده‌اید؛ درنتیجه این ۱۰۰ هزار تومان تبلیغ، ۱۱۰ هزار تومان سود خالص کسب کرده‌اید؛ اگر این دو عدد را از هم کم کنیم خواهیم دید که سود خالص ما از این عملیات ۱۰ هزار تومان بوده و اگر این عدد را بر کل بودجه تبلیغاتی که اختصاص داده‌ایم تقسیم کنیم (یعنی ۱۰ هزار تومان را به ۱۰۰ هزار تومان تقسیم کنیم) می‌بینیم که اگر این عدد به صورت درصد بیان شود ما ۱۰ درصد بازگشت سرمایه داشته‌ایم.درواقع بازگشت سرمایه را می‌توانیم با نرخ سود بانکی مقایسه کنیم.

شما اگر بتوانید تبلیغاتی درست کنید که بازگشت سرمایه آن ۵۰ درصد مثبت باشد بنابراین اگر هر پولی را برای تبلیغات صرف کنید بعد از یک مدت مشخصی ۵۰ درصد آن پول به کل پول شما اضافه‌شده است.

بنابراین اگر مطمئن باشید که بازگشت سرمایه شما ۵۰ درصد مثبت است هیچ‌وقت پولتان را در بانک نمی‌گذارید و به‌جای اینکه پول را در بانک بگذارید آن را صرف تبلیغات می‌کنید و نتیجه شما بعد از مدت مشخصی ۱۵۰ میلیون تومان پول دارید. البته در واقعیت هیچ‌گاه نمی‌توانید از نرخ بازگشت تبلیغات خود کاملا مطمئن باشید و همیشه تبلیغات با ریسک همراه است.

نرخ ROI

مثالی از محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه

حالا که فهمیدید معادله‌ی استانداردی برای محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه وجود ندارد، بیایید بدون ورود به بخش‌های هزینه و درآمد، نگاهی به فرمول اولیه بیندازیم. بیایید یک کارگزار فرضی بورس را در نظر بگیریم. بابک دلال سهام است و تخصصش سهام کم‌ارزش است، یعنی سهامی که در بازار غیررسمی سهام و با بهای بسیار کمی برای هر سهم معامله می‌شود و معمولا هم ریسک بالایی دارد.

او سال گذشته ۵۰۰ سهم، هر کدام به ارزش ۱۰۰۰ تومان از سهام فلزات مایع را خریداری کرد که سرمایه‌گذاریِ مخاطره‌آمیزی بود. امروز و پس از گذشت یک سال، ارزش هر سهم آن در بازار ۳۵۰۰ تومان است. بابک سهامش را می‌فروشد و از فرمول محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه برای محاسبه‌ی عملکردش استفاده می‌کند.

نرخ بازگشت سرمایه

همان‌طور که می‌بینید، نرخ بازگشت سرمایه‌ی بابک ۲٫۵ یا ۲۵۰ درصد است. این یعنی به ازای هر ۱۰۰۰ تومانی که در شرکت فلزات مایع سرمایه‌گذاری کرده، ۲۵۰۰ تومان سود به دست آورده است. این سرمایه‌گذاری فوق‌العاده خوبی بوده، چون سرمایه‌ی اولیه را ۲٫۵ برابر کرده است.حالا می‌توانیم انتخابِ خوب بابک در سرمایه‌گذاری روی فلزات مایع را با انتخاب دیگرش مبنی بر سرمایه‌گذاری در شرکت تجهیزات پزشکی مقایسه کنیم. در این سرمایه‌گذاری، بابک ۱۰۰ سهم، هر کدام به ارزش ۱۰۰۰ تومان خرید و هر سهم را ۱۲۵۰ تومان فروخت.

نرخ بازگشت سرمایه

در این خرید، نرخ بازگشت سرمایه‌ی بابک تنها ۲۵ درصد یا ۰٫۲۵ بود. البته این هم بازگشت سرمایه‌ی خوبی است، اما با سرمایه‌گذاری روی فلزات مایع، قابل مقایسه نیست.

آیا بازگشت سرمایه می‌تواند منفی باشد؟

پاسخ این است که بله می‌تواند منفی باشد. فرض کنید شما ۱۰۰ هزار تومان پول تبلیغ داده‌اید و فقط ۹۵ هزار تومان سود کرده‌اید. درواقع اتفاقی که افتاده این است که شما از کل عملیات تبلیغاتی که انجام داده‌اید ۵ هزار تومان ضرر کرده‌اید؛ بنابراین بازگشت سرمایه شما طبق فرمولی که گفته شد منفی ۵ درصد است و اگر این نوع تبلیغات را ادامه بدهید مرتبا سرمایه شما کاهش پیدا می‌کند و ضررهای بیشتری را متحمل خواهید شد.

حقیقت این است که خیلی از تبلیغاتی که اکنون در کسب‌وکارها انجام می‌شود بازگشت سرمایه منفی دارد و حتی خیلی از مدیران و صاحبان کسب‌وکار به این موضوع راضی و قانع شده‌اند. درواقع خیلی از مدیرانی که من به آن‌ها مشاوره می‌دادم روش کارشان این بود که چند میلیون تومان پول را با زحمت به دست می‌آورند و شاید نیمی از پول را صرف تبلیغاتی می‌کنند که هیچ بازگشت سرمایه‌ای ندارد. درواقع حاضر هستند که پولشان را دور بریزند صرفا برای اینکه بگویند ما تبلیغ می‌کنیم و سعی می‌کنیم که برندمان را حفظ کنیم!

روش منطقی آن است که با سعی ‌و خطاهای کوچک و تبلیغ نویسی حرفه‌ای‌، این ریسک را به حداقل برسانید و هیچ‌وقت پول بزرگی را در تبلیغات از دست ندهید و در بدترین حالت کل پولی که صرف تبلیغات کرده‌اید به شما برگردد.

بازگشت سرمایه صفر!

یک سوال بسیار مهم: آیا فکر می‌کنید که اگر تبلیغاتی انجام دهید که بازگشت سرمایه آن صفر باشد به نفع شما است یا به ضررتان؟

این کار حتما به نفع شما است. اگر این اعداد و ارقام را به حسابدار شرکتتان بدهید احتمالا به این نتیجه خواهد رسید که این کار شما وقت تلف کردن بوده و شما ۱۰۰ هزار تومان پول داده‌اید و ۱۰۰ هزار تومان سود کرده‌اید و سود خالص صفر بوده است؛ بنابراین شاید این کار را انجام نمی‌دادید بهتر بود.

ولی اگر از دید مدیر بازاریابی این موضوع را تحلیل کنیم حتما می‌دانیم که این کار بسیار سودآور است؛ بیایید جواب آن را با یک دیدگاه متفاوت بررسی کنیم: هدف اصلی یک کسب‌وکار ایجاد یا خلق مشتری است؛ پس اگر با این دیدگاه به موضوع نگاه کنیم شاید در یک عملیات تبلیغاتی هیچ سود مالی نکرده‌ایم ولی ۱۰ خریدار جدید به خریدارانمان اضافه کرده‌ایم و اگر این خریداران که در اولین خریدشان هیچ سودی به ما نرسانده‌اند این روال را ادامه دهند و خریدهای دوم و سوم خودشان را انجام دهند و کم‌کم به مشتریان ما تبدیل شوند، می‌توانند بسیار سودآور باشند.

بنابراین هدف ما این است که بتوانیم تبلیغاتی بسازیم که بازگشت سرمایه مثبت دارند و در برخی حالت‌های خاص شاید به همین حد قانع شویم که بازگشت سرمایه ما صفر باشد ولی ما هیچ پولی را از دست نداده‌ایم و توانسته‌ایم در کنار آن چندین خریدار جدید ایجاد کنیم که این هم می‌تواند برای کسب‌وکار ما بسیار سودآور باشد. البته برای کوتاه‌مدت حتی بازگشت سرمایه منفی هم توجیه دارد؛ اگر در حال سعی و خطا هستیم تا بازگشت سرمایه‌ را به صفر یا مثبت برسانیم.

راز رشد کسب‌و‌کار!

ببینید این ایده چقدر ساده است که اگر بتوانید آن را اجرا کنید و به این ایده تحقق ببخشید، می‌توانید مطمئن شوید که کسب‌وکار شما مرتب در حال رشد خواهد بود و سود آن به صورت صعودی افزایش پیدا خواهد کرد.کافی است بتوانیم تبلیغاتی با بازگشت سرمایه مثبت درست کنیم و اگر موفق شدیم که این کار را انجام دهیم این فرآیند را تکثیر کنیم.

فرض کنید شما یک‌میلیون تومان پول تبلیغات می‌دهید و بعد از ۳۰ روز پول شما به یک‌میلیون و صد هزار تومان تبدیل‌شده است؛ یعنی درواقع بازگشت سرمایه شما ۱۰ درصد مثبت است. اگر بتوانیم به‌جای یک‌میلیون تومان، صد میلیون تومان تبلیغ کنیم مسلما بازگشت سرمایه هم به همان نسبت بیشتر خواهد شد و اگر صد میلیون تومان پول صرف تبلیغات کنیم و مطمئن باشیم که ۱۰ میلیون تومان برمی‌گردد ما مرتب می‌توانیم این کار را تکثیر کنیم و آن را بیشتر کنیم.

منظور از تکثیر کردن می‌تواند دو مورد باشد: یک حالت این است که می‌توانیم در همان‌جایی که تبلیغ می‌دادیم تبلیغ بیشتری دهیم و یک حالت دیگر می‌تواند این باشد که همان تبلیغ را در جاهای دیگر و با رسانه‌های دیگر منتشر کنیم و سعی کنیم که سود بیشتری به دست بیاوریم.

بازگشت سرمایه به شرط تبلیغات

پس موضوع به همین سادگی است اگر یک مدیر یا یک کارآفرین یا صاحب مغازه و… بتواند به‌جایی برسد که مرتب تبلیغاتی درست کند که بازگشت سرمایه مثبت دارد می‌تواند مطمئن باشد که سرمایه آن کسب‌وکار در حال رشد است و یادتان نرود که سرمایه فقط یک موضوع است و موضوع بسیار مهم‌تر این است که شما با هر تبلیغی که انجام می‌دهید خریداران جدیدی را به خریداران فعلی خود اضافه می‌کنید و مرتب پایگاه داده بزرگ‌تری از خریداران دارید و این قدرت کسب‌وکار شما را روزبه‌روز افزایش خواهد داد.

بنابراین هدف اصلی ما در تبلیغات این است که بتوانیم تبلیغاتی با بازگشت سرمایه مثبت درست کنیم و تست‌های مختلفی انجام دهیم و از این موضوع اطمینان حاصل کنیم و در اولین فرصت ممکن این سود را تکثیر کنیم و با بیشتر کردن بودجه تبلیغات خودمان بتوانیم سود خیلی بیشتری را کسب کنیم.

تجزیه و تحلیل

به طور کلی هر نرخ بازگشت سرمایه‌ی مثبتی را می‌توان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نسبت، یعنی کل هزینه‌ی سرمایه‌گذاری به علاوه‌ی مقداری سود، بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایه‌ی منفی یعنی درآمد آن‌قدر نبوده که کل هزینه‌ها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هر قدر بالاتر باشد، بهتر است.

اگر نگاه دوباره‌ای به مثال‌مان درباره‌ی سرمایه‌گذاری‌های بابک بیندازیم، می‌بینیم که سرمایه‌گذاری اول، ۲۵۰ درصد بازگشت سرمایه داشت، در حالی‌که سرمایه‌گذاری دوم تنها ۲۵ درصد بازگشت سرمایه به همراه داشت. اولی، ده برابر دومی عملکرد بهتری داشت، پس بهتر بود که بابک همه‌ی پولش را در همان سهام اولی سرمایه‌گذاری می‌کرد.

انواع کاربردهای نرخ بازگشت سرمایه

محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه فوق‌العاده متنوع است و می‌تواند برای سرمایه‌گذاری‌های مختلفی استفاده شود. مدیران آن را برای ارزیابیِ بازگشت سرمایه‌هایی که سرمایه‌گذاری کرده‌اند استفاده می‌کنند. سرمایه‌گذاران می‌توانند برای ارزیابی عملکرد سهام‌شان از آن استفاده کنند و افراد حقیقی هم می‌توانند برای ارزیابی نرخ بازگشت دارایی‌هایی هم‌چون خانه از آن بهره ببرند.

نکته‌ای که باید به خاطر داشته باشید این است که این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمی‌گیرد. البته برای خرید و فروش ساده‌ی سهام این حقیقت آن‌قدرها اهمیت پیدا نمی‌کند، اما برای محاسبه‌ی دارایی ثابتی مثل ساختمان یا خانه که هر سال به ارزش آن افزوده می‌شود، بسیار مهم است. به همین خاطر است که وقتی دریافتی‌های این فرمول را نسبت به ارزش فعلی محاسبه می‌کنیم، معمولا مقدار آن تغییر می‌کند.

نرخ بازده داخلی(IRR)

نرخ بازده داخلی (IRR) یک مؤلفه بودجه‌بندی سرمایه است که شرکت‌ها برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا باید سرمایه گذاری کنند فرمول بازگشت سرمایه استفاده می‌شود. این یک شاخص از کارآیی سرمایه گذاری است (در مقایسه با NPV، که نشان دهنده ارزش یا مقدار آن است).

The internal rate of return (IRR) is a capital budgeting metric used by firms to decide whether they should make investments. It is an indicator of the efficiency of an investment (as opposed to NPV, which indicates value or magnitude).

نرخ بازده داخلی (IRR – Internal Rate of Return) میزان متوسط نرخ بازده سالانه یک طرح تجاری می‌باشد. در اقتصاد مهندسی محاسبه میزان بازگشت داخلی یکی از روش‌های استاندارد ارزیابی طرح‌های اقتصادی است. اطلاق پسوند داخلی از آن روست که در محاسبه آن اثر عوامل محیطی لحاظ نمی‌گردد. در این روش تلاش می‌شود تا جریان نقدینگی با نرخ بازگشت نامعلومی به نرخ کنونی تنزیل داده شوند. به گونه‌ای که ارزش خالص فعلی آن برابر صفر گردد. به عبارت دیگر درآمدهای تنزیل شده در طول دوره بازگشت سرمایه با هزینه‌های تنزیل شده در همین دوره برابر قرارداده می‌شوند و بر این اساس نرخ بازگشت نامعلوم، تعیین می‌شود. اگر این نرخ بازگشت از نرخ بهره (مثلاً بانکی در ایران ۲۰%) بیشتر باشد، طرح سودآور و قابل اجرا بوده و اگر نرخ بازگشت محاسبه شده کمتر از نرخ بهره واقعی باشد، طرح زیان‌ده و غیرقابل اجرا است.

نرخ بازده داخلی (IRR) معادل نرخ سودی است که سرمایه‌گذار می‌تواند با سرمایه‌گذاری در یک طرح تجاری (BP:business plan) بدست آورد. شاخص IRR پرکاربردترین شاخص مالی برای توجیه‌پذیری مالی و مقایسه چندین طرح تجاری می‌باشد. محاسبه شاخص IRR در ارتباط نزدیک با NPV می‌باشد، بدین‌صورت که شاخص NPV طرح معادل صفر قرار داده می‌شود تا نرخ تنزیلی IRR بدست آید

حسابداری

معیاری است که از آن برای سنجش توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدت استفاده می­شود، هدف از سرمایه در گردش این است که عوامل مؤثر در تغییرات وضعیت مالی شناخته شده و موجبات افزایش یا کاهش وجه نقد مورد نیاز در فعالیت­های جاری واحد تجاری تعیین گردد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

2-نسبت­های نقدینگی :

نسبت­های نقدینگی توانایی یک واحد تجاری را در واریز تعهدات کوتاه مدت نشان می­دهد. این نسبت­ها از مقایسه­ی دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهنده­ی آن با بدهی­های جاری به دست می­آیند و به صورت عدد یا درصد نشان داده می­شود. اهم نسبت­های نقدینگی عبارت­اند از: 1- نسبت جاری 2- نسبت آنی (سریع)

الف: نسبت جاری:

بدهی­های جاری / دارایی­های جاری = نسبت جاری

نسبت جاری نشان می­دهد که در مقابل هر یک ريال بدهی جاری چند ريال دارایی جاری وجود دارد و از نظر بستانکاران (اعتبار دهندگان) کوتاه مدت و مدیران واحد تجاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

ب: نسبت آنی (سریع):

بدهی جاری / (مطالبات + سرمایه گذاری های کوتاه مدت + وجوه نقد ) = نسبت سریع

نسبت سریع توانایی انجام تعهدات جاری واحد تجاری را در شرایطی که فروش موجودی کالا به سهولت امکان­پذیر فرمول بازگشت سرمایه نمی­باشد، نشان می­دهد. بسیاری از تحلیل­گران مالی معتقدند که نسبت سریع 1 مطلوب می­باشد.

زیرا بیانگر آن است که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری یک ریال دارایی جاری به صورت نقد و یا دارایی قابل تبدیل به وجه نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

3- نسبت­های فعالیت:

نسبت­های فعالیت کارایی مدیران را در استفاده از دارایی­ها (منابع مالی در اختیار مدیران) نشان می­دهد و با بررسی آن­ها می­توان حد کفایت واحد سرمایه­گذاری واحد تجاری در دارایی­های جاری و بلند مدت را به دست آورد. مهم­ترین نسبت­های فعایلت عبارت­اند از:

1- نسبت گردش دارایی­ها 2- دوره وصول مطالبات 3- دوره گردش کالا 4- دوره گردش عملیات 5- نسبت کالا به سرمایه در گردش 6- گردش سرمایه جاری 7- دوره واریز بستانکاران

1- نسبت گردش دارایی­ها:

جمع دارایی­ها/ فروش خالص = نسبت گردش دارایی­ها

نسبت گردش دارایی­ها کارایی مدیریت را در اداره­ دارایی­ها جهت ایجاد فروش نشان ماده بالا بودن نسبت گردش دارایی­ها بیان­گر کارایی بیشتر مدیریت در بکارگیری دارایی­ها است و پایین بودن آن نشان­دهنده سرمایه گذاری زیاد در دارایی­ها یا پایین بودن فروش و یا هر دو مورد می­باشد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

2- نسبت دوره وصول مطالبات:

دوره وصول مطالبات برای ارزیابی سیاست­های اعتباری مورد استفاده قرار می­گیرد و نشان می­دهد که چند روز طول می­کشد تا مطالبات ناشی از فروش، وصول گردد. برای تعیین دوره وصول مطالبات ابندا باید دفعات گردش مطالبات را با استفاده از رابطه زیر تعیین نمود.

متوسط مطالبات/ فروش سالیانه (نسیه)= دفعات گردش مطالبات

دفعات گردش مطالبات نشان می­دهد که به طور متوسط در طول یک سال چند مرتبه مطالبات وصول می­شوند.

در رابطه فوق متوسط مطالبات به شرح زیر محاسبه می­شود:

2/مطالبات پایان دوره+ مطالبات اول دوره= متوسط مطالبات

پس از محاسبه دفعات گردش مطالبات، دوره وصول مطالبات با استفاده از رابطه زیر تعیین می­شود:

دفعات گردش مطالبات/360= دوره وصول مطالبات

دوره وصول مطالبات را مستقیماً با استفاده از رابطه زیر نیز می­توان به دست آورد:

فروش سالیانه (نسیه)/360×متوسط مطالبات= دوره وصول مطالبات

3- دوره گردش کالا:

بهای تمام شده کالای فروش رفته/360×متوسط موجودی کالا= دوره گردش کالا

2/موجودی کالای پایان دوره+موجودی کالای اول دوره= متوسط موجودی کالا

دوره گردش کالا مدت زمانی را نشان می­دهد که طول می­کشد تا کالا فروخته شود.

متوسط صنعت ‍‍پايين باشد بهتر است.

4- نسبت دوره گردش عمليات:

دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات

در مؤسسات توليدي دوره گردش عمليات از رابطه زير به دست مي­آيد.

دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات

متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.

5- نسبت کالا به سرمایه در گردش:

سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش

نسبت کالا به سرمایه در گردش توانایی مالی واحد تجاری را از نقطه نظر سرمایه گذاری در کالا نشان می­دهد.

چنان­چه این نسبت بزرگ­تر از یک باشد حاکی از آن است که موجودی کالا در مقایسه با منابع مالی واحد تجاری رقم بزرگی را تشکیل می­دهد، به عبارت دیگر افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی واحد تجاری نیست.

6- گردش سرمایه جاری:

سرمایه در گردش / فروش خالص = گردش سرمایه جاری

نسبت گردش سرمایه جاری نشان می­دهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش به کار گرفته شده است و هدف از محاسبه آن، این است که تعیین شود که آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت واحد تجاری می­باشد یا خیر.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

7- دوره واریز بستانکاران:

دوره واریز بستانکاران نشان­دهنده این است که طول می­کشد تا بدهی به بستانکاران پرداخت گردد و هدف از محاسبه آن، یکی برنامه­ریزی برای پرداخت­ها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلت­های تعیین شده توسط فروشندگان مواد و کالا برای دریافت مطالبات خود ما باشد.دوره واریز بستانکاران با استفاده از رابطه زیر محاسبه می­شود:

خرید سالانه (نسیه) / 360× متوسط حساب بستانکاران = دوره واریز بستانکاران

2 / مانده حساب بستانکاران در پایان دوره + مانده حساب بستانکاران در اول دوره = متوسط حساب

بستانکاران

4- نسبت­های سرمایه گذاری:

نسبت­های سرمایه گذاری طرز ترکیب سرمایه واحد تجاری را به معنی اعم آن که کلیه منابع مالی را در بر می­گیرد نشان می­دهند. به عبارت دیگر نسبت­های سرمایه­گذاری آنچه را که به صاحبان سرمایه تعلق دارد با سرمایه گذاری­های دیگران در واحد تجاری می­سنجند.

مهم­ترین نسبت­های سرمایه گذاری عبارت­اند از:

1- نسبت بدهی 2- نسبت مالکانه 3- نسبت پوشش بهره 4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه 5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه 6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه 7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

1- نسبت بدهی:

نسبت بدهی نشان می­دهد که چند درصد از دارایی­های واحد تجاری از طریق بدهی تأمین مالی گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

جمع دارایی­ها / جمع بدهی­ها = نسبت بدهی

هرچه نسبت بدهی کوچک­تر باشد بهتر است زیرا صاحبان سرمایه مشارکت بیشتری در تأمین مالی واحد تجاری داشته­اند.

متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.

2- نسبت مالکانه:

نسبت مالکانه که نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی نیز نامیده می­شود نشان می­دهد که چند درصد از دارایی­های واحد تجاری از محل حقوق صاحبان سرمایه تأمین گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

جمع دارایی­ها / جمع حقوق صاحبان سرمایه = نسبت مالکانه

نسیبت مالکانه قدرت مالی واحد تجاری را از نظر طلبکاران (به خصوص بستانکاران و اعتباردهندگان بلند مدت) مشخص می­کند و هرچقدر بالاتر باشد بیان­گر آن است که واحد تجاری از استحکام بیشتری برخوردار است. حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همواره برابر با یک است یعنی اگر نسبت مالکانه 70 درست باشد می­توان نتیجه گرفت که نسبت بدهی 30 درصد است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

3- نسبت پوشش هزینه بهره:

نسبت پوشش هزینه بهره واحد تجاری را در تأمین نمودن پرداخت­های هزینه بهره از محل سود عملیاتی نشان می­دهد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات = هزینه بهره / سود عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره

بالا بودن نسبت پوشش بهره نشان دهنده آن است که واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره مشکل ندارد و پایین بودن آن بیانگر آن است که اعتباردهندگان در دریافت بهره در سررسید با ریسک بیشتری مواجه خواهند بود،

در نتیجه واحد تجاری ممکن است برای دریافت واحدهای جدید با مشکلاتی مواجه گردد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه:

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه رابطه بدهی­ها (اعم از جاری و بلندمدت) را با حقوق صاحبان سرمایه نشان می­دهد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی­ها = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت بزرگ­تر باشد، طلبکاران اطمینان کمتری برای وصول مطالبات خود خواهند داشت و معمولاً هنگامی که نسبت مذکور از یک تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی می­شود زیرا مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و انحلال واحد تجاری، طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمی­رسند.

متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.

5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه:

نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه نشان می­دهد که حقوق صاحبان سرمایه تا چه میزان در دارایی ثابت سرمایه­گذاری شده است و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / دارایی ثابت = نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت بزرگ­تر باشد مفهوم آن این است که درصد بیشتری از دارایی­های ثابت از طریق منابعی غیر از حقوق صاحبان سرمایه از قبیل خریدهای نسیه و یا دریافت وام تحمیل شده است. تحلیل­گران مالی معتقدند که نسبت حقوق نباید از یک بیشتر باشد. چرا که تجاوز این نسبت از یک، حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اشخاص و شرکت­ها از واحد تجاری در دارایی­های ثابت سرمایه­گذاری شده و این­چنین وضعی مسلماً مطلوب نمی­باشد.

وضعیت صنعت: زیر یک مطلوب است. (پایین­تر باشد بهتر است.)

6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه:

هدف از کاربرد این نسبت، تعیین سرمایه وضع شده مطالبات بستانکاران کوتاه مدت است که درصورت بروز خطر چه پوششی برای تأمین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سرمایه پیدا می­کنند. این نسبت با استفاده از رابطه زیر تعیین می­گردد:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان فرمول بازگشت سرمایه سرمایه

هرقدر این نسبت پایین­تر باشد مفهوم آن این است که تضمین حقوق بستانکاران بیشتر است.

متوسط صنعت: پایین­تر باشد بهتر است.

7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه یکی از نسبت­های مهم از نظر ترکیب سرمایه­ای یک واحد تجاری و بیانگر قدرت پرداخت بدهی­های آن در بلند مدت است. این نسبت نشان می­دهد که بدهی­های بلند مدت چه سهمی از حقوق صاحبان سرمایه را در بر می­گیرد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی­های بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت پایین­تر باشد بهتر است زیرا بیان­گر آن است که واحد تجاری از وضعیت بهتری برخوردار است، مشروط به این که فروش و یا سرمایه گذاری­های بلند مدت واحد تجاری مطلوب باشد.

متوسط صنعت: پایین­تر باشد بهتر است.

5- نسبت­های سودآوری:

نسبت­های سودآوری میزان موفقیت واحد تجاری را در تحصیل سود نشان می­دهند و با استفاده از آن­ها می­توان اثربخشی مدیریت واحد تجاری را مورد ارزیابی قرار داد.

مهم­ترین نسبت­های سودآوری عبارت­اند از:

1- نسبت سود ناخالص 2- نسبت سود عملیاتی 3- نسبت سود خالص 4- بازده حقوق صاحبان سرمایه

5- بازده دارایی 6- بازده سرمایه در گردش

1- نسبت سود ناخالص:

نسبت سود ناخالص اثر بخشی مدیریت را در قیمت ­گذاری، ایجاد فروش و کنترل هزینه­های تولید نشان می­دهد و با استفاده از فرمول زیر به دست می­آید:

100× فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص

این نسبت نشان می­دهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود ناخالص ایجاد شده است، به عبارت دیگر،

از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته، چند درصد باقی مانده است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

2- نسبت سود عملیاتی:

نسبت سود عملیاتی به عنوان یک معیار کلی کارایی عملیاتی مورد استفاده قرار می­گیرد و نشان دهنده توانایی مدیریت در کنترل هزینه­های عملیاتی می­باشد.

100× فروش خالص / سود قبل از بهره و مالیات = 100× فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی

این نسبت نشان می­دهد که از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینه­های عملیاتی چند درصد باقی مانده است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

3- نسبت سود خالص:

نسبت سود خالص که بازده فروش نیز نامیده می­شود نشان می­دهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود خالص تحصیل گردیده است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

4- بازده حقوق صاحبان سهام:

بازده حقوق صاحبان سرمایه، رابطه بین سود خالص و سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را نشان می­دهد.

100× متوسط حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره / سود خالص = بازده حقوق صاحبان سرمایه

این نسبت نشان می­دهد که از هر یک ریال سرمایه گذاری انجام شده توسط صاحبان سرمایه، چند درصد سود تحصیل گردیده است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

5- بازده دارایی­ها:

نسبت بازده دارایی میزان موفقیت مدیریت در استفاده از دارایی­ها جهت تحصیل سود را نشان می­دهد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

100× متوسط دارایی­ها / سود خالص = بازده دارایی­ها

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

6- بازده سرمایه در گردش:

بازده سرمایه در گردش، رابطه بین سود خالص و سرمایه در گردش را نشان می­دهد. در صورتی که این نسبت بالا باشد نشان دهنده آن است که واحد تجاری با کمبود سرمایه در گردش مواجه می­باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.